• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
پاسخ به شبهات (بازدید: 10123)
جمعه 2/7/1389 - 7:57 -0 تشکر 234430
آیا اسلام بزور وارد وارد ایران شده است؟حتما بخوانید

به نام خدا

سلام

این مطلب رو از سایت اسک دین کپی کردم تا دقیق مطالعه نماایید حتما ادامه لینک رو هم ببینید به خیلی از سوالات شما پاسخ داده شده است

ایا اسلام به زور وارد ایران شده است؟


فرهنگ مجموعه ای از عناصر عینی و ذهنی است که میراث نسل های متوالی و دارای عناصری مثل علم و دین و... است و ابزارهای مختلف آموزشی و تبلیغی در شکل گیری و استمرار آن نقش اساسی دارند. انسان با ویژگی ها و احساسات خاص و پیچیده، مانند حس برتری، کمال جویی، آزادی خواهی، سلطه گریزی و اختیار، در فرایند فرهنگ سازی نقش اول را دارد.
شالوده ی تمام فرهنگ ها دین و ایدئولوژی است، که در پیام انبیای الهی نهفته است. با مراجعه به سیره ی پیامبر(صلی الله علیه وآله)درمی یابیم که تمام اقدامات آن حضرت برای گسترش دین اسلام (به جز موارد نظامی و دفاعی)، فرهنگی بوده است. درباره ی سایر کشورها نیز عملکرد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر اساس رسالت جهانی اش، دعوت آنها به اسلام توسط نامه صورت گرفته که محتوای نامه موجود و دلیل محوریت فرهنگی است.
بدین گونه، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) توانست در مدت کوتاهی با انقلاب فرهنگی در جامعه ی جاهلی افرادی را تربیت کند که در راه گسترش اسلام جان فشانی نمایند و به مراتب عالی معنوی نایل شوند.
پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مسلمین برای دفاع از کیان اسلام و نشر فرهنگ اسلامبه فراسوی جهان، مرزهای جغرافیایی را که مانع رسیدن فرهنگ و شعارهای اسلام بود برچیدند و زمینه های گسترش اسلام در ایران را فراهم کردند. عوامل گسترش اسلام و پایداری و بالندگی آن پس از گشوده شدن دروازه های ایرانبه روی اسلام را به اختصار می توان این گونه بیان کرد:
1. شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران سبب شده بود که مردم ایرانبه استقبال دین اسلام بروند و مسلمان شوند; چنان که در بسیاری از شهرها، حاکمان بدون جنگ و درگیری به خاطر عدم مقاومت مردم در مقابل سپاه اسلام پرداخت جزیه را می پذیرفتند و صلح می نمودند.
2. تشریع قانون جزیه از طرف پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و استمرار آن و مختار بودن مردم در پذیرش دین یا پرداخت جزیه که در تمام مناطق فتح شده اعمال می شد.
3. تخریب نکردن آتشکده های مجوس در ایران. چنان که گزارش شده است، یکی از سرداران عرب فرمان داد تا به یک امام جماعت و مؤذن او تازیانه زدند; چون یکی از معابد زرتشی را ویران کرده بودند و سنگ های آن را در بنای مسجد به کار برده بودند. در قرن ده میلادی، یعنی سه قرن پس از فتح ایران، آتشکده های زرتشتیان در عراق و فارس و کرمان و سیستان و خراسان و آذربایجان و در سراسر ایران برپا بود. پیروان دین زرتشت به تدریج و به اختیار خود به دین اسلام گرویدند. وجود پیروان زرتشتی در ایران تا عصر حاضر و آزادی آنان در اجرای مراسم دینی، بهترین دلیل بر نبود اجبار و زور در پذیرش دین است... .
4. مسلمان شدن بسیاری از ایرانیان، قبل از فتح ایران، که در یمن و بحرین به سر می بردند. گفته شده پس از جنگ قادسیه، چهار هزار دیلمی به اختیار به دین اسلام گرویدند.
5. خدمات ایرانیان بهاسلام و تولید و توسعه ی علوم اسلامی و تدوین هزاران کتاب در زمینه ی علوم; به طوری که بزرگ ترین صاحب نظران در علوم مختلف، دانشمندان بزرگ اسلام از شیعه و سنی، از ایران برخاسته بودند و ایرانیان با اندک فاصله پس از رسیدن اسلامبهایران، در زمینه ی علوم اسلامی، اعم از سیره، تاریخ، فقه، حدیث، رجال، و علوم قرآنی و علوم عقلی و فنی و تجربی با نوآوری های شگفت به تولید علم پرداختند و این شیوه ی فرهنگ سازی را به کشورهای غربی انتقال دادند و مؤثرترین قدم ها را در تکامل علوم اسلامی برداشتند; چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره ی ایرانیان می فرماید:
اگر علم به ستاره ی ثریا آویخته بود، گروهی از فرزندان (ایران) به آن دست می یافتند.
6. در تاریخ ایران باستان دوره ی هخامنشی، که اسکندر مقدونی سراسر ایران را بهزور شمشیر فتح کرد و حکومت (سلوکیان) تأسیس شد و سال ها بر سراسر ایران حکومت کردند، نتوانستند فرهنگ یونانی و غربی را بر ایرانیان تحمیل کنند، بلکه از فرهنگ و معماری ایرانیان تأثیر پذیرفتند و ایرانیان هرگز دچار خودباختگی فرهنگی و بی هویتی نشدند و به ترویج این فرهنگ ها نیز نپرداختند. پس از اسلام نیز مردم ایران شاهد تهاجم اقوام مختلف از ماوراء النهر و مغولستان با فرهنگ های مختلف بودند، ولی هرگز دین «شمنی مغول» را ترویج ندادند، بلکه مهاجمان را مغلوب فرهنگ اسلامی خویش ساختند، با این که مسلم است که شمشیر مغولان از شمشیر اعراب برنده تر و تیزتر و قتل و جنایت آنها در طول تاریخ ایران بی نظیر بوده است و اعراب مسلمان هرگز چنین جنایاتی را در ایران مرتکب نشدند; بنابراین هرگز نمی توان گسترش دین اسلام در ایران را بهزور شمشیر دانست، بلکه در علل زیر باید جستوجو کرد:
1. غنی بودن محتوای دین اسلام و فرهنگ انسان دوستانه و ضد تبعیض و عدالت محور آن که با فطرت انسان سازگار است.
2. پس از گشوده شدن مرزها، ارتباط مردم ایران با مسلمانان تنگاتنگ شد. این پیوند خود به نوعی در ترویج دین اسلام مؤثر بود و ایرانیان از نزدیک شاهد جامعه ی مسلمانان بودند که با حکومت اشرافی و جامعه ی طبقاتی ساسانی متفاوت بود.
3. اسرای جنگی ایرانی که به همراه خانواده و فرزندان به مدینه و شهرهای دیگر منتقل شده و در کنار مسلمانان زندگی می کردند، تحت تأثیر جامعه ی مسلمین، مجذوب اسلام می شدند.
4. ایرانیانی که قرن ها شاهد اشرافیگری شاهان ساسانی و محرومیت طبقات دیگر جامعه از امکانات اولیه ی زندگی بودند، با مشاهده ی ساده زیستی خلفای اسلامی، از جمله امیرمؤمنان(علیه السلام) و عاملان آنها در شهرهای ایران که مثل پایین ترین طبقات مردم زندگی می کردند، به پذیرش آیین اسلام ترغیب شدند.
5. حضور صحابه ی بزرگ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در جنگ ها و فتوحات ایران و قبول مسئولیت فرمان داری در نواحی مختلف ایران نیز یکی از عواملی بود که در ترویج اسلام در ایران تأثیر بسزایی داشت. سلمان فارسی وقتی از طرف خلیفه برای فرمان داری مداین اعزام شد، مردم آنجا منتظر بودند که او با تشریفات خاصی وارد شهر شود اما سلمان سوار بر درازگوشی برهنه برای اداره ی امور مردم آن دیار وارد این شهر شد و خدمات ارزنده ای به مردم ارائه داد. این خود از مهم ترین عوامل ترویج اسلام در ایران بود.
6. حضور خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در برخی از شهرها نیز، از عوامل مهم ترویج اسلام در ایران بوده است; چنان که مشهور است در برخی از فتوحات که فرماندهی سپاه اسلام با سلمان بود، حسنین(علیهما السلام)نیز حضور داشتند و به دروازه ی هر شهری که می رسیدند مردم آن شهر بدون درگیری اسلام را می پذیرفتند.

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

جمعه 2/7/1389 - 22:10 - 0 تشکر 234601

به نام خدا

سلام

تاریخ اسلام:گسترش اسلام در ایران

دین اسلام با برخورداری از محتوای عالی درباره ی مصالح فطری انسان قلوب انسان های آزاده را به خود جذب کرد و تحت تأثیر این فرهنگ متعالی و رفتار پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) در اندک زمان مدت فرهنگ جاهلی عربستان تغییر یافت و انوار هدایت در تمام جهان درخشید و دل های رنجیده از زنجیرهای اسارت را آزاد ساخت و تشنگان عدالت را سیراب کرد. در این بخش آقای امیر علی حسنلو به بررسی اجمالی اوضاع سیاسی و اجتماعی و... ایران در زمان طلوع اسلام و زمینه های استقبال مردم ایران از دین اسلام و کیفیت گسترش آن در این سرزمین پرداخته است.

- شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران در صدر اسلام چگونه بود و آیا حمله ی مسلمانان به ایران ریشه ی سلطه طلبی و استعمارگری داشته است؟

امیر علی حسنلو

شرایط ایران در آستانه ی طلوع خورشید اسلام

در آستانه ی ظهور اسلام، جهان پر از آشوب و ظلم و بی عدالتی بود و مردم جهان منتظر منجی آسمانی بودند. جنگ و خون ریزی، قتل و غارت، ظلم و استبداد و جوامع طبقاتی و اشرافیگری فراگیر شده بود. منطقه ی عربستان نیز از نقاط دیگر جهان مستثنا نبود، بلکه جهالت و سیطره ی خرافات و تضییع حقوق و جنگ های قبیله ای و زنده به گور کردن دختران و... نمونه هایی از صحنه های حاکمیت جهل در این منطقه بود.

ایران نیز مانند سایر نقاط جهان در بی عدالتی کامل فرو رفته بود و مردم از استبداد طولانی شاهان ساسانی به ستوه آمده بودند; جامعه ی ایرانی به طبقات مختلف تقسیم شده بود; دهقانان و طبقات فرودست استثمار می شدند و نجبا و موبدان از امتیازات دیرینه برخوردار بودند; موبدان طی قرن ها، اکثر مردم ایران را در نوعی بندگی محنت بار نگه داشته بودند. دیوارهای عظیم طبقاتی بین واستریوشان (کشاورزان) محروم با واسپوهران (شاهزادگان) و موبدان و آزارتان فاصله ای عبورناپذیر به وجود آورده بود. مردم از این سایه ی تاریکی که قرن ها بر آنها افکنده شده بود خسته شده و کاسه ی صبرشان لبریز گشته بود; چنان که فرار آخرین پادشاه ساسانی، از پایتخت که در فکر تشکیل سپاه بود، نشان دهنده ی روی گردان شدن مردم ایران از این سایه ی تاریک و وحشتناک استبداد ساسانی است، به طوری که سرنوشت او و کشته شدنش به دست آسیابانی در مرو از این حقیقت حکایت دارد که مردم ایران حاضر نبودند از این دولت مستبد حمایت کنند و قدرتشان را استمرار دهند; لذا ساسانیان پشتوانه ی مردمی خود را کاملا از دست داده بودند، به طوری که شاه بدون حشم و خدم و حشمت پادشاهی، آواره ی شهرهای ایران بود.

جامعه ی ایرانی در طول حکومت ساسانیان بر دو رکن قائم بود: مالکیت و خون. بر اساس نامه ی تنسر، مرزبندی بسیار محکم، نجبا و اشراف را از عوام الناس جدا می کرد و امتیاز آنان به لباس و مرکب و سرای و بستان و زن و خدمتکار بود.

بر اساس قوانین ساسانی، هیچ کس نباید خواهان درجه و طبقه ای برتر از آنچه گذشتگان و نسب او داشتند باشد; یعنی همه ی امتیازات در این جامعه ی ظلم گستر براساس وراثت و پیشینگی خانوادگی بود و دهقان زاده هرگز حق نداشت در طبقه ای دیگر حضور یابد و استعدادهای خود را نشان دهد، بلکه در این جامعه سرنوشت همه به اجبار براساس گذشته ی آنها مشخص می شد، اشراف زاده اگر چه کودن باشد، حق حاکمیت و برتری اش محفوظ بود و قانونی کاملا خشک حاکم بود و از عدالت هیچ خبری نبود. در چنین جامعه ای هیچ زمینه ی رشدی وجود نخواهد داشت، چون استعدادهای مختلف انسان ها از بین می رود.

1. وضع اقتصادی

زمین های کشاورزی و باغ ها تحت اختیار خاندان بزرگ از اشراف مثل قارن و مهران و... و نظامیان بود و عده ای از دهقانان و فرودستان برای آنها در مزارع و باغ ها بیگاری می کردند. مالیات های سنگین بر مردم تحمیل می شد و حکومت ساسانی به خاطر وجود جنگ های طولانی بین ایران و روم; یک حکومت میلیاتریسمی (نظامی) بود بُعد نظامیگری از طرف دربار تقویت می شد و هزینه ی گزاف این جنگ ها بار سنگینی بود بر دوش مردم ایران و همین عامل سبب رواج فساد و رشوه و گرانی در جامعه بود.

2. وضع فرهنگی

علم و هنر و مسائل فرهنگی، به خاطر ساختار طبقاتی، در اختیار گروهی محدود بود. موبدان به عنوان حاکمان شرع، فرهنگ خرافاتی آتش پرستی را ترویج و به مردم تحمیل می نمودند و هیچ کس حق رشد و ترقی در علم و فرهنگ را بدون میل و خواسته ی شاه نداشت. جماعتی قلیل از تجار شهرها قرائت و کتابت حساب می دانستند و عامه ی مردم از حیث ادب و سواد و علم بضاعتی نداشتند و قسمتی از تعلیمات عالیه در دست مغان بود.

زنان و دختران حق خواندن و باسواد شدن را نداشتند، مگر زنان طبقات خاص از اشراف و...; لذا پس از اسلام آثار علمی و هنری و فرهنگی ایران اسلامی با گذشته ی آن هرگز قابل مقایسه نیست. آثار و بناهای اسلامی، مثلا مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان، جهان ریاضیات را در برابر چشم انسان به نمایش می گذارد که در دوره ی ساسانی و پیش از آن چنین آثاری در تاریخ ایران سراغ نداریم و این اثرِ مستقیم وحی اسلامی بر روح ایرانیان است.

3. وضع سیاسی

ساختار سیاسی حکومت در عهد ساسانیان بر محور قدرت افسارگسسته ی آن سلطانی بود که تاج و تخت را به میراث تصاحب کرده بود. او در رأس هرم قدرت قرار داشت و فرمان های او قانون بود. این نوع ساختار سیاسی سبب بی عدالتی ها و ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی بود. مردم در این نوع حکومت خدمت گزار دولت و تأمین کننده ی هزینه های نظامی سنگین و جشن های کذایی و خوش گذرانی های شاه و درباریان بودند.

استمرار این سیستمِ تحمیلی سبب شده بود که پایگاه مردمی ساسانیان از بین برود.

علل حمله ی مسلمانان به ایران

دین اسلام و رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) جهانی بود:

(وَما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کافَّـةً لِلنّاسِ بَشِـیراً وَنَذِیراًوَلـکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ); و ما تو را جز برای همه ی مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداش های الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانی; ولی بیش تر مردم نمی دانند.

1. بر این اساس بود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پادشاهان از جمله خسرو پرویز، شاه ایران را به اسلام دعوت نمود. گستاخی او نسبت به دعوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سبب شد که مسلمانان به دستور پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سپاهی را برای جنگ با ایران تجهیز کنند.

2. از طرفی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بارها بشارت فتح ایران را به مسلمانان داده بود که دومین انگیزه ی حمله ی مسلمانان به ایران شد.

3. انگیزه ی دیگر برداشتن مرزهای بین اسلام و سایر نقاط دوردست بود که پس از حمله ی مسلمین این مقصود نیز حاصل شد و بسیاری از شاهان کشورهای مجاور و دور به اسلام گرویدند و برای دفاع از اسلام و ترویج آن با دیگران جنگیدند.

4. از مهم ترین علل حمله ی مسلمانان به ایران و سایر نقاط جهان، پیشدستی در دفاع بود; چون با اوج گیری دامنه ی اسلام در تمام جزیرة العرب، قدرت های بزرگ جهانی آن روز که دو امپراطور بزرگ ایران و روم بودند، برای مقابله با آن تدابیری اندیشیده و خواهان نابودی اسلام در آغاز راهش بودند; لذا مسلمانان با مشورت های بزرگان اسلام، خصوصاً امیرمؤمنان(علیه السلام) و با تدابیری که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)قبلاً دیده بود، آمادگی لازم را برای دفاع از اسلام و گسترش آن بهوجود آوردند، مرزهای طبیعی و معنوی را گشودند و پیام اسلام را در تمام نقاط طنین انداز کردند. حمایت های امیرمؤمنان در این فتوحات، نقش بسیار مهمی در رونق اسلام داشت.

5. از علل دیگر حمله که برخی از مورخان به آن اشاره کردند، مشغول کردن مردم به فتوحات خارجی بود که نتیجه ی آن کاهش یافتن آشوب های داخلی، مانند قضیه ی «رده» و مدعیان نبوت و دل گرمی مردم به فتوحات و غنایم جنگی بود.

گفته شده است که خلیفه ی اول برای انتقال دادن بحران های داخلی و اختلافاتی که بر سر خلافت و جانشینی پیامبر(صلی الله علیه وآله) با شورش های قبیله ای شروع شده بود، به بیرون از مرزهای عربستان، و سرگرم کردن مردم با جنگ به منظور محکم کردن حکومت خویش اقدام به حمله کرد.

اگر این تحلیل واقعیت داشته باشد، باید گفت که خلیفه ی اول در این اقدام، از شیوه ی پیامبر(صلی الله علیه وآله)، علیه آن حضرت سود جست; چون آن حضرت در آخرین روزهای عمر خود سپاه اسامه را تجهیز و عده ای را تصریحاً نامزد حضور در این سپاه کرد، تا پس از رحلت ایشان در خلافت و جانشینی او اختلاف افکنی ننموده و بر اساس انتخاب واقعه ی غدیر کارها پیش رود، ولی عده ای از این دستور سرپیچی کردند که از جمله ی آنها خلیفه ی اول بود. خلیفه ی اول و هم فکرانش با هم دستی خلافت را ربودند و بر مسند قدرت نشستند و برای رهایی از بحران بهوجود آمده و فرافکنی بحران های داخلی فتوحات را زمینه سازی نمودند; چنان که به علی(علیه السلام) پیشنهاد کردند که فرماندهی فاتحان را عهده دار شود و شخصاً در جنگ حضور یابد که آن حضرت نپذیرفت.

آیا در این حمله روحیه ی اشغالگری وجود داشت، روحیه ی اشغالگری و استعمار با غارت و منفعت طلبی سازگار است که از ظلم و استثمار به وجود می آید در حالی که دین اسلام با هر گونه ظلم و ستمگری و استعمار مخالف است و هیچ مرتبه ای از ظلم را، حتی در حق حیوانات، نمی پذیرد.

شعارهای اسلام، مانند عدالت، آزادی، مساوات ، ظلم ستیزی و...، هرگز بار معنایی استعمارگری را در خود ندارد و مسلمانان اولیه که یاران و صحابه ی بزرگ پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز در میان آنها حضور داشتند، هرگز در پی چنین هدفی نبودند; لذا مردم ایران از همان آغاز از مسلمانان استقبال کردند و گروه زیادی به اسلام گرویدند. استقبال مردم ایران از دین اسلام که محتوای آن شامل پیام های عالی اخلاقی انسانی بود، کاملا مغایر با استعمار و استثمارگری بود، نتایج حضور اسلام در ایران بهترین دلیل بر نفی هر گونه استعمار از طرف دین اسلام و مسلمین بود.

اما بعدها مدعیان دروغین اسلام و مسلمانی اهداف خود را تغییر دادند و به شیوه ی استعمارگران عمل نمودند که مردم ایران در مقابل آنها چهره ی ضد استعماری به خود گرفتند. برخورد برخی از خلفا و فرماندهان نظامی و امویان با موالی و مردم ایران به قدری تبعیض آمیز بود که به شعارهای اسلامی لطمه می زد; اما مردم ایران با توجه به هوشیاری کم نظیر خود، حساب اسلام اصیل را با سلطه جویان و مدعیان دروغین اسلام، جدا کردند و با شایستگی خود در راه رشد اسلام راستین کوشیدند و خدمات ارزنده ای به اسلام عزیز ارائه دادند و دانشمندان بزرگی را پروراند و با پناه گرفتن در دامن اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) عزت ابدی خویش را به دست آوردند.

آیا گسترش اسلام در ایران به زور شمشیر بود یا از طریق ابزارهای فرهنگی؟

امیر علی حسنلو

فرهنگ مجموعه ای از عناصر عینی و ذهنی است که میراث نسل های متوالی و دارای عناصری مثل علم و دین و... است و ابزارهای مختلف آموزشی و تبلیغی در شکل گیری و استمرار آن نقش اساسی دارند. انسان با ویژگی ها و احساسات خاص و پیچیده، مانند حس برتری، کمال جویی، آزادی خواهی، سلطه گریزی و اختیار، در فرایند فرهنگ سازی نقش اول را دارد.

شالوده ی تمام فرهنگ ها دین و ایدئولوژی است، که در پیام انبیای الهی نهفته است. با مراجعه به سیره ی پیامبر(صلی الله علیه وآله)درمی یابیم که تمام اقدامات آن حضرت برای گسترش دین اسلام (به جز موارد نظامی و دفاعی)، فرهنگی بوده است. درباره ی سایر کشورها نیز عملکرد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر اساس رسالت جهانی اش، دعوت آنها به اسلام توسط نامه صورت گرفته که محتوای نامه موجود و دلیل محوریت فرهنگی است.

بدین گونه، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) توانست در مدت کوتاهی با انقلاب فرهنگی در جامعه ی جاهلی افرادی را تربیت کند که در راه گسترش اسلام جان فشانی نمایند و به مراتب عالی معنوی نایل شوند.

پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مسلمین برای دفاع از کیان اسلام و نشر فرهنگ اسلام به فراسوی جهان، مرزهای جغرافیایی را که مانع رسیدن فرهنگ و شعارهای اسلام بود برچیدند و زمینه های گسترش اسلام در ایران را فراهم کردند. عوامل گسترش اسلام و پایداری و بالندگی آن پس از گشوده شدن دروازه های ایران به روی اسلام را به اختصار می توان این گونه بیان کرد:

1. شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران سبب شده بود که مردم ایران به استقبال دین اسلام بروند و مسلمان شوند; چنان که در بسیاری از شهرها، حاکمان بدون جنگ و درگیری به خاطر عدم مقاومت مردم در مقابل سپاه اسلام پرداخت جزیه را می پذیرفتند و صلح می نمودند.

2. تشریع قانون جزیه از طرف پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و استمرار آن و مختار بودن مردم در پذیرش دین یا پرداخت جزیه که در تمام مناطق فتح شده اعمال می شد.

3. تخریب نکردن آتشکده های مجوس در ایران. چنان که گزارش شده است، یکی از سرداران عرب فرمان داد تا به یک امام جماعت و مؤذن او تازیانه زدند; چون یکی از معابد زرتشی را ویران کرده بودند و سنگ های آن را در بنای مسجد به کار برده بودند. در قرن ده میلادی، یعنی سه قرن پس از فتح ایران، آتشکده های زرتشتیان در عراق و فارس و کرمان و سیستان و خراسان و آذربایجان و در سراسر ایران برپا بود. پیروان دین زرتشت به تدریج و به اختیار خود به دین اسلام گرویدند. وجود پیروان زرتشتی در ایران تا عصر حاضر و آزادی آنان در اجرای مراسم دینی، بهترین دلیل بر نبود اجبار و زور در پذیرش دین است... .

4. مسلمان شدن بسیاری از ایرانیان، قبل از فتح ایران، که در یمن و بحرین به سر می بردند. گفته شده پس از جنگ قادسیه، چهار هزار دیلمی به اختیار به دین اسلام گرویدند.

5. خدمات ایرانیان به اسلام و تولید و توسعه ی علوم اسلامی و تدوین هزاران کتاب در زمینه ی علوم; به طوری که بزرگ ترین صاحب نظران در علوم مختلف، دانشمندان بزرگ اسلام از شیعه و سنی، از ایران برخاسته بودند و ایرانیان با اندک فاصله پس از رسیدن اسلام به ایران، در زمینه ی علوم اسلامی، اعم از سیره، تاریخ، فقه، حدیث، رجال، و علوم قرآنی و علوم عقلی و فنی و تجربی با نوآوری های شگفت به تولید علم پرداختند و این شیوه ی فرهنگ سازی را به کشورهای غربی انتقال دادند و مؤثرترین قدم ها را در تکامل علوم اسلامی برداشتند; چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره ی ایرانیان می فرماید:

اگر علم به ستاره ی ثریا آویخته بود، گروهی از فرزندان (ایران) به آن دست می یافتند.

6. در تاریخ ایران باستان دوره ی هخامنشی، که اسکندر مقدونی سراسر ایران را به زور شمشیر فتح کرد و حکومت (سلوکیان) تأسیس شد و سال ها بر سراسر ایران حکومت کردند، نتوانستند فرهنگ یونانی و غربی را بر ایرانیان تحمیل کنند، بلکه از فرهنگ و معماری ایرانیان تأثیر پذیرفتند و ایرانیان هرگز دچار خودباختگی فرهنگی و بی هویتی نشدند و به ترویج این فرهنگ ها نیز نپرداختند. پس از اسلام نیز مردم ایران شاهد تهاجم اقوام مختلف از ماوراء النهر و مغولستان با فرهنگ های مختلف بودند، ولی هرگز دین «شمنی مغول» را ترویج ندادند، بلکه مهاجمان را مغلوب فرهنگ اسلامی خویش ساختند، با این که مسلم است که شمشیر مغولان از شمشیر اعراب برنده تر و تیزتر و قتل و جنایت آنها در طول تاریخ ایران بی نظیر بوده است و اعراب مسلمان هرگز چنین جنایاتی را در ایران مرتکب نشدند; بنابراین هرگز نمی توان گسترش دین اسلام در ایران را به زور شمشیر دانست، بلکه در علل زیر باید جستوجو کرد:

1. غنی بودن محتوای دین اسلام و فرهنگ انسان دوستانه و ضد تبعیض و عدالت محور آن که با فطرت انسان سازگار است.

2. پس از گشوده شدن مرزها، ارتباط مردم ایران با مسلمانان تنگاتنگ شد. این پیوند خود به نوعی در ترویج دین اسلام مؤثر بود و ایرانیان از نزدیک شاهد جامعه ی مسلمانان بودند که با حکومت اشرافی و جامعه ی طبقاتی ساسانی متفاوت بود.

3. اسرای جنگی ایرانی که به همراه خانواده و فرزندان به مدینه و شهرهای دیگر منتقل شده و در کنار مسلمانان زندگی می کردند، تحت تأثیر جامعه ی مسلمین، مجذوب اسلام می شدند.

4. ایرانیانی که قرن ها شاهد اشرافیگری شاهان ساسانی و محرومیت طبقات دیگر جامعه از امکانات اولیه ی زندگی بودند، با مشاهده ی ساده زیستی خلفای اسلامی، از جمله امیرمؤمنان(علیه السلام) و عاملان آنها در شهرهای ایران که مثل پایین ترین طبقات مردم زندگی می کردند، به پذیرش آیین اسلام ترغیب شدند.

5. حضور صحابه ی بزرگ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در جنگ ها و فتوحات ایران و قبول مسئولیت فرمان داری در نواحی مختلف ایران نیز یکی از عواملی بود که در ترویج اسلام در ایران تأثیر بسزایی داشت. سلمان فارسی وقتی از طرف خلیفه برای فرمان داری مداین اعزام شد، مردم آنجا منتظر بودند که او با تشریفات خاصی وارد شهر شود اما سلمان سوار بر درازگوشی برهنه برای اداره ی امور مردم آن دیار وارد این شهر شد و خدمات ارزنده ای به مردم ارائه داد. این خود از مهم ترین عوامل ترویج اسلام در ایران بود.

6. حضور خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در برخی از شهرها نیز، از عوامل مهم ترویج اسلام در ایران بوده است; چنان که مشهور است در برخی از فتوحات که فرماندهی سپاه اسلام با سلمان بود، حسنین(علیهما السلام)نیز حضور داشتند و به دروازه ی هر شهری که می رسیدند مردم آن شهر بدون درگیری اسلام را می پذیرفتند.

خاتمه:

در پایان لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:

1. گسترش اسلام و پایداری آن در ایران و صدور آن از این کشور به سایر کشورهای جهان که هیچ فتحی در آنها انجام نشده بود، علل دیگری دارد; چون حکومت ظالمانه و مستبدانه ی بنی امیه و بنی عباس از عهده ی این مسئولیت سنگین برنمی آمدند و عملکرد آنها به عنوان خلیفه در جامعه ی ایران، پاسخ و نتیجه ی مثبتی نداشت که در رشد و پایداری اسلام تأثیرگذار باشد، بلکه برعکس، مردم ایران با دیدن رفتار تبعیض آمیز کارگزاران خلفا و حتی برخی از خلفای اولین، درباره ی آنها دچار تردید شدند و فرقه های مختلفی پس از ورود اسلام به ایران به وجود آمد که ناشی از عملکرد منفی مدعیان دروغین جانشینی پیامبر(صلی الله علیه وآله)بود.

2. عنایت و توجه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امیر مؤمنان و اهل بیت(علیهم السلام) به ایرانیان و رفع تبعیض از موالی که در دوره ی خلفای پیشین رواج داشت سبب می شد که ایرانیان روزبه روز شیفته و شیدای اسلام راستین شوند; چنان که گفته شده است:

«... پدران ما تا اسلام را نمی شناختند در برابر آن جنگیدند و چون شناختند در راه آن جنگیدند. این خود مایه ی سرافرازی است... یکی از بیچارگی های ایرانیان این است که تاریخ خود را نمی دانند... .

3. به اعتبار همین اسلام راستین، بر مبنا و محوریت اهل بیت بود که پس از نهضت امام حسین(علیه السلام)، بسیاری از ایرانیان در سپاه مختار برای انتقام حضور داشتند و این اندیشه را به ایران و فراسوی منطقه ی مرکزی، همچون خراسان و طبرستان (مازندران) و... بسط دادند و بنی عباس با زیرکی از همین موج سود جست و امویان را برانداخت. پس از حضور امام هشتم(علیه السلام) و سایر سادات از خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در خراسان، با عشق مردم ایران به خاندان نبوت که چشمه ی جوشان اسلام ناب بودند، گسترش اسلام به اوج خود رسید و پیش از حضور امام هشتم(علیه السلام)که دوره ی اختناق امویان بود، ایران بهترین مأمن خاندان رسالت بود. در دوره ی وقوع اختلاف و آشوب بین بنی امیه و بنی عباس که معاصر امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)بودند رابطه ی ایرانیانبا چشمه های زلال دین و دانش برقرار بود و خردمندان و اندیشمندان ایرانی پیام اسلام را می گرفتند و در ایران به ترویج و بسط آن می پرداختند و با اندیشه های انحرافی و اختلاف انگیزِ تزریق شده از سوی دستگاه اموی و... مبارزه، و از عقاید راستین اسلام پاسداری می کردند و با بسیاری از شبهات که از سوی دستگاه حکومت برای نابودی اسلام بر اصول اعتقادات و کلام الهی وارد می شد برخورد علمی می نمودند و به آنها پاسخ می دادند.

بنابراین، از مهم ترین عوامل پایداری و گسترش اسلام در ایران عشق و علاقه ی مردم ایران به اهل بیت(علیهم السلام)است; چون در مناطقی که توسط امویان و عباسیان فتح شده بود پس از انقراض حکومت آنها اثری از دین اسلام برجا نماند. این خود بهترین دلیل بر ردّ نظریه ی «بسط و گسترش اسلام به زور شمشیر» است; چون هرگاه دین در قلوب مردم رسوخ کرد و جزئی از فرهنگ و زندگی آنان شد هرگز رنگ نیستی و زوال نخواهد پذیرفت.

http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=44791

 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

جمعه 2/7/1389 - 22:58 - 0 تشکر 234609

به نام خدا

سلام

اسلام ایرانی یا عربی؟
ارسال صفحه برای دوستان اظهار نظر امتیاز به صفحه چاپ



   ● نویسنده: محمدعلی - وكیلی

منبع: روزنامه - ابتكار - تاریخ شمسی نشر 19/5/1389

تاریخ اندیشه سیاسی در ایران همواره با این سوال همراه بوده است که اسلام در ایران با اسلام در دیگر کشورها چه فرقی دارد؟به عبارت دیگر آیا اسلام در ایران همان اسلام در کشورهای عربی است؟ نحوه پاسخگویی به این سوال موجب پیدایش فرقه‌ها و نحله‌ها شده است. بنابراین بحثی پردامنه است. اما به مناسبت طرح مجدد آن در فضای سیاسی جامعه، مروری کوتاه خواهیم داشت، آنچه مسلم است اینکه تنها زور و قدرت شمشیر علت اسلام آوری ایرانیان نبوده است چون تاریخ نشان می‌دهد که با شمشیر و زور می‌توان مردم را مطیع کرد ولی قلب آنان را نمی‌توان تسخیر کرد. روسری اجباری تا هنگامی است که تو سری همراه آن باشد.
سالها قبل از ورود اسلام به ایران، اسکندر مقدونی به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و ایران برای سالها تحت اشغال یونانیان باقی ماند اما او نتوانست کیش و آئین یونانیان و فرهنگ هلنیسم را بر ایران حاکم کند. ارمنستان چند صد سال بین ایران و روم دست بدست گشت ولی در نهایت آنان بر کیش مسیحیت باقس ماندند اگر اسلام ایرانیان تنها مرهون ضرب شمشیر عربها بود، می‌بایست در فراز و فرودهای تاریخی دچار تحول گردد و مردم و نسل‌های بعد راه دیگری انتخاب نمایند. بنابراین نمی‌توان اسلام ایرانیان را به زور شمشیر عربها منحصر کرد.
اینکه تمدن ایران به قبل و بعد از اسلام تقسیم می‌شود نیز پایه علمی محکم ندارد. هیچ سند محکمی که نشان دهد وضعیت ایران قبل از اسلام چگونه بوده، وجود ندارد. روایت‌های موجود تابع نوع نگرش راوی است. راوی اگر طرفدار ایران قبل از اسلام بوده تصویر متمدنانه ارائه داده است.
واگر به ایران بعد از اسلام معتقد بود تصویری جاهلی و عقب مانده و ایرانی خالی از دانشمند و کتاب معرفی کرده است. آنچنان که همین دوگانه تصویر در خصوص اروپای قبل از مسیحیت نیز وجود دارد. آنچه ثابت و محرز است اینست که اسلام در ایران و مسیحیت در اروپا باعث شکوفایی این دو تمدن گردید. مسیحیت با پیشرفتش در اروپا به اقوام اروپایی علم، فرهنگ و ادبیات را به ارمغان آورد آنطور که امروز شاهدش هستیم والبته تمدن امروز غرب ریشه در تمدن باستانش هم دارد.
در ایران ما هم همچنین وضعیتی پیش آمد آنچه بنام ایران وایرانی شناخته می‌شود وآثار تمدنی دارد، مربوط به بعد از اسلام است البته گوهر پیام زرتشت که عبارتست از گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک با آموزه‌های اسلام در آمیخت و فرهنگ ایرانی- اسلامی را ساخت.
در هم آمیختگی فرهنگ ایران و اسلام به گونه‌ای است که رنگ اسلام در ایران با اسلام در دیگر کشور‌ها متفاوت شده و اسلام در ایران رنگ ایرانی گرفت. اسلام وقتی وارد عراق شد به غیر از آنکه مردم آن دیار مسلمان شدند در عین حال عرب هم شدند. سوریه، مصر و شمال آفریقا هم به همین منوال ضمن اینکه اسلام آوردند عرب هم شدند اما پذیرش اسلام توسط ایرانیان به پذیرش فرهنگ عربی و از جمله زبان عربی منتهی نشد بلکه ایرانیان با حفظ هویت ایرانی خود اسلام آوردند.
فرهنگ ایرانی به دلیل بهره مندی از عنصر عقلانیت، شباهت زیادی به عصر روشنگری در اروپا دارد بنا براین نو اندیشی دینی موجب شد تا اسلام ایرانی از تعصبات و سختگیری‌های بی مبنا در اسلام عربی دور بماند و در نهایت نیز نو اندیشی دینی ایرانی به بنیان گذاری اسلام شیعی منتهی شد. این ایرانیان بودند که با قیام ابومسلم خراسانی توانستند، دولت بنی امیه را سرنگون سازند و با قبول تشیع به عنوان مکتب اعتراض علیه اعراب قیام کنند با پذیرش تشیع تقابل اسلام ایرانی و عربی تشدید شد و اسلام شیعی نیز به دلیل بر خورداری از عنصر عقلانیت و عدالت و بهرمندی از چشم انداز امید بخش، همچون موتور محرک، جامعه ایران را متمایز از جوامع عربی رو به جلو به پیش برد تا اینکه جغرافیای سیاسی و مذهبی متمایز از جغرافیای مذهبی دیگر کشور‌های اسلامی تشکیل شد اسلام ایرانی هم مروج علم و هم منادی معنویت بود. پرورش شخصیت‌های بزرگی چون سهروردی، مولوی، حافظ و... که هر کدام آئینه اسلام ایرانی بودند، نشان داد که ایرانیان نه تحت فشار شمشیر‌های عربی که با قلب خویش، حقیقت اسلام را پذیرفته اند و البته در طول تاریخ و در بستر فرهنگ ایرانی به پالایش اسلام مدد رساندند.
این ایرانیان بودند که بین اسلام و زندگی راه جمع یافتند و اسلام را نه در تقابل با دنیای خویش که قابل جمع با آن دریافتند. اسلام ایرانی است که آخرت و دنیا در امتداد هم و زیست مسالمت آمیز یافته اند. اسلام ایرانی با حقوق بشر نه در تضاد که معرف حقوق واقعی بشر است. حقوق بشر ایرانی مطابق با حقوق طبیعی بشر است و در آن نه به نام حق فرد، اومانیست تبلیغ می‌شود و حقوق دیگران انکار می‌گردد و نه با انکار حق و به نام تکلیف، حق فرد شامل آزادیهای مشروع انکار می‌گردد. نتیجه اینکه هویت امروز ایران به اسلامی بودنش است. امکان تفکیک بین اسلام و ایران وجود ندارد. انکار هویت اسلامی در حقیقت به انکار هویت ایرانی ختم می‌شود. از طرف دیگر اسلام در ایران، رنگ ایرانی دارد و سازگاری روح اسلام واقعی با بخش مهمی از فرهنگ ایران باستان و به خصوص خرد ایرانی، موجب هویت سازی در جغرافیای ایران شد. اسلام در ایران از عنصر خرد ایرانی برخوردار است با مظاهر تمدن در تضاد نیست بر این اساس هم مدد رسان مدنیت ایرانی بوده است. آنچه موجب تحول گفتمانی و تمدن در ایران بعد از اسلام شد در بستر فرهنگ ایرانی –اسلامی شکل گرفته است و واضح است که این اسلام با اسلام عربی مغایر است اسلام ایرانی ظرفیت پذیرش اندیشه، شیعی را یافت چون اندیشه شیعه بر دو عنصر عدالت و عقلانیت سوار است.




 

 وبلاگ من ....وبلاگ پيامبران رحمت

 

امام صادق(ع) فرمود:به دنبال مونسى بودم كه در پناه آن, آرامش پيدا كنم, آن را در قرائت قرآن يافتم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.