• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 18287)
چهارشنبه 24/6/1389 - 2:35 -0 تشکر 231342
آشنایی با مبانی علم سیاست

دوستان عزیز سلام

همانطور که از عنوان مشخصه توی این تاپیک قصد داریم شما را با مبانی علم سیاست آشنا کنیم.پس اگر به علم سیاست علاقه مندید و از آن آگاهی ندارید با ما همراه شوید.

 

مبانى علم سیاست >> مقدمه   

 

عـلم سـیـاست ، دانشى است كه حوزه بررسى ها و تحقیقات آن با تدبیر عمومى جامعه ، قدرت ، نـهـادهـا و رفـتـار سـیـاسـى ارتـباط دارد. در این رشته علمى ، حكومت ، دولت ، احزاب سیاسى ، گـروه هـاى فـشـار و پـدیـده هـاى سـیـاسـى مـورد تـجـزیـه و تـحـلیـل قـرار مـى گیرند. دوره مبانى علم سیاست ، اثرى كه پیش رو دارید، در طى هفده درس ، بـرخـى از عـمـده تـریـن و اسـاسـى تـریـن مـوضـوعـهـاى سـیـاسـى را بـررسـى و تـحـلیـل كـرده اسـت تـا نـوعـى آمـوزش عـمـومى براى شما جهت دفاع از حكومت جمهورى اسلامى ایران مفیدومثمرثمرگردد.
آنچه را كه همواره در مطالعه این تاءلیف باید مد نظر داشت این است كه بنیاد علم سیاست عمدتاً در غرب بنا نهاده شده و اصول كلّى و قواعد عام این علم نیز از تفكرات و پژوهشهاى اندیشمندان سـیـاسـى غـربـى نـشـاءت مـى گـیـرد. و پـس از انـقـلاب اسـلامـى كـوشـش بـه عمل آمد تا مبانى علم سیاسى از دیدگاه اسلام نیز مطرح شود.
نـوع نـگـرش به انسان و جامعه ، شرایط محیط زیست ، ایدئولوژى و مذهب این اندیشمندان ، بر آثار و تاءلیفات آنان تاءثیر بسزایى داشته و دارد؛ چرا كه آثار هیچ دانشمند علوم انسانى ، فـارغ از ارزشـهـا و قـضـاوتـهـاى زهـنـى نـمـى تـوانـد بـاشـد. بـه طـور مـثـال حـاكمیّت دموكراسى ادعایى در دنیاى غرب ، عالمان سیاسى آن دیار را مجذوب خود نموده ؛ بگونه اى كه اندیشمندان علم سیاست در غرب به این موضوع ، به عنوان یك ارزش و هنجار مثبت و راسـتـیـن نـگـریـسته و سایر مكانیسمهاى كنترل و هدایت جامعه از نظر آنها، داراى بار ارزشى منفى خواهند بود. در دوره آموزش مبانى علم سیاست حاضر، سعى بلیغ بر آن قرار گرفته كه قـواعـد و اصـول عـلمـى با ارزشهاى علمى و اسلامى هماهنگ شده و آنچه را كه حق است به رشته تحریر درآید. از این روى ، باید با دید ارزشگذارانه به موضوع نگریسته شده و تحقق این كلام معروف (تلفیق علم و ایمان) مد نظر بوده است .

 

امـیـد اسـت بـا فـراگـیـرى آمـوزش سیاسى و حفظ ارزشهاى اسلامى ، در خدمتگذارى به جامعه و حكومت اسلامى ، هر چه بیشتر موفق باشیم .
 

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 2:44 - 0 تشکر 231348

مبانى علم سیاست >> كلیـات             

سـیـاسـت بـا زنـدگـى و حـیـات بـشـر عـجین و تواءم است . زندگى آدمى از دوران قدیم تا به حال به صورت هاى مختلف تحت تاءثیر اداره و تدبیر سیاسى بوده و هست و هرگز از پدیده هـاى سـیـاسـى خـالى نـبوده و نخواهد بود. سیاست ، چه به مفهوم هدایت و اصلاح ، چه به مفهوم قدرت و كسب امتیازات و چه نظم و نسق بخشیدن به روابط اجتماعى ، همواره فعالیتهاى انسان را تحت تاءثیر خود قرار مى دهد. از این رو، شناخت علم سیاست و مبانى آن ضرورى مى نماید.

تعریف علم سیاست در آثار كلاسیك و جدید

 بجاست در آثار كلاسیك یونان باستان به معناى هدایت و تدبیر مدینه فاضله بوده كه وظایف و جـایـگاه زمامداران و شهروندان در آن دقیق مشخص مى باشند. اما امروز علم سیاست ، شناخت نسبت به (اعمال و افعال سیاسى) و همچنین شناخت (نهادها) و (پدیده ها)ى سیاسى مى باشد. این شناخت و آگاهى شامل رفتار راءى دادن ، حمایت از رژیم سیاسى ، انواع حكومت ها، ابعاد اقتصادى ، سـیاسى ، اجتماعى قدرت ، تحولات اجتماعى مانند انقلاب و جنگ ، قواى عمومى كشور و روابط آنها و مسائل سیاسى جارى مى باشد.

 تعریف لغوى :

واژه سـیـاسـت در لغـت فـارسـى بـه مـعـناى (اصلاح امور خلق ، اداره كردند، كارهاى مملكت ،حكم راندن بر رعیت و ریاست كردن) آمده است . در زبان عربى این واژه به معناى (اهلى كـردن چـهـار پـایـان ، اداره و ریاست كردن) آمده است . فرهنگ هاى لغت اروپاییان ، واژه (سیاست Politics) را به صورت زیر تعریف كرده اند:
فـرهـنـگ لیـتـره سـیـاسـت را (عـلم حـكـومـت بـر جـوامـع) و فـرهـنـگ رو بـر سـیـاسـت را (فن و عمل حكومت بر جوامع) تعریف كرده اند.
به طور كلى ، لغت (سیاست) معناى (اصلاح امور،ریاست و حكومت كردن) را مى رساند كه از این معنا تعریف (سیاست یعنى اداره و تدبیر عمومى جامعه) استفاده مى شود كه به دو صورت داخلى و خارجى نمود پیدا مى كند.

 تعریف اصطلاحى :

فـلاسـفـه سـیاسى در گذشته و دانشمندان علم سیاست در جهان معاصر در بررسى (سیاست) آثـار و تـاءلیـفات بسیارى را در قلمرو فلسفه سیاسى و علم سیاست انتشار داده اند. بررسى پـدیـده هـاى سـیـاسـى و تـشـخـیـص آنـهـا از امـور غـیـر سـیاسى همیشه ذهن خلّاق آنان را به خود مشغول داشته ، تعاریف و مصادیقِ زیادى در این راستا ارائه كردند.


تعریف سیاست از نظر دانشمندان مختلف :


1ـ فلاسفه و دانشمندان غربى


افلاطون و ارسطو از فلاسفه یونان باستان ، نخستین آثار سیاسى را در موضوع سیاست و حكومت ، در تاریخ باستانى مغرب زمین به میراث گذاشته اند.
افـلاطـون در كتاب (جمهور) و ارسطو در كتاب (سیاست) ، هر یك به نحوى ، از سیاست سخن گفته اند.
افـلاطـون در (جـمـهـور) در صـدد ارائه یـك جـامـعـه سـیـاسـى ایـده آل اسـت كـه (مـدیـنـه فـاضـله) نـام دارد. در مـدیـنه فاضله ، فلاسفه و حكما حكومت مى كنند و سیاست به معناى هدایت و رهنمون كردن شهروندان و سایرین به وظایف و جایگاه اصلى آنهاست .
ارسـطـو در (سـیـاسـت) بـه بـررسـى مـسائل و پدیده هاى سیاسى مى پردازد. او هر چند به دنـبال آرمان شهر افلاطونى نیست ولى در تعریف جامعه سیاسى و حكومت مطلوب ، همان راه استاد را پى مى گیرد.
دانـشـمـندان علوم سیاسى در قرن جدید، پس از آن كه علوم به شعبه هاى متعدد تخصصى تقسیم گشت ، در صدد علمى كردن (سیاست) برآمده و (علم سیاست) را بنیانگذارى كردند؛ در حالى كه مسائل سیاسى ، قبل از این ، در فلسفه و حكمت بررسى مى گردید.
در ایـن راسـتـا، تـعـاریـف چند تن از اندیشمندان علم سیاست قرون معاصر ارائه مى شود. موریس دوورژه استاد جامعه شناسى فرانسه ، در (بیان سیاست) این گونه نظر مى دهد:
النهایه ، جوهر سیاست ، طبیعت ویژه و معنى حقیقى آن ، این است كه همیشه و همه جا زوجنبتین است . تصویر ژانوس ، خداى دوچهره اى ، مظهر واقعى قدرت است ، زیرا ژرفترین واقعیتهاى سیاسى را بیان مى كند....)
فـكـرى كـه بـر اسـاس آن ، سـیـاسـت از یـكسو مبارزه و پیكار میان افراد و گروهها براى فتح قـدرتـى اسـت كـه فـاتـحـان ، آن را بـه سود خود و به زیان مغلوبان به كار مى برند و از سـوى دیـگـر، در عـیـن حـال كوششى است براى تحقق نظمى اجتماعى به سود همه افراد، پایه اصلى نظریه جامعه شناسى سیاسى ما را تشكیل مى دهد....
بدینسان ، علم سیاست به مثابه علم نهادهاى مربوط به اقتدار تعریف مى شود.
دیـدگـاهـهـاى نـوین در علم سیاست كه بیشترین تاءكید را بر (پدیده هاى سیاسى) داشته و دارنـد، هـدف عـلم سیاست را (تشریح منظم و پیش بینى پدیده هاى سیاسى) بر ایـن اسـاس ، مـطـالعـه پـدیـده هـایـى چـون (تـصـمیم گیرى سیاسى ، احزاب ، افكار عمومى ، انتخابات و انقلاب) از جمله هدفهاى علم سیاست مى باشد.


2 -دیدگاههاى ماركسیستى


ماركسیستها حكومت و دولت را ابزار سلطه طبقه حاكم بر طبقات زیر سلطه و حاكمیت مى دانند. از دیـدگـاه مـاركـسـیـسـتـى ، قـدرت ، مـحـور و اسـاس حـكـومـتـهـا در طول تاریخ است و همین امر مبناى سیاست است .


3 -فقها و دانشمندان اسلامى


سـیاست از نظر اندیشمندان اسلامى ، به ویژه فلاسفه سیاسى مسلمان ، هدایت انسان به سوى خـدا و اجـراى احـكـام و شـریـعـت الهـى اسـت . سـیـاسـت از ایـن وجـه نـظـر، در واقـع ، تشكیل حكومتى است كه مبناى آن اجراى فقه اسلامى است .
ابـونـصـر فـارابـى ، از فـلاسـفه بنام اسلام ، سیاست را هدایت خلق به سوى خالق در مدینه فـاضـله تـوسـط رهـبـر بـیـان مى كند. مدینه فاضله او، مدینه اى است كه به وسیله بهترین و مستعدترین كسى كه هدفش ترقى و سعادت فردى و جمعى است ، اداره مى شود. او سیاستِ حكومتى را خوب و مطلوب مى داند كه افعال و ملكات (ارادى) را در مردم جایگزین كرده تا به سعادت حقیقى برسند، اگر (پندارها) را تقویت كند، حكومت جاهلیّت است .
ابوحامد غزالى ، از دیگر متفكّران اسلامى ، در تعریف سیاست مى گوید:
سـیـاسـت در اسـتصلاح مردمان و نمودن بدیشان راه راست را، كه نجات دهنده است در دنیا و آخرت .
فـقـهـاى اسـلام ، هـر چـنـد بـه صـورت مـنـظـم و یـك بـحـث مـسـتـقـل از سـیـاسـت و حـكـومـت سـخـن نـگفته اند، اما در فقه اسلام به طور پراكنده ، بسیارى از مـسـائل سـیـاسى را مورد بررسى قرار داده و احكام اسلام را درباره آنها بیان كرده اند. مجموعه این احكام ، (فقه سیاسى) مشهور است .
فـقـهـا، بـا بـیـان احـكـام اسـلامـى در مـورد (جهاد، خمس ، زكات ، امر به معروف و نهى از منكر، تـجـارت ، قـضـاوت ، ولایـت و ...) در صـدد بـیـان جـنـبـه فـقـهـى مـسـائل سیاسى برآمدند، از این نظر، سیاست ، تحقق و به فعلیّت رسیدن احكام الهى در جامعه اسـلامـى جـهـت هـدایـت مـسـلمـانـان بـه كـمـال مـطـلوب كـه اراده و خـواسـت الهـى اسـت ، مـى باشد. 

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 2:48 - 0 تشکر 231349

موضوع علم سیاست

تـا كـنـون تـوافـق نـظـرى در مـورد مـوضـوع عـلم سـیـاسـت بـیـن دانـشـمـنـدان ایـن رشـتـه حاصل نشده است . چند دیدگاه به طور كلى در این مورد وجود دارد كه عبارتند از:

موضوع علم سیاست (دولت) است

(مارسل پرلو) و (ژرژ ژلینك) موضوع سیاست را، (دولت) مى دانند. بر اساس این ایده ، دولت از مـهـمـتـریـن اركـان جـامـعـه بـشـرى اسـت . حـاكـمـیـت دولت از لحـاظ داخـلى و استقلال دولت از جهت روابط خارجى ، آن را به عنوان مهمترین ركن سیاست داخلى و خارجى قرار داده است . بنابراین وظیفه علم سیاست ، (بررسى دولت و رفتارهاى آن) است .

موضوع علم سیاست (قدرت) است

عـقـیـده بسیارى از متفكران سیاسى بر این است كه موضوع علم سیاست ، (قدرت) است . (ژرژ ودل) ، (موریس دوورژه) و (ریمول آرون) از جمله آنها مى باشند.
از دیدگاه این محققان (قدرت) ، یعنى توانایى تاءثیر گذارى یك فرد یا گروه بر فرد یا گـروه دیـگـر، شـاخـص اصـلى رفتار و اَعمال سیاسى است ؛ و معتقدند كه در سیاست دو گروه ، همواره ، مطرح هستند:
فـرمـانـروایـان و فـرمـانـبـرداران . فـرمـانـروایـان ، قـدرت و تـوانـایى تاءثیرگذارى بر فـرمانبرداران را داشته ، آنها را به اطاعت وا مى دارند. وظیفه علم سیاست ، بررسى هر جامعه و گروهى است كه صفت (قدرت) در آن وجود داشته باشد. از این رو، قدرت موضوع علم سیاست است .

موضوع علم سیاست (قدرت سیاسى) است

(قـدرت سـیـاسـى) آن قـدرتـى اسـت كـه قلمرو و اِعمال قدرت از پهنه خصوصى (فردى) و محدود فراتر رفته و كل یك گروه و یا جامعه سیاسى (كشور ـ ملّت) را در برگیرد. این قدرت بـا داشـتـن ابـزارهـاى اجـبـار و فـشـار (مـانـنـد پـلیـس ـ ارتـش) مـى تـوانـد حـربـه زور را در اِعـمـال قـدرت بـه كـار بـرد. طـرفـداران ایـن تـئورى وظـیفه علم سیاست در دنیاى معاصر را بررسى و تحقیق قدرت در جامعه سیاسى و در سطح كلان مى دانند.

موضوع علم سیاست در تجزیه و تحلیل هاى نوین

در پـایـان لازم اسـت بـه ایـن نـكـتـه اشـاره كـنیم كه : موضوع علم سیاست ، از دیدگاه محققان و تـحـلیـلگـران عـلوم سـیاسى در دهه هاى اخیر، شامل سه مساءله كلى یعنى (رفتار سیاسى) ، (نـهـادهـاى سـیـاسـى) و (پدیده هاى سیاسى) مى باشد رفتار سیاسى و رهبران و نخبگان سـیـاسـى ، آراى انتخاباتى و حمایت از یك حِزب یا مخالف با آن و... است . نهادهاى سیاسى در بـرگـیـرنـده نـهـادهاى حكومتى مانند پارلمان احزاب سیاسى ، اتحادیه ها و انجمنها مى باشد. پدیده هاى سیاسى نیز دلالت مى كند به مسائلى چون انقلاب ها، جنگ و بحرانها.
علوم ، میراث تمدن بشرى مى باشند. این میراث عظیم در یك ارتباط ارگانیك و منظم با یكدیگر رشد كرده تا به این سطح خارق العاده پیشرفت و ترقى رسیده است .
عـلم سـیـاسـت ، بـه عـنـوان یـك شاخه از علوم ، در توسعه و ترقى خود، مرهون استفاده و بهره گـیـرى از سـایـر عـلوم اسـت . در ایـن راسـتـا، هـمـراه بـا تـحـوّل عـظـیم در علوم ، علم سیاست نیز تاءثیر پذیرفته و در طى دهه هاى بعد از جنگ جهانى دوّم ، این علمى از غناى علم بیشترى برخوردار شده است.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 2:54 - 0 تشکر 231351

رابطه علوم با یكدیگر

علم با توجه به موضوع و روش به طول كلى ، به دو دسته تقسیم مى شوند.
الف ـ علوم تجربى
ب ـ علوم انسانى
عـلوم تـجـربـى ، مجموعه علومى هستند كه از طریق (آزمایش و تجربه) با مواد اجسامى سر و كـار دارنـد كـه رابـطـه دقـیـق و قـابـل مشاهده بین آنها وجود دارد. علومى مانند فیزیك و شیمى و پزشكى در این طیف قرار دارند.
علوم انسانى ، مجموعه علومى هستند كه مرتبط با حیات و زندگى فردى و اجتماعى انسان هستند و در پـى بـیـان ، مـسـائل و ارتـباطات در حیات فرد و جامعه مى باشند، بنابراین تعریف ، علم سیاست ، جزو علوم انسانى است .
عـلوم تـجـربـى و عـلوم انـسـانـى ، مـجـمـوعـاً به عنوان میراث بشرى ، در ارتباط و هماهنگى با یـكـدیـگـر مـى بـاشـنـد. از اطـلاعـات عـلوم تجربى در علوم انسانى استفاده مى شود و به طور مـتـقـابـل ، آگـاهـى هـاى حـاصـله از عـلوم انـسـانـى در عـلوم تـجربى نیز كاربرد دارد. به طور مـثـال ، (انسان) به عنوان یك موجود، از لحاظ سلول هاى مادى مورد بحث فیزیولوژى است ، در حـالى كـه ، از لحاظ روانى و روحى مورد مطالعه علم روان شناسى قرار مى گیرد. اطلاعات هر یـك از ایـن دو عـلم ، در دیـگـرى كـاربـرد دارد، زیـرا بـسـیـارى از مـسـائل و مـشـكـلات روحـى در جـسـم و بدن انسان تاءثیر گذاشته و از سوى دیگر، بسیارى از مـسـائل جـسـمـى نـیـز روان را بـه شـدّت تـحـت تـاءثـیر قرار مى دهند. از این رو، امروزه ، روش مـطـالعـات (بـیـن رشته اى) مرسوم شده است ، بدین معنى كه علوم از مجموعه اطلاعات و روش هاى یكدیگر استفاده مى كنند.
عـلم سـیـاست ، به لحاظ ماهیت و طبیعت پدیده هاى مورد بررسى ، با علوم مختلف ارتباط پیدا مى كـنـد. فعالیت هاى سیاسى ، بناچار، با ملاحظات اقتصادى ، فرهنگى ، اجتماعى و روانى تواءم مـى گـردنـد. هـنـگـامـى كـه رفـتـار و اقـدام سـیـاسـى بـخـواهـد مـورد تـجـزیـه و تـحلیل درست واقع شود، ضرورى است كه جنبه هاى فوق در نظر گرفته شوند. براى بهره جـستن از دانش هاى یاد شده لازم است از قوانین و اطلاعات علوم مربوطه (اقتصاد، جامعه شناسى ، روان شناسى) در علم سیاست آگاه بوده و آنها را به كار گرفته .
ایـن نـیـز مـتـقـابـل عـلوم بـا یـكـدیگر و علم سیاست با سایر علوم ، ما را به بررسى تفصیلى رابطه علم سیاست با سایر علوم رهنمون مى سازد

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 2:55 - 0 تشکر 231352

علم سیاست و روانشناسى

تـجـزیـه و تـحـلیـل رفـتـار سـیـاسـى بـدون در نـظـر گـرفـتـن شـرایـط و عـوامـل روانـى داراى اعـتـبار و اعتماد چندانى نمى باشد، چرا كه رفتار انسانى گاهى متاءثر از عـوامـل روانـى و مـحـیـطـى اسـت و هـرگـونـه تـحـلیـل درسـت رفـتـار سـیـاسـى بـایـد ایـن عوامل روانى را مد نظر قرار دهد.
از سـوى دیـگـر، سـؤ الهـاى بـسـیـارى در عـلم سـیـاست مطرح است كه ابتداءاً باید در علم روان شـنـاسـى پـاسـخ آنـهـا را جـست : چگونه انسان گرایشهاى سیاسى اوّلیه را مى آموزد؟ چگونه افـكـار او مـشـكـل مـى پـذیـرد؟ چـگـونـه افـكـار مى تواند تغییر كند؟ چگونه افراد تصمیم مى گیرند؟ چرا افراطى ها افراطى و خودكامگان مستبد و خودراءى هستند؟ پاسخ بسیارى از این سؤ الها را در حوزه (دانش روانشناسى) است .
روان بـه دو شـاخـه روان شـنـاسـى فـردى و اجـتماعى تقسیم مى گردد. هر دو شاخه این علم با مـسائل سیاسى ارتباط دارند و اطلاعات و قواعد آن علوم مورد استفاده علم سیاست قرار مى گیرد. رفـتـار سـیـاسـى ، از سـویـى ، بـه نـیـازهـاى روانى فرد ارتباط دارد و از سوى دیگر، تحت تاءثیر زمینه هاى روانى جمعى است .
بـه طـول مثال ، اگر بخواهیم در مورد رفتار راءى دهندگان مطالعه و بررسى كنیم ، یا اینكه درباره عضویت افراد در احزاب و گروهها، مطالعه اى داشته باشیم ، بناچار بسیارى از عواملى كـه مـوجـب گـرایـش بـه حـزب خـاصـى یا راءى دادن به كاندیدایى گردیده ، داراى زمینه هاى روانـى اسـت . از این رو، لزوم استفاده از روشها، تجزیه و تحلیلها، اطلاعات ، قواعد و داده هاى عـلوم روان شـنـاسـى فـردى و اجـتماعى در علم سیاست آشكار مى گردد. در برداشتهاى جدید علم سیاست ، از تجزیه و تحلیل هاى روانى مورد تاءكید قرار گرفته است.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 2:56 - 0 تشکر 231353

اقتصاد و علم سیاست

یـكـى از جـنـبه هاى مؤ ثر در زندگى انسانها، اقتصاد مى باشد. روابط اقتصادى همانند سایر وجوه حیات اجتماعى مانند آداب و رسوم ، مذهب ، حكومت و فرهنگ ، قوام بخش جامعه است .
اهـمـیـت رابـطـه مـتـقـابـل سـیـاسـت و اقـتـصـاد تا آنجاست كه امروزه (اقتصاد سیاسى) یكى از نـگـرشهاى مهم در تجزیه و تحلیل هاى سیاسى تلقى مى گردد. این اهمیت از دو جهت ناشى مى شود:
1ـ رفتار سیاسى فرد با موقعیت اقتصادى او نیز مرتبط است . تحقیقات متعدد نشان داده است كه طـبـقـات مـرفـه یا محروم هر یك به احزاب خاص گرایش داشته و به كاندیداهاى آنها راءى مى دهند.
2ـ اقـتـصـاد یـك جـامـعـه و كـشـور در اجـراى سیاست خارجى و بین المللى عنصر بسیار مهم است . اقـتـصـاد قـوى و نـیـرومـند یك دولت موجب مى شود كه به آسانى تحت تاءثیر نوسانات محیط خـارجـى قـرار نـگـیـرد. بـعـكـس ، ضـعـف اقـتـصـاد مـوجـب آسـیـب پـذیـرشـدن در قـبـال نـیروهاى خارجى مى گردد. از سوى دیگر، اقتصاد یك كشور موجب اطمینان مردم به سیستم اقتصادى ، اجتماعى و سیاسى گردیده و دولت نیز امكان ارائه خدمات بیشتر به گروههاى آسیب پذیر جامعه را پیدا مى كند.
مـجـمـوعـه اسـتـدلال فـوق بـیـانـگـر آن اسـت كـه عـلم سـیـاسـت و اقـتـصـاد در یـك رابـطـه متقابل قرار دارند. سیاستمداران و دانشمندان سیاسى ، هر دو، باید به قواعد و قوانین حاكم بر مـسـائل سـیـاسـى آگـاهـى و اشـراف داشـته باشند. سیاستمداران باید بدانند كه خط مشى ها و تـصـمـیـم گـیـریـهـاى آنـهـا چه تاءثیرى در اقتصاد جامعه مى گذارد. دانشمندان سیاسى باید چـگـونـگـى تـاءثـیـر عـوامـل اقتصادى را بر پدیده ها و رفتار سیاسى شناخته و در تجزیه و تحلیل هاى سیاسى به كار گیرند.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 2:57 - 0 تشکر 231354

سیاست و جامعه شناسى

عـلم سـیـاسـت و جـامعه شناسى بسیار به هم نزدیك هستند، به گونه اى كه در كشور فرانسه به جاى علم سیاست مفهوم (جامعه شناسى سیاسى) به كار برده مى شود.
زیـرا از سـوئى مـحـل بـرداشـت و دریافت اصول علم سیاست ، (جامعه) است و از سویى دیگر نـیـز، وظـیـفـه اسـاسـى جـامـعـه شـنـاسـى ، تـجـزیـه و تـحلیل (ساخت جامعه و پدیده هاى اجتماعى) مى باشند. بنابراین ، مرزهاى این دو علم در عالم واقـع و خـارج تـلاقـى پـیـدا مـى كـنـنـد. هـر دو بـه بـررسـى و تحلیل (جامعه) مى پردازند؛ اما هر یك از زاویه و دیدى خاص .
به طور مثال ، ساخت سیاسى جامعه از لحاظ (احزاب ، گروهها، انجمن ها) هم در علم سیاست و هم در علم جامعه شناسى مورد بررسى قرار مى گیرد. جامعه شناسى ، حزب را از آن جهت كه یكى از حـلقه هاى انسجام اجتماعى است مطالعه مى كند و علم سیاست حزب را به لحاظ كسب یا مشاركت در قـدرت سـیـاسـى مـورد مطالعه قرار مى دهد. از این رو، رفتار حزب كه هم متضمن حفظ انسجام اجتماعى و هم كسب قدرت سیاسى است ، موضوع مشترك بین دو علم سیاست و جامعه شناسى قرار مى گیرد.
ارتـبـاط تـنـگـاتـنـگ بـیـن سـیـاسـت و جـامـعـه و بـه تـبـع آن جـامعه شناسى و علم سیاست موجب شـكـل گـیـرى (جـامـعـه شـنـاسـى سـیـاسـى) گـردیـد. اّمـا در اصـل ، جـامعه شناسى سیاسى ، میزان و چگونگى تاءثیر جامعه را بر سیاست مطالعه مى كند، در حـالى كـه در عـلم سـیـاسـت تـاءثیرات سیاست بر جامعه مورد ارزیابى قرار مى گیرد. به عـنـوان مثال ، در جامعه سرمایه دارى ، چگونه طبقات سرمایه دار، قدرت سیاسى ، را تحت نفوذ خـود قـرار مـى دهـنـد؟ راههاى حفظ قدرت در نظام سرمایه دارى به دست گروههاى صاحب منافع عـظـیـم اقـتـصـادى (شـركـتـهاى چند ملیّتى ، كارتلها، تراستها، صاحبان صنایع ، بانكداران) چگونه است ؟
ایـن نـمـونـه هـا حـاكـى از آن اسـت كـه بـهره مندى سیاست از جامعه شناسى به غناى این علم مى افزاید.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 3:0 - 0 تشکر 231355

حقوق و علم سیاست

حـقـوق مـجـمـوعه اى از قواعد و مقررات رفتارى الزام آور است كه در میان جامعه انسانى برقرار شده و مقصد آن حكومت نظم و عدالت در روابط اجتماعى است .
علم حقوق ، بررسى قواعد و مقررات الزام آور و همچنین حدود اختیارات و آزادى ها را به عهده دارد. تعلّق و بستگى این قواعد به موضوعات خاص ، موجب تقسیم بندى در رشته حقوق گردیده است ، از آن جمله حقوق عمومى و خصوصى . حقوق عمومى با علم سیاست ارتباط گسترده اى دارد، زیرا صورت بندى حقوقى قدرت در یك كشور را بیان مى كند.
حقوق اساسى ، از میان شاخه هاى حقوق عمومى ، ارتباط تنگاتنگى با علم سیاست دارد. موضوع حقوق اساسى ، عبارت است از: بررسى و مطالعه پدیده هاى نهادى شده سیاسى ، با شیوه هاى حـقـوقى . در حقوق اساسى ، سازمان عمومى دولت ، رژیم سیاسى ، ساخت حكومت ، روابـط قوا، حد و مرز نهادها، انتخابات ، پارلمان ، وزرا، حقوق فردى و آزادیهاى اساسى ، آن طور كه در قانون اساسى آمده است ، مورد بررسى قرار مى گیرد.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 3:2 - 0 تشکر 231356

علم سیاست و ریاضیات و آمار

تـاءثـیـر بـعـضى از علوم اجتماعى مانند روان شناسى ، اقتصاد، حقوق و جامعه شناسى بر علم سـیـاست ، موجب استفاده از ریاضیات و آمار در این علم شده است . پژوهش و تحقیقات در زمینه هاى (انتخابات) ، (سیاستهاى اقتصادى) ، (توسعه نیافتگى) و (قدرت) ارتباط مستقیم با كاربرد روشهاى آمارى و بهره گیرى از فرمولهاى ریاضى دارد.
سـنـجش افكار عمومى ، به عنوان بخش مهمى در علوم سیاسى ، نیازمند به جمع آورى اطلاعات و تـجـزیـه و تـحـلیـل آمـارى آنـهـاسـت . امروزه ، در كشورهاى پیشرفته ، مؤ سسات سنجش افكار عـمـومـى در سـطـحـى وسـیـع وجـود دارنـد كـه بـا اطـلاعـات لازم بـه پیش بینى احتمالى نتایج انتخابات مبادرت مى ورزند. این مهمترین زمینه ارتباط علم سیاست و ریاضیات و آمار است .
در كشورهاى جهان سوم ، توسعه نیافتگى از مشكلات سیاسى و اقتصادى عمده محسوب مى شود. سـیـاسـتـهـاى اقـتـصـادى و اجـتـمـاعـى بـراى رسـیـدن بـه مـراحـل تـوسـعـه نـیـاز مـبـرم بـه تـحـلیل آثار و پیامدهاى این سیاستها دارد. از این رو، دانشمند سـیـاسى با استفاده از روش هاى آمارى در زمینه احتمالات به میزان تاءثیرات این سیاستها پى مى برد.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 3:8 - 0 تشکر 231357

جامعه و سیاست

زنـدگـى اجـتـمـاعـى در فـطـرت و طـبیعت آدمى ریشه داشته و تاریخ ، همواره آدمیان را در حالت اجـتـمـاعـى زیـسـتـن نـشـان مـى دهد. شكل گیرى جامعه و گسترش روابط ساده و ابتدایى كه به روابـط پیچیده ترى تبدیل شد، نیاز به اداره عمومى یعنى سیاست را موجب گشت . از این روى ، ادامه جامعه و زندگى اجتماعى ، مستلزم سیاست بوده و لازم و ملزوم یكدیگر تلقى مى شوند.

تعریف جامعه

جـامعه شناسان در تعریف جامعه ، هر یك ، بر عنصر خاصى تاءكید كرده و تعریفهاى متفاوتى ارائه داده انـد. گـروهـى بـه عـنـصـر (تـعـلّق) یـعـنـى وابـسـتـگـى انـسـان بـه جـامـعـه كـل ، تـوجـه دارند. برخى دیگر، به موضوع (تداوم) یعنى استمرار روابط اجتماعى ، عنایت داشته و بعضى نیز نوع (روابط) یعنى تعاون و همكارى را مهم مى دانند.
برخى از جامعه شناسان جامعه را اینگونه تعریف كرده اند.
دسـتـه اى از مـردم كـه بـه اشـتـراك زنـدگـى مـى كـنـنـد و مـى كـوشـنـد بـه اتـفـاق ، وسایل زندگى خویش را تاءمین كنند و نسل را ادامه دهند.
آقاى گیدینگز هم جامعه را چنین تعریف مى كند.
دسـتـه اى از مـردم كـه بـراى نـیـل بـه هـدف عـالم المـنـفـعـه اى در حـال تـعـاون بـه سـر مـى بـرنـد. تـعـریـف جـامـعه با تكیه بر عنصر (تعلق و وابستگى) بدین معناست كه جامعه ، دسته اى از افراد هستند كه سنّتها، عادات و رسوم ، شیوه زنـدگـى و فـرهـنـگ مـشـترك ، آنها را به هم پیوند داده و هر فردى احساس مى كند به آن دسته تعلّق دارد.
استاد شهید مرتضى مطهرى در كتاب (جامعه و تاریخ) تعریف زیر را اختیاركرده است :
مـجـمـوعـه اى از افـراد انـسانى كه با نظامات و سنن و آداب و قوانین خاص به یكدیگر پیوند خورده و زندگى دسته جمعى دارند، جامعه را تشكیل مى دهند.
رویهمرفته عمده ترین اركان و عناصرى كه در تعریف جامعه لحاظ مى شود عبارتست از:
1 ـ جمعى از افراد و آحاد انسانى .
2 ـ روابط منظم ، مستمر و عمیق .
3 ـ خودكفایى ، استقلال و بى نیازى .
4 ـ تجمع گروهها و واحدهاى كوچكتر.

تشكیل جامعه انسانى

عـلت زنـدگـى اجـتـمـاعـى انسانها چیست ؟ از چه زمانى بشر، زندگى دسته جمعى را آغاز نمود؟ پـاسـخ بـه ایـن سؤ الها، چندان آسان نیست . بررسیهاى علمى و تحقیقى در رشته هاى مختلف ، هـنـوز، نـتـیـجـه قـطـعـى و قـابـل قـبـول بـه دسـت نـداده اسـت . از ایـن رو چـگـونـگـى شكل گیرى جامعه انسانى را به اختصار از دیدگاههاى متفاوت بیان مى كنیم .

علت زندگى اجتماعى

مـجـمـوعـه عـوامـل كـه مـبـنـاى تـاءسـیـس جـامـعـه در حـیـات بـشـر گـردیـده ، عـبـارتـنـد از:1 ـ عـامـل غـریـزى و طـبـیـعـى : بـرخـى از تـجـزیـه و تـحـلیـلهـاى پـیـرامـون تـاءسـیـس جامعه به عامل غریزه و تشكیل خانواده ، تاءكید داشته و بنیاد جامعه را نیز همین امر مى دانند.
2 ـ عقل : گروهى كه در شكل گیرى جامعه به عامل عـقـل اشـاره مـى كـنـنـد، بـر نـقـش هـمـكـارى و تـعـاون انـسـانـهـا جـهـت رفع نیازها تاءكید دارند. عقل انسان ، راهنماى او شد كه نیازهاى خویش را از طریق تعاون با دیگران بهتر تاءمین نماید و از این رو، به تشكیل جامعه مبادرت ورزید.
3 ـ قرارداد و رضایت : متفكران اجتماعى چون ژان ژاك روسو و (توماس هابز) عقیده دارند جامعه مـحـصـول قـرارداد اجـتماعى بین انسانهاست . جامعه ، پس از یك دوره طبیعى كه انسانها در آن آزاد بـوده انـد، بـر مـبـنـاى رضـایـت افـراد تـشـكـیـل شـد تـا امـنـیـت ، ثـروت و تـداوم حـیات او ممكن گردد.
4 ـ اجـبـار و اضـطـرار: گـروهـى از مـحـیـط گـرایان معتقدند كه مجموعه شرایط حاكم بر محیط انـسانى او را به اجبار به سوى تشكیل جامعه سوق داد. زیرا، محیط ناامن دوران قدیم ، فقط از طریق دسته جمعى و مقابله با مخاطرات ، قابل مبارزه و دفاع بود و انسانها ناچار براى صیانت نفس دست به تشكیل جامعه زدند.
5 ـ نـیـازهـا: بـرخـى نـیـز به مجموعه نیازهاى زیستى ، روانى ، تربیتى و صیانت نفس استناد كرده و جامعه را معلول نیازهاى مادى آدمیان مى دانند.
6 ـ فطرت : استاد شهید مرتضى مطهرى ، در كتاب جامعه و تاریخ ، با استناد به آیات قرآن ، عامل فطرت را موجب شكل گیرى جامعه بیان مى كند:
اجتماعى بودن ، یك غایت كلى و عمومى است كه طبیعت انسان بالفطره به سوى او روان است . از آیـات كـریـمه قرآن استفاده مى شود كه اجتماعى بودن انسان درمتن خلقت وآفرینش اوپى ریزى شده است .

شروع زندگى اجتماعى

بـه اعـتـقـاد زیـسـت شـنـاسـان و جـامـعـه شـنـاسـان ، پـیـدایـش انـسـان بـه هـزاران سال پیش بازمى گردد؛ هر چند آغاز زندگى اجتماعى روشن نیست اما شواهد و مدارك نشان مى دهد كه انسان ، پیوسته زندگى اجتماعى داشته است.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
چهارشنبه 24/6/1389 - 3:10 - 0 تشکر 231358

عناصر اساسى جامعه هاى انسانى :


زنـدگـى اجـتـمـاعـى و جامعه بر اثر توسعه و گسترش روابط، از حالت ساده و ابتدایى به شـكـل پـیـچـیـده امـروزیـن مـتـحـوّل گـردیـد. جـامـعـه از عـناصر گوناگون و ارتباطهاى پیچیده تـشـكـیـل شـده كـه آن را بـه صورت (نظام و سیستم) درآورده و مجموعه اجزا و عناصر آن بر یكدیگر تاءثیر متقابل دارند.
عناصر اساسى این نظام عبارتند از:
الف ـ جـمـعـیـت : اعـضـاى جـامـعـه بـه صـورت یـك گـروه مـعـیـن ، تـشـكـیـل جـمـعـیـّت مـى دهـنـد كـه وجـود ایـن اعـضـا بـه صـورت مـجـمـوعـه مد نظر است و نه به شكل انفرادى .
ب ـ فـرهـنـگ : فرهنگ به مجموعه آداب و رسوم ، زبان و شیوه زندگى اطلاق مى گردد و نحوه ارتباط افراد در جامعه را معین مى كند. رفتارهاى اعضا باید منطبق با فرهنگ انجام پذیرد.
ج ـ فرآورده هاى مادى : فرآورده هاى مادى محصول فعالیت و تولید بشر است . انسان در پرتو زنـدگـى اجـتـماعى ، تكنولوژى و اطلاعات ، به تولید كالا و سرمایه مى پردازد كه یكى از بنیادهاى جامعه محسوب مى شود.
د ـ ساختار اجتماعى : سازمان جامعه بشرى متشكل از گروهها، طبقه ، پایگاهها و نقشهاست . افراد تـنـهـا در قـالب ایـن سـازمـان بـنـدى اجـتـمـاعـى اسـت كـه مـى تـوانـنـد بـه طـور هـمـاهـنـگ بـه شكل دسته جمعى زندگى كنند.
ه‍ ـ نهادهاى اجتماعى : نهادهاى اجتماعى و نظامهاى نهادین از مهمترین عناصر قوام و استوارى جامعه تـلقـى مـى شـونـد. جـامـعه در روند ارتباطات و قوانین نهادین است كه از متلاشى شدن باز مى ماند. جامعه شناسان بر پنج نظام نهادین عمده تاءكید دارند.
1 ـ خویشاوندى (منشاء شكل گیرى خانواده)
2 ـ اقتصاد
3 ـ سیاست
4 ـ دین
5 ـ آموزش و پرورش
سیاست به عنوان نهاد عمده اجتماعى در اینجا مورد بررسى قرار مى گیرد.

من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم كه از تراكم اندیشه های پست تهی باشد                                                                مسعود خادمی                                        
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.