• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 5412)
يکشنبه 25/9/1386 - 8:57 -0 تشکر 19450
آيا از ازدواج مي ترسيد؟

آيا از ازدواج مي ترسيد؟

لطفاً دلايل ترس يا عدم ترستون رو بنويسيد.

ممنون.

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

يکشنبه 25/9/1386 - 11:7 - 0 تشکر 19465

سلام

فکر نکنم تن دادن به سنت پیغمبر و انجام فریضه دینی ترس داشته باشه؟

اون ترسی که شما میگید ترس از خرافات و ازدواج با خرافات که هرکسی توشون قرار بگیره میترسه...

اما من از ازدواج نمیترسم ولی از خرافات چرا میترسم...

چون ریشه و منبع درستی از این خرافات نداریم

خدانگهدار

يکشنبه 25/9/1386 - 21:29 - 0 تشکر 19533

.:.مرجان آسمانی.:.

سلام
چرا باید از ازدواج بترسیم؟؟؟
این ترسی که بقیه دارند از مشکلاته نه از ازدواج
ازدواج مساویست با آرامش روحی
پس هیچ ترسی نمیتونیم از اون داشته باشیم

روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران
تا از دلم بشوئی غمهای روزگاران...
دوشنبه 26/9/1386 - 2:58 - 0 تشکر 19587

سلام به ایرونیهای نازنین

منم با صحبت مرجان جان موافقم.

در حقیقت خود من سعی می کنم زیاد نترسم. و بر ترسم غلبه کنم در هر زمینه ای.

در مورد ازدواج باید بگم وقتی به مشکلات فکر می کنم , یکم ترس توی وجودم میاد. ولی زود فکرمو از بین میبرم.چون اعتقاد دارم اگه مشکل پول باشه حل میشه. ولی گاهی اوقات به این فکر می کنم که زندگی یه بار بیشتر اتفاق نمیفته. اگر بعد ازدواج با همسرم مشکل اساسی پیدا کردیم و ... و یکم داغونم می کنه.

اما در کل از ازدواج نمی ترسم ولی بیگدار به آب نمی زنم.

هر سلام خداحافظي اي هم دارد.

 

دوشنبه 26/9/1386 - 13:6 - 0 تشکر 19622

سلام

ازدواج هیچ ترسی نداره

ولی دخترای این دوره رو نمیشه بهشون اعتماد کرد

دوم اینکه مفهو.م ازدواج رو در جشنو ریختو پاش میدونن

سوم طلاق میخواند

چون میخوان مهرشونو بگیرنو آزادانه تفریح کنن

پس منم حق دارم بگم

مرگ بر ازدواج

خدایا سرای محبت كجاست؟

سه شنبه 27/9/1386 - 1:30 - 0 تشکر 19700

سلام

برخلاف معمول باید بگم که می ترسم. این دست خودم نیست و بخاطر اینه که از بچگی، اطرافیانم این موضوع رو مسخره میکردن و از طرفی تشویق برای ازدواج بود و از طرف دیگه از مشکلات بعد از ازدواج بامن صحبت میکردن. همین دیدگاههای مختلف که بطور همزمان و مداوم به من گوشزد میشد باعث یک چند گانگی وجودی در من شده و با اینکه در موردش تحقیق کردم و فهمیدم و باور کردم و دارم که هرکس روزی خودش رو داره و قرار نیست روزیه دیگری رو بگیره، واینکه خدا همه چیش رو حساب و کتابه و ... اما هنوزم این ترس از وجودم بیرون نرفته.البته من همیشه دیگران رو به نترسیدن از ازدواج تشویق میکنم ولی خودم... .

به شما هم حق میدم اگه درک نکنین.

اما من به خدا و قضاقدرش اعتماد و اعتقاد دارم

یاحق

مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
پنج شنبه 8/1/1387 - 6:40 - 0 تشکر 34882

 سلام

دلیلی نداره كه از ازدواج بترسیم بلكه باید به این دستور پیامبر عمل كنیم البته با تحقیق و دقت زیادو توكل بر خدا ...

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

جمعه 16/1/1387 - 22:49 - 0 تشکر 35668

راستش ...خیلی زیاد.....

" یا منو بخر یا منو ببر .....دل دل نکن ....! "

سه شنبه 6/12/1387 - 22:47 - 0 تشکر 93341

به نام خدا

سلام

شاید ترسی که از ازدواج وجود داره یکی به خاطر مشکلاتی باشه که سر راه ازدواج هستن، و یکی دیگه هم به این خاطر باشه که انتخاب به هرحال خیلی سخته، اونم یه همچین انتخابی که واقعاً مهمه و همه ی زندگی انسان به اون بستگی داره.

نمی دونم چقدر این ترس از سختی ِ انتخاب درسته، یعنی تا چقدر باید بهش بها داد. اما چیزی که هست اینه که باید با فکر و تحقیق و صحبت، یک راه از راه های این دوراهی سخت رو انتخاب کرد.

اما به هر حال این کمی ترس برانگیزه... این که آیا واقعاً انتخابم درسته؟ آیا با وجود تحقیقاتی که کردم، با توجه به این که فکر می کنم به اون شناخت لازم رسیدم، آیا بازم ممکنه مشکلی پیش بیاد؟ نکنه اشتباه کرده باشم؟ نکنه به مشکلی بربخورم؟ نکنه پشیمون بشم؟ نکنه این فرد اونی نباشه که فکر می کردم؟ نکنه...

و خیلی سوال های این مدلی دیگه که به سراغمون می یان.

مسلماً در این حال باید به خدا توکل کرد، اما به هر حال این اضطراب در خیلی ها وجود داره.

و هر چی هم که سن بالاتر می ره این تردیدها بیشتر می شن، چون آدم کمی از هیجانات نوجوانی فاصله می گیره و خیلی بیشتر به زندگی و حقایق اون فکر می کنه. و همین فکر کردن زیاد (که کار اشتباهی هم نیست، گرچه شاید همیشه هم صد در صد درست نباشه)، همین آدم رو به تردید می ندازه. من این رو بیشتر در آقا پسرها دیدم، گرچه خانم ها هم تا حد زیادی این طوری هستن.

شاید بد نباشه به این حالت نگیم ترس از ازدواج، بلکه بگیم تردید پیش از ازدواج.

اما اگر ترس از مشکلاتی باشه که سرراه جوون هاست، خوب اون دیگه بحث جداگانه ای رو می طلبه؛ این که برای این مشکلات چه باید کرد و...

چه تاپیک جالبیه! چرا تا حالا ندیده بودمش؟ نکنه تازه رفته توی بحث های منتخب؟ یا من ندیده بودمش؟!

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

چهارشنبه 7/12/1387 - 11:40 - 0 تشکر 93396

بنام خدا

سلام

منم میترسم

راستش دلایلم هم هموناییه که بقیه گفتن

آیا انتخابم درست بوده؟

آیا احساسی نبوده؟

نکنه فردا تو زندگی بفهمم فقط یه احساس خام باعث این ازدواج شده

بعد باید چیکار کنم؟

تازه اگه ازدواج درست بود. اونوقت نوبت بچه میشه

آیا میتونم فرزند خوب تربیت کنم؟

آیا فرزندانم تو این جامعه گرفتار نمیشن؟

نکنه که زندگی من وهمسر و فرزندانم (به هر دلیلی) بره تو صفحه حوادث روزنامه ها

اونوقت این آبروی بر باد رفته رو کی جمع میکنه؟

ولی تا حدودی این ترسم کم میشه، وقتی به خدا، این چیزا رو وا میذارم

وقتی زندگی پدر و مادرم رو میبینم

وقتی تربیت تقریباً موفق خودم و بردار و خواهرام رو میبنیم.

اما چرا دروغ؛ وقتی خودمو تصور میکنم که در آینده باید یه زندگی تشکیل بدم، و تا ته اون زندگی فکر میکنم با وجود همه ی این موفقیتها بازم دچار اضطراب میشم.

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
جمعه 9/12/1387 - 20:7 - 0 تشکر 94027

سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

بله بشدت!

فکر میکنم چون ازدواج تصمیم برای باقیمانده ی عمر ماست...

پس نمیشه خیلی راحت ازش گذشت!

اصلا اینکه بخوای دنیای خودت رو با یکی دیگه تقسیم کنی..

کسی که شاید اصلا ارزشش رو نداشته باشه!

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.