علم و ادب این سرزمین
از عمر تئاتر ایران 100 سال میگذرد و تعداد نمایشهای اقتباس شده از زندگی ادیبان، هنرمندان و دانشمندان تاریخ تمدن این سرزمین به تعداد انگشتان یك دست هم نمیرسد. این در حالی است كه تاریخ چند هزار ساله ایران زمین چهرههای بزرگی را در عرصه علم، فرهنگ و ادب به جهان معرفی كرده كه زندگی هركدام با توجه به فراز و فرودهایی كه داشته است، میتواند دست مایه خلق درامهای سینمایی، تلویزیونی و نمایشی قرار بگیرد.
با توجه به پیشقراول بودن تئاتریهای جهان در معرفی بزرگان علم و ادب تاریخ تمدن بشری، به نظر میرسد در كشور ما هم این رویكرد باید در پیش گرفته میشده كه چنین نشده است. برای تشریح و تحلیل بیاعتنایی نمایشنامهنویسان و تئاتریهای ایرانی به زندگی، افكار و اندیشههای بزرگان این مرز و بوم، به سراغ تعدادی از اهالی ادبیات و تئاتر كشور رفته و نظر آنان را جویا شدیم.نانوشته را نمیتوان روی صحنه بردداوود رشیدی، كارگردان باسابقه تئاتر ایران درباره راه پیدا نكردن چهرههای ادبی، علمی و هنری ایران به صحنههای نمایش میگوید: ابتدا باید زندگی، خدمات و اندیشههای این بزرگان در قالب نمایشنامه نوشته شود و آنگاه كارگردانان به اجرایش همت كنند.
وقتی متنی تولید نشده است، چگونه میتوان انتظار داشت روی صحنه اجرا شود.بهروز غریبپور كه اپرای عروسكی مولوی را اجرا كرده و اثری را در ارتباط با زندگی حافظ نیز در حال تولید دارد، در این ارتباط تاكید میكند: نوشتن نمایشنامههایی اینچنینی نیاز به تحقیقات و صرف وقت زیاد دارد كه باید از سوی نهاد یا مركزی مورد حمایت قرار گیرد.
برای همین نمیتوان انتظار داشت تا نویسندهای با هزینه شخصی و دست تنها، چند سال از عمر خود را سر نوشتن این متون بگذارد. احمد تمیمداری، استاد ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی از منظری دیگر به موضوع مینگرد و میگوید: تعداد كمی از نمایشنامهنویسان ما توانایی پرداختن به زندگی و افكار بزرگان فرهنگ و ادب این سرزمین را دارند، چرا كه این كار نیازمند تسلط به تاریخ، ادبیات منثور و منظوم و فرهنگ ایران است.
نمایشی شدن زندگییكی از ایراداتی كه منتقدان و كارشناسان به همین تعداد اندك آثار به روی صحنه رفته از زندگی بزرگان تمدن ایران میگیرند، غیرنمایشی بودن آنهاست كه به همین دلیل نمیتواند با مخاطبان به خوبی ارتباط برقرار كند.تمیمداری با اشاره به این كه در این وادی تاریخنگاری صرف فایدهای ندارد، میافزاید: در زندگی و اندیشههای هر فرهیختهای، فرازهای برجستهای وجود دارد كه میتوان آنها را استخراج و دراماتیزه كرد. در واقع به جای روایت خشك و بیروح آنچه بربزرگان فرهنگ و ادب ایران رفته است، باید برشی از زندگی آنان را كه سرنوشتساز بوده، دستمایه كار قرار داد.
تاجبخش فنائیان، استاد دانشكده هنرهای زیبا كه سال گذشته نمایشی بر مبنای زندگی و اشعار رودكی را در تئاتر شهر اجرا كرد، با تاكید بر این كه تئاتر با زنده نگاه داشتن مفاخر فرهنگی كشور در واقع خودش را زنده نگه میدارد، میافزاید: به نظر من مهمتر از بازگویی زندگی این بزرگان بر صحنه نمایش، انتقال مضامین، اندیشهها، پیامها و افكار آنان است كه باید تئاتر به آن توجه نشان دهد. این كارگردان تئاتر ادامه میدهد: مضامین و پیامهای عارفانه مولانا، عطار، سعدی، حافظ و... اگر درست به قالب نمایش درآیند، بیشك مخاطبان بسیاری در تمام جهان پیدا خواهند كرد و راهی برای انتقال فرهنگ پربار ایران به مردم دنیا خواهند گشود.
بهروز غریبپور در همین ارتباط میگوید: فرهنگ امروز ما بسیار متاثر از افكار و اندیشههای بزرگان علم و ادب تاریخ این سرزمین است كه با معرفی آنان به مخاطبان دیگر كشورها، گامی بلند در راه شناساندن مردم این كشور و واقعیتهای آن به مردم جهان خواهیم برداشت.در حالی كه اهمیت و ضرورت به روی صحنه آمدن زندگی و اندیشههای مفاخر فرهنگی ایران به روی صحنه تئاتر از سوی همه پذیرفته شده، اكنون نوبت مسوولان و مدیران هنری است كه زمینههای بروز و تجلی آن را فراهم كنند.
(منبع جام جم )