تبیان، دستیار زندگی

به نام خدا

سلام

دوستان وکاربران خوب انجمن قران خدمتتون عرض کنم از این زمان به بعد هر هفته با یک معما از نهج البلاغه درخدمت شما بزرگواران هستیم ...شما همراهان عزیز میتونید پاسخ معماها را در همین مبحث ثبت نمایید .با تشکر

معمای هفته اول :

****1- نام حشره‏ای است که حجاج بن یوسف ثقفی بوسیله آن از دنیا می‏رود؟

منتظر پاسخ شما بزرگواران هستم

پشه

سلام.
اگر اشتباه نکنم در خطبه 115 نهج البلاغه(در اندرز به یاران) از حجاج بن یوسف که از طایفه ثقیف بوده صحبت شده.و از خونریزی و گردنکشی و هوسبازی و ستمگری او مذمت شده.که سرانجام او با "وذحه" که نوعی سوسک است گزیده می شود و بدنش ورم می کند و بالاخره می میرد.البته در بعضی جاها این سوسک با نام خنفساء آمده.
بحث جالبیه.ممنون
موفق باشید.....

به نام خدا

سلام

1- نام حشرهای است که حجاج بن یوسف ثقفی بوسیله آن از دنیا میرود؟

به نام خدا

سلام

به نام خدا

سلام

با سلام

طلحه، خطبه 31

به نام خدا
سلام

برنده این هفته روبه آسمان گرامی از پاسخگویی شما سپاسگزاریم

هدیه ای از جنس نوربه شما کاربر گرامی وبزرگوار انجمن قرآن وعترت

قالَ علیه السلام: ما مِنْ یَوْمٍ یَمُرُّ عَلَی ابْنِ آدَمٍ إلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الْیَوْمُ: یَابْنَ آدَم أنَا یَوُمٌ جَدیدٌ وَ أناَ عَلَیْکَ شَهیدٌ.
فَقُلْ فیَّ خَیْراً، وَ اعْمَلْ فیَّ خَیْرَا، أشْهَدُ لَکَ بِهِ فِی الْقِیامَةِ، فَإ نَّکَ لَنْ تَرانی بَعْدَهُ أبَداً. بحار الانوار ج68ص181
ترجمه:
فرمود: هر روزی که بر انسان وارد شود، گوید: من روز جدیدی هستم، من بر اعمال و گفتار تو شاهد می باشم.
سعی کن سخن خوب و مفید بگوئی، کار خوب و نیک انجام دهی.
من در روز قیامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود.
و بدان امروز که پایان یابد دیگر مرا نخواهی دید و قابل جبران نیست.

به نام خدا

سلام

پاسخ کامل سوال هفته دوم

خ31طلحه

با طلحه ملاقات مکن! که اگر با او روبرو شوی او را مانند گاوی خواهی یافت که شاخش در اطراف گوشهایش پیچ خورده باشد (او مردی سرکش و خیرهسر و انعطاف ناپذیر است). او کسی است که بر مرکب سرکش (هوا و هوس) سوار است و میگوید: مرکب راهواری دارم! (آری او به خاطر هواپرستی، آمادگی شنیدن سخن حق را ندارد) ولی زبیر را ملاقات کن! چرا که او مخوفتر است (و برای پذیرش حق آمادگی بیشتری دارد) و به او بگو: پسر دایی تو (علی علیهالسلام) میگوید: تو، در حجاز مرا شناختی و در عراق نشناخته انگاشتی؟ چه شد که از پیمان خود بازگشتی و چه امری تو را از آنچه درباره من میدانستی منصرف ساخت...؟

یا اشاره به طغیان و سرکشی او است، یا عبارت دیگری از جمله اخیر است که، او به خاطر هواپرستی، گوش شنوا در برابر حق ندارد.

به نام خدا

سلام

سوال هفته سوم

چه قومی از پیامبر اسلام (ص) درخواست معجزه (حرکت درخت از ریشه) کردند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان

سلام

قومى كه درخواست معجزه از پیامبر اسلام "ص" كردند، قوم "قریش" بود. [ خطبه 192 ]

هنگامی که سران قریش نزد وی آمدند گفتند :  ای محمد ( ص ) تو ادعای بزرگی کرده ای ادعائی که هیچکدام از پدران و خاندانت چنین ادعائی نکرده اند ما از تو یک معجزه می خواهیم اگر پاسخ مثبت دهی و آن را به انجام برسانی می دانیم که تو نبی و پیامبر هستی و اگر انجام ندهی بر ما روشن می شود که ساحر و دروغگوئی پیامبر ( ص ) پرسید : خواسته شما چیست ؟ گفتند : این درخت را صدا بزنی که از ریشه بر آمده جلو آید و پیش رویت بایستد فرمود : خداوند بر همه چیز توانا است اگر خداوند این عمل را انجام دهد آیا ایمان می آورید ؟ و به حق گواهی می دهید ؟ گفتند بلی فرمود به زودی آنچه را می خواهید به شما ارائه خواهم داد و می دانم که شما به سوی خیر و نیکی باز نخواهید گشت و در میان شما کسی قرار دارد که در درون چاه [ بدر ] افکنده خواهد شد و نیز کسی است که [ نبرد ] احزاب را به راه خواهد انداخت سپس صدا زد : ای درخت اگر به خدا و روز واپسین ایمان داری و می دانی که من پیامبر خدا هستم از ریشه از زمین بیرون آی و نزد من آی و به فرمان خداوند پیش روی من بایست سوگند به کسی که او را به حق مبعوث ساخت درخت با ریشه هاش از زمین کنده شد پیش آمد و به شدت صدا می کرد و همچون پرندگان به هنگامی که بال می زنند و صدائی از به هم خوردن شاخه هایش در هوا پراکنده می شد  تا آنکه پیش آمد و در جلوی رسولخدا ( ص ) ایستاد و شاخه هایش همچون بالهای پرندگان به هم خورد بعضی شاخه بلند خود را بر روی پیامبر ( ص ) و بعضی از آنها را بر دوش من افکند و من در جانب راست آن حضرت بودم . اما قریش هنگامی که این وضع را مشاهده کردند از روی کبر و غرور گفتند به درخت فرمان ده نصفش پیشتر آید و نصف دیگرش در جای خود باقی بماند  پیامبر ( ص ) فرمان داد : نیمه ای از آن با وضعی شگفت آور و صدائی شدید به پیامبر نزدیک شد آنچنانکه نزدیک بود به آنحضرت بپیچد باز از روی کفر و سرکشی گفتند : فرمان ده این نصف باز گردد و به نصف دیگر ملحق شود و به صورت نخستین در آید  پیامبر ( ص ) دستور فرمود : و درخت چنین کرد من گفتم : لااله الاالله ای پیامبر ( ص ) من نخستین کسی هستم که به تو ایمان دارم و نخستین فردی هستم که اقرار می کنم :  درخت با فرمان خدا برای تصدیق نبوت و اجلال و بزرگداشت برنامه و دعوتت آنچه را خواستی انجام داد اما آنها همه گفتند : نه او ساحری است دروغگو که سحری شگفت آور دارد و در سحر خویش سخت با مهارت است آیا پیامبریت را کسی جز این [ منظورشان من بودم ] تصدیق می کند ؟ [ اما ] من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ ملامتی نمی ترسند .

خدایا ما را از معاندان و  مغروران و لجبازان قرار مده.

اللهم عجل لولیک الفرج