اصولا در این دوره و زمانه با آدم هایی برخورد می کنید که همه جوره با شما راه می آیند و یه جورایی برایتان دایه مهربان تر از مادر می شوند بدانید که راسته کار این آدم ها چیزی جز پاچه خاری نیست!
و باز هم در این روزگار برای این که بتوانید گلیمتان را از آب بیرون بکشید و رابطه ای دوستانه با همه عالم و آدم داشته باشید که در مواقع ضروری به دردتان بخورد، یک راه حل بیشتر ندارید و آن هم پاچه خواری یا پاچه خاری است. (پاچه خاری یا پاچه خواری یعنی خاراندن یا خوردن پاچه است هر جور که میلتان می کشد آن را تعبیر کنید!)
پاچه خواری قدمتی بس طولانی دارد و راستش را بخواهید تا آن جایی که ما یادمان می آید پاچه خواری از زمان قل قل میرزا وجود داشته است!
پاچه خواری در زمان قاجار بیداد می کرد، آن زمانی که پادشاهان قجر فقط و فقط به فکر خودشان و صد البته در حال سیر و سفر کردن بودند و مملکت را به امان خدا ول می کردند، همین جماعت پاچه خواران باعث و بانی بیش از اندازه سر خوش بودن شاهان قجری بودند و آن قدر از نداشته های آن ها تعریف و تمجید می کردند که وجب به وجب مملکتمان را سر چیزهای بیهوده و الکی به باد فنا دادند ... این یک نمونه از پاچهخواری دوره قجریان بود. اصولا آدم هایی به سراغ پاچه خواری می روند که زیر دست کسی در حال خم و راست شدن باشند.
بعضی ها که مادرزاد پاچه خوار به دنیا آمدند و انگاری نافشان را با پاچه خواری بریدند، اصلا نمی شود هیچ کارشان کرد و به هیچ صراطی مستقیم نیستند؛ خیالتان را راحت کنم که راسته کار این آدم ها جز پاچه خواری یا پاچه خاری چیز دیگری نیست، یعنی این آدم ها غیر از پاچه خواری کار دیگه ای بلد نیستند ... اما پاچه خواری چند نوع است که در ادامه به آنها می پردازیم:
(اگر چیزی از قلم افتاد زحمت بکشید ضمیمه کنید:)