هفته نامه پنجره : گفتوگوی ما با محسن رضایی در آستانه هفته دفاع مقدس انجام شد. دفاع مقدسی كه هر جا نامی از آن برده میشود، محسن رضایی از جمله اولین چهرههایی است كه در ذهن مردم كشور ما نقش میبندد. فرمانده جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روزهای دفاع مقدس، این روزها در میانسالی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
زمانیكه از او خواستیم تا جلسه را با خاطرهای از دوران دفاع مقدس متبرك كند، داستان جوان همدانی را تعریف كرد كه میخواست با اختراع عجیب خود، خطوط نظامی عراق را نابود كند:
« یك روز اطلاع دادند كه برادری از سپاه همدان، بمب چند تنی ساخته كه توسط موشكهای كاتیوشا حمل میشود و مدعی است كه این بمب بهدلیل قدرت بالا میتواند خطوط نظامی دشمن را نابود كند. آقایهاشمی این حرف را باور كرده بود. من و آقای رفیقدوست در قرارگاه بودیم كه آقایهاشمی به رفیقدوست مأموریت داد كه برای امتحان این بمب برود. بمب اختراعی را به موشكهای كاتیوشا بسته و برای آزمایش، شلیك كرده بودند. بمب پس از شلیك، مقادیری بهصورت عمودی، بالای سر شلیككنندگان به آسمان رفته بود و سپس به سمت خود همان آزمایشكنندگان برگشته بود. طوریكه آقایانی كه آنجا بودند هر كدام به دنبال سر پناهی برای حفاظت از جان خود، به این طرف و آن طرف میدویدند. همین شهامتها بود كه امروز موشكهای برد بلند ایران به یك نیروی بازدارنده تهدیدات تبدیل شده است.»
سوال: همانطور كه میدانید مردم ما از ابتدای انقلاب با انواع و اقسام تحریمها و فشارهای اقتصادی روبهرو بودهاند. ارزیابی شما بهعنوان فردی كه در كوران حوادث ابتدای انقلاب و دوران دفاع مقدس، وظیفه خطیر فرماندهی نیروهای بسیج و سپاه را بر عهده داشتهاید، از میزان موفقیت این تحریمها چیست؟
پاسخ: در یك دستهبندی كلی، ما از ابتدای انقلاب تاكنون با چهار گروه از تحریمها مواجه بودهایم. اولین تحریمها بلافاصله پس از پیروزی انقلاب شكل گرفت و برخی از اموال ملت ایران توسط دولت آمریكا بلوكه شد. بعضی از داراییهای ایران كه تا 12 میلیارد دلار هم ارزیابی میشود، توسط آمریكا مصادره و حتی مصرف شد. برخی تجهیزات نظامی هم بود كه پول آن پرداخته شده بود، نظیر هواپیمای اف 16 و حتی چندین ناو و برخی قطعات یدكی كه هیچگاه به ما داده نشد. حتی در دوران جنگ كه ما احتیاج مبرمی به آنها داشتیم. متأسفانه در آن زمان دولت موقت و آقای بازرگان در دام آمریكاییها افتادند و در حالیكه ایران باید برای اجرایی شدن خیلی از قراردادها پافشاری میكرد، ما شاهد این بودیم كه در برخی اوقات، خود دولت موقت، یكطرفه این قراردادها را لغو و با این كار، آرزوهای آنها را برآورده میكرد. احتمالا دولت موقت تصور درستی از یك كشور انقلابی نداشت. چون داشتن یك نیروی نظامی قوی برای دفاع در مواقع لزوم، از بایستههای یك انقلاب تازه تأسیس است.
در دوران دفاع مقدس با گروه دوم تحریمها مواجه شدیم كه آمریكا، اروپا و ژاپن همراه با استرالیا و كانادا كه در حقیقت مجموعه كشورهای غربی و پیروان آنها بودند، ما را در تحریم اقتصادی قرار دادند. از سیم خاردار گرفته تا برخی تسلیحات و برخی قطعات یدكی. این تحریمها پا به پای جنگ تا هنگام پذیرش قطعنامه با ما بودند. برخورد ایران با این تحریمها در مجموع خوب بود. ما توانستیم از طریق برخی كشورها همانند سوریه، كره شمالی، لیبی و بعضا چین، برخی از سلاحها و مهمات مورد نیاز جنگ را تأمین كنیم. از راههای مختلفی هم توانستیم مواد غذایی و سوخت را فراهم آوریم. بنابراین مایحتاج نظامی و غیرنظامی كشور تأمین میشد.
سوال: ضمن آنكه همان تحریمها باعث شد كه كارهای مثبتی در زمینه خودكفایی و افزایش اعتماد به نفس انجام شود.
پاسخ: بله، موفقیتهایی كه امروز در زمینه خودكفایی تسلیحات نظامی به آن دست یافتهایم، از موشك گرفته تا دیگر انواع سلاحهای دفاعی، برخاسته از همان اعتماد به نفسی است كه از زمان جنگ آغاز شد. در اواخر جنگ، طوری شده بود كه قادر بودیم خیلی از مایحتاج نظامی خودمان را با دست خودمان بسازیم. در حالی كه در اوایل جنگ مجبور بودیم نیازهای خود را از ذخایر محدود قبل از انقلاب یا خرید از كشورهای دیگر تأمین كنیم. ماشین جنگی ایران، اواخر جنگ راه افتاد اما محصول نهایی خود را بعد از جنگ داد. بنابراین ما در زمینههای دفاعی از فرصت تحریم در دوران جنگ خوب استفاده كردیم.
سوال: در حوزه اقتصادی چطور؟ آیا همانطور كه در جنگ موفق بودیم، در حوزه اقتصاد هم موفق عمل كردیم؟
پاسخ: بنده معتقدم در حوزه اقتصاد خوب عمل نشد. این روزها البته بعضیها مدعی هستند كه توانستهاند، اقتصاد جنگی را خوب اداره كنند. مثلا مایحتاج مردم را تهیه كردهاند تا دچار قحطی نشوند. هر چند این گام مثبتی بود، ولی برخلاف بخش نظامی كه ما توانستیم تولیدات خوبی داشته باشیم، این پیشرفت در بخش غیرنظامی مشاهده نشد. پشت جبههها بیشتر به توزیع عادلانه مصرف پرداخته شد، حتی به توزیع عادلانه فرصتها و تولید عادلانه پرداخته نشد. بیشتر به توزیع عادلانه درآمدهای نفتی و مصرف عادلانه اكتفا شد. لذا مدیران اقتصادی دوران دفاع مقدس نتوانستند از انگیزه فراوانی كه در مردم بعد از انقلاب فراهم آمده بود، از روحیه جهادی و انگیزه مبارزه با متجاوزین و اشغالگران، بهرهای در تولید و رونق اقتصادی ببرند و بهخوبی از آن استفاده كنند.
اگر هم مردم را شریك میكردند، میگفتند بیایید به جبههها كمك كنید و مردم همان داراییهای خود را با جبههها تقسیم میكردند. در حالی كه میتوانستند با این انگیزه قوی كه در مردم انقلابی آن زمان وجود داشت، یك جهاد اقتصادی در پشت جبههها بهوجود آورند. خود جنگ ایران با آن ابعادی كه داشت، میتوانست انگیزه بسیار خوبی برای سوق دادن مردم به سمت كار و تلاش و نوآوری و خلاقیت باشد تا توسط آن اقتصاد ایران یك جهش بسیار بلندی بكند؛ اما متأسفانه اینطور نشد. بنابراین ما این انتقاد را به دولتهای زمان جنگ داریم كه از انگیزه فراوان و عرق ملی مردم ایران كه در زمان جنگ تحریك شده بود، آنچنان كه در جنگ استفاده شد، در پشت جنگ و در عرصه اقتصاد استفاده نمیكردند.
سوال: بهنظر میرسد دولتهای آن دوران بیشتر به فكر جلوگیری از نارضایتی مردم و ممانعت از وارد آمدن فشار جنگ بر مردم بودند.
پاسخ: ببینید، همانطور كه ما توانستیم نیروهای عظیمی را به جبهه بفرستیم، میتوانستیم نیروهای عظیمتری را در عقب جبهه به عرصه اقتصاد و تولید و فنآوری و گسترش اقتصاد بكشانیم. اما متأسفانه آنها اقتصاد را دولتی كرده بودند و این اقتصاد دولتی، قدرت بسیج مردم در صحنه را نداشت. دولت باید سیاستهای اصل 44 را همان موقع پیش میگرفت. رونق اقتصادی و گسترش تولید را باید همان زمان بهوجود میآورد. مردم در كنار انگیزههای مادیگرایانهای نظیر سود اقتصادی، از انگیزههای قویتری نظیر دفاع از كشور و میهن برخوردار بودند. باید این انگیزه را كه مردم انقلابی در جبههها میآمدند و جان خود را برای انقلاب و میهن اسلامی میدادند، از صحنههای نبرد به عرصه اقتصاد میبردیم، اما مدیران ما نتوانستند. این انگیزه انقلابی در سطح نیروی كار مردم تحریك نشد و از آن برای پیشرفت كشور و توسعه اقتصاد استفاده نكردند.
سوال: دلیل این كار چه بود؟
پاسخ: اولا مدیران و مسئولان كشور عقیدهای به بازار و بخش خصوصی و تولید ثروت نداشتند و آن را یك اقدام ضدارزشی میدانستند؛ ثانیا تجربه هم نداشتند.
سوال: البته این حرف جدیدی بهنظر میرسد. درگیر كردن مردم در اقتصاد با استفاده از انگیزههای انقلابی و بدون توجه به عامل سود. آیا تجربهای هم در دنیا در این خصوص سراغ دارید؟
پاسخ: موفقترین كشوری كه توانسته از جنگ برای تحول اقتصادی كشورش استفاده كند، آلمان است. در حقیقت قدرت فعلی اقتصادی آلمان ناشی، از بهكارگیری اقتصاد آن كشور در جنگ و بهكارگیری انگیزهای حماسی در اقتصاد و تولید آن كشور است. مردم آلمان در زمان جنگ جهانی دوم، دو قسمت شده بودند؛ یا در جنگ حضور فیزیكی داشتند یا این كه در پشت جبههها، صنعت و اقتصاد آلمان را پشتیبان جنگ كرده بودند. بخشی با ساخت تجهیزات جنگی و بخشی با افزایش تولید. یا تولید ملی را بالا میبردند تا بتوانند جنگ را اداره كنند یا اینكه مستقیما نیازهای جنگ را تأمین میكردند. اگر بعد از جنگ جهانی دوم اقتصاد آلمان توسعه یافت، به این دلیل بود كه در زمان جنگ، واحدهای اقتصادی آن، با انگیزه دفاع از كشور، تولیدات خود را ساماندهی كرده بودند.
این بنگاهها در دوران جنگ تقویت شدند و پس از جنگ بهسرعت اقتصاد آلمان را پیشرفته كردند و در شمار قدرتمندترین اقتصادهای اروپا قرار گرفتند. آنها حتی در دورهای كه درهای اقتصاد خود را بستند، باز هم بخش خصوصی خود را محور اقتصاد قرار دادند. ما هم میتوانستیم حضور بخش خصوصی در دوران دفاع مقدس را با انگیزه دفاع و با انگیزه جهاد اقتصادی تقویت كنیم اما بالعكس شد. نه تنها این كار را نكردیم بلكه بسیاری از نهادهای مردمی كه با این تفكر انقلابی ایجاد شد، مانند جهادسازندگی را در پایان جنگ در وزارت كشاورزی ادغام كردیم. در حالی كه باید چندین جهاد سازندگی دیگر به خود مردم واگذار میشد كه حتی به رقابت با وزارت كشاورزی بپردازند.
خود سپاه و جهاد سازندگی بهعنوان نهادهای انقلابی در رقابت با نهادهای سنتی پدید آمدند. اتفاقا ویژگی آنها مردمی بودن و غیردولتی بودن آنها بود. اما آنطوری كه این نهادهای انقلابی توانستند مردم را در جنگ بسیج كنند، دولتمردان ما نتوانستند، مردم را در عرصه اقتصاد درگیر كنند. این حرف البته جدید زده میشود، اما ایرادی است قدیمی كه همان موقع هم بیان میشد. ولی ما بهدلیل جلوگیری از برداشتهای سیاسی آنها را در دل خود نگه داشتهایم.
سوال: احتمالا نظر آنها این بوده كه اگر مردم بخواهند با انگیزههای سودمحور وارد جنگ بشوند، ممكن است به دلیل تلاش برای منفعتجویی بیشتر، برای مردم ایجاد مشكل كنند كه البته نگاه شما برای انگیزه حضور، متفاوت است.
پاسخ: مشكل همین بود كه این دوستان حضور در اقتصاد را فقط با انگیزه سود میدیدند وگرنه میشود سود را در كنار انگیزههای ملی مطرح كرد. مثلا تیمی كه همین امروز در تركیه بر سر كار است، از همین راهكار استفاده از انگیزههای میهنی در عرصه اقتصاد فعالیت میكند. مسئولین اقتصادی آنها همانطور با فعالان عرصه اقتصاد تركیه صحبت میكنند كه ما در زمان جنگ با نیروهای بسیجی خودمان صحبت میكردیم. اما نخبگان ما هنوز به این نتیجه نرسیدهاند كه بیرون كردن فقر و فساد و تبعیض و عقبماندگی از كشور كمتر از آزادسازی خرمشهر نیست. هنوز اقتصاد را از زاویه مادیگرایانه و سود میبینند. كارآفرینی را از زاویه ثروتمندی میبینند و ثروت را ضدارزش میدانند. در حالی كه كارآفرین میتواند یك سرباز میهن باشد.
یك فرمانده جهاد مقدس اقتصادی كه هدفش ارتقای توانمندی ایران در عرصه جهانی و توسعه و گسترش و ساختن یك تمدن بزرگ در ایران است. قبول كنیم كه اگر قرار است فرهنگ انقلاب اسلامی توسعه یابد، با حرف زدن صرف نمیشود الگو سازی كرد یا سایر كشورها را با خود همراه كرد. ما باید به صراحت اعلام كنیم كه به دنبال یك قدرت بزرگ علمی - اقتصادی مبتنی بر فضیلتهای انقلاب اسلامی هستیم. بنابراین برای آن كه در منطقه، حرفمان خریدار داشته باشد و بهعنوان كانونی تأثیرگذار شناخته شویم، در شرایط فعلی نیازمند یك اقتصاد مقاومتی و جهادی هستیم. البته من از ایستادگی منطقی مسئولان كشور بهویژه آقای رییسجمهوری در سازمان ملل تشكر میكنم و صحبتهای آقای اوباما را شتابزده و نسنجیده میدانم.
سوال: این موضوعی است كه ما هم در مورد آن سئوال داریم و خواهیم پرسید. از موضوع دور نشویم؛ شما دو گروه از تحریمها را برشمردید. بقیه تحریمهای غرب علیه ایران را چطور دسته بندی میكنید؟
پاسخ: بله، گروه سوم تحریمها پس از دوران دفاع مقدس باز هم از سوی آمریكا با هدف منع سرمایهگذاری انجام شد و تقریبا به مدت 15 سال و تا سال 84 به طول انجامید. این تحریمها در دوران بیل كلینتون به قانون داماتو معروف شد كه سرمایهگذاری بیش از 20 میلیون دلار در ایران را منع كرده بود و هیچ آمریكایی حق تجارت با ایران در مسائلی نظیر فنآوری را نداشت كه البته عمده كشورها در این زمینه با آمریكا همكاری نكردند. دیگرانی هم كه در ظاهر با آمریكاییها همكاری میكردند در عمل آنها را تنها میگذاشتند.
در این تحریم، آمریكاییها كمتر از دوران دفاع مقدس، توانستند همراهی سایر كشورها را جذب كنند. ایران هم روشهای جدیدی را پیش گرفت و با ایجاد رابطه با اروپا این تحریمها را كمرنگ كرد. امثال شركتهای فرانسوی در شكستن تحریمها ورود پیدا كردند. بقیه اروپاییها هم آمدند. به دنبال آنها برخی شركتهای آمریكایی هم آمدند و در نتیجه، تحریم ناكارآمد شد. اما امروز ما با دسته چهارم تحریمها مواجه هستیم كه در حقیقت شدیدترین تحریمهایی است كه كشور از ابتدای انقلاب تاكنون با آن روبهرو بوده است.
سوال: چه تفاوتی باعث شده كه شما تحریمهای اخیر را شدیدترین تحریم علیه ایران بدانید؟
پاسخ: چون اولا چین و روسیه برای اولین بار به این تحریمها پیوستند. از طرف دیگر، آمریكا و اروپا تحریمهای مضاعفی را علاوهبر تحریمهای شورای امنیت اعمال كردند. نكته سوم هم این كه برای اولین بار است كه ایران از سوی شورای امنیت تحریم میشود. این سه ویژگی همگی جدید هستند. بنابراین گروه چهارم تحریمها گستردهتر و شدیدتر از تحریمهای پیشین است. نكته دیگری كه در كالبدشكافی تحریمها باید به آن اشاره كرد، این است كه در تحریمهای پیشین، محور اصلی برخورد آمریكا با ایران، امنیتی و نظامی؛ از جمله حمایت از شورشهای داخلی، تهدید نظامی و ایجاد جنگ یا دیپلماسی بود. در حقیقت از تحریمها در كنار سایر راهكارها بهعنوان عنصر پشتیبان و تقویتكننده استفاده میشد.
اما در حال حاضر محور برخورد غرب با ایران، جنگ اقتصادی از طریق تحریمهای اقتصادی است و از ابزار دیگر نظیر دیپلماسی یا عملیات نظامی قرار است بهعنوان پشتیبانی از تحریمها استفاده شود. من هم به جنگ نرم معتقدم و حوادث سال گذشته را جنگ نرم استكبار علیه انقلاب میدانم، اما این جنگ نرم مقدمه رویارویی اصلی ما با آمریكا بود. رویارویی اصلی ما در جبهه اقتصاد است. این را قبلا پیشبینی كرده بودم؛ به همین خاطر هم بعد از جنگ رشته اقتصاد را برای ادامه تحصیل انتخاب كردم، چون پیشبینی میكردم كه جنگ بعدی ما در حوزه اقتصاد و فرهنگ خواهد بود.
سالهاست كه من منتظر این بودم كه یا از داخل با بحران اقتصادی و فرهنگی مواجه شویم یا از بیرون، بحرانی از این جنس به ما تحمیل شود. از داخل شروع كردند، موفق نشدند. امروز جنگ تحمیلی اقتصادی شروع شده است. جنگی كه حداقل پنج سال ادامه خواهد داشت و ممكن است به 10 سال هم برسد. البته همانطور كه ما جنگ 20 ساله را در هشت سال تمام كردیم، اینجا هم میتوانیم تحریمهای 10 ساله آمریكا را ظرف چند سال به اتمام برسانیم. شرط اصلی این كار، بسیج گسترده مردم و نخبگان است. این دیگر بستگی به مدیریت اجرایی كشور دارد كه آیا میتواند از توانایی ملی كشور برای از بین بردن تحریمها، به نحو مطلوب استفاده كند یا خیر.
سوال: بهنظر میرسد كه آمریكا و غرب این بار با تمام قوا آمدهاند؟
پاسخ: شكی نیست كه آمریكاییها این بار آمدهاند تا یك جنگ اقتصادی را به ما تحمیل كنند و امید زیادی به آن بستهاند. ما هم باید پاسخی اقتصادی به آنها بدهیم. لازمه آن یك جهاد اقتصادی مقدس است. در این جهاد اقتصادی دیگر سود به تنهایی نمیتواند انگیزه اصلی باشد. انگیزههای بالاتری هم وجود دارد. اگر تأكید میكنیم كه در زمان جنگ، تزریق انگیزههای جهادی به صحنه اقتصاد راحتتر میتوانست صورت بگیرد، به این دلیل بود كه مردم در آن زمان شاهد بودند كه تمام دنیا درها را به روی ما بسته و حتی سیم خاردار به ما نمیدادند. متأسفانه دولتمردان ما در آن زمان به دلیل اشتباه نگاهی كه به اقتصاد داشتند، نقش مردم را كمرنگتر و نقش دولت را بیشتر كردند. یعنی برعكس عمل كردند. این بار دیگر نباید اشتباه بكنیم. باید تحریم را تبدیل به فرصتی برای به صحنه آوردن مردم كنیم.
حال كه باز دوباره درها به روی ما بسته شده، چرا اعلام جهاد مقدس اقتصادی ندهیم؟ چرا انرژی مردم را در اقتصاد، آزاد نكنیم؟ چرا همانطور كه مقام معظم رهبری فرمودند، دستیابی به اقتصاد مقاومتی را بهعنوان خط مشی اساسی كشور تعریف نكنیم؟ ایشان رهنمود میدهند، اما این دولت و مجلس است كه باید، برای این رهكردها قانون بنویسند و آن را اجرایی كنند. حتی خودشان دست بالا بزنند و كاری كنند كه مردم، جدیت آنها را برای ایجاد تحول اقتصادی ببینند. ما قرار است در این زمینه هم پوزه آمریكا را به خاك بمالیم، بنابراین برای ورود انگیزه جهادی به اقتصاد، بهترین فرصت را داریم. اقتصاد مقاومتی میتواند تبدیل به یك مانیفست و یك منشور كامل برای خروج اقتصاد از اقتصاد دولتی و بسیج بخش خصوصی و تعاونی بشود.
سوال: ملزومات دستیابی به اقتصاد مقاومتی و تغییر نگاه سودمحورانه اقتصاد به تكلیفمحوری و روحیه جهادی چیست؟
پاسخ: ما باید در محیط اقتصاد، فرهنگسازی كنیم. این در زمان جنگ تجربه شده. بعد از جنگ هم فرهنگ جهادی در تجربیات موفق ما وجود داشته است. مشكلی كه در دانشگاهیان و روحانیون امروز دیده میشود این است كه در زمینه فرهنگسازی ضعیف عمل كردهاند. سیاسیون همیشه در نزدیكی انتخابات برای رای جمع كردن، سراغ تحریك عواطف میروند. اما دولتمردان ما متأسفانه قادر نیستند كه از عواطف مردم برای جهادی كردن عرصه كار و فعالیت استفاده كنند. این فرهنگسازی، فرمول و معادلاتی دارد كه در دوران جنگ استفاده شده است. به یاد بیاورید كه حضور مقام معظم رهبری در عرصه دفاع مقدس با لباس نظامی چه تحولی در روحیه رزمندگان ایجاد میكرد. این فرهنگسازی بود وگرنه ایشان برای زدن توپ و تانك كه نیامده بودند. یا حضور آقای هاشمی و مرحوم مشكینی؛ اما حضور ایشان در آن زمان از دهها توپ و تانك هم اثر بیشتری داشت. چون یك نوع بسیج عمومی در كشور ایجاد میكرد.
بنابراین باید از تغییر در فضا شروع كنیم. در این صورت، آدمهای پاك، پاكتر میشوند و آدمهای آلوده هم دیگر فضا را مساعد آلودگی نمیبینند. در این فضا، همه سبقت میگیرند برای سازندگی مناطق محروم، برای كمك به میهن، برای قویتر كردن كشور. اگر فضا متحول شود، خیلی از مشكلات حل میشود. مثل اول انقلاب كه خیلی از كسانی كه معتقد نبودند، به دلیل فضای انقلابی جامعه، خود را تطبیق داده بودند. بخش خصوصی مثل همان زمان جنگ هم آدمهای مخلص و علاقهمند به اسلام و میهن دارد و هم آدم دلال و به اصطلاح زالوصفت. مثل حوضی است كه در معرض جریان است و پیوسته آدمهای جدید میآیند و برخی دیگر میروند. ما اگر بتوانیم فضای اقتصاد كشور را جهادی كنیم، بسیاری از این افراد، خود را با آن تطبیق خواهند داد. در بخش خصوصی و كارآفرین كشور، صدها انسان شایسته وجود دارد.
سوال: بیشترین نگرانی شما از تحریمها در مورد كدام بخش است؟ آیا اقتصاد ایران را آنقدر توانمند میبینید كه تحریمها را شكست دهد؟
پاسخ: بله، ما اگر بتوانیم از این تحریمها، اولا كارآفرینان و نخبگان را در تولید و اشتغال بسیج كنیم و ثانیا یارانهها را هم بر همین اساس توزیع كنیم و فضای جامعه را برای جهادی كردن اقتصاد كشور تغییر دهیم، میتوانیم جنگ تحمیلی اقتصادی را به یك نعمت تبدیل كنیم. هم تحریمها را شكست دهیم و هم اقتصاد خود را پیشرفت دهیم. اما بیشترین نگرانی من از تحریمها، اثرات بلندمدت آن است. ما میتوانیم نیازهای كشور در دوران تحریم را تأمین كنیم. برخی میگویند ایران با كمبود مواد غذایی مواجه میشود یا سوخت، چنین و چنان میشود. معتقدم ما از اینها عبور خواهیم كرد به این دلیل نگرانی از این بابت نخواهیم داشت.
نگرانی من از این بابت است كه از این فرصت طلایی برای جهش اقتصادی استفاده نكنیم. الان بهترین فرصت است كه ره 40-30 ساله را ظرف چند سال طی كنیم. این انگیزهای كه پیدا شده، میتواند اهرمی برای دستیابی به اهداف سند چشمانداز هم باشد. در حال حاضر ملت ایران میداند در حالیكه هیچ تخلف بینالمللی نكرده است، بهصورت ظالمانهای تحریم شده. خوب این فرصتی خیلی خوب است كه میتوان بهوسیله آن مردم را به یك جمعبندی خوب رساند و عزم ملی برای آن بهوجود آورد. اما اگر این كار صورت نگیرد و این تحریمها بتواند توسعه ملی ایران را به جای 1404، یك 40-30 سالی عقب بیندازد، ناگوار خواهد بود.
لذا امیدوارم با كمك همه نیروهای انقلاب مثل دوران ابتدای انقلاب و دفاع مقدس، با همان انگیزهها، برای مقابله با جنگ تحمیلی اقتصادی، گرد هم آییم و از این بازیهای انتخاباتی هم دست برداریم. الان همه فكر میكنند اگر رییسجمهوری شوند میتوانند معجزه كنند، در حالی كه هیچ فردی بهتنهایی هیچ كار اساسی نمیتواند بكند. ما به تیمی اصولگرا و ارزشی و معتقد به انقلاب احتیاج داریم. چنانچه كسی مدعی باشد كه اگر رییسجمهوری شود به تنهایی میتواند تحریمها را پشت سر بگذارد، اشتباه میكند. اگر میفهمد و این حرفها را میزند، كلاهبردار قهاری بیش نیست.
سوال: این نكات را در جلسه با دكتر احمدینژاد هم مطرح كردید؟ اصلا چطور شد كه احساس كردید، این دیدار باید انجام شود؟
پاسخ: در جلسه با آقای احمدینژاد به هیچ بحث سیاسی نپرداختیم. تنها درباره عبور از تحریمها صحبت شد. در مورد دور زدن تحریمها و تقویت نهادهای بینالمللی كشور، در مورد تقویت بخش خصوصی و تولید ملی و در مورد مدیریت یكپارچه صحبت كردیم. آنجا مطرح شد كه همانطور كه در آن طرف، قرارگاهی برای این موضوع زیر نظر معاون خزانهداری آمریكا ایجاد شده، این طرف هم تیمی متحد برای مقابله با تحریمها تشكیل شود. خوشبختانه ایشان ستاد مقابله با تحریمها را شكل دادهاند. من البته طرح خودم برای مقابله با تحریم را به صورت كتبی برای رییسجمهوری ارسال خواهم كرد.
اما در مورد سئوال دوم شما، باید بگویم كه در قاموس ما بهعنوان افراد تكلیفمحور و انقلابی این كه انتقادات و اختلاف سلیقههای خود با دولت را بهانه كنیم و با دولت همكاری نكنیم، وجود ندارد. برای من این مهم است كه در زمان مشكل كشورمان مثل همین تحریمهای گسترده و تهدیدها، در كنار دولت كشورم بایستم و آنچه در توان دارم، در اختیار آنها قرار دهم. وقتی كه كشور وارد تحریم و تهدید میشود، دیگر هاشمی و احمدینژاد و خاتمی و رضایی ندارد، بحث ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی است. اتقافا برخورد رییسجمهوری هم برخورد مثبتی بود و تحریمها را جدی میدانست و معتقد بود كه میشود این تحریمها را خنثی كرد. در این بخش من هم با او همعقیده بودم كه ما میتوانیم این تحریمها را كماثر بكنیم. در مجموع جلسات خوبی بود.