حضرت علی(ع) در نهج البلاغه بعد از بیان راه های شنناخت خدا و تعیین کردن این که تا چه مرزی انسان می تواند از خدا بداند می فرماید:(مطالب بالا)
"پس به همین مقدار بسنده كن ! و خدا را با میزان عقل خود ارزیابی مكن تا از تباه شدگان نباشی. "
سوال:
کدامین فکر ما را شرط راه است؟
چرا این اطاعت و ان یک گناه است؟
جواب:
در"آلاء" فکر کردن شرط راه است /ولی در ذات حق محض گناه است -آلاء به معنای صفت است-
بود(bovad) در ذات حق اندیشه باطل /محال محض دان تحصیل حاصل
چون روشن گشته آیات از ذات / نگردد ذات او روشن ز آیات
همه عالم به نور اوست پیدا/کجا او گردد از عالم هویدا
نگنجد نور ذات اندر مظاهر/ که سحبات جلالش هست قاهر
رها کن عقل را با حق همی باش/ که تاب خور ندارد چشم خفاش
در این موضع که نور حق دلیل است/چه جای گفتگوی جبرئیل است
فرشته گرچه دارد قرب درگاه / نگنجد در مقام "لی مع الله"
چو نور او ملک را پر بسوزد /خرد را جمله پا و سر بسوزد
.
.
.
.. سمیعی و بصیری، حی و گویا / بقا داری نه از خود لیک آنجا
زهی اول که عین آخر آمد / زهی باطن که عین ظاهر آمد
تو از خود روز و شب اند گمانی /همان بهتر که خود را می ندانی
چو انجام تفکر شد تحیر / در اینجا ختم شد بحث تفکر
گلشن راز شبستری