سلام
قرار نیست از علایمی بگم که خیلی هامون قبلا خوندیم
من می خوام از سید قمی بشنوم.
راستش تا حالا خودم بهش بر نخورده بودم.
در بین روایات اسلامی، به روایاتی بر می خوریم که شرایط و وقایع عصرالظهور را توصیف کرده اند. یکی از این وقایع، قیام مردی از قم می باشد که در عصر ظهور، مردم را به حق دعوت می کند و با حمایت آنان و با استعانت از پروردگار متعال، نهضت عظیمی را برپا می دارد که هیچ دشمنی یارای نابودی آن را ندارد.
در این باره از امام موسی کاظم (ع) نقل شده است که فرمود:
مردی از قم (از اهالی قم؟)، مردم را به حق دعوت کند، افرادی پیرامون او گرد آیند که قلب هایشان همچون پاره های آهن استوار است. بادهای تند حوادث آنان را نلغزاند، از جنگ خسته نشده و نترسند، اعتمادشان بر خدا است و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است.
روایت که از کتاب شیعی بحارالانوار اقتباس شده است توجه فرمایید:
عن احمد بن سالم، عن محمد بن یحیی بن ضریس، عن محمد بن جعفر، عن نصر بن مزاحم و ابن ابی حماد، عن ابی داود عن عبدالله بن شریک، عن ابی جعفر علیه السلام قال: اقبل ابوبکر و عمر و الزبیر و عبدالرحمن بن عوف، جلسوا بفناء رسول الله صلی الله علیه، و آله فخرج الیهم النبی صلی الله علیه و آله: فجلس الیهم، فانقطع شسعه، فرمی بنعله الی علی بن ابی طالب علیه السلام ثم قال: ان عن یمین الله عروجل، او عن یمین العرش، قوماً منا علی منابر من نور، وجوههم من نور، و ثیابهم من نور، تغش وجوههم ابصار الناظرین دونهم، قال ابوبکر: من هم یا رسول الله؟ فسکت، فقال الزبیر: من هم یا رسول الله؟ فسکت، فقال عبدالرحمن: من هم یا رسول الله؟ فسکت، فقال علی علیه السلام: من هم یا رسول الله؟ فقال: هم قوم تحابوا بروح الله علی غیر انساب و لا اموال، اولئک شیعتک و انت امامهم یا علی.
ترجمه:
« از احمد بن سالم، از محمد بن یحیی بن ضریس، از محمد بن جعفر، از نصر بن مزاحم و ابن ابی حماد، از ابی داود از عبدالله بن شریک از ابی جعفر علیه السلام که فرمود: ابوبکر و عمر و زبیر و عبدالرحمن بن عوف به درگاه رسول الله (ص) نزدیک شدند و نشستند، پس پیامبر(ص) بر آنها وارد شد، کنارشان نشست، دمپایی اش گسیخته شد و آن را (برای ترمیم)به علی بن ابی طالب داد، سپس فرمود: همانا از سمت راست خداوند عزوجل – یا از سمت راست عرش – قومی از ما برخاستند که بر منابری از نورند، صورت هایشان نورانی است و لباسهایشان نورانی است، صورت هایشان بر چشم ناظرین دیگر پرده می اندازد. ابوبکر گفت: ای پیامبر، خدا آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. زبیر گفت : ای پیامبر خدا، آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. عبدالرحمن بن عوف گفت: ای پیامبرخدا، آنها کیستند؟ پس ایشان سکوت کردند. سپس حضرت علی (ع) فرمودند: ای پیامبر خدا، آنها چه کسانی هستند؟ پس ایشان فرمودند: آنها قومی هستند که به واسطه ی روح الله به یکدیگر محبت می ورزند (دلهایشان به هم نزدیک می شود)، درحالی که هیچ نسب یا اموال مشترکی ندارند؛ آنها شیعه ی تو هستند و تو امامشان هستی ای علی.»
این مطالب رو از یک ویژه نامه ی دانشجویی خوندم.
اطلاعاتی در این مورد دارید من تشنه تشنه خواهانم
یا علی