این هم نظر دکتر شریعتی در مورد ولایت فقیه:
امامت مثل بلند بودن قله ی دماوند است
«وصایت نه نصب، نه انتخاب، نه وراثت، نه كاندیداتوری است؛ زیرا امامت زاده ی هیچ كدام از این ملاكهای سیاسی نیست.امام بودن علی (ع) مثل بلند بودن قله ی دماوند است» (مجموعه آثار ش 26،ص631)
ایدئولوژی ثابتی كه امام بیشتر از هر فردی تابع آن است
«امامت عبارت است از رسالت سنگین رهبری و راندن جامعه و فرد از آنچه هست به آنچه باید باشد به هر قیمت ممكن،اما نه به خواست شخصی امام بلكه براساس ایدئولوژی ثابتی كه امام نیز بیشتر از هر فردی تابع آن است و در برابرش مسؤول و از همینجاست كه (امامت) از (دیكتاتوری) جدا می شود و رهبری فكری انقلابی با رهبری فردی استبدادی تضاد می یابد.» (مجموعه آثار ش26،ص504)
انتخاب بشود یا نشود امام است
«امامت یك حق ذاتی است، ناشی از ماهیت شخص كه منشأ آن خود امام است، نه عامل خارجی انتخاب و نه انتصاب؛ منصوب بشود با نشود، منتخب مردم باشد یا نباشد، امام است. دلیلش نیز آن كه امامت به تعیین نیست، بلكه آنچه درباره ی او مطرح است، مسأله تشخیص است؛ یعنی مردم كه منشأ قدرت در دمكراسی هستند، رابطه شان با امام، رابطه ی مردم با حكومت نیست، بلكه رابطه شان با امام، رابطه ی مردم است با واقعیت، تعیین كننده نیستند، تشخیص دهنده اند.» (مجموعه آثار ش26،ص 578)
دمكراسی یك مانع
«دمكراسی یك رژیم ضدانقلابی است و با رهبری ایدئولوژیك جامعه مغایر است.» (همان،ص602 و 603)
ولایت فقیه
«اعتقاد به امامت در مفهوم تشیع علوی نفی كننده ی تسلیم انسان معتقد است در برابر هرگونه نظام ضد آن نظام، و اعتقاد به این است كه در زمان غیبت امام معصوم حكومتهایی كه شیعه می تواند بپذیرد، حكومتهایی هستند كه به نیابت از امام شیعی، بر اساس همان ضوابط و همان راه همان هدف بر مردم حكومت كنند.» (مجموعه آثار ش 9،ص213)