تبیان، دستیار زندگی

به نوبت می رفتیم سر عمل جراحی ، نوبت من که رسید از بدشانسیم باید سر عمل یک آقایی می رفتم که معتاد تزریقی بود و جراحش می گفت که احتمالا بیمار ایدز دارد ، راستشو بخواهید خیلی سعی کردم از دست اون عمل فرار کنم ولی نشد که نشد . باید آماده می شدم ، اسکراب کردم و گان و دو دستکش هم پوشیدم و رفتم سر عمل ...

لباساشو که در آوردن ، دیدم تمام بدنش خالکوبی شده ، راستشو بخوای با دیدن اون خالکوبی های خیلی بیشتر به ترسم اضافه شد . ولی چاره ای نبود ، نوبت من بود . رفتیم سر عمل جراحی و عمل رو تا انتها به خوبی پیش بردیم ، و با دقت کامل کار می کردم و عمل هم به خوبی پیش می رفت ....

بعد از حدود 45 دقیقه عمل بیمار تمام شد و گمان می کردم که دیگه راحت شدم ، دستکش رو در آوردم و شروع به پانسمان کردن بیمار کردم ، دوستان دیگر هم در حال جمع کردن ابزاهای خون آلود جراحی بودن که یکی از دوستان یکی از ابزارها که اسمش هست اکارتور ( برای باز نگه داشتن بافت استفاده میشه ) رو از بالای دستم عبور دادن و خون روی اکارتور ریخت روی انگشتم که برش داشت .

اتفاقی که نباید می افتاد ، افتاده بود ، سریع رفتم و دستم رو شستم ولی می دونستم که با شستن کاری درست نمیشه

جراح منو برد پیش مسئول عفونت های بیمارستانی . موضوع رو براش تعریف کرد و اون هم گفت که تا 48 ساعت اول اگر از قرص زینوویدین استفاده کنم ، مشکلی پیش نخواهد آمد .

اون روز بدترین روز زندگی من بود ، قرص رو از دکتر گرفتم و همون جا اولیش رو مصرف کردم ، بعد رفتم و از بیمار خون گرفتم و بردمش آزمایشگاه تا مشخص بشه که بیمار ایدز داره یا نه ؟

چون بیمار معتاد تزریقی بود ، نمی توانستم به آسانی ازش خون بگریم و آخر هم از رگ گردنش مجبور شدم خون بگیرم ، خون رو به آزمایشگاه بردم و دادم واسه تشخیص ، خودم هم خون دادم تا تیتر هپاتیت من رو هم بررسی کنند و از نظر هپاتیت هم چک شوم

اصلا حال خوبی نداشتم ، اونقدر ترسیده بود که اصلا نمی تونستم راه برم ، دنیا برام تیره و تار شده بود ، خیلی نگران بودم ، همش دعا می کردم که بیمار سالم باشه و ایدز نداشته باشه

رفتم خونه و همیش دعا می کردم و از خدا می خواستم که اون بیمار سالم باشه ، اون روز رو هیچ موقع فراموش نمی کنم ، چون سخترین لحظات زندگی ام رو داشتم تجریه می کردم . فردا اون روز به آزمایشگاه زنگ زدم و گفتن که خدا رو شکر بیمار ایدز نداره و تیتر هپاتیت شما هم عالیست و مشکلی نیست . ولی چون ممکنه دوره نهان ایدز باشه بهتر است شما دارو ها رو مصرف کنید و 6 ماه بعد هم آزمایش بدهید . من دیگه اون دارو ها رو مصرف نکردم ، آخه عوارض خیلی شدیدی داشت ، به شدت عرق می کردم ، حالت گیجی داشتم ، دوستان گل تبیانیم اونقدر گیج بودم که یک متر هم نمی تونستم راه برم و این دارو رو هم باید یک ماه مصرف می کردیم واسه همین من مصرف نکردم ، چون نمی تونستم عوارضش رو تحمل کنم .

البته خدا با من بود و 6 ماه بعد و 1 سال بعد هم دوباره آزمایش دادم و سالم بود .

این اتفاق رو من هیچ وقت یادم نمیره ، چون تاحالا اینجور به مرگ نزدیک نشده بودم ...