انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) علاوه بر ابعاد
سیاسی مختلف در کوتاه مدت تبدیل به یک دانشگاه انسان سازی شد. در طول سال
های مبازات پیش از انقلاب و در طول جنگ تحمیلی افرادی بودند که با دم
مسیحایی روح خدا به یکباره دچار تحولات عظیم روحی شده و در راه اسلام حتی
تا پای فدا کردن خود نیز پیش رفتند.
به گزارش پایگاه 598، یکی از این شهدا شهید"شاهرخ ضرغام"بود. وی سال 1328
در تهران متولد شد. در جوانی، به سراغ ورزش كشتی رفت و به اردوی تیم ملی
كشتی فرنگی دعوت شد. اما زندگی او به خاطر همنشینی با دوستان نااهل، در
غفلت و گمراهی ادامه داشت تا این كه در بهمن سال 1357 و با پیروزی انقلاب،
تغییری بزرگ در زندگیاش رخ داد.
سخنان امام خمینی (ره)، برایش فصلالخطاب و روی سینهاش "فدایت شوم خمینی"
خالكوبی كرده بود. ولایت فقیه را به زبان عامیانه خود برای رفقایش توضیح
میداد و از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد.
وی وقتی از گذشتهاش حرف میزد، داستان حُر را بازگو میكرد و میگفت:
"حُر قبل از همه به میدان كربلا رفت و به شهادت رسید. من نیز باید جزء
اولینها باشم".
در همان روزهای اول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهه رفت و همگام با
سردار شهید سید مجتبی هاشمی که فرمانده گروه چریکی فدائیان اسلام بود،به
مبازه علیه تجاوزگران بعثی پرداخت ودر کوتاه مدتی آنقدر دلاورانه جنگید كه
دشمن برای سرش جایزه تعیین كرده بود. وی از خدا می خواست که تمام گذشتهاش
را پاك كند و
هیچ چیز از او باقی نماند؛ نه اسم، نه شهرت، نه مزار و سرانجام در تاریخ
17 آذر سال 1359 در دشتهای شمالی آبادان به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت
رسید."
محمد تهرانی، آخرین همرزم شاهرخ ضرغام نحوه شهادت وی را اینگونه نقل می
کند: "ساعت 9 صبح بود. تانكهای دشمن مرتب شلیك میكردند و جلو میآمدند.
شاهرخ از جا بلند شد و روی خاكریز رفت. من هم دویدم و 2 گلوله آرپیجی
پیدا كردم. هنوز گلوله آخر را شلیك نكرده بودم كه صدایی شنیدم. به سمت
شاهرخ دویدم. روی سینهاش حفرهای از اصابت گلوله تیربار تانك ایجاد شده
بود. عراقیها نزدیك شدند. من با یك اسیر عراقی پناه گرفتم. از دور دیدم
چند عراقی كنار پیكر شاهرخ ایستادهاند و از خوشحالی هلهله میكردند."