• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 664)
دوشنبه 22/6/1389 - 15:11 -0 تشکر 230681
حمله به ایران موجب بروز جنگ جهانی می شود

دکتر "حسن عباسی" رئیس مركز مطالعات دكترینال امنیت بدون مرز در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری كوبایی "پرنسا لاتینا"(Prensa Latina)، به تشریح به تشریح موضوع تهدیدات علیه ایران پرداخته است.

عباسی در پاسخ به سوال خبرنگار كوبایی در خصوص احتمال جنگ آمریكا با ایران گفت: آمریكا با ایران در 30 سال گذشته درگیر جنگ سرد و گرم بوده است. اما اگر منظور شما، یك جنگ تمام‌عیار نظامی مانند اشغال عراق است، باید بگویم، ارتش آمریكا، توان چنین جنگی علیه ایران را ندارد.
وی در این باره افزود: آن‌چه برای آمریكا مشخص شد، در جنگ نیابتی اسراییل و حزب‌الله كه اسراییل از سوی غرب، و حزب‌الله از سوی جهان اسلام، رو در روی هم قرار گرفتند، در نبردی 34 روزه مشخص شد آمریكا بر علیه ایران در یك جنگ تمام‌عیار نمی‌تواند پیروز شود. زیرا آمریكا و ایران هر دو از دكترین جنگ نامتقارن بهره می‌برند و البته هر یك، به شیوه‌ی خود این دكترین را اجرا می‌كنند. این مساله، كار را برای آمریكا دشوار می‌كند.
به عقیده رئیس مركز مطالعات دكترینال امنیت بدون مرز، اگر ثبات و امنیت جمهوری اسلامی ایران مخدوش شود، ثبات و امنیت منطقه‌ی جنوب غرب آسیا به هم می‌خورد. و بی‌ثباتی و ناامنی گسترده‌ی این منطقه، به سرعت جهان را بی‌ثبات و ناامن می‌كند. بی‌ثباتی جهانی موجب خلاء قدرت در مناطق گوناگون جهان شده و موجب شكل‌گیری بحران‌های منطقه‌ای متعددی می‌شود. در این شرایط، جنگ جهانی و هرج و مرج جهانی رخ می‌دهد.
متن كامل این گفتگو در ادامه می آید.
* * * * *

پرنسا لاتینا: شما چند بار حداقل 6 استراتژی آمریكا علیه ایران را مطرح كرده‌اید. به نظر شما كدام یك بر ضد ایران مخرب‌تر است؟
عباسی: حافظه‌ی خوبی دارید، اما باید بگویم تاكنون یازده استراتژی: از سال 2001، به ترتیب «هویج و چماق» (2002)- پلیس خوب، پلیس بد (2003)- مكانیسم ماشه (2004)- شوك و بهت (2005)- چیكن استراتژی (2005)- استراتژی قورباغه (2006)- آنفولانزای نیویوركی (2007)- اسناك استراتژی در دایم پارادایم (2008)- هویج سمی (2008)- آژاكس 2 (2009)- مده آ (2010).
در مورد این كه كدام یك برای ایران خطرناك‌تر بوده یا هست، پاسخ روشن است. وقتی آمریكا مدام مجبور به دكترین شیفت و پارادایم‌شیفت علیه ایران می‌شود، مشخص می‌گردد كه استراتژی‌ها، دكترین‌ها و تنت‌های او بر ضد ایران ناكارآمد است.


در بازی شطرنج مناسبات 30 سال گذشته‌ی آمریكا با ایران، كل مجموعه‌ی این دكترین‌ها، نتوانسته‌اند تأثیر قابل توجهی بگذارند. واقعیت این است كه نظام تصمیم‌سازی استراتژیك آمریكا، كه در عصر جنگ سرد از خود چهره‌ای افسانه‌ای نشان داده بود، اكنون فرسوده شده است. عصر شیلینگ‌ها، كیسینجرها، مك ناماراها، مكسول تیلورها، و هانتینگتون‌ها سرآمده است،

و افق آینده نیز روشن نیست. ابرقدرت آمریكا، یك مشكل عادی هم‌چون نشت نفت در خلیج مكزیك را در طول سه ماه نتوانست مهار كند. این بیانگر ضعف مدیریت بحران توسط آمریكاست و آن ضعف نیز حكایت از فرسودگی و كهنگی توان تصمیم‌سازی استراتژیك در آمریكا دارد.

پرنسا لاتینا: با استراتژی‌های آمریكا و غرب علیه ایران مانند چیكن(chicken)، آیا هنوز صحیح است كه بگوییم احتمال یك برخورد مستقیم میان آمریكا و ایران كم است؟

عباسی: در چیكن استراتژی، امكان برخورد همواره بسیار زیاد است. در واقع آن استراتژی كه بیش‌ترین احتمال برخورد را در ذات خود دارد، همان چیكن استراتژی است. زیرا در این دكترین، هر دو طرف، مانند دو اتومبیل برای بیرون كردن حریف از جاده-ی باریك، به سرعت به سمت هم می‌آیند. اگر حریف نپذیرد كه از جاده منحرف بشود، باید آماده‌ی پذیرش هزینه‌ی برخورد با اتومبیل روبرو باشد. به این دلیل نام آن چیكن استراتژی نهاده شده است كه حاكی از شجاعت یا ترس راننده‌ی آن اتومبیل، در آمادگی برای برخورد است. آغاز دوره‌ی چیكن استراتژی از سوی ایران و آمریكا در سال 2005 به این معنا بود كه هر دو طرف آماده‌ی پرداختن هزینه‌ی تقابل هستند، حتی اگر این هزینه، در حد یك جنگ تمام‌عیار باشد. ویژگی استراتژی چیكن، در بالا بردن مستمر هزینه‌ی برخورد و تصادف از سوی طرفین است.

پس در پاسخ به سؤال شما باید بگویم كه با مطرح شدن چیكن استراتژی در پنج سال گذشته، همواره امكان برخورد نظامی وجود داشته است، اما چون هزینه‌ی برخورد روز به روز بالا می‌رود، این امكان، دچار نوسان می‌شود. دوره‌ی چیكن استراتژی آمریكا و شوروی در بحران موشكی 1962 كوبا دو ماه طول كشید تا هر دو طرف عقب نشستند. سال‌ها بعد رابرت مك نامارا گفت اگر در آن بحران جنگ شروع می‌شد، برآورد این بود كه بیش از دویست میلیون نفر كشته می‌شدند. اكنون دوره‌ی چیكن استراتژی آمریكا و ایران در پرونده‌ی هسته‌ای، به مرز پنج سالگی نزدیك می‌شود، یعنی طولانی‌ترین دوره‌ی رویارویی در تاریخ استراتژی چیكن.

جورج دبلیو بوش در سال‌های آخر حكومت خود اعلام كرد: «با این وصف برخورد میان آمریكا و ایران، جنگ جهانی سوم خواهد بود.»
هر نوع درگیری نظامی میان آمریكا و ایران، به سرعت به بیش از 18 كشور تسری پیدا می‌كند. زیرا وقتی دو غول در اتاق كوچكی كشتی می‌گیرند، موجودات كوچك اطراف آنها، زیر دست و پا قرار می‌گیرند.

پرنسا لاتینا: در آخرین دیدار با شما در سال 2007، نظریه‌ی جهان سایبرنتیك را توضیح دادید و در ترسیم موقعیت ژئواستراتژیك جهان دو قطب قلب و مغز را در نظام جهانی معرفی كردید. آیا صحیح است كه هنوز تصور كنیم سایه-ی جنگ پشت دروازه‌های ایران نیست؟

عباسی: اگر به خاطر داشته باشید، سه سال قبل در ترسیم موقعیت ژئواستراتژیك و ژئودكترینال جهان، گفتم كه ایران به هارتلند جهان و آمریكا به بِرِین‌لند جهان تبدیل شده‌اند. آمریكا، برین‌لند جهان را در كنار جاده‌ی بالتیمور، در شمال واشنگتن‌دی‌سی در سازمان NSA پدید آورده است. اكنون NSA روزانه با رصد میلیاردها پیام تلفنی و اینترنتی و ماهواره‌ای در 9 هكتار سوپركامپیوتر چینش‌شده‌ی خود، نقش مغز جهان را در كنترل پیام‌ها ایفا می‌كند.

شبكه‌ی مخابراتی جهان و شبكه‌ی اینترنت و ماهواره‌های KH11 و اشلون، حكم سیستم عصبی این بدن را برای مغز جهان دارند. هر چه زمان می‌گذرد، جهان بیوسایبورگ بیشتر نمایان می‌شود: جهان یكپارچه‌ای كه توسط NSA در آمریكا كنترل اطلاعات می‌شود، و آن جهان باید از این مغز دستور بگیرد. اما فراموش نكنید كه مغز شما نمی‌تواند به قلب شما دستور بدهد كه از تپش به‌ایستد. لذا آمریكا به عنوان

مغز جهان نمی‌تواند ایران یعنی هارتلند جهان را تحت انقیاد و هژمونی خود درآورد. پس مجبور است به جنگ نظامی روی آورد. در حوزه‌ی تئوری سیستم‌های بیولوژیكی تأكید می‌شود كه در بدن، مغز بدون قلب می‌میرد. اما قلب بدون مغز زنده می‌ماند. مشكل آمریكا این است، كه همواره ایران را دست كم گرفته است.

در پاسخ به سؤال شما كه آیا صحیح است تصور كنیم سایه‌ی جنگ در پشت دروازه‌های ایران وجود ندارد، یادآور می‌شوم كه آمریكا در سی سال گذشته با ایران در جنگ بوده است. در حوزه‌ی جنگ سخت، آمریكا صدام را در عراق تشویق كرد به ایران حمله كند و در آن جنگ هشت ساله از او پشتیبانی كرد. چند كودتا، مانند كودتای نوژه علیه ایران اجرا كرد. در چند دوره مانند واقعه‌ی صحرای طبس و یا جنگ نفت‌كش‌ها در خلیج فارس و شلیك به هواپیمای ایرباس، به ایران حمله‌ی نظامی نمود. در حوزه‌ی جنگ نیمه‌سخت، آمریكا سی سال است كه ایران را محاصره‌ی اقتصادی نموده و مدام جنگ اقتصادی با ایران را تشدید می‌كند. در حوزه‌ی جنگ نرم، آمریكا در ژوئن 2009 از طریق قدرت سایبر خود در فیس بوك، توئیتر و یوتیوپ، و از طریق شبكه‌های ماهواره‌ای با استفاده از گروه بورژوا و غرب‌گرای ایرانی ساكن غرب، یك كودتای مخملی را در طول جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران دنبال كرد.

پس آمریكا با ایران در 30 سال گذشته درگیر جنگ سرد و گرم بوده است. اما اگر منظور شما، یك جنگ تمام‌عیار نظامی مانند اشغال عراق است، باید بگویم، ارتش آمریكا، توان چنین جنگی علیه ایران را ندارد. آن‌چه برای آمریكا مشخص شد، در جنگ نیابتی اسراییل و حزب‌الله كه اسراییل از سوی غرب، و حزب‌الله از سوی جهان اسلام، رو در روی هم قرار گرفتند، در نبردی 34 روزه مشخص شد آمریكا بر علیه ایران در یك جنگ تمام‌عیار نمی‌تواند پیروز شود. زیرا آمریكا و ایران هر دو از دكترین جنگ نامتقارن بهره می‌برند و البته هر یك، به شیوه‌ی خود این دكترین را اجرا می‌كنند. این مساله، كار را برای آمریكا دشوار می‌كند.

در فردای هر جنگ تمام‌عیار آمریكا علیه ایران، آمریكا حتی موقعیت امروزی خود در منطقه را نیز نخواهد داشت. با وجود تحركات آمریكا، ناتو و اسراییل در منطقه، امنیت جنوب غرب آسیا، مرهون امنیت و ثبات ایران است. اگر ثبات و امنیت جمهوری اسلامی ایران مخدوش شود، ثبات و امنیت منطقه‌ی جنوب غرب آسیا به هم می‌خورد. و بی‌ثباتی و ناامنی گسترده‌ی این منطقه، به سرعت جهان را بی‌ثبات و ناامن می‌كند. بی‌ثباتی جهانی موجب خلاء قدرت در مناطق گوناگون جهان شده و موجب شكل‌گیری بحران‌های منطقه‌ای متعددی می‌شود.

در این شرایط، جنگ جهانی و هرج و مرج جهانی رخ می-دهد. یك جنگ جهانی بدون جبهه! آمریكا و غرب، اكنون از مهار هم‌زمان وقایع نظامی در عراق و افغانستان، و وقایع اقتصادی در یونان و سایر بخش‌های اقتصادی غرب، و مهار لكه‌ی نفتی خلیج مكزیك، در حوزه زیست‌محیطی، عاجزند. چگونه می-توانند با برهم‌زدن نظم منطقه‌ی جنوب غرب آسیا، هم نظم جهان را حفظ و كنترل كنند، و هم با قدرت عظیمی چون ایران، درگیر یك جنگ تمام‌عیار شوند. در واقع جنگ تمام‌عیار با ایران به مثابه گشودن ده‌ها جبهه متقاطع، مانند گرداب افغانستان و عراق، روبروی غرب است. ضمن این كه آمریكا در جنگ كوچكی چون اشغال عراق، تاكنون بیش از هزار میلیارد دلار هزینه كرده است. به نظر شما آیا اقتصاد ورشكسته‌ی آمریكا، قادر است هزینه جنگ با ایران كه قطعاً هزاران بار بیش از جنگ عراق خواهد بود را تأمین كند؟!

پرنسا لاتینا: جنگ تمام‌عیار نه! اما بمباران نقطه‌ای مثلا تأسیسات اتمی چه؟

عباسی: موضوع بمباران نقطه‌ای را نمی‌توان جنگ نامید، بلكه حتی نبرد و رزم هم نیست، و نظامی‌ها به آن پیكار می‌گویند. من تنها از جنگ تمام‌عیار سخن گفتم.

پرنسا لاتینا: به نظر شما اگر جنگ بشود قیمت آینده نفت در بازار جهانی چه می‌شود؟ آیا غرب می‌تواند تحمل كند؟

عباسی: در یك جنگ تمام‌عیار میان آمریكا و ایران، آسیب‌پذیرترین عناصر، چهار موردند كه بیشترین صدمه را خواهند خورد:

الف- خطوط لوله و چاه‌های نفت و گاز كل منطقه، از آسیای میانه و قفقاز تا جنوب شبه جزیره‌ی عربستان. این یعنی حدود دو-سوم انرژی فسیلی جهان.

ب- وابستگی روز افزون جوامع به اینترنت در جهان بیوسایبورگ، آنها را در مورد یك جنگ تمام‌عیار كه به حوزه‌ی زیرساخت‌های مخابراتی و اینترنتی كشیده شود، آسیب‌پذیر ساخته است. اختلال سخت‌افزاری در اینترنت، فلج سایبرنتیك را برای جهان در پی خواهد داشت.

ج- دولت‌های كشورهای وابسته به غرب در منطقه كه به دلیل وابستگی به بیگانه، پایگاه مردمی ندارند و متزلزل هستند، در اثر پس‌لرزه‌های جنگ تمام‌عیار آمریكا و ایران، فرو ریخته و جوامع آنها دچار انقلاب یا هرج و مرج می‌شود. هزینه‌ی مادی این مسأله برای غرب بیش از 50 تریلیون دلار است.

د- در یك جنگ تمام‌عیار میان آمریكا و ایران، آسیب‌پذیری نیروهای آمریكایی مستقر در منطقه، بسیار حائز اهمیت است.
در میان این هزینه‌ها، طبیعتاً ركود اقتصاد جهانی كه حاصل برهم‌خوردن نظم موجود در جهان است، مضاف بر سایر موارد است.

قبلاً در سال 2005 مبتنی بر تئوری بازی‌ها اعلام كردم كه در اثر درگیری تمام‌عیار آمریكا و ایران، قیمت نفت به بشكه‌ای 400 دلار می‌رسد. در آن زمان قیمت نفت زیر بشكه‌ای 60 دلار بود، كه در دو سال بعد به 130دلار رسید، و مجدداً به 70 دلار تنزل یافت. این وضعیت شكننده، هم‌چنان ادامه دارد، و اگر درگیری نظامی تمام‌عیار میان آمریكا و ایران پدید آید، طبیعتاً قیمت نفت، از مرز 400 دلار نیز فراتر خواهد رفت و این از توان اقتصادی جهان خارج است، كه شوك آن را تحمل كند.

پرنسا لاتینا: نقش حضور اسراییل در خیلج فارس در همراهی ناوهای جنگی آمریكا چیست؟

عباسی: ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریكا كه اقیانوس هند را پوشش می‌دهد در كشور بحرین مستقر است. و همواره در 25 سال گذشته در خلیج فارس بین 60 تا 135 كشتی جنگی و زیردریایی غربی حضور دارند. لذا حضور زیردریایی‌ها و شناورهای اسراییل در خلیج فارس تأثیر خاصی در همراهی ناوهای آمریكایی ندارد.

به چند نكته باید توجه كرد:
الف- دو ناو سائر اسراییل در نبرد 34 روزه با حزب‌الله منهدم شد و این پیام ویژه‌ای برای آمریكا و اسراییل داشت.
ب- خلیج فارس دریایی بسته، با عمقی بسیار كم است كه به ندرت به 90 متر می‌رسد. چنین دریایی، محل مانور خوبی برای ناوهای جنگی نیست.
ج- ایران در خلیج فارس، عظیم‌ترین قدرت دریایی چریكی را سامان داده است كه كابوس وحشتناكی برای ناوگان پنجم آمریكا محسوب می‌شود.
لذا بهتر است اسراییل، افتضاح حاصل از نابودی دو ناو سائر كلاس كرووت خود را در پهنه‌ی تاریخ نظامی دریایی خود پاسخ دهد. بیش از 20 سال قبل، آمریكا با بریجتون و شوروی با كورتوریف، مزه‌ی خلیج فارس را چشیده‌اند. همان را اسراییل در ساحل لبنان تجربه كرد.

پرنسا لاتینا: كشورهای عربی منطقه در جنگ احتمالی آمریكا با ایران در آینده، علی‌رغم مشاركت اسراییل آیا به آمریكا كمك می‌كنند؟

عباسی: برخی از كشورهای عربی مانند مصر، عربستان، اردن، كویت، قطر، و ... در جنگ صدام علیه ایران در كنار آمریكا و غرب به عراق كمك‌های مالی و نظامی بسیار زیادی كردند. در ماه‌های اخیر نیز، مطالبی از رهبران عربستان و امارات متحده عربی در دیدار با غربی‌ها منتشر شد كه حاكی از اعلام حمایت این كشورها از حمله به ایران است.

یك نكته قطعی است و آن این است كه میان دولت‌های این كشورها و مردم آنها، شكاف عظیمی در این رابطه وجود دارد. كشورهای عربستان، كویت، بحرین، قطر، امارات، و ... به آمریكا پایگاه نظامی داده‌اند، و طبیعتاً در هر اقدام نظامی آمریكا، از این پایگاه‌ها برای حمله به ایران استفاده می‌شود. اساساً سرفرماندهی نیروهای آمریكا، در خاورمیانه یعنی «سِنتكام» CENTCOM در قطر مستقر است و از طریق این فرماندهی اقدام نظامی علیه ایران مدیریت می‌شود. طبیعی است كه همراهی دولت قطر را خواهد داشت. با این حال، مردم این كشورها، مخالف این همراهی دولت‌هایشان با آمریكا و اسراییل هستند. در صورت حمله به ایران، بی‌ثباتی در منطقه، موجب فروریزی این دیكتاتوری‌های نفتی ضعیف منطقه توسط مردم آنها شده و همین موضوع عامل نگرانی آمریكا، اسراییل و شیوخ این كشورهاست.

پرنسا لاتینا: در سال 2007 نیروهای مسلح ایران را برای مقابله با تهدید آمریكا توانمند خواندید. این توانمندی كمی و كیفی اكنون چگونه است؟

عباسی: كمیت و كیفیت نیروهای ایران بیشتر شده است. ارتش ایران با چهار نیرو، و سپاه پاسداران با پنج نیرو و میلیشیای بسیج با یازده میلیون نفر عضو، در كنار ارتقاء توان تسلیحاتی ایران، در آمادگی خوبی به سر می‌برند.
اما ركن اساسی قدرت، همان دكترین و استراتژی است. دكترین واكنش نامتقارن ایران است كه منشاء بازدارندگی و یا موازنه می‌شود. البته بسیاری از دكترین‌های عملیاتی و ساختارهای تجهیزاتی متعارف ایران مخفی نگاه داشته شده است و درصحنه‌ی منازعه، برای طرفین درگیری روشن می‌شود.

از نظر اقتصاد دفاعی، موقعیت ایران در نسبت با آمریكا بسیار بهتر است. آمریكا با فروپاشی نهادهای مالی خود به ویژه ورشكستگی بیش از 300 بانك این كشور و بدهی گسترده و كسری بودجه و بی‌كاری عظیم، توان حضور در یك جنگ تمام-عیار و طولانی مدت را ندارد. برآورد اولیه‌ی آمریكا برای هزینه‌ی اشغال عراق كه توسط رامسفلد وزیر دفاع بوش مطرح شد 50 میلیارد دلار بود كه تاكنون 20 برابر شده و از مرز 1000 میلیارد دلار نیز گذشته است. اكنون در افغانستان و عراق، اقتصاد جنگی آمریكا عملاً ناكارآمدی خود را نشان داده است.

در حوزه‌ی كثرت نیروی انسانی و عامل انگیزه نیز، ایران به سادگی می‌تواند چند میلیون نیروی شهادت‌طلب، كه انگیزه‌ی دفاع از كشور خود را دارند به صحنه بیاورد. اما آمریكا كه برابر گزارش سال 2009 انستیتو بروكینگز، برای پس از اشغال ایران 1400000 یك میلیون و چهار صد هزار نفر نیرو نیاز دارد، از تأمین یك‌صدهزار نیرو برای عراق و افغانستان عاجز است، نیروهایی كه انگیزه‌ی مشخصی برای حضور در كشوری با هزاران كیلومتر فاصله از مرز كشور خود ندارند.

آمریكا تنها از برتری تجهیزات نسبت به ایران برخوردار است كه این عامل نمی‌تواند به تنهایی پیروزی را به ارمغان آورد. پرسش این است كه آیا آمریكا كه در 65 سال گذشته‌ی پس از جنگ دوم جهانی حتی یك روز بدون جنگ را نگذرانده است، آماده‌ی نبرد نهایی و آرماگدون مورد ادعای هالیوود است؟! البته نسبت علاقه‌ی هالیوود به آپوكالیپس با تمایل رهبران كاخ سفید به نبرد نهایی، هنوز مشخص نیست.

 

 

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.