بسم الله الرحمن الرحیم
تشکیل نخستین امپراطوری میان دورود یعنی حکومت سومریان در 4500 سال قبل، وضع اولین زبان مدنی شناخته شده دنیا ، ابداع خط میخی،تاکید دانشمندانی همچون:هوممل،پوپه،زاکار،اولزاس ، صدرالاشرفی و .... بر پروترک بودن این امپراطوری و امپراطوری عیلامی ، نخستین داستان حماسی ادبی دنیا(گیلغامیش) و.... .(و دارا بودن مقام پنجم از لحاظ کثرت متکلمین بعد ار زبانهای چینی ، هندی ، انگلیسی و اسپانیایی)
تاسفم از این است که حتی کشورهای همسایه تنوع قومی و ملی را پذیرفته اند.کشوری همانند افغانستان برای ازبکها و پشتوها و ترکمنها به زبان خودشان کتاب چاپ میکند و در مدارس به انان زبانشان را اموزش میدهند.در عراق و ترکیه کردها حق تحصیل به زبان کردی دارند اما در جمهوری اسلامی ایران 20 میلیون ترک،حق اموزش به زبان خودشان را ندارند. اكثریت تركان ایران قادر به خواندن و نوشتن زبان مادری خود تركی نیستند. زیرا از حق تحصیل به زبان خود محروم نگاه داشته شده و زبان جانشین فارسی با روشهای ...به آنها تحمیل شده است. با اینهمه سنت تركی خوانی به تدریج در ایران در حال تشكیل است و توده تركی خوان به سرعت در حال افزایش است. نظام حاكم بر ایران، كودكان ترك را نوعا تنها فارسی خوان و صرفا فارسی نویس می خواهد، آنها را این چنین تربیت می كند و از همه جهت با هویتی فارسی به بار می آورد. نسل گذشته روشنفكران ترك در آزربایجان جنوبی و ایران، بزرگانی چون صمد بهرنگی، غلامحسین ساعدی، رضا براهنی، فریدون توللی، مفتون امینی، عمران صلاحی، احمد شاملو و ... محصول چنین نظامی بودند و در نتیجه صرفا و یا عمدتا فارسی نویس بودند. حتی امروز نیز بسیاری از تركان آزربایجانی در آزربایجان جنوبی، در دیگر نقاط ایران، در عراق و قفقاز به زبانهای دیگری مانند فارسی و عربی و روسی می نویسند، زیرا آنها نیز مانند غلامحسین ساعدی و رضا براهنی بر تركی نویسی مسلط نیستند. اینگونه تركان فارسی نویس را می توان به لحاظ زبانی، تركان فارس شده قلمداد نمود.
زبان تركی در ایران در اثر سیاستها و تدابیر درازمدت وارد فاز مرگ زبانی شده و به سرعت در حال اضمحلال و نابودی است. نابود ساختن زبان و فرهنگ تركی، صرفا باعث فقیرتر شدن ایران خواهد شد. زیرا كه این امر به معنی نابود ساختن میراث فرهنگی و زبانی كه از آزربایجان باستان و آسیای میانه به امروزمان رسیده می باشد.
دولت ایران پس از انقلاب مشروطیت و بویژه پس از روی كار آورده شدن سلطنت پهلوی از طرف دولتهای استعماری غرب، سیاستی رسمی مبنی بر انكار رئالیته و واقعیت جامعه ایران را دنبال كرده و قومیتگرائی فارسی- پان ایرانیسم را به عنوان ایدئولوژی خود برگزیده است. پس از آن و تا به امروز دولت ایران پیوندهای خود را نه تنها از تاریخ تركان آزربایجان و دیگر مناطق ایران، بلكه از تاریخ اعراب، كردها، بلوچها، تركمنان و دیگر ملتهای ساكن در ایران نیز قطع نموده است.
در اجتماع ترکانی که با لهجه ،فارسی حرف میزنند تحقیر می شوند. اگر واقعا نقشی جدی به آنها داده شود، مثلا در فیلمهای تاریخی، شخصیتهایی که در فیلم، نقش منفی به آنها داده مثل ناصرالدین شاه قاجار با لهجه غلیظ ترکی حرف می زنند ولی شخصیتهای مورد احترام قاجارها مثل امیرکبیر که او هم ترک بوده است، کاملا بدون لهجه و با فارسی سلیس حرف می زنند!؟. اینکه چرا امیرکبیر لهجه ندارد ولی ناصرالدین شاه لهجه دارد، یک حقیقت تاریخی نیست بلکه یک سیاست پنهانی است که سعی در تحقیر ذاتی لهجه ترکی دارد تا در کودکان ترک، حس تحقیر زبان مادری شان تقویت شود و ناخودآگاه به این نتیجه برسند که اگر می خواهند شخصیت مهمی مثل امیرکبیر شوند، باید تلاش کنند که فارسی را بدون لهجه حرف بزنند! همین 2سریالی که در شبکه 1و 3 پخش می شود توجه کنید و بینید که شخصیتهای دارای هویت ترک چگونه اشخاصی هستند. مثلا ایا یکبار هم شده که نقش یک تاجر را به یک ترک بدهند در حالی که براساس امار ترکها بیشترین تعداد تاجر را در کشورهای غربی دارند.
این بحث برای فارس زبانان تلخ و گزنده است اما حقیقت تلخ است.من یک پان ترکیسم نیستم و البته اصلا به این نژادپرستیها اعتقادی ندارم اما برای رسیدن به حقوق حقه ترکها ساکت نخواهم نشست . در نوشته بعدی از جنبش سبز و دلایل عدم همراهی ترکها با جنبش کذایی مطالبی خواهم نوشت. منتظر نظرات شما هستم و از مدیرانجمن خواهش میکنم یکبار هم که شده صدای ترکها را در رسانه ای رسمی هرچند بر افرادی قلیل برساند