آخرین روز حضور خاتمی به عنوان رییس جمهور در مجلس هفتم بود و هر کدام از خبرنگاران سوالی از رییس جمهور میپرسید. رابطه با مجلس هفتم و خاطره استیضاح برخی وزرای دولت هشتم، آخرین لوایحی که خاتمی به مجلس فرستاده بود و بالاخره نوبت به سوال اقتصادی رسید. پرسیدم: مهمترین اقدام اقتصادی که میخواستید در طول دوران ریاست جمهوریتان انجام بدهید و نتوانستید، چه بود؟ خاتمی هم بیدرنگ جواب داد: هدفمند کردن یارانهها مهمترین اقدامی بود که دولت باید انجام میداد اما متاسفانه نتوانستیم به این هدف برسیم.
به گزارش رجانیوز، این صحبت خاتمی بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفت که دولت اصلاحات با وجود برنامه توسعه سوم و سیاست افزایش قیمت یارانههای انرژی نتوانست یارانهها را هدفمند کند. در هر صورت تمام افتخار دکتر احمدینژاد و دولت دهم این است که کاری که دولتمردان قبلی نتوانستند و به قول یکی از وزرای دولت اصلاحات، "نخواستند" انجام دهند را اجرایی میکند.
اما در گرماگرم بحثهای اقتصادی و انگیزههای سیاسی که پشت تمام این تحلیلها وجود دارد، نگاهی به موضع گیری روسای دولتهای قبلی و مخالفان احمدینژاد در مورد هدفمند کردن یارانهها جالب به نظر میرسد:
در ابتدای مطرح شدن بحث هدفمند شدن یارانهها، تحلیلگران اقتصادی اصلاحطلب که در زمان دولت اصلاحات بارها وبارها بر ضرورت هدفمند شدن و حتی "حذف" یارانهها تاکید میکردند، نتواسنتند در همان ابتدا به مخالفت با این هدف دولت نهم بپردازند اما با گذشت زمان و آشکار شدن جدیت و برنامههای دولت برای انجام این عمل جراحی اقتصادی، مخالفت با دولت به مخالفت با "راه دولت" برای هدفمند کردن یارانهها تبدیل شد و به یکباره موج بزرگ مخالفت با هدفمند شدن یارانهها توسط کارشناسان اقتصادی اصلاحطلب به وجود آمد و در دوره انتخابات هم به اوج خودش رسید زیرا این برنامه را کاملا تبلیغاتی و سیاسی میدانستند! اما با تصویب شدن قانون در مجلس و بروز اختلافات کارشناسی بین دولت و مجلس برای میزان درآمدهای دولت از محل هدفمند کردن یارانهها که در واقع اختلاف بر سر زمان اجرای هدفمند کردن بود (از سه سال تا 5 سال) ، راهبرد جدید توسط مخالفان رییس جمهور در پیش گرفته شد.
اولین واکنش جالب، که در وهله اول به نظر میرسید همراهی با طرح دولت برای هدفمند کردن یارانهها باشد اما در واقع همراهی برای زمین زدن دولت بود، اظهار نظر بزرگترین مخالف احمدینژاد، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که صراحتا از مصوبه مجلس حمایت کرده و در پاسخ به پرسشهای حاضرین در جلسه در مورد اختلافات دولت و مجلس میگوید : "امام(ره) اساس حاكمیت مردم در نظام جمهوری اسلامی را در مجلس شورای اسلامی میدید. نظر امام(ره) این بود كه اساس كار، مجلس باشد و حفظ انقلاب با بها دادن به مجلس میسر است. "
هاشمی رفسنجانی همچنین برای اینکه نشان دهد در نهایت دولت باید مسیر تعیین شده توسط مجلس را برود و خود نمی تواند در این زمینه اقدام کند میگوید : "بر اساس همین نظر امام و رهبری و قانون اساسی، مجلس نهاد نیرومندی است و توانسته بسیاری از قوانین مهم كشور را به سرانجام برساند. "
اما این صحبتها در حالی بیان شده که رییس جمهور اعلام کرده است با این میزان درآمد نمیتواند بازپرداخت مناسبی برای مردم داشته باشد و دولت با این کار بحرانهای زیادی پیش رو خواهد داشت و از طرف دیگر رهبر انقلاب هم بر همکاری مجلس با دولت برای انجام هر چه بهتر این قانون تاکید کرده اند و به قول نمایندگان مجلس، تکلیف مجلس برای اصلاح قانون مصوب شده را مشخص کرده اند.
بعد از این صحبتها اصلاحطلبان هم به نطق آمدند و بعد از نطقهای میان دستور برخی از نمایندگان فراکسیون اقلیت در مجلس که خواهان اجرا قانون مجلس توسط دولت و آنهم بی چون و چرا بودند، در اولین واکنش محمد خاتمی که خود زمانی اعتراف کرده بود، نتوانسته است به این امر مهم بپردازد در جمع اعضای فراکسیون اقلیت مجلس میگوید:" اگر دولت بخواهد روی روال و قانون، یارانهها را هدفمند کند باید گفت که مجلس به نفع دولت کار کرده است و این تصمیم میتواند جلو بسیاری از مشكلات را بگیرد."
یعنی اگر قرار بود دولت اصلاحات چنین کار بزرگی را در عرصه اقتصادی انجام دهد (که قبل از این نتوانسته بود) حاضر به اجرای چنین مصوبه ای بود؟ نگاهی کوتاه به کارنامه اقتصادی دولت اصلاحات نشان میدهد اصولا چنین جراتی برای انجام تحولات بزرگ در این دولت وجود نداشته است چه رسد به اجرای آن!
خاتمی بعد از این صحبت، پا را فراتر از حمایت از مصوبه مجلس میگذارد و در دیدار با دانشجویان رسما اعلام میکند که "اگر دولت بخواهد با روش خود هدفمند کردن را به پیش ببرد با بحرانهای اجتماعی رو به رو خواهد شد. و تنها راه جلوگیری از این بحرانها این است که مجلس قوی عمل کند و دولت به قانون تن دهد"!
شما با دیدن "بحرانهای اجتماعی" به یاد چه میافتید؟ نامه هاشمی به رهبر انقلاب در روزهای قبل از انتخابات که "شعلههای آتش" را قابل مشاهده دانسته بود! یعنی تهدید به ایجاد بحران در صورت اجرای هدفمند کردن یارانه ها!
اما ضلع دیگر مثلث مخالفان رییس جمهوری که از قضا از سایر مخالفان سر سخت رییس جمهور هم عقبتر است (و البته تعجبی هم ندارد!) میرحسین موسوی است که همچنان در فضای انتخابات است و اعلام میکند "اجرای هدفمند کردن یارانهها برای جلب و خرید رای مردم است!" البته اینکه این رای برای چه انتخاباتی قرار است خریده شود جای سوال دارد! این روزها که توهم تمام وجود موسوی را گرفته و این توهم را در خود نهادینه کرده وی می گوید: "دراجرای این طرح هدفمندی یارانهها و دعواهای جاری هم مسئله اصلی دولت اجازه گرفتن هزینه میلیارد تومان برای جلب و خرید رای است و لاغیر!"
با این حال با کنار هم چیدن این صحبتها و انتقادهایی که جدیدا اصلاح طلبان به مسیر پرونده هستهای دارند، سیاستهای مخالفان برای برخورد با دولت در سال 89 کاملا آشکار میشود:
1- تاکید بر ناکارآمد بودن دولت و ضعف مدیریت او
2-تلاش برای جلب نظر مجلس درباره تغییر ندادن مصوبه خود در مورد هدفمند کردن یارانهها که مسلما در این صورت دولت با مشکلات بسیاری رو به رو خواهد شد.
3-تاکید بر مسایل و مشکلات اقتصادی برای وارد کردن اعتراضات به مسیر اقتصادی که البته این هدف از طریق درگیر کردن صنوفی چون کارگران و معلمان و صنوف اقتصادی دیگر در درگیریهای سیاسی و اعتراضی به پیش میرود.
4-تلاش برای افزایش فشارهای بین المللی بر دولت به منظور ضعیف کردن او در عرصه دیپلماسی خارجی
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=47805