• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2552)
پنج شنبه 6/3/1389 - 14:48 -0 تشکر 202526
ادبیات حماسی

سلام

دراین قسمت مطالبی از ادبیات حماسی شاخه ای دیگر از ادبیات آورده میشود.

منظومه های حماسی

حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است و دز اصطلاح، شعری است داستانی با زمینه ی قهرمانی، قومی و ملی که حوادثی خارق العاده در آن جریان دارد. دراین نوع شعر، شاعر هیچ گاه عواطف شخصی خود را در اصل داستان وارد نمی کند و آن را طبق میل خود تغییر نمی دهد، به همین سبب در سرگذشت یا شرح قهرمانی های پهلوانانه و شخصیت های داستان خود، هرگز دخالت نمی کند و به میل خود درمورد آنها داوری نمی کند.

در این جا، شاعر با داستان هایی شفاهی و مدون سروکار دارد که در آنها شرح پهلوانی های عواطف و احساسات مختلف مردم یک روزگار و مظاهر میهن دوستی و فداکاری و جنگ با تباهی و سیاهی ها آمده است.

انواع منظومه حماسی


در ادبیات ملل، از یک دیدگاه، دو نوع منظومه ی حماسی می توان یافت.

منظومه های حماسی طبیعی و ملی

که عبارت است از نتایج افکار و علایق و عواطف یک ملت که در طی قرن ها تنها برای بیان عظمت و نبوغ آن قوم به وجود آمده است. این نوع حماسه ها سرشار از یاد جنگ ها، پهلوانی ها، جان فشانی ها و در عین حال، لبریز از آثار تمدن و مظاهر روح و فکر مردم یک کشور در قرن های معینی از دوران حیات ایشان است که معمولاً از آنها به دوره های پهلوانی تعبیر می کنیم. از این گونه منظومه های حماسی می توان حماسه کیل گمش و ایلیاد و ادیسه هومر، شاعر بزرگ یونان باستان و شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی را در ادبیات فارسی نام برد. در این دسته منظومه ها شاعر به ابداع و آفرینش توجهی ندارد بلکه داستان های مدرن کتبی یا شفاهی را با قدرت شاعرانه ی خویش نقل می کند.

منظومه های حماسی مصنوع

در این منظومه ها شاعر با داستان های پهلوانی مدون و معینی سر و کار دار ندارد بلکه خود به ابداع و ابتکار می پردازد و داستانی را به وجود می آورد. در این گونه داستان ها، شاعران آزادند با رعایت قوانینی که ناظر بر شعر حماسی است به دلخواه موضوع داستان خود را ابداع کنند و تخیل خودرا در آن دخیل سازند، از این دسته می توان ظفرنامه ی حمدالله مستوفی در زبان فارسی و "انه ادید" سروده ی ویرژیل، شاعر روم باستان را برشمرد.

ادبیات حماسی را از چشم اندازی دیگر، به حماسه های اساطیر و پهلوانی، حماسه های عرفانی و حماسه های دینی تقسیم کرده اند.

حماسه اساطیری

قدیمی ترین و اصیل ترین نوع حماسه است. این گونه حماسه مربوط به دوران ما قبل تاریخ است و بر مبنای اساطیر شکل گرفته است. مثل حماسه سومری گیل گمش و بخش اول شاهنامه فردوسی (تا داستان فریدون). در این قسمت شاهنامه از "اوایل" سخن رفته است و مثلاً گفته شده است که اول کسی که گرمابه ساخت یا نوشتن آموخت که بوده است. قسمت هایی از ایلیاد و اودیسه رامایانا و مهابهاراتا را هم می توان جزو حماسه های اساطیری دانست. البته گاهی نمی توان ردپای قهرمان را دقیقاً در تاریخ جستجو کرد. در حماسه های پهلوانی، قهرمان معمولاً یک پهلوان مردمی است و برای او مرگ بهتر از ننگ است.

تصویر

 
نمونه ای از حماسه سومری گیل گمش



 

حماسه پهلوانی

در این نوع حماسه از زندگی پهلوانان سخن رفته است. حماسه پهلوانی ممکن است جنبه اساطیری داشته باشد، مثل زندگی رستم در شاهنامه و ممکن است جنبه تاریخی داشته باشد، مثل ظفرنامه حمدالله مستوفی و شهنشاهنامه صبا که قهرمانان آنها وجود تاریخی داشته اند.

تصویر



 

حماسه دینی یا مذهبی

قهرمان این نوع حماسه یکی از رجال مذهبی است و ساخت داستان حماسه بر مبنای اصول یکی از مذاهب است، مثل کمدی الهی دانته، خاوران نامه ابن حسام (شاعر قرن نهم) خداوند نامه ملک الشعراء صبای کاشانی.

تصویر

 
صفحه ای از خاوران نامه



برخی از محققان، برای این نوع، حماسه های اخلاقی نام گذاشته اند و مهابهاراتا و رامایانا را مثال زده اند. به نظر ما حماسه های اخلاقی همان حماسه های دینی هستند و حتی می توان به آنها حماسه فلسفی هم گفت، زیرا در آنها مسایل عمیقی تفکر بشری از قبیل مرگ و زندگی و خیر و شر مطرح شده است.

معمولاً اقوامی که دارای زندگی فعال بودند و با اقوام دیگر جنگ یاصلح داشتند، دارای حماسه پهلوانی هستند؛ مانند یونانیان و ایرانیان باستان. اما اقوامی که فعالیت های برون مرزی نداشتند و به اصطلاح در خود بودند، بیشتر حماسه های دینی و فلسفی دارند، مانند چینیان و مصریان و هندیان باستان. در ایران هم بعد از حملات خانمانسوری از قبیل حمله غزان و مغولان و تیموریان، زندگی درونی و درونگرایی بر زندگی بیرونی و برونگرایی غالب آمد و حماسه های عرفانی، جای حماسه های پهلوانی را گرفت.

حماسه های عرفانی


این نوع حماسه در ادبیات فارسی فراوان است. در این گونه ،قهرمانان بعد از شکست دادن دیو نفس و طی سفری مخاطره آمیز در جاده طریقت، درنهایت به پیروزی که همانا حصول جاودانگی، از طریق فنا فی الله است، دست می یابد. مثل حماسه حلاج در تذکره الاولیا، منطق الطیر هم یک حماسه عرفانی است. منتها به شیوه تمثیلی سروده شده است. بگهوت گیتا را هم که از متون مذهبی هند محسوب می شود، گاهی حماسه عرفانی خوانده اند.

ممکن است انواع دیگری از حماسه هم وجود داشته باشند. مثلاً در ادبیات اروپایی نوعی از حماسه هست که به آن حماسه طنز و مسخره Mock Epic می گویند. این نوع حماسه بر خلاف حماسه های واقعی، از زندگی امروزین انسان مایه می گیرد و جنبه طنز و مسخره دارد. بودلر می گوید:"حماسه طنز آن است که از زندگی امروزی بشر، ابعاد حماسی را استخراج و مشخص کنیم و به خود نشان دهیم که چگونه با کراوات و پوتین های واکس زده شاعرانه زندگی می کنیم و بزرگیم." این نوع حماسه در ادبیات فارسی چندان مرسوم نیست، اما به هر حال ما هم نوعی حماسه مسخره داریم که قهرمان آن به اصطلاح یک "پهلوان پنبه" است، یا کسی است که در توهمات خود اوضاع و احوال دیگری را می بیند، مثل رمان معروف دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد. دن کیشوت سروانتس را هم شاید بتوان از این مقوله محسوب داشت.

در اینجا توضیح این نکته ضروری است که حماسه در هر صورت، چه فلسفی باشد چه عرفانی و چه اساطیری باید همواره در بافتی از شهسواری ها و بهادری ها و خطر کردن ها ارائه شود. به عبارت دیگر دل به دریازدن ها و تن به خطر سپردن ها، مشخصه اصلی حماسه است.

ویژگی های حماسه


هر حماسه باید دارای چهار زمینه ی داستانی، قهرمانی، ملی، خرق عادت باشد.

زمینه داستانی حماسه


یکی از ویژگی های حماسه، داستانی بودن آن است بنابراین حماسه را می توان مجموعه ای از حوادث دانست. با این که در حماسه- بی هیچ تردیدی- مجموعه ای از وصف ها، خطبه ها و تصویرها وجود دارد ،اما همه ی این عناصر نسبت به داستانی بودن در مرتبه ی دوم هستند.

زمینه قهرمانی حماسه


بیشترین موضوع حماسه را اشخاص و حوادث تشکیل می دهند و وظیفه ی شاعر حماسی آن است که تصویرساز انسان هایی باشد که هم از نظر نیروی مادی ممتازند و هم از لحاظ نیروی معنوی، قهرمانان حماسه، با تمام رقتی که از نظر عاطفی و احساسی در آنها وجود دارد، قهرمانانی ملی هستند؛ مانند "رستم" در شاهنامه ی فردوسی.

زمینه حماسی ملی


حوادث قهرمانی که به منزله تاریخ خیالی یک ملت است در بستری از واقعیات جریان دارند. واقعیاتی که ویژگی های اخلاقی نظام اجتماعی، زندگی سیاسی و عقاید آن جامعه را در مسائل فکری و مذهبی در برمی گیرد. شاهنامه نیز تصویری است از جامعه ی ایرانی در جزئی ترین ویژگی های حیاتی مردم آن. در همان حال که با خواندن شاهنامه از نبردهای ایرانیان برای کسب استقلال و ملیت در برابر ملل مهاجم، آگاهی می یابیم، مراسم اجتماعی، تمدن و مظاهر و مدنیت و اخلاق ایرانیان و مذهب ایشان و حتی خوشی های پهلوانان و بحث های فلسفی و دینی آنان مطلع می شویم.

زمینه خرق عادت


از دیگر شرایط حماسه، جریان یافتن حوادثی است که با منطق و تجربه ی علمی سازگاری ندارد. در هر حماسه ای، رویدادهای غیرطبیعی و بیرون از نظام عادت دیده می شود که تنها از رهگذر عقاید دینی عصر خود، توجیه پذیر هستند. هر ملتی، عقاید ماورای طبیعی خود را به عنوان عاملی شگفت آور، در حماسه ی خویش به کار می گیرد و بدین گونه است که در همه ی حماسه ها، موجودات و آفریده های غیرطبیعی، در ضمن حوادثی که شاعر تصویر می کند، ظهور می یابند. در شاهنامه نیز وجود سیمرغ، دیو سپید، رویین تن بودن اسفندیار و عمر هزار ساله ی زال ... عناصر و پدیده هایی هستند که همچون رشته هایی استوار، زمینه تخیلی حماسه را تقویت می کنند.

 

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
پنج شنبه 6/3/1389 - 20:47 - 0 تشکر 202551

یکی از شاخص ترین آثار در ضمینه ی ادبیات حماسی شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی است.

 ابوالقاسم  فردوسی  که او را حکیم  نیز  نامیده اند از بزرگترین  شاعران  جهان  و  بزرگترین
حماسه سرای ایرانی است.  تنها اثر او شاهنامه  شامل داستانهایی است  که مردم در گذشته سینه  به سینه نقل کرده اند.   فردوسی این داستانها  را جمع آوری کرده  و به نظم  درآورده  است.
فردوسی  باز مانده ی  یکی از خانواده های  کشاورز ایران در توس  تابران خراسان  بوده  و  در آغاز زندگی ، آسوده  می زیسته است. او مانند همه ی خانواده های زمیندار، به  گردآوری  تاریخ ایران دلبستگی  داشت  و از جوانی  به  گردآوری  و سرودن آن ها پرداخت. مثلا می دانیم که داستان بیژن و منیژه را در جوانی از همسر خود شنیده  و  سروده است.  در این  زمان او تحت  تاثیر کسی نبود  و با انگیزه ی  خود به  این  کار می پرداخت، اما پس از کشته شدن  دقیقی  که گشتاسپ نامه  و ظهور زرتشت را سروده  بود ، و نیز پس از آن  که  شاهنامه ی  ابومنصوری ( به نثر)  و احتمالا چند  منبع دیگر به دستش افتاد،  در تصمیم  خود راسخ  شد  و خواست  که  به هر بهائی  شده  اثر پهلوانی  خود را  به  کاملترین  شکل  در آورد.بعد از حمله ی عربها به ایران ، زبان عربی در فارسی رخنه کرد  و زبان مردم ایران  نیز مانند زبان مردم عراق کم کم  داشت  به عربی تبدیل می شد.  عربها ایرانیان  را  عجم می نامیدند.
می توان گفت که  فردوسی  با  سرودن شاهنامه ، زبان فارسی  را  از خطر نابودی نجات  داد. بسی رنج بردم در این  سال  سی             عجم زنده کردم بدین پارسینمیرم از این پس که من  زنده ام که  تخم  سخن را پراکنده ام فردوسی مردی با اراده و باپشتکار بوده  و گذشته از این برای پیش بردن مقصود  خود همه ی دشواری های زندگی ، از جمله تنگدستی را تحمل کرده است. گذشته از این او مردی  وطن پرست بود  و از جمله انگیزه های او برای سرودن شاهنامه ، احساسات میهن پرستانه ی او بوده است.
او مردی  خردمند بود  و در ستایش خرد  و دانش بسیار سروده است. 
فردوسی همچنین  داد ( یعنی عدالت)  را بسیار ستوده است  و پادشاهان را نیز مانند دیگران  به  دو دسته ی  دادگر  و  بیدادگر تقسیم کرده است  و بعد از بررسی آنها نتیجه گرفته است  که  در تاریخ ، تعداد پادشاهان بیدادگر و زورگو بیشتر بوده است.  
شاهنامه ی فردوسیشاهنامه دارای شصت هزار بیت است  و برای نوشتن آن سی وپنج سال کار شده است.

شاهنامه ازقدیمترین زمان ها به زبان های گوناگون ترجمه شده است. در حدود 1200 میلادی به عربی، درحدود 1500 به ترکی، در سده ی شانزدهم به گرجی در سده ی نوزدهم به زبان فرانسه    و در سده ی  بیستم به بسیاری از زبانها، ازجمله آلمانی، انگلیسی، روسی، و خلاصه ی  آن  به بسیاری زبان های  دیگر از جمله  به دانمارکی  و سوئدی  ترجمه شده است. بخش های  کوچکی   از آن هم جزو شاهکارهای ادبیات جهان به زبان های بسیاری  ترجمه و از جمله برای  کودکان منتشر شده است.
شاهنامه دارای دو قسمت است:قسمت اول -  بخش پهلوانی  که  گویای  دوره های  پادشاهان  پیشدادی  و کیانی است.  بزرگترین قهرمان شاهنامه یعنی رستم ، پسر زال زر، در این دوره  می زیسته و عمری  دراز و شگفت آور داشته است. بخش بزرگی از این قسمت  با حماسه ها  و اساطیر هند  سازگار و حتی همسان است. مثلا درشاهنامه جمشید (در اوستا ییمه) همان یمه  در اساطیر هند  است  و فریدون شاهنامه ( در اوستا ترئتئونه ) همان ثرئتئونه در اساطیر هند است.
این بخش مهمترین  و جالب ترین بخش شاهنامه است.
قسمت دوم - بخش تاریخی که شامل خلاصه ای از تاریخ ایران از دوره ی هخامنشی  تا  پایان    دوره ی ساسا نی است، اما دوره ی  ساسانی آن مفصلتر است  و با شکست سپاه ایران  و مرگ یزدگرد سوم پایان می پذیرد. شاهنامه ی فردوسی چه  در زمان پادشاهی  پهلوی  و چه  در جمهوری اسلامی  بارها  مورد تحریف  و دستکاری  قرار گرفته است.

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.