• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
پاسخ به شبهات (بازدید: 2146)
چهارشنبه 8/2/1389 - 12:16 -0 تشکر 197759
علت شهادت حضرت زهرا(س) و ماجرای سقط حضرت محسن

پرسش:

آیا حضرت فاطمه سلام الله علیها شهید شد؟ علت مرگ ایشان و ماجرای سقط حضرت محسن چه بود؟

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

چهارشنبه 8/2/1389 - 12:22 - 0 تشکر 197761

پاسخ:
دانشنامه حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها
از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقلکرده است.[1]
البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانهخالی کرده‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمة ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید:
«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفهبا فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقلآنها خودداری نمودند.»[2]
مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3]

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

چهارشنبه 8/2/1389 - 12:31 - 0 تشکر 197763

اما منابع اهل سنت:



1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ،به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمهعلیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[4]



همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیتعلیهم السلام جلوگیری کرد.»[5]



2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت  زد که محسن را سقط نمود.»[6]



3- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردمبیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[7]



4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرمصلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد.



ابو العاص به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بهزید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقعکجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباحشمرد.»



ابن ابی الحدید می‏گوید:



«من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبرصلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباحشمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند کهباعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح می‏شمرد.»



ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم:



«آیا از شما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی که براو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟



پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! و همین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقلنکن! چون اخبار در این زمینه متعارض است.»[8]



این قصه، به خوبی نشانمی‏دهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خودابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهلحدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده‏اند.[9]



5- سکونی یکی از راویان اهل سنت است[10]او می‏گوید: «نزد امام صادقعلیه‏السلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیه‏السلام فرمود:ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمینبر می‏دارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی می‏کند و از رزق شمانمی‏خورد (پس چرا ناراحتی؟).»



سکونی می‏گوید: (با کلمات امام صادق علیه‏السلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود:



«ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَالله‏ِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[11]چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پیشانی‏اش گذاشت و گویا گریه می‏کرد و فرمود: حال که اورا فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نامدر نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبهخود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی می‏گوید:) همیشه امام صادق علیه‏السلام اینگونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را می‏شنید به یاد جده‏اش (فاطمه) ومصیبت های او می‏افتاد و همیشه تذکر می‏داد و می‏گفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمهعلیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت.



توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنی‏گری خویش را نشانداده و ذیل کلام امام صادق علیه‏السلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلبروشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد.


چنان که ابابصیر از امام صادق علیه‏السلام متن کامل کلام حضرت را به این صورتنقل نموده است:« وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها، سبب فوت فاطمهعلیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمرزد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدتبیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگانخویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[12]

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

چهارشنبه 8/2/1389 - 12:45 - 0 تشکر 197766

ب. منابع شیعه:

نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است:

هنگامی که خواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمهعلیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏اشصدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل هایتاریخی فراوان است.

خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آنچنین می‏نویسد:

«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدیبر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَبِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپسفریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من اورا به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، مناز روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»[13]

آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشه‏هایی از ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.[14]


1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60.

2- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی.

3- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24.

4- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57.

5- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107.

6- الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2،ص292.

7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 161.

8- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیه‏السلام ،ص252.

9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21.

10- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهم‏السلام روایت نقلنموده‏اند که علمای شیعه آنان را ثقه می‏دانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها را می‏پذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی.

11- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص417، (منشورات شریف رضی).

12- بحار الانوار، ج43، ص170.

13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحینالشریعة، ج1، ص267.

[14]کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.



منبع: پایگاه حوزه

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

يکشنبه 26/2/1389 - 9:30 - 0 تشکر 200602

به گزارش «شیعه نیوز»به نقل از فارس،حجت‌الاسلام محسن تاج لنگرودی ‌اظهار داشت: حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ حجت همه معصومین بر ما هستند یعنی ائمه معصومین(سلام الله علیهم)‌حجت بر ما و حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ حجت بر ائمه معصومین است.

این مبلغ دینی درباره شخصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ بیان داشت:
در حیات پیغمبر (صلی الله علیه و اله)، ضرورت ایجاب نمی‌كرد كه حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌در امور سیاسی و اجتماعی وارد شود ولی در دوران بعد از رحلت پیامبر، ‌ایشان بیشتر در مسائل سیاسی در كنار امام علی (سلام الله علیه)‌ حضور داشتند.

حجت الاسلام تاج‌لنگرودی افزود: طبق روایاتی كه آمده است، پیامبر تقسیم كار داشتند كه مسئولیت‌هایی را به حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ واگذار كرده بودند و این مسئولیت‌ها فردی و خانوادگی بود و با وجود این مسئولیت‌ها ضرورتی برای حضور حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌در مسائل سیاسی و اجتماعی احساس نمی‌شد.

وی تصریح كرد: در روایات آمده است كه
حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ هنگامی هم كه در خانه بودند از اوضاع سیاسی با خبر می‌شدند، به گونه‌ای كه امام حسن (سلام الله علیه)‌ را به مسجد می‌‌فرستادند تا متن سخنرانی‌ها و خطبه‌های پیامبر (صلی الله علیه و اله) را به حضرت فاطمه(سلام الله علیها)‌ انتقال دهد تا حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ از اوضاع سیاسی كاملاً با خبر شوند.

این مبلغ دینی اظهار داشت: در برخی روایات دینی آمده است كه در جنگ احد در شرایطی كه ایجاب می‌كرد حتی حضرت زهرا(سلام الله علیها)‌ برای رسیدگی به وضعیت مجروحان جنگی در صحنه‌ها حضور پیدا می‌كردند اما شرایط بعد از رحلت پیامبر (ص) به طور كلی با زمان پیغمبر (ص) تغییر كرد و شرایط به گونه‌ای شد كه حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی حضور پیدا كردند.

حجت‌الاسلام تاج‌ لنگرودی عنوان كرد: در روزهای اولیه بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه واله)حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ برای احقاق حق حضرت علی(سلام الله علیه)‌فعالیت‌های گسترده خود را آغاز كردند و برای محاجه با ابوبكر خلیفه زمان خود به مسجد آمد سخنرانی درباره فدك انجام دادند مبنی بر اینكه فدك بخششی از ناحیه پیغمبر (صلی الله علیه واله) به ایشان بوده و به صورت ارث به حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌نرسیده است در نهایت آنها مانع از اقدام حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ شدند و جلوی ایشان را در بین كوچه‌ها گرفتند و قباله فدك را پاره كردند.

وی با اشاره به خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ اظهار داشت: خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ خطبه كاملی است كه اگر بخواهیم در مسائل اخلاقی و فرهنگی مطالبی را به دست آوریم،‌ می‌توانیم به متن خطبه‌های حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ رجوع كنیم.

این مبلغ دینی با اشاره به شخصیت سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌عنوان كرد: این حضرت نیمه‌های شب حركت سیاسی خود را آغاز كرد و طبق روایات تا 40 شب حضرت علی (سلام الله علیه)‌، حضرت زهرا (سلام الله علیها)‌ را سوار مركب می‌كرد و به خانه مهاجر و انصار می‌برد و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)‌ با آنها محاجه می‌كرد و مردم را برای حمایت از ولایت دعوت می‌كرد، در حالی كه مردم وعده حمایت می‌دادند اما متأسفانه در هنگام نیاز حضور پیدا نمی‌كردند.

هنگامي که مقدمات نعمتها به شما مي رسد دنباله آن را به واسطه کمي شکر گزاري از خود دور نسازيد .
يکشنبه 26/2/1389 - 18:8 - 0 تشکر 200659

در جنگ خندق که مدینه در محاصره قرار داشت،هرکس به اندازه توان خود از جنگ پشتیبانی می کرد،حضرت زهرا علیهاالسلام نیز نان می پخت وبخشی از نیازمندیهای مجاهدان سنگر نشین را تامین می فرمود.

در یکی از روزها که برای فرزندان خویش نان تازه آماده کرده بود،نتوانست بدون پدر ازآن استفاده نماید،به خط مقدم جبهه،نزد پدر رفت و فرمود:

(قرص نانی که می بینید برای غذای فرزندانم آماده کردم ،اما دلم آرام نگرفت ناچار آن را ((در خط مقدم جبهه))خدمت شما آوردم)

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

((این اولین غذایی است که پس از سه روز،پدرت بر دهان می گذارد))

يکشنبه 26/2/1389 - 22:14 - 0 تشکر 200679


بانوی دو عالم

تنها زنی اندر جهان ، كز نام او جانم اَمان

باشد به دنیا مادری ، در راه او باشم روان

دلدادة نامش منم ، زهرای اَطهر مادرم

محبوبة راز دلم ، بانوی عالم طاهرم

معصومة زهرا توئی ، بانوی هر عالم توئی

منصورة احمد توئی ، داروی هر دردم توئی

راه دلم در كوی تو ، عاشق شده بر سوی تو

والاترین نور جهان ، عاشقدلم فدای تو

دل یاورم زهرا شود ، گر من زِ دل غافل شوم

هر حاجتم نائل شود ، گر من زِ وی طالب شوم

با عاشقان سوئی دوان ، یا فاطمه گویان شوم

تا پای جان عشقی روان ، با طاهره پیمان شوم

سوزی به دل، اشكی زغم ، وز آه توخون جگرم

شوری به دل، عشقی به سر ، در راه تو چون نگرم

از نور خود جانم بده ، اُم الحسن شورم بده

ای پاكی هر دو جهان ، یا مرضیه نورم بده

من از اَزل تا وصل خود ، دلدادة روی تواَم

ای جان من، جانان من ، من عاشق كوی تواَم

شعر : فرزانه حبوطی

ای نگاهت دوای هـــــر دردی *** آرزو می کنم که بـــــــرگردی
کاش من باخبر شـــوم روزی *** لحظه ای بر دلم گــــذر کردی

ای که بر درد و غم دوا هستی *** نور عشقی و با وفـــا هستی
بی تو طاقت ندارد این دل بیا *** صبر تا کی کنم؟ کجا هستی؟

«اللهم عجل لولیک الفرج»

http://yaahu.persianblog.ir

 

 

يکشنبه 26/2/1389 - 22:18 - 0 تشکر 200680

زهرای من ، زهرای من

با فاطمه من عاشقم ، زهرای من ، زهرای من
یادش همی در خاطرم ، بانوی من ، زهرای من
جانم به نامش بسته شد ، بانوی من فاطمه شد
زین آئینه دل شسته شد ، چون سرورم فاطمه شد
چون دخت احمد یاورم، در دل همی جان پرورم
زهرا شود چون باورم ، از عالمی من سَر ترم
الگوی زن اندر جهان ، یا فاطمه جاری زبان
او سروری بر مادران ، با مرضیه جان در اَمان
معصوم سوم باشد او ، نامی چو كوثر دارد او
راهی زحق چون خواهد او، عاشق شدم با یاد او
در عالمی اندر زمان، در این جهان یا آن جهان
معصومه ای چون فاطمه ، هرگز ندیده عاشقان
چون روح پاكی در تنش، مولا علی شد همسرش
رنجی همی در خاطرش ، زینب بسوزد در غمش
اندر شبی ، با غربتی ، مولا علی راهی شود
طفلان او خونین جگر ، وز سینه چون آهی شود
با راز دل مهمان شوم ، زین عاشقی پیمان شوم
سوزی نهم،گریان شوم، چون رهروی جانان شوم

شعر : فرزانه حبوطی

ای نگاهت دوای هـــــر دردی *** آرزو می کنم که بـــــــرگردی
کاش من باخبر شـــوم روزی *** لحظه ای بر دلم گــــذر کردی

ای که بر درد و غم دوا هستی *** نور عشقی و با وفـــا هستی
بی تو طاقت ندارد این دل بیا *** صبر تا کی کنم؟ کجا هستی؟

«اللهم عجل لولیک الفرج»

http://yaahu.persianblog.ir

 

 

يکشنبه 3/5/1389 - 17:44 - 0 تشکر 214394

خداوند لعنت شان کنه از اولی تا آخرین آنها

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.