ارتداد از جهت لغوی، به معناى رجوع و بازگشت است و «مرتد» از همین ریشه است،استردادِ چیزى، به معناى درخواستِ بازگرداندن آن چیز است.
در اصطلاح فقها و متكلمان اسلامى، ارتداد به معناى روى گردانى فرد مسلمان از دین اسلام و پذیرش دینى دیگر است. بنابه تعریف امام خمینی رحمه اللّه : «مرتد كسى است كه از اسلام خارج شود و كفر را برگزیند»
در قرآن سوره نحل آیه 106 آمده است: مَن كفر باللّه من بعد إِیمانه إِلاّ من أُكره و قلبه مطمئن بالإِیمان و لكن من شرح بالكفر صدراً فعلیهم غضب من اللّه و لهم عذاب عظیم).
«كسانى كه بعد از ایمان كافر شوند ـ بجز آنها كه تحت فشار واقع شده اند در حالى كه قلبشان آرام و با ایمان است ـ آرى، آنها كه سینه ى خود را براى پذیرش كفر گشوده اند، غضب خدا بر آنها است و عذاب عظیمى در انتظارشان!».
فقهاى شیعه مرتدان را به دو گروه ملّى و فطرى تقسیم كرده اند. مرتد فطرى كسى است كه از پدر و مادر مسلمان ـ هر دو یا یكى از آنان ـ به دنیا آمده باشد و پس از بلوغ و پذیرش اسلام، از اسلام برگردد. مرتد ملّى به كسى گفته مى شود كه والدین او هر دو غیر مسلمان باشند و پس از بلوغ پذیراى اسلام شود و سپس از اسلام برگردد.
در مورد حكم مرتد، فقهاى شیعه بین مرد و زن مرتد تفاوت قایل اند. زن مرتد ـفطرى یا ملّى ـ در صورت توبه كردن، توبه ى او پذیرفته است و احكام ارتداد از او برداشته مى شود، و در صورت توبه نكردن، زندانى و تعزیر مى شود.
امّا حكم مرد مرتد فطرى با مرتد ملّى متفاوت است. رأى مشهور فقها آن است كه توبه ى مرتد فطرى پذیرفته نیست وحكم او اعدام است، امّا مرتد ملّى مى تواند توبه كند و از ارتداد دست بردارد، و در غیر این صورت، حكم او اعدام خواهد بود.
آنچه در این بحث مهم است توجه به ماهیّت ارتداد است، و این كه شرایط و خصوصیات یك فرد مرتد چیست؟ آیا هر فرد مسلمانى كه پس از بلوغ و رشد فكریش، در اعتقادات و اصول دین خود دچار تردید و سؤال شود، و در آنچه تاكنون از پدر و مادر و اطرافیان و محیط پیرامون خود شنیده است، دچار تردید گردید و در مقابل آنها علامت سؤالى گذاشت تا به آنها عالمانه و محققانه بنگرد و اعتقاد پیدا كند، چنین فردى مرتد است؟ مگر تحقیق و بازنگرى در عقاید تقلیدى گذشته جرم است كه مجازاتى در پى داشته باشد؟ و مگر پیدایش سؤال در ذهن كسى، عملى اختیارى است كه متعلَّق تكلیف شرعى قرار گیرد و مكلّفى به خاطر سؤال داشتن، مورد عقوبت قرار گیرد؟
باید گفت كه ماهیت ارتداد از نوع انكار و اعتقاد به عدم است. یعنی فردى كه در مورد اصول دین خود به پرسشگرى پرداخته و یا هنوز در تحقیقات خود به اعتقاد راسخى دست نیافته است، مرتد شمرده نمى شود. مرتد كسى است كه در مقابل دلایل علمى و استدلالات منطقى سر فرود نمى آورد و عنودانه و لجوجانه، به انكارى جاهلانه دست مى زند.
ماهیت ارتـداد از نوع سـؤال، تـردید، ابهـام و عدم اعتقاد نیست، بلكه از سنخ انكار و نفى است، آن هم نه انكارى كه بـه علـت وجـود مشكلات فكـرى و ناتـوانى از پاسخگویى به سؤالات معرفتى رخ داده است، بلكه انكارى كه از روى لجاجت و بى منطقى است. اكنون باید دید چـه نـوع انكارى است كه موجب ارتداد است، انكار اصول دین؟ فـروع دین؟ یا چیزى فراتر از این دو.
انكار ضرورى دین در صورتى موجب ارتداد است كه داراى شرایط زیر باشد:
1. ضرورى بودن آن مسلّم و نزد تمام فرق اسلامى پذیرفته شده باشد.
2. انكار ضرورى دین، ملازم با انكار اصول دین باشد.
3. شخص منكر، متوجه و آگاه به این ملازمه باشد.
نتیجه آن كه، انكارى ارتدادآمیز است كه یا اصول دین را صریح و بى پرده نفى كند و یا ضروریات دین با شرایط سه گانه اى كه بیان شد،مورد انكار قرار گیرد.
به هر ترتیب انكار نباید ناشى از وجود سؤال و شبهه بوده، بلكه باید حاصل بى منطقى و لجاجت فرد منكر باشد.
حال آیا دختر نه ساله که هنوز به بلوغ فکری نرسیده و توان نفی ضروریات دین را از سر استدلال ندارد و از طرفی تصور لجاجت و بی منطقی از این سنین دو از انتظار است ، می تواند مرتد شود؟ مسلما جواب منفی است.