یکی از اصطلاحات عامیانه ای که این روزها زیاد به کار می ره (البته همیشه زیاد به کار می ره) اصطلاح شهر هرته
معمولا وقتی یه نفر قانون رو زیر پا می گذاره و فکر می کنه کسی جلودارش نیست این اصطلاح رو به کار می برند چون ظاهرا شهر هرت یعنی شهر بی در و پیکر و بی چفت و بست و بی غل و زنجیر خلاصه یعنی شهری که نه کلانتر داره (با اون ستاره طلایی که گوشه سمت چپ لباسش می زنه) نه لوک خوش شانس (با اون اسب سفیدش) نه زورو (با اون بدن ضد ضربه اش)
خلاصه اینکه در این شهر همه به حال خودشون رها شدند و هیچ کسی هم نمی تونه جلوی خلاف ها رو بگیره
راستش از بس این اصطلاح رو شنیدم برام جالبه که بدونم حالا واقعا شهری که ما (ی نوعی) یا اصلا جهانی که ما در آن زندگی می کنیم شهر هرته یا نه؟
اصلا شهر هرت چیه؟ آیا وجود خارجی داره؟ مصداقش کدوم شهره؟ چه ویژگی هایی داره؟ خوبه یا بده؟
یه سوال دیگه هم دارم البته خواهش می کنم دوستان جو رو متشنج نکنند مثل چند تا دوست می خواهیم باهم صحبت کنیم
اما سوال: آیا آزادی مسبب ایجاد شهر هرته؟ دوستانی که موافق یا مخالفند لطفا اول آزادی رو تعریف کنند بعد هم با شاهد حرف بزنند مثلا نظر من اینه که آزادی به معنی بی بند و باری نتیجه اش تولید شهر هرته نمونه اش رو در مکتب فروید دیدیم (البته من سررشته ای از این مکاتب ندارم ولی انقدر آثار مخرب این مکتب زبانزد خاص و عام شده که ... ) اهل فن لطفا یه نگاهی هم به این موضوع داشته باشند برای خود من بحث مهم و جذابیه و فکر می کنم امروز این موضوع خیلی مهم و کاربردیه