آب جیره بندی شده بود.آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده
بود.مگر میشد خورد!به من آب نرسید.
لیوان را به من داد و گفت:من زیاد تشنه ام.نصفش را خوردم،بقیه اش راتوبخور.
گرفتم و خوردم.فرداش بچه ها گفتند که اصلا جیره هرکس نصف لیوان بوده.
کربلای جبهه ها یادش به خیر سرزمین نینوا یادش به خیر
"شادی روح امام و شهدا صلوات"
کل آیتم ها 5
با سلامدوست عزیز ، این خاطره از چه کسی می باشد ؟یا علی
سلام
من این تیکه خاطرات و بعضی هاشو یادمه وبعضی هاشو از جاهایی میارم که نویسنده نداره
ولی خاطرات شهداست
یکدست به مصحفیم و یکدست به جام
گه مرد حلالیم و گهی مرد حرام –
: مائیم در این گنبد فیروه رخام –
مدام بگو: ياالله
بقیه اش چی شد؟
وای چه میکنن اینا...تاثیر گذار بود.مرسی