اجازه بدبد وظیفه ی خبرگان رو یه نگاه بندازیم....
وظایف خبرگان رهبری
براى مجلس خبرگان در قانون اساسى وظایف متعدّدى تدوین شده كه عمده آن به این شرح است:
یكم:
تدوین و تصویب قانون مربوط به مجلس خبرگان از لحاظ تعدادِ اعضا, شرایط خبرگان, كیفیّت انتخاب آن ها و سایر مقرّرات و آیین نامه ها در دوره نخست بر عهده فقهاى شوراى نگهبان است, لیكن در دوره هاى بعد, مستقلاًّ بر عهده خود مجلس خبرگان مى باشد , زیرا اصل یك صد و هشتم قانون اساسى چنین مى گوید:
(قانون مربوط به تعداد, و شرایط خبرگان, كیفیّت انتخاب آن ها و آیین نامه داخلى جلسات آنان براى نخستین دوره باید به وسیله فقهاى اوّلین شوراى نگهبان تهیّه و با اكثریت آراى آنان تصویب شود, و به تصویب نهایى رهبر انقلاب برسد. از آن پس, هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقرّرات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است.)
آن چه از اصل یك صد و هشتم استنباط مى شود:
استقلال مجلس خبرگان در مورد قانون گذارى مربوط به خود است, زیرا
اوّلا: نهادها, وزارت خانه ها و مانند آن گرچه در تدوین آیین نامه هاى داخلى خود مستقل اند, لیكن آیین نامه هاى آن ها حتماً باید مخالف با قوانین مصوّب مجلس شوراى اسلامى نباشد, و هیچ نهادى حق قانون گذارى ندارد
ثانیاً: گرچه مجلس شوراى اسلامى مرجع تقنین تمام قوانین كشور است, ولى تصویب آن ها به بررسى شوراى نگهبان مى باشد, تا هیچ كدام از آن قوانین مخالف با قانون اساسى یا مخالف با موازین اسلامى نباشد( طبق اصل نود و چهارم قانون اساسى)
ثالثاً: انعقاد مجلس شوراى اسلامى و صلاحیت آن براى شروع به كار قانون گذارى مشروط به تحقّق و تمامیّت نصاب شوراى نگهبان است; یعنى اگر شوراى نگهبان در خارج محقّق نشد, اصلاً مجلس شوراى اسلامى, قانونى نیست مگر در خصوص تصویب اعتبارنامه نمایندگان
رابعاً: شوراى نگهبان مرجع تقنین نیست, حتى قوانین مربوط به خود آن شورا, در قانون اساسى كاملاً مدوّن و مصوّب شد, تنها صلاحیّت آن شورا تصویب آیین نامه داخلى خودش مى باشد.
گرچه نخستین دوره مجلس خبرگان با قانون مصوّب شوراى نگهبان تشكیل مى شود, لیكن شوراى نگهبان براى تصویب قانون اولین دوره مجلس خبرگان , فاقد استقلال است,
زیرا مصوَّب آن شورا تا به تصویب نهایى رهبر انقلاب نرسد, هرگز رسمیّت قانونى نخواهد داشت.
امّا مجلس خبرگان بعد از تشكیل شدن در تمام عناوین یاد شده مستقل مى باشد,
چون نه تنها در تدوین آیین نامه هاى داخلى خود مستقل است, بلكه در تدوین و تصویب قوانین و مقرّرات مربوط به خود, هم منبع تقنین است و هم در این مرجع بودنْ مستقل است; یعنى نه تنها نیازى به بررسى نهایى شوراى نگهبان ندارد, بلكه محتاج به تصویب نهایى رهبر انقلاب هم نخواهد بود; بر خلاف مقرّرات مربوط به مجمع تشخیص مصلحت نظام كه به تأیید نهایى مقام رهبرى نیازمند است. از این جا وظیفه استقلالى مجلس خبرگان در تقنین قوانینِ مربوط به خود و بى نیازى آن از هر نهاد, ارگان و مقامى ـ حتى مقام شامخ رهبرى ـ معلوم خواهد شد. این مطلب گرچه در قانون اساسى مصوّب 1358 ملحوظ شده بود, لیكن با صراحت و دلالت روشن تر و بدون هیچ ابهام و اجمالى در شوراى بازنگرى قانون اساسى مصوّب 1368 بیان شد. ممكن است نظارت نهایى مصوبات مجلس خبرگان از لحاظ انطباق با موازین اسلامى بر عهده فقهاى شوراى نگهبان باشد كه در این جهت نیاز به توضیح آینده است.
نمونه استقلال و تفاوت مجلس خبرگان با سایر ارگان ها را مى توان در تعیین مدت مجلس خبرگان مشاهده كرد; مثلاً رئیس جمهور طبق اصل یك صد و چهاردهم براى مدت چهار سال و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى طبق اصل شصت و سوم براى مدت چهار سال و اعضاى شوراى نگهبان طبق اصل نود و دوم براى مدت شش سال انتخاب مى شوند
, لیكن اعضاى مجلس خبرگان طبق قانون مصوّبِ خود, براى مدت هشت سال انتخاب مى شوند, و قانون اساسى هیچ گونه تحدیدى در این باره ندارد, بلكه تعیین حدود آن را همانند سایر مسائل و قوانین خبرگان در اختیار خود مجلس خبرگان قرار داده است.
ادامه داره...