• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 900)
جمعه 28/3/1389 - 17:16 -0 تشکر 206093
کلماتت را خوب انتخاب کن

روزی خانمی سخنی را بر زبان آورد كه مورد رنجش خاطر بهترین دوستش شد ،  او بلافاصله از گفته خود پشیمان شده  و بدنبال راه چاره ای گشت كه بتواند دل دوستش را بدست آورده و كدورت حاصله را برطرف كند .  

او در تلاش خود برای جبران آن ، نزد پیرزن خردمند شهر شتافت و پس از شرح ماجرا ،‌ از وی مشورت خواست . پیرزن با دقت و حوصله  فراوان به گفته های آن خانم گوش داد و پس از مدتی اندیشه ، چنین گفت : " تو برای جبران سخنانت لازمست كه دو كار انجام دهی و اولین آن فوق العاده سختتر از دومیست . "

خانم جوان با شوق فراوان از او خواست كه  راه حلها را برایش شرح دهد .

پیرزن خردمند ادامه داد : " امشب بهترین بالش پری را كه داری ، ‌برداشته و سوراخ كوچكی در آن ایجاد میكنی ،‌ سپس از خانه بیرون آمده  و شروع به قدم زدن در كوچه و محلات اطراف خانه ات میكنی و در آستانه درب منازل هر یك از همسایگان و دوستان و بستگانت كه رسیدی ،‌ یك عدد پر از داخل بالش درآورده و به آرامی آنجا قرار میدهی . بایستی دقت كنی كه این كار را تا قبل از طلوع آفتاب فردا صبح  تمام كرده  و  نزد من برگردی تا دومین مرحله  را توضیح  دهم  "

خانم جوان بسرعت به سمت خانه اش شتافت و پس از اتمام كارهای روزمره خانه ،  شب هنگام شروع به انجام كار طاقت فرسائی  كرد كه  آن پیرزن پیشنهاد نموده بود . او با  رنج  و زحمت فراوان و در دل تاریكی شهر و در هوای سرد و سوزناكی كه  انگشتانش از فرط آن ،  یخ زده بودند ،  توانست كارش را به انجام رسانده و درست هنگام طلوع آفتاب به نزد آن پیرزن خردمند بازگشت

خانم جوان با اینكه بشدت احساس  خستگی  میكرد ،  اما آسوده خاطر  شده  بود  كه  تلاشش به نتیجه رسیده و با خشنودی گفت :‌ " بالش كاملا خالی شده است "

پیرزن پاسخ داد : " حال برای انجام مرحله دوم ، بازگرد  و بالش خود را مجددا از آن پرها ،‌ پر كن ، تا همه چیز به حالت اولش برگردد ! "

خانم جوان با سرآسیمگی گفت : " اما میدونی این امر كاملا غیر ممكنه ! اینك باد بیشتر آن پرها را از محلی كه قرارشان داده ام ،‌ پراكنده است ، ‌قطعا هرچقدر هم تلاش كنم ، ‌دوباره همه چیز مثل اول نخواهد شد ! "‌  

پیرزن با كلامی تامل برانگیز گفت : " كاملا درسته ! هرگز فراموش نكن كلماتی كه بكار میبری همچون پرهائیست كه در مسیر باد قرار میگیرند .  آگاه باش كه فارغ از میزان صممیت و صداقت گفتارت ، دیگر آن سخنان به دهان بازنخواهند گشت  ، بنابراین در حضور كسانی كه به آنها عشق میورزی ،‌ كلماتت  را خوب انتخاب كن "

Choose Your Words Well

A woman one day said something that hurt her best friend. She regretted it immediately, and would have done anything to have taken the words back. But they were said, impulsively, in a moment of thoughtlessness, and as close as she and her friend were, she didn"t consider the effects of her words beforehand.

In her effort to undo what she had done, she went to an older, wiser woman in the village. Explaining her situation, and asked for advice. The older woman listened patiently in an effort to determine just how sincere the younger woman was, how far she was willing to go to correct the situation.

The wise women said, "There are two things needed to do to make amends. The first of the two is extremely difficult. Tonight, take your best feather pillows, and open a small hole in each one. Then, before the sun rises, you must put a single feather on the doorstep of each house in town. When you are through, come back to me. If you"ve done the first thing completely, I"ll tell you the second."

The young woman hurried home to prepare for her chore. All night long she labored alone in the cold. She went from doorstep to doorstep, taking care not to overlook a single house. Her fingers were frozen, the wind was so sharp it caused her eyes to water, but she ran on, through the darkened streets, thankful there was something she could do to put things back the way they once were.

Just as the sun rose, she returned to the older woman. She was exhausted, but relieved that her efforts would be rewarded. "My pillows are empty. I placed a feather on the doorstep of each home."

Now, said the wise woman, "Go back and refill your pillows. Then everything will be as it was before."

The young woman was stunned. "You know that"s impossible! The wind blew away each feather as fast as I placed them on the doorsteps! You didn"t say I had to get them back! If this is the second requirement, then things will never be the same."

"That"s true", said the older woman.

"Never forget. Each of your words is like a feather in the wind. Once spoken, no amount of effort, regardless how heartfelt or sincere, can ever return them to your mouth. Choose your words well, and guard them most of all in the presence of those you love."

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.