قرار بود دوازده بامداد 5 مهر عملیات آغاز شود...، فرمانده اصلی عملیات رحیم صفوی بود...، اما به علت اینكه برخی از واحدهای عمل كنده نتوانستند رأس ساعت در مواضع از پیش مشخص شده مستقر شوند، قرار شد عملیات یك ساعت با تأخیر شروع شود... كه ناگهان...
در نیمه اول سال 1360 همكاریهای مشتركی برای انجام عملیات در آبادان وجود داشت كه تا قبل از عملیات شكست حصر آبادان، مهمترین آن عملیات ولایت فقیه بود.
از تابستان سال 1360 و بعد از انجام عملیات آزادسازی تپههای مدن، رزمندگان اسلام خود را برای شكستن حصر آبادان آماده كردند اما مشكل اصلی، هماهنگی بین ارتش و سپاه برای انجام عملیات بود.
تا خرداد 1360 به دلیل حضور و نفوذ بنیصدر، این هماهنگی چنان كه شاید و باید انجام نگرفت اما با عزل بنیصدر و فرارش به پاریس، كارها بهتر شد و هماهنگی سپاه با ارتش در مسیری هموارتر قرار گرفت.
بعد از آماده شدن طرح عملیات، شهید كلاهدوز طرح عملیات شكستن حصر آبادان را خدمت حضرت امام خمینی (ره) برد و ایشان كل طرح عملیات را تصویب كردند.
قبل از عملیات شكستن حصر آبادان تدابیری اندیشه شد تا عملیاتی تحت عنوان عملیات حمزه سیدالشهدا در پنج محور انجام شود به همین منظور وضعیت منطقه، مورد بررسی قرار گرفت و شناساییها انجام شد.
به علت اینكه عملیات باید با رعایت اصل غافلگیری دشمن انجام میشد، این عملیات باید در تاریكی شب صورت میگرفت.
دلیل كار هم این بود كه به لحاظ ادوات زرهی و امكانات، دشمن به طور كاملا نابرابری بر نیروهای ایران برتری داشت ولی در عوض نظام جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مؤمن و شجاعی در اختیار داشت.
اما به لحاظ نبود آمادگی نیروهای یگانهای رزمی ارتشی و عدم تأمین امكانات و همچنین كمبود نیروهای عمل كننده رزمی و وضعیت هوا، عملیات حضرت حمزه سید الشهدا لغو شد.
سرانجام هماهنگیهای مقدماتی بین ارتش و سپاه انجام شد. در جلسهای كه در ستاد لشكر 77 خراسان در ماهشهر در اواخر تابستان 1360 برگزار شد، همه فرماندهان عالیرتبه سپاه و ارتش حضور داشتند.
در آن جلسه بحثهای زیادی صورت گرفت از جمله روش عملیات، نیروهای عملكننده، پیش بینی نیروهای پشتیبانی كننده و مسائلی از این قبیل.
قرار شد برای اولین بار ارتش و سپاه با هم عملیات ادغامی و هماهنگ انجام دهند. یعنی در یك محور عملیات فرضاً یك گردان از نیروهای ارتش و یك گردان از نیروهای سپاه پاسداران ادغام شوند و با هم عمل كنند.
خوشبینترین فرماندهان حاضر در آن جلسه حداقل پنج روز را مدت عملیات اعلام كرده بودند. عراقیها حدود یك سال در محورهای خود مستقر بودند و با امكانات پیشرفته، مواضع پدافندی خوبی را برای خود تثبیت كرده بودند. بنابراین حداقل پنج روز جنگ سخت و توانفرسا لازم بود تا نیروهای ایران دشمن را از مواضع خود دور كنند.
در آن جلسه، تاریخ 5 مهر برای انجام عملیات تصویب شد. بعد از جلسه بلافاصله مقدمات اجرای عملیات آغاز و نیروهای سپاهی و بسیجی موجود در آبادان در قالب گردان و گروهان سازماندهی شدند.
هر گردان در قالب 180 نفر سازماندهی شدند و با جلسات فراوانی كه با فرماندهان گذاشته شد، توجیه محورها، منطقه عملیات و سایر موارد به طور كامل صورت گرفت.
همچنین بیمارستانها و اورژانسها نیز آماده باش كامل بودند تا در شب عملیات به موقع و سریع آماده پذرش مجروحان باشند.
پس از چند جلسه قرار شد از محور فیاضیه احمد كاظمی از سپاه و فرمانده تیپ دو لشكر 77 خراسان سرهنگ كهتری عمل كننده باشند. فرمانده اصلی آنها نیز رحیم صفری بود كه خودش فرمانده كل عملیات نیز را در اختیار داشت.
در جبهه ایستگاه دوازده، قربانعلی لارد و از سپاه و تیپ دوم زرهی زنجان به فرماندهی سرهنگ رضوانی باید عمل میكردند و بنادری هم هماهنگ كننده بود.
در جبهه ایستگاه هفت از سپاه مرتضی قربانی و از ارتش تیپ یك از لشكر 77 خراسان به فرماندهی سرهنگ امینی عمل میكردند و رشید هم هماهنگ كننده بود.
در جبهه دارخوئین از ارتش تیپ سه لشكر 77 خراسان سرهنگ فرحبخش و از سپاه حسین خرازی بود و حسن باقری هماهنگ كننده بود.
بچههای سپاه ماهشهر هم به فرمانده حبیب آقاجری و اسحاق عسكر، قرار بود در جاده ماهشهر آبادان با همكاری تیپ 35 زرهی شیراز وارد عمل شوند.
بامداد روز پنجم مهر 1360 عملیات شروع شد، این عملیات در میان نیروهای عمل كننده به عملیات شكست حصر آبادان معروف شد، اما به طور رسمی نام عملیات را «ثامنالائمه» گذاشته بودند.
قبل از عملیات احمد كاظمی با كمك چند نفر از مغنیهای نجفآباد اصفهان در فیاضیه كانال بزرگ و مهمی حفر كرده بودند. كانال طوری حفر شده بود كه از بیابانهای فیاضیه شروع میشد و پشت میدانهای مین و خاكریزها و مواضع عراقیها بیرون میآمد. شب عملیات بچههای احمد كاظمی از كانال، عبور و دشمن را در مواضع خودشان غافلگیر كردند.
عملیات قرار بود ساعت دوازده شب انجام شود اما به علت اینكه برخی از واحدهای عمل كنده نتوانستند رأس ساعت مقرر در مواضع از پیش مشخص شده، مستقر شوند قرار شد عملیات یك ساعت با تأخیر شروع شود.
پیكهایی برای فرماندهان عمل كننده فرستاده شد تا تغییر ساعت عملیات را اعلام كنند كه ناگهان در ساعت دوازده شب از جناح ذوالفقاری و جبهه ولایت فقیه، صدای تیراندازی و درگیری بلند شد.
آن شب پیكی كه باید خبر تأخیر یك ساعته را به فرماندهان جبهه ولایت فقیه میرساند، بر اثر حادثهای در راه مجروح شده و نتوانسته بود خود را به محل مأموریت برساند.
این حادثه لطف و عنایت خداوند بود زیرا دشمن فكر كرد كه رزمندگان ایران تنها در همان محور قصد عملیات دارند و تمام استعدادش را به آن محور گسیل كرد به همین دلیل راه برای محورهای عمل كننده دیگر تا اندازه زیادی هموار شد.
درگیری در محور ولایت فقیه یك ساعت ادامه یافت ولی نیروهای شلمزاری توانستند خط را بشكنند و خودشان را به جاده ماهشهر برسانند.
رأس ساعت یك بامداد عملیات شكست حصر آبادان با رمز «نصر منالله و فتح قریب» آغاز شد.
هنوز صبح نشده بود كه خط دشمن در همه محورها شكست و سر تا سر منطقه موردنظر آزاد شد، عملیاتی كه خوشبینترین تحلیل گران نظامی ما حداقل پنج روز وقت بری آن لازم میدانستند، عملا ظرف چند ساعت و همان شبانه به پیروزی كامل رسید.
عملیات شكست حصر آبادان انعكاس جهانی وسیعی داشت كه حتی شگفتی و حیرت كارشناسان و تحلیلگران برجسته و بزرگ مسائل نظامی اروپا و غرب را برانگیخت.
«آنتونی كردزمن» و «آبراهام واگنر» در جلد دوم كتاب درسهایی از جنگ مدرن كه به جنگ ایران و عراق اختصاص دارد با شگفتی اعلام كردند «هنوز معلوم نیست كه ایرانیان در این جنگ چگونه به این پیروزی دست یافتند».
آری كارشناسان نظامی دنیا راز شهادتطلبی و ایمان بسیجیان حضرت روحالله را نشناختند و در تحلیلهای خود به آن توجه نكردند.
عراقیها به لحاظ مهمات، لجستیك، ادوات و تجربه جنگی از هر نظر بر ما برتر بودند، اما ماهیت ایمانی نیروهای ایرانی را محاسبه نكردند و شكست خوردند.
منبع : http://emtedad.ir