• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3203)
جمعه 11/4/1389 - 8:47 -0 تشکر 208662
آخرین همسفر

در این تاپیک اشعار منتخب فریدون ایل بیگی گذاشته می شه

منتخب اشعار :  از کتاب آخرین همسفر

 

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
جمعه 11/4/1389 - 8:52 - 0 تشکر 208664

خاطره ها

چه شبها ، چه شبها

میان بستر آرام ساحل

دل من

دل دیوانهء من

بسان کشتی دریانوردی

ز دریائی عظیم و جاودانه ...

گذر کرد ؛

بیاد موجهائی

- که هنگام توفان -

به فرق و پیکر و پروانه اش خورد ؛

زچشمان خمارم اشک افشاند

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
جمعه 11/4/1389 - 9:11 - 0 تشکر 208665

ناشناخته

ای ناشناسان !

بیهوده می گوئید:

-با تو آشنائیم.

من با شما ؟

-فرسنگها از هم جدائیم

با اینهمه درهای باز آشنائی.

ای ناشناسان!

هر نوشخند مهرتان نیشی به جانم می فشاند

هر کلمهء گفتارتان زهری به خونم می چکاند

باور کنید

باور کنید:

از من جدائید.

ای ناشناسان !

من رنجهای ناشناسی می شناسم

- کان باشما بیگانه باشد جاودانه -

من آسمان را با نگاه دیگری کردم نظاره.

ای ناشناسان !

من با همهِ تان آشنایم

هرگز بغیر از آن نئید

که می نمائید .

پیوسته غیر از آن منم

که می نمایم.

ای نا شناسان !

بیهوده می گوئید ، هرگز باورم نیست

هرگز شما بامن نخواهید آشنا شد.

- یا شور و شوق آشنائی در سرم نیست.

ای ناشناسان !

من باشما ؟...

- فرسنگها از هم جدائیم

با اینهمه درهای باز آشنائی .

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
جمعه 11/4/1389 - 9:18 - 0 تشکر 208666

طرحی برای سه سایه

۱

ای خفته در چشم تو ، از خشم تو ، اندوه

ای رسته در خون تو ، از یاد تو ، افسوس

ای با سکوتت سوخته اندیشهء باغ

ای نام تو ، از یاد تو ، گلبوتهء شرم ؛

ازمن گریزانی ، بفکر خویشتن باش .

در یاد خود گر نیستی ، در یاد من باش .

۲

ای جسته در چشم تو ، از خشم تو ، آذر

ای رسته درخون تو ، از یاد تو ، لبخند

ای با خروشت سوخته پندار مرداب

ای یاد تو ، از نام تو شیرین ترین یاد ؛

ای آنکه پنهان منی ، پیدای من باش .

ای آنکه مرداب توام ، دریای من باش .

۳

ای در بهاران ، بیغم از پائیز خون ریز

ای باد و برف و سوز و سرمای زمستان

خون تو ، از ننگ تو ، لبریز

یاد تو ، از نام تو ، بیزار ؛

در آسمانها بوده ای ، یکدم زمین باش .

از من ، نه ! از پندار شومت شرمگین باش .

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
جمعه 11/4/1389 - 9:41 - 0 تشکر 208670

یکبار دیگر

یکبار دیگر

من رشته هارا پنبه کردم

در خود فر رفتم به خود باز آمدم ، باز

دیدم در آنجائی که بودم ایستاده ام .

در خواب بودم :

دیوارها ، دروازه های بی کلون بود

فرسنگها ، از عقل تا مرز جنون بود .

بیدار هستم :

دروازه ها ، دیوار چین است

هر گام ، از خورشید تا قعر زمین است .

در خواب بودم ؟

بیدار هستم ؟

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
جمعه 11/4/1389 - 9:44 - 0 تشکر 208671

 آه! ای خاموش 

منکه در خاکستر بادم

منکه تنها مانده با یادم

ای جدا از شاخه ها بی هم

ای همه در خویشتن ها گم

من جدا از خویش افتادم .

این همه آئینه را تصویر تو : تصویر

لحظه هایم از تو لبریز است .

من جدا از من

کنار تو

من تهی از یادهای من

بیاد یادهای تو

من بدریای سیاه شب

موجها در مشت

چشم در راه قایق لبخندهای تو

من سکوت دردهای من

سرود تو

من جدا از من

برای تو

براه تو .

آه ! ای خاموش ! ...

ای تهی ، ای خسته ، ای بیزار

سر ز دیواری که می سازی به دست خود ، به دور خویش بیرون آر

آه
! بنگر هر کجا دیوارها را با زمین هموار

خستگان ، بیزارها را از نشاط زندگی سرشار

آه ! ای حاموش ، ای خوابیده ، ای افسونی ، ای بیمار .

سر ز دیواری که می سازی به دست خود ، به دور خویش بیرون آر !

آه ! ای خاموش !

لحظه هایم از تو لبریز است

ای همه تصویر : در آئینه ، در تصویر .

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
چهارشنبه 16/4/1389 - 1:5 - 0 تشکر 209903

اعتقاد

ای که در غروب خود طلوع دیگری

من ستایش ترا به باد داده ام.

ای که چون شبح ، چو روح و سایه بامنی

من گریختم زتو که باگریز دشمنی.

من هزار قایق نجات را بدست خود

گر بموجها سپرده غرق کرده ام

( هرچه رفت ، رفت ؛ چه کرد می توان ؟ ) لیک

چشم من زروشنان ساحلی دمی جدا نماند

من بقدرت عظیم بازوان خویش اعتماد داشتم.

تخته پاره های نجات هیچ بود

من شناگرم : به خویش اعتقاد داشتم.

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
چهارشنبه 16/4/1389 - 1:5 - 0 تشکر 209904

گودال

گودال عظیمی در اتاق منست

با عمق بیست و پنجسال .

از پنجرهء عبوس این اتاق

که چونان دیواری ضخیم و بی روزن است

در تاریکی عمیق

بیهوده بارها

به بیرون چشم می دوختم

و با فریادی که از وحشت می گریست ، می خواندم :

دیوارها ! ای در دیوار ! ای پنجرهء دیوار !

آیا تیرگی این شب کور که تاریک ترین شبهاست

این گودال را که عمیق تر و تیره تر از همهء گودالهاست

پر تواند کرد ؟

اما ، دیرگاهیست بی نیاز از :

آب همهء دریاها

سنگ همهء کوهها

روشنائی همهء ستارگان

و تیرگی تیره ترین شبها

با مرثیهء انزوای خویش

در کنار این گودال نشسته ام

و باعماق تا بی نهایت آن خیره مانده ام .

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
چهارشنبه 16/4/1389 - 1:5 - 0 تشکر 209905

با تو تنها...

به پاکی برف

به عظمت کوه

به لطافت اندوه

به جلال ابر

به سرود باد

به شکوهء یاد

می توانم سالهای سال

با تو ای تنهائی ، ای محبوب من

ای رفیق روزگار خوب من

با تو سرشار از نشاط

با تو لبریز از امید

با تو تنها ، با تو بی اندوه زیست

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
چهارشنبه 16/4/1389 - 1:10 - 0 تشکر 209906

گریز عبث

گسترش بی نهایت بشکوه

گستره ای از صراحت انبوه

نیمی سرسبز

نیمی مجروح.

سبزترین سبزه و علف و نور

تا افق دور.

کوپهء خالی.

بیت مکرر:

زمزمهء سرد و یکنواخت هر چرخ

ترجیع بند عبث ، قصیدهء پوچی

مرثیهء ابتذال ، مثنوی دم.

خطا گفتم ، اینک « کوپهء خالی »

روبروی من نشسته همسفرم : غم.

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
چهارشنبه 16/4/1389 - 1:13 - 0 تشکر 209907

زندهء جاوید

در برگ ریز شوم خزان

به ترانهء سبز بهار می اندیشم.

در سوگ سرد باد

به سرود شاد شالیزار می اندیشم.

در انجماد سکوت

انعقاد نطفهء خروش را می نگرم.

در زیر خاکستر یاس

آتش سوزانندهء امید را می نگرم.

در زمزمهء شوم قاری پیر

سنفونی شاد مولود را می شنوم.

گرچه ذره ذره مرده ام

و با پای خوبش لحظه بلحظه بسوی مرگ شتافته ام

اما هرگز خبر دروغین مرگ ترا باور نکرده ام

زبرا به زنده بودن تو

زیرا به زنده ماندن تو

 اعتقاد داشته ام.

برای تو شعر گفته ام.

به امید تو زیسته ام

به تو می اندیشم

ترا می نگرم

صدایت را می شنوم

ای زندهء جاوید!

خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.