تبیان، دستیار زندگی

یه سوال انحرافی

کدوم چیر رو تو اسمون بیشتر دوست دارید

منظورم ستاره سحابی صورت فلکی .....

صادقانه جواب بدید 

با سلام
ابر هم جزئشونه؟
من ابر رو دوست دارم چون یه جور نماد پنهان كردن هست واسم
نماد گریه هست وقتی میباره
تعبیر من حالا اینه كه ابر یه سری وقایع رو غیر از نور خورشید و .... واسه ما میپوشونه و وقتی میبینه كه چقد تلخ هست اشكش در میاد
دقیقا مثه كسی كه وقتی یه كسی و میبینه كه یه كاری انجام داده و شاید بپوشونتش، اما اگه قدرت خطای طرف خیلی زیاد باشه اشك آدم رو در میاره

موفق باشید.
یاهووووووووو

سیاره : زحل و زهره و مشتری
سحابی: پروانه، عقاب (ستونهای آفرینش)، سر اسب، هلیکس یا همون چشم خدا
صورت فلکی: فقط جبارو عشقه، بعدشم عقرب، اسب بالدار، مثلث تابستونی مخصوصا قو یا دجاجه
کهکشان: خوشه 5تایی استفان، راه شیری، آندرومدا، کلاه مکزیکی
ستاره: کلا ستاره های پرنور مثل قلب العقرب، ابط الجوزا و رجل الجبار
قمر: کالیستو که خداییش خیلی خوشگله، گانیمید. و ماه خودمون
اگه بازم یادم اومد میگم

سیاره مشتری

لطف کنید همه جواب بدید

از صور فلکی عوا را دوست دارم چون اولین صورت فلکی بود که خودم یافتمش
از اقمار هم فوبوس را دوست دارم
سیارات هم که زحل دیگه

خوب...دوست داشتنی یافته اسمونی برا من کهکشان آندرومداست! دلیلش هم براتون قبلا تو یه تاپیک دیگه گفتم. البته خوشه پروینو!!! نمیشه کنار گذاشت (بذار یاسی هرچی میخواد بگه!) خوشه پروین برام جالبه. سیارات: هنوز زحل رو ندیدم (منظورم پشت تلسکوپه) ولی فکر کنم ارباب حلقه ها ازم دلبری کنه!!! یادآوری: آسمون خدا همش قشنگه!

صورت فلکی :
جبار
خوشه:
کندوی عسل m44 ،خوشه پروین m45
کهکشان:
آندرومدا
سیاره:
زحل و مشتری

می دونم کلیشه ایه ولی اولین بار کی وچگونه بانجوم اشنا شدید
هر کی دوست داره جواب بده

یک کارتونی به نام گربه های فضایی. تلفیق کارتون و عروسک بود. جمعه ها از شبکه یک پخش می شد فکر کنم.
آنقدر این کارتون روی من اثر گذاشت که رفتم موزاییک آشپزخانه یمان را با چکش و پیش گوشتی طی یک ماه کندم و درآوردم تا آن ور زمین را ببینم!
فکر می کردم اگر این موزاییک را بردارم زیرش دیگر چیزی نیست و من می توانم فضا را مثل آن گربه ها ببینم.
از همان جاها علاقه من به فضا ( ونه نجوم) آغاز شد و با کتب فضایی که خواهرم از مدرسه اش برایم می آورد سرگرم میشدم. از شانس خوبم خواهر دیگرم هم در حسینه ارشاد کار می کرد و از آن جا هم برایم کتاب های ریادی می آورد.
این ها گذشت و گذشت تا رسیدم راهنمایی. پروژه سوم راهنمایی ام را نجوم انتخاب کردم و انجا برای اولین بار با صور فلکی آشنا شدم. از طرف مدرسه برای پروژه ام رفتم مرکز علوم و ستاره شناسی و دیدن آسمان نما همانا و علاقه مندی به نجوم همان. همان سال از طرف مدرسه یک کلاس نجوم برپا شد که شاید سطح سواد بچه ها از معلمش بیشتر بود و به جای خاصی هم البته نرسیدیم!
این علاقه همچنان در من بود تا دوم دبیرستان با آقای امام در فرهنگسرای صدف آشنا شدم و آنجا برای اولین بار مشتری را از پشت تلسکوپ دیدم . به کلاس های آقای امام می رفتم و تابستان را گزراندم.
زمان گذشت تا کنکور دادیم و به طور همزمان کلاس های رصدخانه زعفرانیه و شهر ری رفتم . در زعفرانیه با آقای گمینی آشنا شدم و از طریق ایشان با انجمن نجوم تبیان. بعد از آن هم کلاس های مجله نجوم را به همراه دوستم رفتم.
با انجمن نجوم تبیان هم خاطرات بسیاری را سپری کردیم تا الان که در خدمت شما هستم.