بنام خدا
سلام دوست خوبم
نوشتي: « بحث ما همچنان ادامه داره و به اين جا ميره كه دين چيه و خوبه يا بده و خوب و بد يعنی چی و آيا مطلق اند.» و نوشتي: « يه چيزهاي جديد رو مي خوام تو بخش هاي بعدي بحث بگم كه احتمالا جواب خيلي از سوال هاي شما رو ميده...»
خوب عزيز من تو كه همه چيز رو خودت ميدوني، پس چرا اينجا مطرحش مي كني؟ « چو داني و پرسي سئوالت خطاست ». اصلاً هدفت از اين بحث چيه؟ ميخواي به بقيه بگي كه خيلي ميدوني؟ يا نه ميخواي به يه جواب درست برسي؟
اگه هدفت اوليه كه مي شي همون شهوتران!
اگه هم هدفت دوميه پس عاشقي! عاشق چي؟ (ياد گرفتن).
كدومشوني؟
***
تا حالا به اسم و فاميلت فكر كردي؟ (حسين نعمتي)
«حسين» نشونگر چيه؟
بله حسين! اين اسم كسيه كه به خاطر هدفش از همه چي گذشت و شد همون عاشقي كه تو ميگي. اما هدفش چي بود؟ به خاطر چي همه ي دار و ندارشو به خاطر اون هدف داد؟ چرا ؟
و «نعمتي»؟
اين همه نعمت رو كي بهت داده؟ كه نوشتي: « دليلي نداره من هدف خودم رو رها كنم و بچسبم به قرب خدا... براي من هدفم از همه چي مهم تره.. خواه با خدا موافق باشه خواه مخالف...»
***
خواستي انسانيت رو تعريف كنم. انسانيت يعني: هميشه و در همه حال راضي به رضاي خدا بودن! انسانيت يعني: از همه چيز به خاطر خدا گذشتن!
چرا خدا؟ براي اينكه هرچي كه توي دنياست مال اونه! هرچي نعمته خدا بهمون داده. زندگي راحت، شعور، عقل، سلامتي، خورد و خوراك و هزاران هزار نعمت ديگه!
پس چرا بايد تو هدف من خدا مهم نباشه؟ يه جايي خوندم: « هر كاري كه بدون خدا شروع بشه، با شيطون تموم ميشه!»
همينه كه بعضيا به خاطر هدف باطلشون آدم ميكشن، دروغ ميگن، تهمت ميزنن، دزدي مي كنن، حق رو ناحق مي كنن و هزارتا بدي ديگه؛ چرا؟ چونكه مثلاً ميخوان پولدار بشن، به حكومت برسن و در آخر نظر ديگرون رو به خودشون جلب كنن.
مگه خدا از ما چي ميخواد؟ غير از اينكه شكرگزار باشيم؛ با انصاف باشيم؛ و در يك كلام خوب باشيم؟
اما شيطون هرچي كار سخته از ما مي خواد! بايد آدم بكشيم، دروغ بگيم، زنا كنيم، و،و،و ...
***
نوشتي: « اگه هدف شما پابرجا باشه حاضری نه تنها بمیری بلکه همه ی هستی و حتی نام خودت رو هم به خاطر اون بدی.
مثلا اگر هدف یه نفر نجات معشوقش باشه حتی خاضره به جای اون بمیره تا اونو نجات بده...»
به نظرت هدف مهمتره يا عاقبتش؟
به نظر من عاقبت هدف خيلي مهمتر از اصل هدفه! اينكه بعد از رسيدن به هدفت چي بدست مياري و چي از دست ميدي؟! ساده بگم: آخرش چي ميشه؟ به كجا مي رسي؟
جوابت اينه: اگه خوب فكر كني ميبيني كه بايد براي خيلي چيزا بميري و براي خيلي چيزا نه!
بايد از خيلي چيزا بگذري و از خيلي چيزا نه!
البته يه جاهايي ديگه فرصت فكر كردن نداري و بايد يه راهي رو انتخاب كني. اين ديگه ميشه تصميم آني!(اگه بعداً نمي گي اينو هم تعريفش كن.)
برگرديم به بحث.
اگه مثلاً هدف ما به قول تو پابرجا باشه؛ و فرضاً ما هم حاضر باشيم به خاطر هدفمون نه تنها بمیریم بلکه همه ی هستی و حتی نام خودمون رو هم به خاطر اون بدیم!
آيا با مردن مون، با دادن همه ي هستي و نام خودمون؛ و يا از جان گذشتگي به خاطر معشوقمون، چه تغييري رو ايجاد كرديم؟ آيا مردن ما سودي براي معشوق مون داشته؟ يا نه همون دوستي خاله خرسه است؟
خاله خرسه هم مي خواست مگسي كه روي صورت دوستش نشسته بود رو بكشه؛ اما چون عقل و فكر نداشت، ندونست چكار كنه؛ و سنگ بزرگي رو روي سر دوستش انداخت و اونو كشت. خوب حالا اين چه ارزشي داره؟
پس تنها حاضر بودن براي انجام هر كاري كافي نيست. بلكه بايد به عاقبت كاري كه مي كنيم فكر كنيم. يعني هميشه دل به دريا زدن خوب نيست!
***
از نظر اينكه هدف بايد براي آدم مهم باشه تا به خاطرش تلاش كنه حرفي نيست. اما بعضي هدفا اصلاً هدف نيستن! منظورم اينه كه هدفي كه آخر و عاقبت خوبي نداره به چه درد مي خوره؟ حالا يا نجات دادن معشوق باشه، يا رسيدن به قدرت باشه، يا ثروت باشه، يا حتي رسيدن به خدا!
وقتي كسي راه رسيدن به خدا رو بلد نباشه مسلماً نه تنها به خدا نميرسه، بلكه از اون دور هم ميشه! مثل كسي كه دزدي مي كنه تا به فقيري كمك كنه. آيا اين درسته؟
فعلاً تا همينجا...
اما چندتا تعريف خواسته بودي.
1- قيمت: همه ي اون چيزايي كه بايد تو وجودت باشه تا بهت بگن انسان!
2- انسانيت: تعريفش رو توي متن برات نوشتم.
3- ارزيدن: همه ي چيزايي كه بايد براي رسدن به هدفت از دست بدي!
4- شكستن قيمت: از دست دادن انسانيت!
5- حراج كردن: (در اينجا) گذشتن از همه چيز براي هيچ!
6- نصيب: هر چيزي كه بعد از رسيدن به هدفمون بدست مياد!
در پناه حضرت حق باشي. دوست گرامي!