سلام
چند روز قبل با همخانه (1) زمان دانشجویی مکالمه ای بس کوتاه! کردم تا جویای احوالش شوم.بعد از سلام و علیک مختصری که 28 دقیقه طول کشید!، درد دل دوست ما باز شد.
شروع کرد به صحبت کردن از این و آن، تا رسید به موضوع مورد علاقه اش : آبگوشت !!
تعجب نکنید، این دوست من علاقه بسیار شدیدی به آبگوشت دارد ولی اکنون به علت گرانی جناب گوشت از این علاقه وا مانده است.
من هم برای فراموش کردن این علاقه و عشق کاذب! ایده این شعر طنز را که مدتی قبل از برنامه جمعه ایرانی شنیدم تکمیل کرده ،به ایشان و نیز شما دوستان گرامی تقدیم می کنم.
امیدوارم لذت ببرید.
در ضمن کسی از قالب این شعر نپرسد، چون خودم هم نمی دانم! و اینکه این شعر وزن داره، اگر شما ترازو پیدا کنید !
(توضیح 1: همخانه نام موجودیست انسان نما والبته به شدت تنبل! ،که اکثرا" کارهایش را دیگران انجام می دهند و تنها فایده اش در زندگی دانشجویی فرار از تنهاییست!)
این شعر از زبان این دانشجو روایت شده:
با امـروز چند روزه که یخچال من بی گوشته
وای جونم وای عمرم
دل صاحاب مرده ی من ،تو حسرتِ آبگوشته
وای جونم وای عمرم
هر روز میرم سر می زنم ،قصابــی و در می زنم
اما با این گوشت گرون ،میشه خرید جز استخون؟
من همان روز که نرخش بالا رفت دانستم
وای جونم وای عمرم
که عنان دل آبگوشتی خــــــــــود را بستم
وای جونم وای عمرم
آنچه رخسار مــــــرا ، زرد نمودست اینست
وای جونم وای عمرم
آنچه مشروطم کند، باز هم این ترم اینست
وای جونم وای عمرم
بعد از این دست من آیا که رسد بر گوشتت؟
وای جونم وای عمرم
خاصه اکنون که میگن نرخ تو باز بــــــالا رفت
وای جونم وای عمرم
شاید بازم خواب می بینم
دوبــــــاره کابوس می بینم
یعنی میشه یه روز بیـــــاد
تو بیداری گوشـــــت ببینم
وای جونم وای عمرم
شعر : محصول مشترک جمعه ایرانی و جاده دوستی !
شعر می خوانی نظر یادت نره
گهگاه گذر از جاده ام یادت نره
*************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادم کنید