• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 2039)
پنج شنبه 15/11/1388 - 16:49 -0 تشکر 180201
درج مقالات کاربران انجمن برای صفحه اصلی تبیان

با سلام به شما کاربران عزیز انجمن های تخصصی تبیان

همانگونه که در صفحه اصلی سایت تبیان اطلاع داده شد ؛ از این پس قرار است 30 درصد مطالب صفحه اصلی تبیان با قلم و دستان توانای شما تولید گردد .

لذا از شما کاربر گرامی می خواهیم با انتخاب موضوع و انجمن مورد نظر خود ؛ مطلب خودتان را تنها در ذیل همین مبحث مطابق با قالب مندرج در اطلاعیه سایت وارد نمایید .

 

 

نمونه مطلب ارسالی

 

ساختار ورود مقالات باید از الگویی مشابه جدول ذیل پیروی نماید:

  

1 – عنوان یا تیتر مطلب

چگونه از بروز بیماری قلبی جلوگیری کنیم ؟

2 – کلید واژه ها

بیماری قلبی ؛ چربی ها ؛ فشار خون ؛ تغذیه مناسب و ...

3 – تولیدی یا تلفیقی یا تجمیعی

تلفیقی

4 – متن مطلب

امروزه بیماری های قلبی از مهمترین عوامل مرگ و میر در جوامع پیشرفته و در حال توسعه محسوب می شوند . ....

5 – نام نویسنده و منبع مطلب

1 – هفته نامه سلامت 2 – انجمن تخصصی پزشکان بدون مرز 3 - ....

 

برای شما عزیزان آرزوی موفقیت داریم

 

يکشنبه 18/11/1388 - 12:53 - 0 تشکر 180766

 1 – عنوان یا تیتر مطلب گروههای ضد انقلاب در حوادث اخیر 
 2 – کلید واژه ها  بهایت;انقلاب;آلماتی ها;انتخابات;بی بی سی;
 3 – تولیدی یا تلفیقی یا تجمیعی  تلفیقی
 4 – متن مطلب

 نقش بهاییان در حوادث اخیر

بعد از انقلاب و در سال 62 كه دادستان وقت این فرقه را غیرقانونی اعلام كرد، آنها از آن تاریخ به صورت چراغ خاموش حركت كردند تا دوم خرداد كه از این چراغ خاموشی خارج شدند و طی نامه‌ای به رئیس‌جمهور وقت، حضور خود را رسماً اعلام كردند. ‌

یك كارشناس امور بهائیت با اشاره به نقش آفرینی بهائیان در وقایع اخیر كشور گفت: ‌‌متأسفانه بعد از انتخابات فضایی ایجاد شد كه در آن گروهك‌های معاند با دین و نظام از جمله بهائیان در آن نقش آفرینی زیادی كردند. ‌‌
رسول پوراحمد در گفت‌وگو با «جوان» در خصوص نقش‌آفرینی بهائیان در حوادث اخیر اظهار كرد: ‌‌فضایی كه پس از انتخابات به وجود آمد فضایی غیر از اعتراض به نتایج انتخابات بود كه به مرور معلوم شد، اهداف سیاسی پشت این جریان خوابیده است. ‌‌

وی در ادامه افزود: ‌‌متأسفانه با بسترسازی‌هایی كه جناح معترض ایجاد كردند، گروهك‌های معاند نظام از جمله منافقین و سلطنت طلب‌ها وارد این وقایع شدند و در كنار این گروه‌ها، گروهك‌های مخالف دین هم از فرصت استفاده و تلاش كردند به اهداف خود برسند كه از جمله این گروه‌ها می‌توان به بهائیان اشاره كرد. ‌
وی با اشاره به این موضوع كه بهایی‌ها اولین باری نیست كه وارد قضیه اهانت به مقدسات دین شده‌اند، تصریح كرد: ‌‌انتشار مقاله توهین‌آمیز به قرآن و پیامبر اسلام در فروردین ماه سال جاری كه در یكی از سایت‌های تشكیلات بهائیت منتشر شد ‌و اهانت به ‌امامان شیعه بعد از انتخابات نمونه‌ای از همین اهانت‌ها به مقدسات است. ‌‌


وی در ادامه افزود: ‌‌بهائیان در روز عاشورا هم به طور جدی حضور داشتند. ‌‌علت حضور هم كاملا مشخص است. ‌‌گرچه اینها فرار رو به جلو كردند و در سایت خودشان اعلام كردند كه ما نبودیم و ما علیه اسلام حركتی نمی‌كنیم و شعار علیه امام حسین(ع) نمی‌دهیم چراكه ما زیارت‌نامه امام حسین(ع) داریم ... ‌اینها دروغ محض است. ‌
پوراحمد خاطرنشان كرد: ‌‌زیارت‌نامه‌ای كه از جانب اینها منصوب به امام حسین(ع) است، زیارت‌نامه فردی است كه در حوزه رجعت می‌گویند این فرد امام حسین(ع) است. ‌‌بهایی كه در دشت بدشت در دوره بابی گری نسخ اسلام می‌كند، چطور می‌تواند امام حسین(ع) را تأیید كند؟ این كارشناس مسائل بهائیت تصریح كرد: ‌‌هلهله و كف زدن روز عاشورا هم سابقه دارد. ‌‌چراكه تولد علی محمد باب در دوم محرم است. ‌‌بهائیان برای اینكه معاندت خود با اسلام و امام حسین(ع) را ثابت كنند تمامی تاریخ‌های خودشان را بر اساس شمسی یا میلادی ثبت می‌كنند اما تولد علی محمد باب را بر اساس تاریخ قمری برگزار می‌كنند. ‌‌ بنابراین اینها همه ساله در ماه محرم جشن برگزار می‌كنند.

 دخالت دیپلمات های آلمانی در حوادث روز عاشورا   

معاون وزیر اطلاعات خبر داد که یکی از شبکه هایی که افراد آن در جریان اغتشاشات روز عاشورا دستگیر شده اند، به سرویس اطلاعاتی آلمان وابسته است که توسط دیپلمات های آلمانی هدایت می شده است.
به گزارش ایسنا معاون وزیر اطلاعات که در نشستی به منظور تشریح بخشی از « پشت صحنه های سازمان دهندگان اغتشاش روز عاشورا» سخن می گفت، اظهار کرد: تعدادی از دستگیرشدگان مرتبط با حادثه روز عاشورا از شهرستان ها به تهران آمده بودند; چرا که سازمان منافقین و چریک های فدایی اقلیت و اکثریت برای شرکت در راهپیمایی این روز به نیروهای خود فراخوان داده بودند و تعدادی از نیروهای آن ها در صحنه اغتشاش روز عاشورا حضور داشتند که دستگیر شدند.
این مقام مسوول در وزارت اطلاعات ادامه داد: به تعبیری می توان گفت آنچه در روز عاشورا اتفاق افتاد از پیش طراحی شده بود و جریان های ضدانقلاب و شبکه های وابسته به سرویس های اطلاعاتی که عموما نیروهای خود را برای تجمعات این چنینی که امکان درگیری در آن وجود دارد، اعزام نمی کردند، آنها را به تجمع روز عاشورا اعزام کرده بودند.
وی گفت: آنها روز عاشورا را روز «شقاوت» نام گذاری کردند; روزی که درگیری با پلیس و زد و خورد از نظر آنها در این روز وجود داشته است.
این مقام مسوول در ادامه دستگیرشدگان را از طیف های مختلف معرفی کرد و گفت: یکی از شبکه هایی که افراد آن در جریان اغتشاشات روز عاشورا دستگیر شدند، وابسته به سرویس اطلاعاتی آلمان است که توسط دیپلمات های آلمانی هدایت می شد.
وی از «یوگی» و «اینگو» به عنوان دو دیپلمات آلمانی که نقش آنها در حوادث عاشورا برای جمهوری اسلامی ایران مسجل شده نام برد و گفت: این شبکه که به سرویس اطلاعاتی آلمان وابسته است از تعدادی از زنان و مردان جوان ایرانی تشکیل می شد که از طریق یکی از گروه های سبز فعالیت های تبلیغاتی و ارتباط با سایت ها و عوامل خارجی داشتند.
وی افزود: آنها از طریق یکی از زنان عضو شبکه به دیپلمات های آلمانی وصل و در محافل خصوصی و مهمانی های آنها شرکت و روزانه اطلاعات را با آنها مبادله می کردند. دیپلمات های آلمانی نیز از آنها برای تکمیل اطلاعات خود در مورد مقرهای اطلاعاتی استفاده و نشانی برخی از افراد را برای همکاری از طریق همین خانم ها دریافت می کردند.
معاون وزیر اطلاعات اضافه کرد: عکس ها و فیلم های ارتباط دیپلمات های آلمانی با جوانان مرتبط با آن ها موجود است که سفارت و سفیر آلمان باید پاسخگوی ارتباط خارج از شئون پرسنل خود با شهروندان ایرانی باشند.


تداركات ویژه بی‌بی‌سی و گروهك‌های ضد انقلاب و تروریستی در آشوب‌های اخیر 

نقش شبكه خبری دولتی BBC در حوادث پس ازانتخابات ریاست جمهوری شبكه خبری دولتی BBC كه زیرنظر سرویس جهانی فعالیت می‌نماید و بودجه آن را وزارت خارجه انگلیس تامین می‌نماید، از دو سال قبل با گزینش و اعزام خبرنگاران و افراد عادی تحت پوشش بنیاد "تراست " اقدام به اعزام این افراد در گروههای مختلف به تركیه و دبی نمود تا آموزش‌های تخصصی به آنان داده و با این آموزش‌ها بتوانند باصطلاح "روزنامه‌‌نگار شهروندی " را گسترش داده و با گزینش افراد مستعد از بین این افراد، نیروهای مورد نیاز را برای سایر بخش‌های BBC گزینش نموده و در نهایت شبكه وسیعی از افراد مرتبط داخل كشور را هدایت و مورد استفاده قرار دهند.
بودجه بنیاد تراست كه توسط وزارت خارجه انگلیس، برخی كشورها ی اروپایی تامین می‌گردد، بالغ بر 30 میلیون دلار می‌باشد.
BBC پس از آغاز فعالیت‌ها و در راستای ایجاد تغییرات گسترده، اقدام به تاسیس تلویزیون فارسی BBC نمود كه فعالیت خود را در دی‌ماه سال گذشته (1387) آغاز كرد. اكثر افراد گزینش‌شده در این رسانه دوره‌های آموزشی تراست را گذرانده و از خبرنگاران رسانه‌های منتقد نظام می‌باشند.
رسانهBBC فارسی در ابتدا با اقدامات هدفمندی كه دنبال می‌كرد، شروع به برقراری ارتباط گسترده با برخی مستندسازان داخلی نمود و آثار آنان كه در داخل فاقد مجوز و قابلیت پخش نداشت را گردآوری نمود. سپس با برنامه "نوبت شما " كه رهبر اصلی آن یكی از دستگیرشدگان اغتشاشات 18 تیر و از دست‌اندركاران اصلی تراست كه مدتی را در زندان به سر برده است؛ شروع به ایجاد چالش و مشكل در داخل كشور و بزرگ‌نمایی مشكلات داخلی و معضلات سیاسی می‌نماید.
تلویزیون فارسی BBC قبل از برگزاری انتخابات، تداركات ویژه‌ای را برای خط دهی پوشش سالگرد 18 تیر به عمل می‌آورد تا بتوانند از این طریق ضمن تحریك مردم و دانشجویان، اغتشاشاتی را ایجاد نمایند. در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، شبكه BBC فارسی با دعوت از برخی از عناصر معاند و مسئله دار و پرداخت هزینه یكماهه اقامت آنان در لندن و نیز پرداخت پول برای برگزاری میزگردهای سیاسی، تخم فتنه و نیز بحث تقلب در انتخابات را می كارد.
در مقطع انتخابات ریاست جمهوری، حتی پیش از راه‌اندازی تلویزیون فارسی‌زبان BBC بارها این سؤال از جانب مسئولان آن شبكه خبرپراكنی مطرح گردید كه آیا می‌شود خبرنگار به ایران فرستاد؟ نحوه پوشش چگونه باشد؟ و... نتیجه همه این برنامه‌ریزی‌ها از یكسو و شرایط خاص پیش‌آمده قبل از انتخابات از سوی دیگر، باعث شد كه BBC خود را برای یك اقدام مداخله جویانه در جمهوری اسلامی آماده كند.
تلویزیون فارسی‌زبان BBC با تداركات وسیع در روز انتخابات، برنامه خود را 24 ساعته نموده و با افراد مسئله دار در داخل كشور ارتباط برقرار كرده تا اخبار و گزارشات لحظه به لحظه را منتقل نماید.
راهكارهای اعلام شده از سوی بیگانگان در خصوص استمرار اعتراضات به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری :
1- تاكید بر استمرار روند اعتراضات و عدم پذیرش نتایج انتخابات تا حصول نتایج موردنظر؛
2- معرفی سپاه و بسیج به عنوان عناصر كودتای نظامی و ضرورت حذف و خروج نیروهای مذكور از صحنه . ( خاطر نشان می گردد اعلامیه های كشورهای مختلف در قالب نقض حقوق بشر،ضرورت حضور ناظرین بین‌المللی و... در این راستا ارزیابی گردیده و حذف نیروی مردمی بسیج از صحنه در گزارشات راهبردی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریكا؛مورد تاكید قرار گرفته است).
3- ایجاد تمایز میان حوزه‌ها و عرصه های مذهبی و غیرمذهبی ؛
4- بزرگنمایی اختلاف در سطوح مختلف جامعه ،تاكید بر عدم حمایت برخی از نخبگان از نتایج انتخابات .
5- تاكید بر حمایت برخی از نخبگان و چهره‌های سرشناس از مخالفین و معترضین؛
6- تشدید فشارها با هدف استعفای رئیس جمهور ؛
ب ) اقدامات گروهكهای ضدانقلاب و تروریستی و نقش آنها در حوادث پس از انتخابات و آشوب های اخیر
با وجود اینكه با نامه تاریخی حضرت امام(ره) گروهك نهضت آزادی از حوزه سیاسی كشور به حاشیه رانده شد و تهدیدات آن علیه مبانی انقلاب اسلامی دورتر گردید ولی این گروهك با پافشاری بر مواضع براندازانه خود از ابتدای انقلاب اسلامی تا كنون با فراز و نشیب های گوناگون كوشیده تا ثمره خون صدها هزار شهید و جانباز را به نیستی بكشاند. گروهك مذكور طی دوسال گذشته با ورود فعالانه تر به عرصه سیاسی كشور تلاش نموده خود را به عنوان یكی از جایگزین های مهم حاكمیت جمهوری اسلامی ایران ، نزد كشورهای خارجی و همچنین گروههای معاند داخلی مطرح نماید. به شكلی كه در این مدت دبیركل گروهك سفرهایی به امریكا، آلمان و... داشته است. ذیلاً به برخی موضع گیری ها و اقدامات نهضت آزادی طی دو سال گذشته اشاره می گردد:
1- مواضع نهضت آزادی پس از سفر سه ماهه آقای ابراهیم یزدی (رئیس تشكیلات غیر قانونی گروهك) به آمریكا ( از30/11/86 لغایت 5/3/87) شكل تند تری به خود گرفته به گونه ای كه پس از سالها در جلسات دفتر سیاسی گروهك، به صراحت "استراتژی براندازی نظام " مطرح و با قید "مسالمت آمیزی " كه یزدی به آن اضافه می كند و همانا براندازی نرم می باشد، تصویب می شود.
2- آقای یزدی پس از بازگشت از آمریكا با جسارت و گزافه گویی اركان اصلی نظام را هدف قرار داده و استراتژی حمله به "ولایت فقیه " را با هدف هنجار شكنی از مقدسات نظام، در دستور كارخود قرار داد . وی در مصاحبه ای در مورخه 23/3/87 با سایت خبری روز عنوان نمود: " الان زمان آن است كه عملكرد نظام مبتنی بر نظام ولایت فقیه را مورد ارزیابی قرار بدهیم. ما معتقدیم كه مشكل اساسی ایران در سیستم ولایت فقیه است.
در مرداد سال گذشته سازمان مجاهدین انقلاب از سران گروهك نهضت آزادی برای شركت و سخنرانی در كنگره دوازدهم خود دعوت كرد وآقای ابراهیم یزدی در جلسه هفتگی تشكیلاتی خود دراین خصوص اظهار داشت: " بنده به كنگره دعوت شده بودم و پیام هم دادم و در جلسه نیز قرائت شد و باید ما از گذشته درس بگیریم تا بتوانیم در پیشبرد اصلاحات موفق باشیم. "
آقای ابراهیم یزدی درخصوص پیوند مشترك بین نهضت آزادی با سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشاركت گفته است: "... ما از اینكه گروههای سیاسی آرام آرام به واقعگرایی نزدیك میشوند خوشحالیم ؛ گروههایی كه 10 سال پیش مرزبندی خودی و غیرخودی را ابداع كرده بودند امروز به این نتیجه رسیده اند كه این مرزبندیها واقعبینانه نیست .كارگزاران امروز با 10 سال پیش متفاوتند ... زمانی بود كه مجاهدین انقلاب اسلامی در وضعیتی نبودند كه بتوانند با نهضت آزادی بنشینند. اما در كنگره امسال ما را دعوت كردند و ما هم شركت كردیم. "
این گروهك در پیام به كنگره حزب مشاركت نیز ، فعالیت نهادمند سیاسی ، رشد و توسعه احزاب و سازمانهای سیاسی را لازمه تقویت فرآیند دمكراسی خواهی در كشور دانسته و عنوان نمود "... طرحهای چند لایه و پیچیده تمامیت خواهان تنها زمانی میتوانند موفق باشند كه احزاب سیاسی امكان گفت و گو و مفاهمه در شكل همكاریهای جمعی نداشته باشند... "

استراتژی سازمان مجاهدین خلق -منافقین- در حوادث اخیر 

*استراتژی این سازمان موج‌سواری بوده است؛ چنان‌که در جریان حادثه ظهر روز عاشورا به نیروهای خود فراخوان داد و این نیروها با چهره‌های پوشیده، افراد را راهنمایی می‌کردند. همچنین تعداد نسبتا زیادی از چریک‌های فدایی اکثریت و اقلیت و هواداران چپ‌های نو در حوادث روز عاشورا دستگیر شدند. این افراد تحت عناوینی چون مادران صلح، جمعیت مادران عزادار و غیره با هم همکاری داشتند و در تجمع ظهر عاشورا نیز به صورت شبکه‌ای شرکت کرده‌اند که بیش از 30 نفر از آن‌ها دستگیر شده‌اند. اکثر افراد گروه یادشده را زندانیان آزادشده، ‌خانواده‌های معدومان و مرتبط‌ان با آن‌ها تشکیل می‌دادند.

*بهائیان‌ دیگر هدایت‌گران صحنه روز عاشورا بودند.این گروه به واسطه آن که منزل‌های مسکونی‌شان در مسیر درگیری‌ها قرار داشت، هدایت‌گر جریان بودند. آنها در خانه‌های خود را باز گذاشته بودند تا اغتشاش‌گران به داخل بروند و کاملا هماهنگ بودند و شعارهای هنجارشکن می‌دادند. در اکثر محل‌های درگیری حضور داشتند که حدود 13 تا 14 نفر از آنها دستگیر شدند.

*این گروه از نظر عقیدتی وابسته به اسراییل هستند و با هدایت مسوولان خود در اغتشاشات شرکت کرده‌اند و یکی از گروه‌هایی بودند که به دلیل عدم اعتقاد به عاشورا و امام حسین(ع) انگیزه‌های زیادی برای رقم زدن حادثه عاشورا داشتند.

* تعداد دستگیرشدگان حوادث روز عاشورا حدود 1000 نفر بوده است.


شبکه های اجتماعی و انتخابات 

*بر اساس آنچه در این سایت‌ها منتشر می‌شود، همه نهادها و مسوولان در جمهوری اسلامی دروغ می‌گویند و در مقابل، تنها جریانی که این سایت‌ها را هدایت می‌کند راست می‌گوید؛ لذا این رویه باعث شده افراد روز به روز بیشتر در زمینه استفاده از اخبار و منابع رسمی بریده شوند و به جریان بتنی که آنها ایجاد کرده‌اند متوسل شوند.

* اگر به شاه بیت کلمه همه گروه‌های به اصطلاح معترض به انتخابات نگاه کنیم می‌بینیم آنها روی کلمه دروغ برنامه‌ریزی کرده‌اند و می‌خواهند بین گروه‌های جوان و جامعه با گروه‌های دلسوز و دولتمردان فاصله بیندازند. «دروغ ، تقلب و تجاوز» سه ضلع مثلثی است که توسط جریان فتنه و اطراف و اکناف آن طراحی شده و امروز می‌بینیم که به واسطه آن افراد زیادی جذب ماهواره و سایت‌های بیگانه شده‌اند. جریان فتنه کاری کرده که امروز افراد مساله‌دار و ضد انقلاب که در اول انقلاب محکوم و خلع لباس شده بودند همه دوباره جذب این جریان شوند و به عبارتی به این افراد برای مبارزه با نظام انگیزه داده است.

* گروه‌ های ضدانقلاب توان زیادی را برای جذب دانشجویان مصرف می‌کنند و مهمترین تیم فکری جریان فتنه خارج از کشور در سایت جرس است که توسط کدیور ، گنجی ، حقیقت‌جو ،‌ مخملباف و مهاجرانی هدایت می‌شود و ‌آنها نقش عملیاتی و میانجی بین غرب و گروه‌های فتنه را در کشور بازی می‌کنند. نوری‌زاده و سازگارا هم کسانی بودند که مسوولیت رسانه‌ای جریان فتنه را بر عهده داشتند.

*نقش سرویس‌های اطلاعاتی و اتاق‌های فکر کشورهای اروپایی و آمریکا را در اغتشاشات اخیر بسیار پررنگ بوده است.

*شبکه‌ای از گروه‌هایی که از طریق فضای مجازی فعالیت می‌کردند و شامل گروه‌های چهار تا پنج نفره بودند دستگیر شدند که پرونده‌های آنها به زودی در دادگاه مطرح می‌شود.

*یک NGO روان‌کاوی که یک زن مسوول آن بوده، با دختران و پسران ارتباط برقرار و در تمام اغتشاشات پس از انتخابات به آنها فراخوان داده می‌شد و این افراد در تظاهرات شرکت می‌کردند. همچنین مسوولان یک موسسه فرهنگی و هنری در این زمینه دستگیر شدند. این افراد با بسیج نرم‌افزاری کارهای جریان فتنه را در زمینه صدور بیانیه‌های دروغین به طرفداری از خانواده‌های کشته‌شدگان و شهدا در حالی که نه شهیدی وجود داشت و نه کشته‌شده‌ای، انجام می‌دادند . علاوه بر این ،‌ این افراد در زمینه کشیدن کاریکاتور و تنظیم شعارهای روز اغتشاش فعالیت داشتند که آنها نیز دستگیر شده‌اند و به زودی دادگاهی می‌شوند.

*وزارت اطلاعات به این امر که « دشمن به صحنه آمده» باور دارد. جریان فتنه امیدواری‌هایی را که در جریان ضدانقلاب مرده بود، دوباره زنده کرد و آن‌ها در حوادث پس از انتخابات به صحنه آمدند و از تمام توان خود استفاده کردند.

*حمایت‌های اینترنتی بیگانگان از اغتشاشگران حوادث اخیر در زمینه رمزگذاری ایمیل‌ها و جی‌میل‌ها و ترجمه گذاشتن برای سایت فیس‌بوک مشهود است.غرب و آمریکا با تمام توان برای ضربه زدن به نظام بسیج شده‌اند؛ از این رو دلسوزان نظام و کسانی که ما به عنوان یاران خود از آنها نام می‌بریم، هم در توجیه افکار عمومی و هم در برخورد با عوامل ضدانقلاب، باید در صحنه حاضر شوند.


 جریان سلطنت طلب

این جریان که به نام مشروطه خواه نیز شهرت دارد، در صدد احیاى سلطنت در ایران است . و اعـضـاى آن اغـلب از بـازمـانـدگان رژیم سابق ایران هستند. خود را ملى گرا و طرفدار دمـکـراسـى مـعـرفـى مـى کـنـنـد. رئیـس ایـنـان رضـا پـهـلوى اسـت . او در سـال 1339 در تـهـران بـه دنـیـا آمد. وى ولیعهد سابق ایران و اولین فرزند محمدرضا شاه پهلوى و فرح دیبا است . او در سال 1357 ایران را ترک گفت . پس از مرگ پدرش در مـصـر، راهـى مراکش و سپس آمریکا شد و در رشته علوم سیاسى از دانشگاه کالیفرنیاى جـنـوبـى در آمـریـکـا، لیـسـانـس گـرفـت . رضـا پـهـلوى در کـتـابـى کـه در سـال 2002 بـا نـام نسیم دگرگونى و به زبان انگلیسى منتشر ساخت دیدگاه هاى خود را در زمـیـنـه حمایت از جنبش هاى ((ناآرامى هاى مدنى و قیام هاى بدون خشونت )) مطرح کرد. سـایـر کـتـاب هـاى او، میثاق با مردم و آزادى براى هم میهنانم مى باشد که همه به زبان فارسى نیز برگردانده شده اند.
نتیجه گیرى

ضـد انـقـلاب خـارج نـشـیـن ، جـز گـروه انـدکـى از تـحـصـیـل کردگان خارج از کشور که به دلیل تبلیغات دروغین علیه نظام اسلامى بدان بدگمان شده اند، به طور غالب چند خصلت منفى دارد:

1. فـقـدان شـنـاخـت کـافى : اینان نه شناخت خوبى از اسلام دارند و نه مردم ایران را مى شناسند. حتى یکدیگر را نمى شناسند و چنین است که به هم بدگمانند و هر یک دیگرى را عامل اطلاعات نظام اسلامى مى دانند.

2. ضـعـف در اخـلاق انـسـانى : برخى از آنان حاضرند دست به هر خباثتى بزنند. براى دشمن جاسوسى کنند، او را دعوت کنند تا به کشورشان حمله کند، دروغ گویند. ترور یا آدمى ربایى کنند.

3. ضـعـف در عـقـلانـیـت : نـشانه هاى آن را مى توان در تفرقه و دعواى ریاست طلبى آنان مشاهده کرد. همچنین چگونگى تبلیغات اغلب اینان نشان دیگرى از ضعف در عقلانیت آنهاست

 5 – نام نویسنده و منبع مطلب

http://www.irdc.ir/fa/content/8621/default.aspx

http://www.mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=70444 

http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8805170485

http://www.tabnak.com/nbody.php?id=27298 

http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6372&id=71309 


شکر لله شیعه ای نامی شدیم
اهل جمهوری اسلامی شدیم
از خمینی درس عشق آموختیم
در تنور جنگ و جبهه سوختیم
بیعتـی کـردیم بـا سیـد علی
راه حـق در قول و فعلش منـجلی

 
چهارشنبه 28/11/1388 - 6:59 - 0 تشکر 183020

بررسی نقش واقع گرایی به عنوان عامل اصلی موفقیت انقلاب اسلامی در جهان

دربررسی عامل اصلی موفقیت انقلاب اسلامی در جهان لازم است به این واقعیت توجه كنیم كه هویت انقلاب اسلامی برگرفته از اسلام است . نكته دیگر اینكه بنا بر اعتقاد موحدان جهان تاریخ به وجود آمدن اولین دین الهی به تاریخ اولین انسان در جهان برمی گردد و اولین انسان اولین پیامبر خدا بوده است . همین سابقه تاریخی موجب می گردد كه مردم جهان با پیام های دین خالص الهی آشنا باشند و هنگامی كه این پیام را دریافت كردند با توجه به این كه بافطرت آن ها هم سو می باشد نسبت به آن جذب شوند و تا حد فداكاری با جان و مال با آن همكاری كنند.
روش بررسی و نتایج پژوهش
استاد فقید محمدباقر حكمت نیا معتقد بود كه در كشف نقطه نظرهای اسلامی علوم می توان و باید از چهار منبع اساسی زیر استفاده نمود : كتاب الهی سنت شامل آموزش های پیامبر اكرم (ص ) و امامان معصوم (ع ) فطرت و علوم حاكم بر جهان
ما در این پژوهش از این رهنمود عقلانی استفاده می كنیم و ترجیح می دهیم ابتدا نقطه نظرهای محققان روانشناسی اجتماعی را در مورد زمینه های مساعد برای پذیرش دین الهی را مطرح سازیم . طبعا منظور از دین خالص الهی در زمان معاصر چیزی جز اسلام نیست . لازم است ابتدا نقش فرهنگ را در فرآیندهای روانی انسان بیان كنیم و سپس به صورت اجمالی به بعضی از آیات قرآن مجید و سایر متون اسلامی در این باره اشاره كنیم :
نقش فرهنگ بر رفتار انسان
« اتوكلاین بر » فرهنگ را توانائی ها و عادت هائی می داند كه آدمی به عنوان عضو جامعه كسب كرده است . این محقق اضافه می كند كه ارتباط بین فرهنگ و شخصیت افراد به حدی است كه بعضی از روان شناسان اجتماعی ادعا می كنند كه جدا كردن آن دو تقسیم و تفكیكی نادرست است . زیرا رفتار و وضع نفسانی اشخاص « آئینه ای فرهنگ نما » است و فرهنگ جدا از افرادی كه آن را دارا هستند وجود ندارد. از سوی دیگر می توان گفت كه « شخصیت » بر اثر جریان فرهنگی شدن به وجود می آید و مفهوم شخصیت لااقل تا حدی نماینده جذب و عناصر فرهنگ موجود در محیط است .
« سولیوان » روان پزشكی را « مطالعه مناسبات میان اشخاص » می داند او معتقد است روان پزشكی مطالعه پدیده هائی است كه بر اثر ارتباط میان دو شخص یا شبكه ای مركب از دو یا چند شخص حاصل می شود اما بیماری امری اجتماعی است . نه تنها به این علت كه در اوضاع اجتماعی پدید می آید. بلكه به این دلیل كه ریشه های آن در خود ساختمان جامعه قرار دارد. پس تعبیر و تفسیر آن میسر نیست مگر آن كه این كار بنا بر محیط فرهنگی كه در آن جا بیماری پدید می آید صورت گیرد.
مطالعات روان شناسی فردی و اجتماعی نشان می دهند كه سبك و روش زندگی فرد در ایجاد فكر و بروز « اختلالات روانی واكنشی » نهایت اهمیت را دارند.
) تاكید فراوان می نماید . او معتقد است كه شخص بر اساس روش زندگی Style of life « آدلر » بر سبك و روش زندگی ( خاص خود ایفای نقش می كند و این عامل را به عنوان یك عامل اصلی و كلی تلقی می كند كه به سایر اجزا فرمان می دهد. روش زندگی در هر انسانی از دیگری متفاوت می باشد و این خود موجب می شود كه شخصیت هر انسانی از دیگری متفاوت باشد. روش زندگی مهمترین عاملی است كه انسان زندگی خود را بر اساس آن تنظیم می كند و حركتش را در جهان و زندگی مشخص می نماید. سبك و روش زندگی مجموعه عقاید طرح ها و نمونه های عادتی رفتار آرزوها هدف های طویل المدت تبیین اجتماعی و شخصی است كه برای تامین « امنیت خاطر » فرد لازم است . شیوه زندگی عملا بر تفكر احساسات ادراكات رویاها و سایر فرآیندهای روانی فرد اثر می گذارد.
« آدلر » معتقد است كه تمام رفتار فرد از شیوه زندگی او نشات می گیرد و آنچه را در خور شیوه زندگی او می باشد درك می كند می آموزد و حفظ می كند. فرد به كمك نقشه شناختی خود حركت خویش را در طول زندگی تسهیل و تجهیز می كند تجاربش را ارزیابی و درك و سپس پیش بینی و كنترل می كند.
« اریك فرام » در كتاب خود تحت عنوان « دین و روان كاوی » می گوید : « آرمان ها و مفاهیم مقدار زیادی از جذابیت خود را گم كرده اند و كلیشه های قدیمی « راست » « چپ » یا « كمونیزم » و « كاپیتالیزم » معانی خود را از دست داده اند. مردم در جستجوی راه تازه ای هستند. به فلسفه تازه ای نیازمندند كه به اولویت های زندگی اعم از روحی و مادی توجه داشته باشد. وی اعتقاد دارد كه هم اكنون نهضت جدیدی در حال سربلند كردن است كه خواهان تغییرات عمیق اقتصادی و اجتماعی و تغییر عمیق در راه و رسم زندگی مادی و روحی ما به طور توامان می باشد.
به نظر می رسد این نهضت جدید همان نهضت فرهنگ الهی است كه در طی قرون متمادی زمینه پیاده شدن كامل آن در جوامع بشری فراهم آمده است و به خواست خدا پس از دوره انتظار بسیار دردناك و طولانی اینك به عنوان تنها راه رشد و تنها دارو و درمان مشكلات فردی و اجتماعی به مقیاس وسیعی وارد عمل شده و بر تمام جهان حاكمیت خواهد یافت .
بعضی محققان بهداشت روانی كه با دید وسیعی به مشكلات جوامع بشری می نگرند هر عاملی را كه موجب بهتر شدن زندگی بشر شود و زندگی را كارآمدتر نماید به عنوان بخشی از « پیشگیری اولیه » از اختلالات روانی و هیجانی تلقی می كنند. به عنوان مثال « آلبی » یكی از محققان بهداشت روانی معتقد است : « هر چیز كه هدفش بهتر كردن وضع زندگی بشر باشد و زندگی را كارآمدتر نماید باید به عنوان بخشی از روش های از پیش گیری اولیه از اختلالات روانی و هیجانی تلقی شود » .
در ادامه این بحث محقق فوق ادامه می دهد :
« این مطلب به طور فزاینده ای شناخته شده است كه اختلالات واكنشی اعتیادات دارویی الكلیسم انحرافات جنسی و رفتارهای ضد اجتماعی انعكاس سبك و روش زندگی اجتماع می باشند و تغییر در این موارد ماند هر چیز دیگری كه در كاهش آن ها موثر است دارای اهمیت می باشد. اگر روانشناسان حرفه ای به طور حقیقی به بهزیستی بشر علاقمند باشند باید بیماران روانی را برای مدت یك قرن فراموش نماییم و توجه خود را به كشف علل روانی تبعیض نژادی جنسیت گرایی (تمایل افراطی به امور جنسی )و هر انگیزه ای كه به منابع خطر برای زندگی بشر كمك نماید معطوف داریم » .
« یونگ » یكی دیگر از روان پزشكان صاحب مكتب نیز بر نقش مثبت دین الهی در آرامش روانی جامعه تاكید می كند : « در بین تمام بیماران من كه نیمه دوم حیات یعنی سنین بالاتر از 35 سال را می گذرانیدند یكی پیدا نشده كه مشكلش بالاخره مربوط به پیدا كردن یك عقیده دینی نسبت به زندگی نباشد. با اطمینان خاطر می توانم بگویم كه هر یك از آنها از آن جهت بیمار شده بودند كه آنچه را ادیان زنده هر عصر به پیروان خود عطا كرده اند از دست داده بودند و آن هایی كه عقیده دینی خود را باز نیافتند هیچ كدام واقعا درمان نشدند » .
واقعیات مطرح شده توسط كارشناسان برجسته روان شناسی و بهداشت روانی زمینه بسیار خوبی برای درك ضرورت استقبال از دین الهی فراهم آورده است . تا بر اساس زیر بناهای خود راهنمایی جوامع بشری را در مقیاس وسیعی بر عهده گیرد.
« اریك فرم » سرسپردگی به یك هدف یا نیروی برتر از انسان نظیر خداوند را جلوه ای از نیاز انسان به كمال در فراگرد هستی او می داند. و معتقد است نیاز به یك نظام اعتقادی جز ذاتی انسان می باشد و اضافه می نماید : « از آن جا كه نیاز به یك نظام جهت گیری و اعتقادی جز ذاتی هستی انسان است می توان به حدت و شدت این نیاز پی برد. به راستی هیچ منبع قدرتی قویتر از آن در بشر وجود ندارد و نیاز به دین یعنی نیاز به یك الگو برای جهت گیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان . هیچ كس رانمی توان یافت كه فاقد این نیاز باشد » .
این محقق معتقد است كه یك نظام فكری سیاسی می تواند جایگزین نظام دینی واقعی شود و بالاخره این سئوال را مطرح می سازد : « اگر انسان به این سادگی به نوع ابتدایی تر ادیان واپس نشینی می كند آیا وظیفه خاص ادیان یكتاپرست نجات او از این واپس گرایی نیست وی در پایان این بحث تاكید می كند :
« باید این نكته را به خاطر داشت كه تا هنگامی كه به جای تمیز بین انواع گوناگون ادیان و تجارب دینی دین را به مفهوم عام خود به كار می بریم هیچ بحث روشنگرانه ای درباره این مسئله امكان پذیر نخواهد بود. آنچه برای یك روان شناس اهمیت دارد این است كه یك دین بیان كننده چه طرز فكر نوع خواهانه است و چه تاثیری بر روی انسان دارد آیا این تاثیر به رشد و توسعه نیروهای او كمك می كند یا خیر
طبعا ما وظایف سنگینی برعهده داریم كه نقش آموزش های اسلامی را در بهزیستی بشر تامین سلامت بدنی روانی اجتماعی و معنوی او مشخص سازیم . بدیهی است اگر این كار به خوبی انجام پذیرد به احتمال قوی مورد پذیرش وجدان های آگاه قرار خواهد گرفت و در دست یابی به سعادت دنیوی و اخروی به آن ها كمك خواهد كرد. البته گروهی از جوامع بشری كه از معیارهای « خود كنترلی » (تقوی ) برخوردار نیستند و شاید هیچ گاه پیام دین الهی را نپذیرند. زیرا بنا به آیه 2 سوره بقره پیام الهی فقط توسط انسان های برخوردار از خودكنترلی (تقوی ) مورد پذیرش واقع خواهد شد. گروه های فاقد خود كنترلی (بی تقوی ) همیشه با نیروهای برخوردار از خود كنترلی اصطكاك خواهند داشت و احتمال دست یابی به « یقظه = بیداری » و تغییر مسیر به سمت رشد در آن ها یك پدیده استثنایی می باشد.
هدف نهایی دین الهی چیست و بشریت را می خواهد به كجا ببرد
خداوند متعال هدف كلی قرآن مجید را « دست یابی به رشد » معرفی می كند. علامه طباطبایی (رض ) منظور از دست یابی به رشد راكه در آیه 2 از سوره 72 آمده است : « یهدی الی الرشد » دست یابی به واقع گرایی می داند و خلاصه گفتار ایشان چنین است :
« كلمه رشد به معنای رسیدن به واقع در هر نظریه است و خلاف آن یعنی به خطا رفتن از واقع را « غی » گویند. هدایت قرآن به سوی رشد دعوی به سوی عقاید حقه و اعمالی است كه عامل خود را به دست یابی به واقع و سعادت می رساند » .
در حقیقت هدف دین الهی دست یابی به قرب الهی است و دست یابی به رشد راهكار اصلی دست یابی به آن محسوب می شود.
در قرآن مجید در مورد هدف كلی دین الهی ذكر شده است یك مورد آیه فوق است دیگری در آیه 30 سوره 46 كه به صورت زیر آمده : « یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم » . یعنی قرآن به حق و راه راست هدایت می كند. بر این اساس می توان گفت كه از دیدگاه قرآن مجید رشد حق و راه راست سه لغت مترادف بایكدیگر در مسیر تعالی انسان هستند.
باید توجه داشت كه واقعیت و حق و حقیقت در بعضی موارد یكی هستند. ولی این هم سویی كلیت ندارد. چنان چه این موضوع را بررسی بیشتری بنماییم و مصادیق واقعیت و حقیقت را با هم مقایسه كنیم به نظر می رسد بتوانیم قانون زیر را در رابطه بین واقعیت و حقیقت بپذیریم :
در آنچه در محدوده رشد و در جبهه حق است حقیقت با واقعیت یكی است ولی در آن چه در محدوده ضد رشد و در جبهه باطل است واقعیت با حقیقت متفاوت می باشد. به عبارت دیگر واقعیت دو گونه است :
1 ـ واقعیت های حق
2 ـ واقعیت های باطل
مكتب اسلام به افراد تحت پوشش خود ارشاد می نماید كه همه واقعیت ها را به خوبی بشناسند و تمام وقت و نیروی خود را به دفاع از حق اختصاص دهند و با باطل مبارزه كنند.
دست یابی به واقعیت باتعریف بالا هدف هر انسان موحدی است و پیامبر اسلام (ص ) به زبان دعا می گوید : « ارناالاشیا كما هی » یعنی خدایا اشیا را آن چنان كه هستند به ما نشان بده . می توان گفت این جمله « مفهوم واقع گرایی » را به صورتی قابل لمس تعریف می كند.
بر اساس این تعریف می توان گفت كه واقعیت حق همان مطلب « محكم » در هر چیز و همان حكمت است .
امام جواد (ع ) مفهوم « حكم » را به صورت زیر تعریف می كند :
محكم (مطلب درست در هر مورد) دو چیز نیست بلكه تنها یك چیز است . پس هر كس حكم بی اختلاف (با واقعیت ) كند حكمش حكم خدای عز و جل است . و هر كس حكمی كند كه در آن اختلافی (با واقعیت ) باشد و خود بر حق داند به طاغوت (باطل ) حكم كرده است .
در حقیقت تمام جوامع بشری از ابتدا خلقت تا انقراض جهان با این بحث درگیر هستند و سعادت و شقاوت آنها بستگی به میزان انجام تكلیف در فهم این دو واژه و میزان كوشش در پیاده كردن آنها دارد. در نتیجه ما در حدی این موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم كه مورد نیاز عامه مردم جهان باشد و یك بحث صرفا تخصصی نخواهد بود. میتوان گفت كه ریشه تمام انحرافات فكری عاطفی و رفتاری جوامع بشری ناشی از فقدان درك و فقدان « واقع گرایی » است . اگر ما بتوانیم جوامع بشری را نسبت به پذیرش حقیقت با خود همراه كنیم گامی میان بر به سمت رشد برداشته ایم .
به نظر می رسد این برداشت را بتوان در طیف وسیعی در حل اختلافات بین فردی اجتماعی و ملی و بین المللی حداقل در مواردی كه هر دو طرف خود را آماده كرده اند كه در روند انصاف اقدام نمایند. كمك كند. هم چنین این پیشنهاد می تواند به صورت گسترده ای در گفتگوی میان ادیان و تمدنها مفید واقع شود.
در این جا میتوان این سوال مهم را مطرح را ساخت :
آیا كسی خود را « غیر واقع گرا » می داند
به نظر می رسد مروری بر ساختار شخصیت از دیدگاه روان شناسی اسلامی بتواند در پاسخ گویی به سوال فوق كمك نماید :
دو جریان متفاوت و متضاد روانی به نام های فطرت و شهوت در انسان فعالیت می كنند كه هر دو ذاتی و غیر اكتسابی هستند. جریان روانی فطرت دارای هدف های كامل گرایانه است در صورتی كه جریان شهوت نماینده انگیزه های غریزی می باشد. هر دو جریان دارای انرژی اختصاصی می باشند و جمع جبری نیروی آنها اراده آزاد انسان را شكل می دهد. همین اراده است كه موجب می شود. یكی از دو جریان تضعیف و یا تقویت شود. تقویت یكی از دو جریان موجب غلبه و حاكمیت آن بر جریان دیگر می گردد. سازمان شخصیتی فرد بر حسب این كه كدام یك از جریان های فوق غالب و كدام یك مغلوب گردند شكل می گیرد. بنابر آموزش های اسلامی برای دست یابی به حاكمیت شخصیت و غلبه بر جریان دیگر مادام العمر جنگی تمام عیار بین دو عامل وجود دارد كه به تعبیر پیامبر اسلام (ص ) جنگ عقل فطری با شهوت به نام « جهاد اكبر » نامیده می شود.
حالت ایده آل شخصیت در انسان دارای خود كنترلی (متقی ) جلب توجه می كند كه جریان شهوت تحت نفوذ و كنترل جریان فطرت قرار می گیرد و به وسیله عقل تجربی با دنیای خارج ارتباط بر قرار می كند. برای دستیابی به رشد و قرب الهی تنها یك راه وجود دارد و آن محاط كردن تمام نظام های اساسی زندگی انسان در داخل نظام توحیدی است .
راه و روش ما برای دستیابی به رشد و سعادت كاملا روشن است . مسیر ما را در امور شخصی فطرت (عقل فطری ) ما روشن می كند و بر اساس آن در صراط مستقیم به سمت رشد و قرب الهی تا بی نهایت حركت می كنیم . این عامل حجتی از جانب خدا است كه در تمام انسان ها وجود دارد و در تمام امور فردی و اجتماعی مانند یك « قطب نما » به ما كمك می كند.
در ارتباط انسان و خدا ما تنها با فطرت نمی توانیم تكلیف خود را مشخص كنیم و در این مسیر به « هدایت خاص الهی » نیازمندیم تا لحظه به لحظه وظیفه ما را در امور مختلف زندگی فردی و اجتماعی مشخص نماید. در این مورد خود را نیازمند به وحی الهی و پیامبر احساس می كنیم كه او حجتی دیگر از جانب خداوند است . این همان خط میان بر یا « صراط مستقیم » است كه برای دست یابی به آن هر روز حداقل ده بار در نمازهای خود از خدا می خواهیم تا ما را بر آن راه قرار دهد و در مسیر آن استوار گرداند.
خداوند متعال این نیاز را كه در حقیقت مهمترین نیاز ما در زندگی همراه با سعادت است به وسیله اعزام پیامبران خود بر حسب شرایط زمانی و مكانی مختلف برآورده است . آموزش ها و قوانین الهی چون دایره ای گرداگرد سیستم های اساسی ما قرار گرفته اند و در هر لحظه راه صحیح تصمیم گیری و حركت به سمت صحیح را به ما می آموزند. پس به طور خلاصه می توان بگوییم كه مسیر ما را به سمت رشد و قرب الهی یك خط و یك دایره مشخص می نماید.
مسیح (ع ) در حالی كه به شاگردان خود آموزش می دهد این مكانیسم را به صورت زیر مطرح می كند : « جسدت را مانند اسبی كه در آسودگی ویژه ای زندگی می كند نگهدار زیرا اسب را غذا به اندازه ولی كار را بی نهایت می دهند و لگام را در دهان او می گذارند تا طبق اراده و خواست تو برود و او را مهار می كنند تا كسی را نیازارد.. پس ای برنابا تو هم این چنین كن تا همیشه با خدا به سر بری . كلام من نباید به هیچ وجه تو را خشمگین كند. زیرا داوود پیمبر خود همین كار را كرده آن طور كه خودش اعتراف نموده و می گوید : من مانند اسبی هستم در خدمت تو و همیشه با تو می باشم . »
علی (ع ) نیز می فرماید : ان كل مومن ملجم » یعنی هر انسان مومن مهار شده است .
در حقیقت مجموعه آموزش های الهی را می توان به عنوان مهارها و لجام هایی ذكر كرد كه انسان را در مسیر رشد و كمال تثبیت و تحكیم می نمایند و استقرار می بخشند. نظریه اصلی در فرهنگ اسلامی اینست كه انسان از طریق كنترل خویش و كاربرد آموزش های توحیدی به زندگی سالم و رشد روانی دست می یابد.
علی (ع ) علت بعثت پیامبران الهی را به صورت زیر بیان می نماید : « خداوند رسولانی را در بین آن ها برانگیخت و پیامبرانی را پی در پی فرستاد تا عهد و پیمان خدا را كه در فطرت آن ها بود بطلبند و به نعمت فراموش شده یادآوری نمایند و از راه تبلیغ با ایشان گفتگو نمایند و عقل های پنهان شده را برانگیزند و به كار اندازند و آیات قدرت را به ایشان نشان دهند. بنا به تعبیرهای فوق آموزشهای پیامبران الهی ابزاری برای رشد عقل فطری (فطرت ) می باشند و بر این اساس این آموزش ها را می توان و باید به عنوان قوانین رشد روانی ـ فردی ـ اجتماعی و معنوی انسان ها تلقی كرد و با این عنوان مورد استفاده قرار داد.
حالت غیر قابل قبول و انحرافی شخصیت انسان به هنگامی به وجود می آید كه جریان شهوت در اثر عوامل مختلف عقل فطری (فطرت ) را ضعیف گرداند و در نتیجه بر آن غلبه یابد. در این حال شخصیت فاقد خود كنترلی (بی تقوی ) به وجود می آید و سیستم ایدئولوژی فرد « سیستم ایدئولوژی ناشی از هوای نفس » می باشد. در قرآن مجید آمده است : آیا دیدی كسی را كه معبود خود را در هوای نفس خویش قرار داده است . علی علیه السلام می فرماید : هوای نفس به اسفل السافلین تمایل دارد.
توصیف انسان های فاقد خودكنترلی (بی تقوی )
در قرآن مجید مشخصات شخصیتی و آینده انسان های فاقد خود كنترلی به صورت زیر خلاصه شده است : « و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم واگذاردیم (كه آن ها به سواختیار خود جهنم پلیدی و اعمال زشت و افكار و عقاید فاسد را گزیدند). آن ها را دلهایی است بی ادراك و معرفت و دیده هایی است بی نور بصیرت و گوش هایی ناشنوای حقیقت آن ها مانند چهارپایان ; بلكه بسیار گمراهترند (زیرا نیروی تشخیص صلاح و فساد را داشتند) ولی عمل نكردند. آن ها گروهی ناآگاه هستند. »
بررسی علل انحراف از واقع گرایی
با وجود آن كه فطرت قدرت تشخیص بین نفع و ضرر را دارد و دارای انرژی است و تمایل فزاینده به كمال دارد چرا در بعضی موارد مشاهده می كنیم كه انسان به سمت سقوط و برخلاف منافع خویش سیر می نماید
تمیهدات و مكانیسم هائی را كه توسط شهوت مورد استفاده قرار می گیرند فطرت و عقل فطری را تضعیف می نمایند. به عبارت دیگر می توان گفت كه تنها درصورت حاكمیت شهوت (هوای نفس ) بر فطرت (عقل فطری ) زمینه تضعیف فطرت فراهم می گردد و درحالی كه انسان زیر حاكمیت عقل فطری قرار دارد علی رغم امكان بروز وسوسه هایی برای تضعیف فطرت زمینه ای برای بروز نمی یابند و این قبیل پدیده هایی در انسان هائی كه هرگز حاكمیت شهوت بر فطرت در آن ها وجود ندارد (معصومان ) به هیچ وجه مشاهده نمی شوند. بنابر این راه پیشگیری از تضعیف فطرت اقدام برای « بیداری و انتباه » فرد و كوشش جهادی برای حاكمیت عقل بر شهوت و تداوم این حاكمیت می باشد. مكانیسم هایی را كه در اثر حاكمیت شهوت به وجود می آیند می توان به نام « مكانیسم های تضعیف فطرت » نام گذاری كرد . با بررسی قرآن مجید و سایر متون اسلامی می توان دریافت كه 60 مكانیسم تضعیف فطرت وجود دارد كه در اینجا فقط مكانیسم « تسویل » ذكر می گردد :
« تسویل » با معنای زینت دادند نیكو جلوه دادن ساده جلوه دادن كوچك جلوه دادن فریب دادن و خدعه كردن وسوسه كردن مورد استفاده قرار گرفته است .
این عنوان در چند آیه از قرآن مجید به عنوان « مكانیسم انحراف از راه راست » مورد استفاده قرار گرفته است (یوسف : 83 طه : 96 ) . به عنوان مثال میتوان به آیه 18 سوره یوسف اشاره كرد كه از زبان یعقوب علیه السلام خطاب به فرزندان می فرماید : « قال بل سولت لكم انفسكم امرا : گفت (چنین نیست ) بلكه نفس های شما كارتان را به نظرتان نیكو وانمود.
علامه طباطبایی در تفسیر آیات « تسویل » را مفهوم وسوسه كردن و مطلب را مبهم كردن و خدعه نمودن بكار برده است . تسویل » در بعضی آموزشهای دیگر به عنوان مكانیسم بروز سركشی از دستورات الهی و انجام كارهائی كه به وسیله او ممنوع اعلام شده اند معرفی شده است .
امام سجاده (ع ) روش های زیر را برای مقابله با تسویل های ناشی از هوای نفس و شیطان ذكر می كنند : پیدایش آگاهی اقدام به كنترل خود به كار بردن « كید متقابل » با شیطان و دور كردن او به وسیله انجام اعمال صالح بی خیال نبودن و توجه به وجود دشمن برنامه ریزی برای مخالفت با شیطان و خود را در پناه خدا قرار دادن و از او كمك خواستن .
بحث و نتیجه گیری
فرهنگ الهی ـ اسلامی دارای ریشه های قوی در آموزش های اسلامی و در فطرت انسان ها است و بنا به تعبیر امام كاظم (ع ) : خداوند بر مردم دو حجت دارد : حجت آشكار و حجت پنهان : حجت آشكار رسولان پیامبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است .
این دو منبع عظیم كه امام كاظم (ع ) از آنها به نام « حجت خدا » نام می برد موجب می گردند كه انسان هایی كه فطرت بر آن ها حاكمیت دارد بیشتر امور خود را بر اساس فطرت كه چون قطب نمایی هر لحظه او را راهنمایی می كند انجام دهد و در اموری مانند احكام شرعی از راهنمایی پیامبران الهی بهره برد. استاد حكمت نیا (رض ) انتخاب دین را مانند انتخاب یك وسیله نقلیه در ترمینال های هوایی راه آهن یا سایر وسایط نقلیه زمینی تلقی می كرد كه به طور طبیعی سرنوشت انسان به سرنوشت وسایل نقلیه گره می خورد. بنابراین انتخاب ایدئولوژی و تطابق آن با عقل و واقعیات نهایت اهمیت را دارد.
بر اساس مطالب ذكر شده می توان نتیجه گیری كرد كه رمز موفقیت انقلاب اسلامی حق طلبی و « واقع گرایی » مكتب اسلام و انطباق آن بر فطرت نهفته است . بدیهی است مكتبی با چنین جهان بینی كامل و جامعی بتواند انسان های منصف جهان را نسبت به خود جلب نماید و به عنوان مكتب بلا منازع رهبری جوامع بشری را تا قیام قیامت بر عهده گیرد. این واقعیت نیر وجود دارد كه انقلاب اسلامی نیازهای زیستی روانی اجتماعی و معنوی انسان را به طور كامل برآورده می سازد و سعادت دنیوی و اخروی را تامین می نماید و هیچ مكتب دیگری چنین ادعایی ندارد و حتی به فرض داشتن چنین ادعایی تامین سعادت دنیوی و اخروی از عهده آن خارج است . علت این موقعیت انحصاری برای انقلاب اسلامی اینست كه می خواهد تمام حركات و سكنات خود را بر اساس قوانین اسلام و الگوگیری از الگوهای معرفی شده توسط خداوند انجام دهد. امیدوار هستیم مسئولان و دست اندر كاران انقلاب اسلامی بتوانند در متقاعد كردن دیدگاه های مختلف موجود در جهان نسبت به پیاده كردن و پی گیری واقعیات فوق موفق شوند و صلح و ثبات و سعادت دنیوی و اخروی را برای همه جوامع بشری به ارمغان آورند. انشاالله .
رمز موفقیت انقلاب اسلامی را بایستی در حق طلبی و « واقع گرائی » مكتب اسلام و انطباق آن بر فطرت جستجو كرد. چنین مكتبی با این جهان بینی جامع و كامل می تواند نظر انسان های منصف جهان را جلب كند و رهبری جوامع بشری را بر عهده گیرد
اریك فروم : هم اكنون نهضت های جدیدی در حال سربلند كردن هستند كه خواستار تغییرات عمیق اقتصادی و اجتماعی و تغییر عمیق و بنیادی در راه و رسم زندگی مادی و روحی ما بطور همزمان و توامان شده اند

دكتر سیدابوالقاسم حسینی
استاد روان پزشكی
دانشگاه علوم پزشكی مشهد

منبع:روزنامه جمهوری اسلامی

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

جانم فدای رهبر

لبیک یا خامنه ای

جمعه 30/11/1388 - 11:39 - 0 تشکر 183800

تحليلي بر فتنه

تلفيقي

اين نوشته تحليلي از بنده ي حقير است. تمام جنبندي هاي وقايع اخير و هشت ماه گذشته در اين تحليل گنجانده شده است.

مقدمه

انتخابات دهم، 22 خرداد 1388، همه به انتظار اين روز بودند. از 6 ماه قبل حرف ها و تفسير ها و بحث ها آغاز شد. يکي از نامزد ها کاملا معلوم بود که چه کسي خوهد شد. دکتر محمود احمدي نژاد.رئيس جمهور دولت نهم. دولتي که از طرف رسانه هاي و روزنامه هاي اصلاح طلب شديدا مورد انتقاد هاي صحيح و غلط مي شد. و از طرفي مورد حمايت شديد اصول گرايان و بعضي از عناصر مردمي مي شد. در هر دو گروه افراط و تفريط شديدي ديده مي شد. در اين ميان سکان دار انقلاب اسلامي ايران، مقام معظم رهبري هر دو گروه را به انصاف در نکته نظرات و انتقادها دعوت مي کرد. آيت الله خامنه اي از هر دو گروه انتقاد مي کردند و گروه مخالف و منتقد دولت را به پرهيز از تخريب دولت دعوت مي کردند و خواستار انتقاد هاي سازنده بودند. حزب اصلاح طلب با اين همه تاکيدات رهبري به کار خود ادامه داد. زمان وارد شدن هر دو گروه به وادي انتخابات رياست جمهوري رسيده بود. مهدي کروبي رئيس حزب اعتماد ملي که گرايش به اصلاحات داشت اعلام موجوديت کرد و خود را يکي از نامزدان شرکت کننده در انتخابات معرفي کرد. از حزب اصلاح طلبان محمد خاتمي رئيس جمهوري که 8 سال بر مسند قدرت بود معرفي شد. در فرآيندي عجيب خاتمي کنار رفت  و بلافاصله مير حسين موسوي نخست وزير سال هاي جنگ وارد صحنه شد. انتقاد هاي فراواني از او به جهت حضور در انتخابات شد.يکي از اين انتقاد ها اين بود که او 20سال در صحنه ي سياسي کشور وارد نشده و بطور کلي از وادي سياست حذف شده است و ديگر اينکه او رقيب قدرتمندي براي احمدي نژاد نيست چون احمدي نژاد فردي مثل هاشمي رفسنجاني را در انتخابات سال 1384 شکست داده است. يکي از اين منتقدان محمد ابطحي بود و به همين خاطر به ستاد کروبي پيوست. در آستانه ي انتخابات يا بهتر است بگوييم 6 ماه قبل از انتخابات انتقاد ها عليه دولت نهم و شخص احمدي نژاد بسيار زياد شد! سال 1388 فرا رسيد. آيت الله خامنه اي باز در سخنراني 1 فروردين نامزد ها را به رعايت انصاف دعوت کردند و انتقاد شديدي از منتقدان دولت کردند به اين مضمون که چرا سياست تخريب عليه دولت نهم را در پيش گرفته ايد. واقعيت را بگوييد. اين ها که شما مي گوييد واقعيت نيست. مير حسين موسوي بر خلاف اينکه خود را اصلاح طلب اصول گرا معرفي مي کرد يک اصلاح طلب شديد، حداقل عليه دولت نهم نمو مي داد. چون اصلاح طلبان تبليغات خود را براي پيروزي او آغاز کرده بودند و اصول گرايان علاقه اي به او نداشتند.  البته محسن رضايي نيز کانديداي رياست جمهوري شده يود. تبليغات انتخاباتي از 1 خرداد شروع  مي شد ولي در عمل  ستاد ها ي موسوي و کروبي و رضايي  تبليغات خود را از 3 ماه قبل از انتخابات شروع کردند ولي  ستاد هاي احمدي نژاد بعد از ايام فاطميه يعني 6 خرداد شروع به تبليغات کردند.

تبليغات انتخاباتي و اشتباهات

اين انتخابات از همه سو و از همه جهت با انتخابات هاي ديگر فرق داشت و از همه ي ابعاد تغيير کرده بود. اين تغييرات به حوزه ي   تبليغات انتخاباتي بيشتر از حوزه هاي ديگر وارد شده بود. همه ستاد ها نوعي تبليغات جديد و نو ارائه داده بودند و در صدد اجراي آن ها بودند. به علاوه سه نفر بر عليه يک  نفر بودند در نتيجه نوع تبليغات آن ها نيز با هم فرق مي کرد و شايد تبليغات آن ها نيز تنش زا و عليه يکديگر بود که در آن فضا يک نفر مورد هجمه ي تبليغاتي شديد قرار مي گرفت. ستاد ها احمدي نژاد يک رويه ي قديمي به کار بردند که بسيار موثر بود. کسي که 4 سال رئيس جمهور مي شود از خدماتي .که در اين دوره انجام داده سخن مي گويد. که اين کاملا سنتي است ولي احمدي نژاد يک تغيير در آن ايجاد کرد و اين مستلزم يک ايدئولوژي متقابل با ساير کانديد ها بود. يعني چه؟ بحث خود انتخابات را بکنيم. در هر انتخابات رياست جمهوري کانديد ها ي ديگر به وضعيت موجود انتقاد مي کنند و راه حل هايي براي  حل مشکل ارئه مي کنند. مثلا مي گويند چنين چيزي در کشور موجود نيست. دولت و رئيس جمهور وقت که کانديد نيز هست به راحتي آن را قبول مي کند و خود نيز وعده ي درست شدن اين مشکل را مي دهد. ولي در اين انتخابات کانديد ها مخالف عملکرد دولت بيشتر به کارهايي حمله کردند که اجرا شده بود و مورد پذيرش مردم بود. به علاوه به جز يک کانديد يعني رضايي ، کروبي و موسوي  برنامه اي ارئه ندادند و وقت به تخريب و انتقاد دولت پرداختند.البته رضايي نيز به اين کار پرداخت. خوب حال احمدي نژاد به تفکر اين سه نفر حمله کرد. حمله ي بسيار شديد بطوري که حل و فصل اين حمله ها و ضد حمله کردن براي اين سه نفر بسيار سخت بود. احمدي نژاد به بيشتر سوالات و انتقادات منتقدان جواب صريح داد. و سوالي را بي پاسخ نگذاشت. جواب هايي که براي مردم قابل قبول بود. درضمن احمدي نژاد وقت به انتقاد ها و حمله هاي آن ها جواب نداد بلکه بعد از مقاومت به طور صريح به آن ها حمله کرد. به دولت ها پيشين حمله کرد بطوري که مي دانست نمي توانند جواب انتقاد ها ي او را بدهند. بزرگترين اشتباه اصلاح طلبان در اين مورد بود يعني حمله به دولت و شخص احمدي نژادکه اين اشتباهات در مناظرات انتخاباتي به عينيت رسيد. اصلاح طلبان نبايد با ادبيات تخريب وارد مناظرات مي شدند. اشتباه ديگر تبليغاتي اصلاح طلبان به جاي جواب به احمدي نژاد باز تبليغات عليه او بود که اين کار در ايران جواب نمي دهد به خاطر فرهنگ قبول سخن و حرف منطقي از طرف مردم ايران است.

فساد هايي که در تبليغات انتخاباتي کروبي و موسوي مي شد باعث فاصله گرفتن مذهبيون از آن ها شد. اصلاح طلبان بايد بدانند که نمي توانند مذهبيون را حذف يا جذب کنند. نمي شود آن ها را از ياد برد. از نظر روانشناسي مذهبيون سياسي تر از ديگر اقشار جامعه هستند. آن ها سر و صداي کمي دارند ولي حرکت مناسب را در وقت خود، به درستي انجام مي دهند. اين فساد ها بيشتر در تبليغات هاي خياباني مشخص شد. تداخل دختر ها و پسر ها در خيابان يعني در ملاعم و رقصيدن و انجام کار حرام و غير اخلاقي   از طرف طرفداران موسوي وکروبي باعث ريزش راي مي شد نه افزايش راي. کاروان ها ي تبليغاتي  کار نوعي در تبليغات بود. بيشتر اين کاروان ها از سوي ستاد هاي موسوي برگزار مي شد. اين کار از نظر تاکتيکي اشتباه بود. بيشتر شرکت کنندگان  در اين کاروان هاي  تبليغاتي از مفرحين و افراد الاف صورت مي گرفت. بيشتر اين افراد از نظر اخلاقي و فرهنگي با  فرهنگ اسلامي  متضاد هستند. مردم با ديدن حرکت ها اين افراد از موسوي زده مي شدند. استفاده از بي حجابي و ترويج آن نيز از اشتباهات اصلاح طلبان بود. خرج هاي بسيار سنگين و گزاف و  فاش شدن علني آن نيز از طرف احمدي نژاد  ضربه ي سنگيني به اصلاح طلبان وارد کرد. به علاوه فاش شدن اينکه چه کساني از نظر مالي اصلاح طلبان و ستاد هاي موسوي را پشتيباني مي کند موجب ريزش راي شد.

راي خاموش!

 مسئله ديگر بيدار شدن راي هاي خاموش بود. بعضي ها فکر مي کنند همه ي آراي خاموش بايد به موسوي مي رسيد. اين مسئله نکته ظريفي دارد که بايد به آن توجه کرد. به نظر مي رسد که بيشتر آراي  خاموش به موسوي رسيده است.اولا، بله مي شود گفت ولي مثلا 70 درصد، 60 درصد نه همه. ثانيا مردمي که بشتر اوقات در انتخابات شرکت مي کردند به احمدي نژاد راي داده اند! چرا چون شعار هاي اصلاح طلبان بوي خوشي نمي داد و نشانه هاي خطر ديده مي شد. کساني که هميشه راي مي دادند احساس خطر کردند. در انتخابات سال 84 تغريبا نصف آراي هاشمي به احمدي نژاد رسيد. چون افرادي که هميشه راي مي دادند باهوش بودند و به خاطر برنامه ها و سخنان تازه ي نامزدها به آن ها راي مي دادند. بشيتر شعار جنبش سبز بوي تخريب دولت مي داد و از نظر ارئه ي برنامه اقتصادي و عمراني کشور ضعيف بود و بيشتر به مسائل ديگر مي پرداخت. در نتيجه اين افراد به احمدي نژاد راي دادند.

تقلب(توهم)

بحثي که کليد اصلي آشوب هاي اخير انتخابات شد بحث تقلب بود. هر کسي اين بحث را مطرح کرد گناهي بسيار بزرگ انجام داد چون باعث تفرقه بين مسلمين و شعيان شد. 6 ماه قبل از انتخابات از طرف رسانه هاي غربي بحث تقلب مطرح بود که رهبر معظم انقلاب  نيز هشدار داده بودند که قول اين حرف ها را نخوريد.سوال اينجا است اگر اصلاح طلبان وستاد آقاي موسوي و کروبي و شخص خودشان مي دانستند که تقلبي در کار است. چرا در انتخابات شرکت کردند؟ کميته ي صيانت از آرا به چه دليلي تشکيل شد؟ يعني اين کميته عرضه ي صيانت از آراء مردم را نداشت؟ از قرار معلوم اين کار از پيش تعيين شده بود که بايد مسئله ي تقلب مطرح شود. از قبل پيش بيني قوي براي پيروزي احمدي نژاد شده بود. مثل جان بولتن، جان بولتن صريحا پيش بيني کرده بود که احمدي نژاد برنده ي قطعي انتخابات است. ديگر سياست مداران نيز اين پيش بيني را کرده بودند. به علاوه استقبال هايي که از کانديد ها در سفر هاي انتخاباتي  مي شد گواه اين مسئله بود. معلوم بود که حداقل 10 ميليون راي از روستا ييان براي احمدي نژاد تضمين شده است. معلوم بود که طبقه ي پايين جامعه به احمدي نژاد راي خواهند داد. چشم اميد ستاد موسوي فقط به تهران و بعضي شهر هاي ديگر بود. استقبالي در مصلاي تهران از احمدي نژاد شد بي نظير بود. اين جا جاي تعجب است که مير حسين در تهران بيشتر از احمدي نژآد راي آورده است. وقعا جاي تعجب است. جاي تعجب است که مير حسين 13 ميليون راي آورده است. در اين اواخر نيز اعتراف بعضي از روئسا و بزرگان ستادها و اصلاح طلبان گواهاين مسئله است مثل ابطحي، عطريانفر و تاجيک و خود خاتمي!  نظريه پردازان حامي احمدي نژاد در راي بالاي 20ميليون  تجمع کرده بودند ولي طرفداران موسوي از 24 ميليون شروع تا 67 ميليون ادامه داشت!(مراجعه به فيلم فتنه ي سبز) مثال: آقاي سازگارا و نوري زاده  هر کدام راي ها متناقضي براي احمدي نژآد و موسوي بيان مي کردند. نوري زاده: احمدي نژاد 10.5 ميليون، موسوي 23 ميليون. سازگارا: احمدي نژاد 7.5 ميليون، موسوي 26 ميليون. ستاد هاي موسوي و شخص هاشمي رفسنجاني از برنده نبودن موسوي مطلع بودند. از 5 روز قبل از انتخابات ستاد ها موسوي نظر سنجي کردند و به اين واقعيت رسيدند که بازنده هستند. سياست عوض شد. سياست فرار به جلو اتخاذ گرديد. يعني ايجاد شايعه مانندي که حتما موسوي برنده اين ميدان است. آيا اين سوال را از خود کرده ايم که چرا خاتمي کنار رفت؟ آيا او نمي دانست که برنده ي اصلي کيست؟ مي دانست خوب هم مي دانست. بزرگان اصلاحات همه مي دانستند. که موسوي بازنده است. براي همين مهره ي کاملا سوخته و ساده لوح را مثل مير حسين را به جلو فرستادند. هدف آن ها بدست گيري قدرت است. در هشت سال رياست جمهوري خاتمي فهميدند که نمي توانند در اين نظام و در اين نوع حکومت به قدرت کامل برسند. براي همين از اول دنبال پرژه ي دوم بودند يعني ايحاد اغتشاش از راه ايجاد توهمي به نام تقلب و در آخر تغيير نظام. با آن همه ناظر چطور مي شود تقلب کرد؟ با ايجاد کميته اي در داخل وزارت کشور که همه ي حزب ها در آن بطور کاملا صريح بر انتخابات نظارات دارند چگونه مي توان تقلب کرد؟ خوب تقلب شده، سندي ارئه دهند. چرا مقدار سندي که ارئه دادند با فرض قبولي تمام اسناد مي توان فقط 1 درصد تقلب در انتخابات را ثابت کرد. در حالي اظهار تقلب بسيار گسترده و 11 ميليوني را داشتند. چرا 11 ميليون تقلب را مطرح مي کنند؟ شوراي نگهبان چه کار بايد مي کرد که نکرد؟ 8 روز مهلت براي ارئه مدارک کافي نبود؟ چه را اصلا به شوراي نگهبان مراجعه نمي شد؟ مگر ادعاي برگرداندن قانون به جامعه و اجراي بدون کم و کاستي قانون به ميدان نيامدند؟ مگر شوراي نگهبان مرجع رسيدگي به شکايات نشد؟ سعه ي صدري که شوراي نگهبان در برابر مدعيان تقلب نشان داد بي نظير بود. امام با لحن سنگيني مي فرمايد:« غلط مي کني قانون را قبول نداري ، قانون تورا قبول ندارد. نمي توان گفت شوراي نگهبان را قبول ندارم.  چون ميزان اکثريت است. حتي اگر قانون بر خلاف ميل شما باشد، بايد بپذيريد.»امام اين، آن ها آن، عملکردشان هم اين. مي گويند: ما شوراي نگهبان را قبول نداريم!!! جوان مردم اين تناقض بسيار بزرگ را چگونه حل کند؟ به نظر مي رسد شکست اصلاحات در چهار ميدان انتخاباتي يعني رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي حسادتي را بوجود آورد. حسادت اصلاح طلبان به اصول گرايان و احمدي نژاد و حسادت بزرگان اصلاحات و مخالفان شخص احمدي نژاد به او باعث ايجاد اين مسائل شد. وقتي اصلاحطلبان فهميدند که راي ندارند از روي حسادت و به خاطر بعضي مسائل ديگر دو پرژه را اتخاذ کردند 1- هر طور که شود، به هر نحوي بايد پيروز انتخابات شوند.2- اگر نتوانستند پيروز شوند کودتاي مخملي کرده و دولت را بدست گيرند و در سطح بالاتر نظام را تضعيف يا از بين ببرند که نتوانستند. مطرح کردن تقلب يک نقشه بود. اسنادي که مبني بر تقلب اعلام مي کردند با هم فرق داشت. در سايت ها و رسانه ها ي گفتار ي و نوشتاري اسناديشان يک کتاب صد صفحه اي مي شد ولي در مقابل شوراي نگهبان عاجز از ارئه ي اسناد بودند. جالب اينجا است که  در 5 روز مهلت اضافي به شوراي نگهبان مراجعه هم نشدف حال هنوز بماند که اسنادي ارئه شود. اسنادي که سر صداي  بيشتر بود براي نمونه اين بود که چرا در بعضي از شعبه ها درصد راي دهندگان از واجدين شرايط  بيشتر بود؟ مثلا انزلي 140 درصد. جواب : اولا روز انتخابات کي بود؟ 22 خرداد، روز جمعه. از اولين روز هاي آغازين تعطيلات تابستاني و در ضمن جمعه بود. يعني زماني که حداکثر مسافر به شمال ايران سفر مي کنند. ثانيا اين مگر سندي براي تقلب کسترده در انتخابات است. بايد بيايند و شعبه هايي که در آن تقلب شده معرفي کنند. ديگر اسنادي که از رسانه گفته مي شد بشتر آن ها جوک بود. مثلا چرا عکس احمدي نژآد در شعبه فلان بود يا موسوي داماد لرستان و فرزند آذربايجان است. کار به آنجا رسيد که شوراي نگهبان اصرار مي کرد که بياييد اسنادتان را ارئه دهيد و جامعه را ملتهب نکنيد.اگر کمک رسانه هاي خارجي نبود نمي توانستند حتي پا شوند يا آبروي از دست رفته خود را باز گردانند. جالب اين است که وقتي به شبهات انتخاباتي از از طرفه ستاد انتخابات جواب هاي منطقي ارئه شد. و جواب هاي بيشتر مسائل بصورت صريح مطرح گشت باز رسانه هاي  غربي و سايت هاي مخالف همان مسائل تکراري را مطرح کردند! اين چه منطقي است؟

تظاهرات و مسايل حاشيه اي آن

1-قانوني!:مسئله اي که در جامعه مطرح شد و باعث ايجاد شبهه در مردم و بعضي از خواص شد اجازه ندادن وزارت کشور براي تظاهرات مخالفين بود. اين قضيه از آنجا شروع شد که جنبش سبز اين تظاهرات را قانوني مي دانست و وزارت کشور قانوني نمي دانست. جنبش سبز بر روي اين مسئله بسيار مانور داد ولي رسانه هاي داخلي براي برطرف کردن اين شبهه کم لطفي کردند که اين اشتباه بود. جنبش سبز دليل خود را قانوني کرده بود! به طوري که در رسانه هاي خود وقتي اقدام به تحليل يا انتقاد از اين مسئله مي کردند با لحني زيرکانه مي گفتند: « بر اساس اصل 27 قانون اساسي دولت بايد اجازه ي راهپيمايي براي مخالفين و جنبش سبز مي داد که نداد. اصل 27 قانون اساسي اين مسئله را بيان مي کند که هر گروهي بخواهد مي تواند اعتراض کند و تظاهرات اعتراض آميز انجام دهد. جنبش سبز در حرکتي فهيمانه در صدد اجراي اين قانون اقدام به راهپيمايي کردند.» حال بياييد اصل 27 قانون اساسي را بهتر ببينيم. پيش از آن بايد گفت که هر عاقلي مي داند که يک اصل از قانون اساسي هر کشوري چندين ماده و تفسير دارد. در اين مطلب فقط به مسئله اعتراض پرداخته است يعني کليت مطلب را مي گويد نه اصل آن را. خوب اين اصل در اصل چه گفته. هر گروهي اگر مسئوليت تظاهرات را بر عهده بگيرد و تعهد دهد که از سلاح استفاده نخواهد شد و بر ضد نظام اسلامي نباشد مي تواند تظهرات کند. در ضمن بايد مجوز از وزارت کشور دريافت کند. مي بينيم که هيچ کدام يک از آن ها رعايت نشد پس چه قانوني بودني؟ وقتي وزارت کشور به ستاد موسوي بيان مي کند که آيا مسئوليت تظاهرات را بر عهده مي گيري؟ مي گويد نه! چه مجوزي؟ تظاهرات روز اولشان قانوني بود بقيه تظهرات ها چه مي شود؟ وقتي در اين 8 ماه تغريبا 10در صد اموال عمومي خسارت مي بيند، چرا بايد وزارت کشور به جنبش سبز مجوز مي داد؟

2-شهدا ي سبز: از اين افراد بايد پرسيد آيا مي دانيد شهيد يعني چه؟ از نظر لغوي يعني چه؟ شهيد يعني کسي که در راه خدا(في السبيل الله) شهيد شود. کدام يک از شهداي آن ها در راه خدا شهيد شدند؟ کدام يک غسل شهادت کرده بودند؟ آيا شهدايشان براي حفظ اسلام شهيد شدند؟ اين که امکان ندارد! آمده اند براي براندازي نظام جمهوري اسلامي، يعني کاملا بر عکس. هر کس کشته شد يا به مرگ جاهليت مرد يا به هلاکت رسيد. بايد اين را در نظر گرفت که هر کسي که لياقت شهيد شدن دارد شهيد مي شود نه هر کس. آيا فردي مثل ندا آقا سلطاني که با دوست دخترش در سواحل خوش مي گذراند لياقت شهيد شدن را دارد؟ آيا کسي که که بدون حجاب در خارج رفت و آمد مي کند شهيد در راه اسلام مي شود؟! آيا هدف شهدايي مثل ابا عبد الله و جنگ تحميلي با اين شهداي ساختگي هم خاني دارد؟ آيا کسي که در از طرف انگليس اجير شده مي تواند شهيد در راه خدا باشد؟ چرا بر روي شهيدي بي حجاب اينقدر مانور داده مي شود در حالي که شهيده حجاب مثل مرو شرويني خبر قتلش 10 روز بعد منتشر مي شود؟ اين چه قانوني است؟ بالاخره بايد به اين مسائل جواب داده شود.  72 شهيد ساختگي مطرح شد که در واقعيت 17 نفر کشته شده بودند. حداقل  شش نفر آن ها توسط رسانه ها داخلي  فاش شد که دروغ محض است. نمي شود نام 72 نفر را نوشت و گفت اين ها کشته شدگان در تظاهرات هستند. بايد هويت دقيق آن ها را بيان کنيم. آيا پليس راهنماي رانندگي از شما فقط نامتان را مي پرسد يا کارت شناسايي در خواست مي کند. مي گويند صداي رگبار در تظاهرات ها بگوش مي رسيد. آيا با يک فيلم مشکوک مي شود اين مسئله را ثابت کرد. چه بسيار فيلم هاي واقعي از کشتن مسلمانان مظلوم و شيعيان توسط آمريکا و اسرائيل و وهابيون و ... موجود هست. آنوقت با اين قانون بايد صداي فلک را کر مي کردند. اگر آن ها ادعاي کشته شدن هزاران نفر را مي کنند تعداد آن ها را اعلام مي کردند. هويتشان را فاش کنند. اعلاميه ي آن ها را بياورند. حداقل بايد 10عکس از شليک مستقيم پليس به اين گروه ديده مي شد که چيزي تا به حال مشاهده نشده است. هر عکس يا سندي که از طرف جنبش سبز در باره ي اين مسئله مطرح شده مشکوک بوده. شاخص ترين آن ندا آقا سلطاني بود که به آن مفتزهي فاش شد که دروغ بود. از فاش شدن کذب بودن بعضي از اسناد جنبش سبز بايد فهميد اين جنبش نمي خواهد راست بگويد. معلوم است که وقتي يکي از روئساي جنبش سبز مي گويد :«جنبش سبز خون مي خواهد.» اين خون در راه پيروزي آن ها ريخته نمي شود. خودشان بايد خون بريزند.

3- حمله ي پليس به مردم!: مي شود از آن هايي که اين مسئله را بسيار بزرگ کردند پرسيد آيا وظيفه ي پليس در مقابل تظاهرات کنندگاني که بدون مجوز وزارت کشور به خيابان ها ريخته اند يعني تظاهرات آن ها غير قانوني است، چيست؟ مي شود از آقاي اباما و نتانياهو و آقاي المرت پرسيد آيا گروهي از مردم کشور شما غير قانوني به خيابان ها بريزند و تظاهرات مسالت آميز و آرام انجام دهند پليس کشور شما چکار مي کند؟ هنوز بگذريم از اغتشاش کردن. مي شود از آقاي اوباما درباره ي قيام سياه پوستان در آمريکا بپرسم؟ مي توانند بگويند که پليس با سياه پوستاني که مي گفتند ما را آدم حساب کنيد چه کار کردند؟ در اين قيام تمام يگان ها پليس و ارتش به سرکوب سياه پوستان پرداختند. از شليک مستقيم بگير تا موشک باران مردم. مي شود از اين نتانياهوي کثيف بپرسم چرا فلسطيني هايي که تظاهرات مي کنند و مي گويند زمين هاي زراعي ما را پس بديد آشوب گر خطاب مي شوند و جوابشان بستن آب آشاميدني آن ها مي شود؟ اين چه نوع حقوق بشري است؟ پليس ايران چه بايد مي کرد با افراد جاهلي که اتوبوس و بانک و مسجد و قرآن آتش مي زدند؟ پليس با افرادي که چادر زن با حجاب را پايين مي کشند، بسيجي را لخت مي کنند، حسينه ي را آتش مي زنند، خانه ي مردم را آتش مي زنند، امنيت جامعه را از بين مي برند، به اسلام و اباعبدالله توهين مي کنند، چه بکند؟ پليس بايد شديد تر از اين بسيار شديد تر از اين با اغتشاش گران برخورد مي کرد و اين نشانه ي کم کاري پليس است. رفتار هاي پليس هاي کشور هاي غربي بسيار شديدتر از پليس ايران در اين اغتشاشات هست. نظام رأفت بسياري نشان داد که در اين هدفي بسيار بزرگ در پيش دارد و آن رسوايي است. نمي شود تهمت وحشيانه بودند حرکات پليس را زد.

?-اکثريت(ما بيشماريم): معيار بيشمار بودن چيست؟ يا علمي تر،معيار اکثريت بودن چيست؟ جمله امام(ره) کافي است:« ميزان راي ملت است.». راي 40 ميليون ملت ايران از 46 ميليون جمهوري اسلامي است. هنوز اين نيز دقيق نيست. آيا رفراندومي شده است؟ يکي از خواسته هاي جنبش سبز برگزاري رفراندوم است. تفکري ديگر ادعا مي کند شايد مردم ديگر جمهوري اسلامي را نمي خواهند يعني اگر رفراندومي برگزار شود اکثريت مردم به جمهوري اسلامي راي نخواهد داد و در يک کلام همان شعار ما بيشماريم. در جمله «شايد» است هر وقت «شايد» حذف شود بايد ادعاي بي شماري کرد. اين حرف مثل اين است که ادعا کنيم امکان دارد بعد از 2.5 ثانيه زلزله شود پس بياييد به زير ميز برويم! در کشور ايران يک بار رفراندوم انجام شده است و مردم بيش 98 درصد به جمهوري اسلامي راي دادند. سخت امکان دارد که حکومتي با اين راي بسيار در 30سال به اين حد ريزش داشته باشد. لا ممکن است. به علاوه، راهپيمايي که دو طرف انجام مي دهند کاملا قابل فهم است که چه گروهي اکثريت هستند. جنبش سبز ادعا مي کند به اين خاطر کم ديده مي شويم که پليس و باتوم ها موجود اند! اين حرف غير منطقي است. چون در اين کشور 30 سال پيش مخالفان حکومت قيام کردند و آن را زمين زدند در حالي که حکومت با تانک هايش از روي همين مردم مي گذشت. همين مردم 40هزار نفر شهيد دادند ولي مردم کارشان را کردند. حال شما از باتوم مي ترسيد؟ اگر دل و جراتش را دارند بايد قيام کنند هر چند هدفشان کاملا غلط باشد و اگر نه باشد ساکت باشند و به حقوق اکثريت احترام بگذارند.وقتي که در 22 بهمن بيش از 50ميليون طرفدار نظام به خيابان ها مي ريزند و اعلام حمايت تمام و کمال از نظام اسلامي مي کنند. درحالي که طرفداران جنبش سبز در اين کشور پهناور يک تجمع هم نمي توانند معلوم مي شود چه کسي بيشمار است. اگر بيشمار بودند بايد روز بعد انتخابات کار نظام را تمام مي کردند نه اينکه 8 ماه نتوانستند حتي بحران مهمي ايجاد کنند و فقط ريزش داشتند و بس.

شبکه ها بيگانه: بيگانه چه افراد يا تشکل هايي را گويند؟ بيگانه يعني کسي که به فرهنگ ما تعلق ندارد. بيگانه با رفتار و کردار ماست. بيگانه با تفکر ماست. بيگانه با تقدّسات ماست. بيگانه با شريعت ماست. بيگانه با دين ماست. بيگانه با حرکت ماست. بيگانه با هدف ماست. بيگانه با ايمان ماست. بيگانه با حقيقت ماست. بيگانه تئوري ماست.اگر فردي يا تشکلي يا گروهي يا حتي کشوري با اين شاخص ها بيگانه و آشنا نباشد، بيگانه به حساب مي آيد. با اين تعريف فرهنگ غرب بيگانه با ماست. آمريکا و اسرائيل بيگانه با ماست. بيگانه فقط در نا آشنايي با آن تعريف است. ولي اگر کساني با اين تفکر مخالف باشند، دشمن به حساب مي آيند. ولي امروزه همه ي بيگانگان دشمن ما شده اند. پس اين لغت يعني بيگانه مساوي دشمن است. با اين حساب اسرائيل و آمريکا و انگليس و ... دشمن و بيگانه هستند. چون از زمان ظهور يهودا(پسر يعقوب) دشمني خود را عليه حق نشان دادند و بعد با آمدن موسي و تحريف کتاب او و ناديده گرفتن احمد و در صدد در آمدن براي نابودي اين نام ومذهب به آن حمله کردند. بعد وقفه اي در قرون وسطا پيش آمد. ولي باز بعد از قرون وسطا به خود آمدند و همکنون در تلاش براي نابودي اسلام و هر ديني هستند حتي دين خودشان. حال هر گروهي از درون اين کشور ظهور کند و به تبليغ تفکر آن ها و نفي تفکر اسلام و يا تضعيف آن به هر نحوي اقدام کنند. بزرگترين کاري که انجام دادند ايجاد رسانه ها عليه اسلام است. به هر رنگ و تعداد. از يک سو آن هايي که اسلام را نمي شناسند را تغذيه وشستشوي مغزي مي کنند از سوي ديگر مسلمانان را مورد حمله قرار مي دهند. از يک طرف بيننده اي را از اسلام زده مي کنند و از سوي ديگر به مسلمان القا مي کنند که راه را کج مي روي را درست مسلماني اين راه است. تا حال بسيار موفق بودند. کشور هاي مسلمان را تحت سيطره دارند. و از آن ها به يک اشاره و از اين ها به سر دويدن. و يا حداقل به مقدار زيادي دولت هاي اسلامي را تحت استعمار دور خود قرار دادند. امروزه به همت انقلاب اسلامي چند کشوري بيدار شده اند. اين شبکه ها فتنه ي اخير را يک بهانه ي خوب براي اجراي اهداف شومشان مناسب ديدند و به هر نحوي براي مقابله کردن با اين نهضت اسلامي کار کردند. شبکه ها بي بي سي و صداي آمريکا و سايت ها ي جرس و بالاترين از گردن کلفت هاي آن ها بودند. صد ها ميليون تومان خرج کردند. ولي از نظر رسانه اي شبکه بي بي سي از همه ي اين ها سر بود. بطوري که اگر اين شبکه نبود کار جنبش سبز خيلي وقت ها بود که8 تمام شده بود.اين شبکه تغريبا 1 سال قبل از انتخابات شروع به کار کرد با رويکردي واقعا پيچيده و خطر ناک. تاکتيکش را اين گونه کرد که در اوايل کار راستگويي خود را نشاند دهد. سپس وارد صحنه ي انتخابات شود. خود را بي طرف جلوه داد. ولي بوي حمايت از جنبش سبز را مي داد. در روز هاي قبل از انتخابات اين مسئله کاملا مشحون شد. علنا به کمک جنبش سبز رفته بود و گاهي به طرف ديگر سو بر مي داشت. اين شبکه به شايعات خيلي علاقه داشت. تحليل هاي اين شبکه کاملا بي اساس بود ولي تاکتيک خاصي در تحليل هاي خود به کار مي بردند که بيننده را به خود جذب مي کرد. نقش اين شبکه چنان قوي بود که اگر نمي بود موسوي نمي توانست 13 ميليون راي بياورد. در جريان انتخابات اين شبکه يکي از ارکان مهم کودتاي مخملي بود. عنصر هدايت کننده. اين شبکه بعد از انتخابات به القاي توهمي به نام تقلب پراخت. درست که منطقي خود را نشان مي داد ولي سندي براي اثبات تقلب ارائه نداد و بيشتر به نظرات بينندگان مي پرداخت. مي گفت فلاني نظر شما در باره ي انتخابات چيست؟ مي گفت تقلب، اين شبکه هم به آن دامن مي زد. پخش لحظه به لحظه ي تظاهرات طرفداران جنبش سبز از ديگر کار هاي اين شبکه بود. اشتباهات تاکتيکي اين شبکه باعث ريزش بينندگان او شد. مثلا در روز17 آذر عکس امام که پاره شد و تصويري نامعلوم از سوزاندن عکس امام نشان داده شد. اين شبکه نيز با آب و تاب و خوشحالي مفرد به اين مسئله دامن زد. فرداي آن روز که واکنش شديدي از سوي مردم ملاحظه شد و موسوي و کروبي براي برگشت آبروي از دست رفته يشان اين مسئله را محکوم کرد که کاملا سياسي بود، اين شبکه به طرفداري از جنبش سبز پرداخت و با دلايل نقلي ضعيفي سعي در اثبات اينکه عکس امام را طرفدارن جنبش سبز پاره نکرده بلکه حزب اللهي لين کار را کرده و به سر اين افراد انداخته اند. دروغ بودن اين مسئله کاملا معلوم است.چون جنبش سبز که به آرمان هاي اصلي امام به راحتي توهين مي کند چه برسد به عکس امام. توهين به آرمان هاي امام يعني توهين به امام. درضمن در فيلم هايي که خودشان به اينترنت دادند ديده مي شود که بنر هاي امام را پاره مي کنند به عکس امام سنگ پرتاب مي کنند اين افراد به امام حسين توهين مي کند چه برسد امام. امام گفت آن روزي که دشمن از ما تعريف کرد بايد عزا بگيريم، بي بي سي دشمن ماست. اين حمايت سنگين از طرف اين شبکه و شبکه هاي ديگر معاند جمهوري اسلامي از جنبش سبز نشان مي دهد که راه را کج مي روند.

يکي ديگر از اشتباهات بي بي سي اين بود که به مخالفان جنبش سبز و طرفداران جمهوري اسلامي بها نداد. اين شبکه با قانون اساسي که دارد يعني با بي طرف جلوه دادن خود مي خواهد راه را ادامه دهد ولي يک اصل وجود دارد آن هم اين است که بايد از دشمنش بد بگويد. با هر ساز و کاري که باشد بايد بد بگويد. اين اصل را مي توان به هر سبک و شيوه اي در شبکه خود اجرا کرد. بي بي سي شيوه و تاکتيک خوبي را انتخاب کرده که تا حال بهترين راه است. اين تاکتيک را بايد کن کافت کنيم. اين تاکتيک بايد به اين شيوه انجام شود:1- اول از همه بيننده براي خود جذب مي کنند2- تماشاگراني مي سازند که بيننده ي هميشه گي اين برنامه است. يعني اگر اين شبکه اشتباهي کرد حتي اشتباه بسيار فاحش به حساب اين که انسان جايز الخطا است بگذارد و و به هر نحوي اين شبکه را راستگوترين و شفاف ترين شبکه بنامد.3- بيننده گان خود را با توجه به اصل بي طرفي در يک راه مي گانجانند.4- در خبر ها و تحليل هاي خود به هدف اصلي خود اشاره نمي کنند و فقط به اصل خبر رساني خود تکيه مي کنند. يعني نمي گويند ما دشمن خوني جمهوري اسلامي ايران هستيم، مي گويند مردم ايران اين خواسته را دارند.5- بيشتر به نظرات مردم مي پردازند، مي گذارند اول مردم مورد نظر آن ها تحليل کنند بعد خودشان سخن مورد نظرشان را بگويند.6- فقط به اخبار هايي مي پردازند که به نفع آن ها و به ضرر نظام باشد. معلوم است بننده در بعد از شنيدن اين خبر راست بودن آن را از جايي ديگر مطلع مي شود پس مي گويد بي بي سي شبکه ي خوبي است در حالي که نمي داند بي بي سي خبر هايي را نمي گويد. و اگر هم بگويد زود از آن مي گذرد.مثلا مي گويد امروز 5نفر از متهمين اغتشاشات بعد از انتخابات اعدام شدند. حکومت ايران به قلع و قمع مخالفانش مي پردازد. نمي گويد اتهام آن ها چه بوده نمي گويد چرا اعدام شدهاند نمي گويد در اسلام چه کسي را اعدام مي کنند نمي گويد اين اعدام شدگان چه جنايت هايي کردند که اعدام شدند نمي گويد که اکثريت مردم ايران اعدام اين ها را مي خواهد.7- بعضي اوقات به طرفداران حکومت نيز مي پردازد. مي گويد فلاني پشت خط است بفرماييد وقتي فهميد که، کسي که پشت خط است طرفدار نظام است مي گويد ممنونيم از نظرتان خيلي خوشحال شديم ولي به علت تنگي وقت خداحافظ تا ديداري ديگر. خوب اين تاکتيک خود نيز مشکل دارد بي بي سي مخاطب را يک احمق به حساب آورده يا يک فرد گرفتار هواي نفس. هر دو گروه مجودند ولي اقليتند. خود اين بي بي سي چندين حکومت را در جهان عوض کرده چون واقعا ملت آن ها از نظر هوش سياسي ضعيف اند دستور العملي ندارند تا به آن عمل کنند. امام(ره) به مردم ايران دستور عمل داد و اين دستور العمل جاويد است. درضمن ايران کشوري است که بيشتر مردم آن آگاهند، درس خوانده اند، وقايع انقلاب را ديده اند، ديده اند که همين بي بي سي کليد کودتاي 28 مرداد را زد. بالاتر از همه در حکومت اسلامي ايران ولايت فقيهي وجود دارد که بالاترين هوش سياسي را دارد. با يک کلمه انديشه مردم را تغيير نمي کند . اوباما سه بار مقام معظم رهبري نامه نوشته و از پي بردند قدرت کليدي نظام يعني ولايت فقيه اذهان کرده است. در اين نامه ها نيز ايران را به مذاکره دعوت کرد. آيت الله خامنه اي هوشمندانه با ديدن آينده در فروردين 88 فرمودند اين مذاکره ها مثل دستکشي است که معلوم نيست پشت سر آن چيست. بايد اين ها برطرف شود که برطرف شد و چهره ي کريه اوباما و آمريکا ديده شد. يکي از اشتباهات ديگر بي بي سي اين بود که با آيت الله خامنه(دامت برکاته) درافتاد. تاريخ نشان داده هرکس با وليه فقيه و يا امام معصوم در افتد بر افتد. اين يکي از بزرگترين اشتباهات اين شبکه بود. اين جريانات را همگي مقام معظم رهبري هدايت کردند. سياست مداران غربي و سياست مدارن سازمان آزادي در خارج، خود اذعان مي کنند که در ايران کودتاي مخملي بايد اتفاق مي افتاد ولي نشد بعد خود نيز اظهار مي کنند که نقش ولايت فقيه تمام نقشه ها ي ما را نقش بر آب کرد. همانطور که در اول گفتيم نبايد نقش مذهبيون را ناديده مي گرفتند.  حال آخرين حرف، چرا بايد بي بي سي راست بگويد؟ چرا شبکه اي به اين بزرگي به زبان فارسي افتتاح شد؟(فارسي يکي از زبان هايي است که ملت هاي کمي با اين زبان سخن مي گويند). به چه هدفي افتتاح شد؟ چرا روسا و کارکنان آن ها صهيونيست و بهائي اند؟ دوستداران اين شبکه به ما جوا بگويند تا ما بدانيم!

صداي آمريکا فقط بر طبل مخالف مي زند. اين شبکه حتي در بين مخالفين نظام نيز برد ندارد. بس نياز به بحث ندارد!

نويسنده: امين عظيمي، منبع تمام رسانه هاي ايران و خارج

A.A
دوشنبه 3/12/1388 - 19:56 - 0 تشکر 185268

1 – عنوان یا تیتر مطلب

لو كنت ایرانیة (كاش ایرانی بودم)

2 – کلید واژه ها

ایران، انقلاب، جهان اسلام، بیداری اسلامی

3 – تولیدی یا تلفیقی یا تجمیعی

تولیدی

4 – متن مطلب

برایم جالب است که ببینم مردم منطقه،‌ در ٣١ ساله شدن انقلاب، چه نگاهی به ایران و ایرانیان دارند. سری به یکی از مهمترین سایت‌های خبری عربی می‌زنم: «الجزیـــره».

«إیران تحتفل بذکرى ثورتها» (ایران سالگرد انقلابش را گرامی‌ می‌دارد) تیتری است که این سایت قطری برای خبر جشن‌های انقلاب انتخاب کرده است. نگاهی به کامنت‌های خبر می‌اندازم:

یک عربستانی، که در مقابل پیشرفت علمی‌ ایران در دانش‌های انرژی هسته‌ای، ساخت و پرتاب ماهواره، شبیه‌سازی، روبات، لیزر، نانو و ... شگفت‌زده شده، می‌نویسد:

«انا لا أتفاجأ لو ان ایران اختبرت قنبله ذریه حتى من قبل ۵ سنوات ولا اتفاجأ انهم وصلوا المریخ و لکن الذی لا اصدقه و لایمکن حتى اتخیله ان العرب یستطیعون ان یصنعوا معجون اسنان او حتى عود کبریت فالى الامام ایها الشعب الایرانی العزیز اما نحن فلم یبقى لنا غیر الذل و الهوان و ...»

من غافلگیر نمی‌شوم اگر ایران قبل از پنج سال دیگر بمب اتمی‌اش را آزمایش کند، و غافلگیر نمی‌شوم اگر آنها به مریخ بروند، اما آن چیزی را که تایید نمی‌کنم و حتی نمی‌توانم فکرش را بکنم این است که عــرب‌ها بتوانند یک خمیر دندان یا حتی چوب کبریت بسازند، پس به پیش بروید ای مردم عزیز ایران که برای ما چیزی جز ذلت و حقارت و ... نمانده است.

فاطمه از الجزائر می‌نویسد: کاش من هم یک ایرانی بودم:

«هزنی کلام السید نجاد شاهدت الخطاب مطولا على قناة العالم . یاریت یجرأ احد عربی ان یقول شیء قلیل من ما قاله. حتى اننى تمنیت لو کنت ایرانیة. انا اکره الاستسلام.»

سخنرانی (٢٢بهمن) احمدی نژاد مرا به لرزه انداخت، سخنرانی را به صورت کامل از شبکه العالم دیدم. ای کاش یک عرب جرات می‌کرد تا کمی ‌از چیزهایی را که او گفت بگوید. آرزو می‌کنم که ای کاش ایرانی بودم، من از تسلیم شدن بیزارم.

لیلى از مراکش می‌نویسد:

«الف مبروک للثورة الاسلامیة فی ایران. الف مبروک لکل الانجازات العلمیة و التقنیة ... الله معکم و نحن المضطهدین معکم ایضا، الى الامام.»

هزاران تبریک به انقلاب اسلامی ‌ایران، هزاران تبریک به موفقیت‌های علمی ‌و تکنولوژی ... خدا با شماست و ما مظلومان با شماییم ... به پیش بروید.

أحمد که از سخنان ضد آمریکایی مقامات ایرانی به وجد آمده، می‌نویسد:

«‌هاکذا هی الحریة ماأحلاها. أنا استمعت لکلمة نجاد الیوم التی تحدی فیها لغرب و یالها من کلمه و یاله من رجل و الله أن أحسد الإیرانیین علی‌هذه الحریة وصرت أستحیی من عروبتی و أتمنی أن یکون حکام العرب العملاء مثل حذاء نجد فقط لا أکثر. ألف ألف مبروک لکم یا أمتنا التی نعول علیها بعدما فقدنا من نعول علیه.»

این همان آزادگی است و چقدر شیرین است، من سخنان رئیس جمهور ایران را امروز (٢٢بهمن) شنیدم که غرب را تهدید می‌کرد، احسنت بر این سخنرانی، به خدا قسم به ایرانی‌ها به خاطر این آزادگی حسادت می‌ورزم و از عرب بودن خود شرمگین هستم، آرزو می‌کنم که کاش حاکمان عرب فقط مثل کفش رئیس جمهور ایران بودند نه بیشتر! هزاران هزار تحیت بر شما ای امت ما، که امید ما به شماست در زمانه ای که هیچ امیدی نداریم.

در کل، ١۴ نفر ١٨ کامنت گذاشته اند که با کسر ٢ ایرانی عرب، ١٢نفر غیر ایرانی درباره انقلاب ایران نظر داده اند.

از این مجموع، ٢ نفر (با دو کامنت) مخالف انقلاب هستند که یکی شان گرایش وهابی و ضدشیعی دارد و دیگری طرفدار رژیم سابق عراق است. ١ نفر (با دو کامنت) بی‌طرف است و ٩ نفر (با ١٢ کامنت) طرفدار انقلاب اسلامی ایران. البته برای آنکه به نتایجی کاملا دقیق برسیم به نمونه آماری گسترده ای نیاز است و این فقط مشتی است نمونه خروار.

سایت فرانس ٢۴ هم بخش عربی دارد. خبری زده با عنوان «ذکرى قیام الثورة الإسلامیة: الأحداث ساعة بساعة» (گزارش ساعت به ساعت رویدادهای تهران در سالگرد انقلاب اسلامی) اما در این گزارش، بزرگترین رویداد تهران در سالگرد انقلاب نادیده گرفته می‌شود.

در پایین خبر فقط یک کامنت وجود دارد، آن هم برضد این سایت فرانسوی:

قاسم از کویت:

شتان بین الحق والباطل وبین العباءة والسفور، الملاین خرجوا لنصرة الثورة و انتم تركزون علی من تریدونهم یا أبناء ساركوزی ... نعم نعلم أن أمنیتكم إطاحة الحكم بإیران لاكنكم سترون من سیسقط ؟ لن تكون إیران خانعة لكم أیه الغرب تحلمون أن تكونوا لطول الدهر أسیاد وغیركم العبید.

«انقلاب سقوط نمی‌کند، ۴ انگشت فاصله است بین حق و باطل (اشاره به فاصله چشم و گوش) و بین پوشاندن و پرده افکندن از حقیقت.

ای فرزندان سارکوزی! میلیون‌ها نفر برای پشتیبانی از انقلاب تظاهرات کردند ولی شما فقط بر روی کسانی که دوستشان دارید زوم می‌کنید، بله می‌دانیم که آرزوی شما نابودی نظام ایران است اما به زودی خواهید دانست که چه کسی ساقط می‌شود. ایران در مقابل شما تسلیم نمی‌شود، ای غربی‌ها! این رویاست که در طول تاریخ شما همیشه رئیس باشید و غیر شما بنده و مطیع»

5 – نام نویسنده و منبع مطلب

مجید مقدس

جمعه 7/12/1388 - 2:21 - 0 تشکر 186131

بخش کوتاهی از فرمایشات رهبری در دیدار با خبرگانرهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان:افرادی كه حاضر نیستند قانون و رأی اكثریت را قبول كنند و نقطه قوتی همچون انتخابات افتخارآفرین چهل میلیونی را تبدیل به نقطه ضعف می‌كنند صلاحیت حضور در چارچوب نظام اسلامی را از دست می‌دهند كه از دست داده‌اند.کمرنگ کردن مرزها، خطایی فاحش است و باعث سردرگمی مردم می شود. بنابراین، باید از مخالفان نظام اعلام برائت شود ومرزها کاملاً روشن باشد.اگر مرزها شفاف نشود عده ای می توانند با قصد خیانت و بدون اینکه شناخته شوند وارد چارچوب شوند ضمن اینکه عده ای دیگر نیز بدون آنکه متوجه باشند از مرزها خارج می شوند بنابراین عدم مرزبندی اشتباهی بزرگ است.هر حرفی و هر اقدامی ابتدا باید با وظیفه اصلی یعنی حفظ و تقویت نظام اسلامی سنجیده و سپس بیان یا انجام شود. در مسائل فرعی اختلاف نظر مهم نیست و قابل حل است اما باید با مرزبندی روشن در مسائل اصلی، صف کسانی که پایبند هویت نظام هستند با کسانی که مخالف دینداری مردمند و با قانون معارضه می کنند مشخص شود .

شنبه 15/12/1388 - 11:17 - 0 تشکر 188338

-بهتر بود درج مقالات و مطالب روال عادی خود را طی می کردو مدیران مطلبی را که مناسب بود انتخاب می کردند-پیشنهاد دیگراینکه مناسب است در ذیل مطالب ارسالی توسط اعضاء نوعی تیک با عنوان "پیشنهادبررسی جهت صفحه اول" در آن ایجاد تابسیاری از اعضاء بتوانند مطالب خود را بدین وسیله معرفی کنند .

اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شیطان را مپرستید زیرا وى دشمن آشكار شماست (60)یس

پنج شنبه 27/12/1388 - 15:37 - 0 تشکر 190651

دشمن شناسی/بخش اول


اقسام دشمن از نظر حضرت علی(ع)
ازدیدگاه حضرت علی (ع) دو نوع دشمن در جامعه وجود دارد:
دشمن آشكار و دشمن پنهان. از منظر علی(ع) كم خطرترین دشمن، دشمنی است كه دشمنی خود را آشكار كرده است، حضرت می فرماید:«اوهن الاعداء كیداً من اظهر عداوته»«سست ترین دشمنان كسی است كه عداوتش را آشكار ساخته-است.»
و درجای دیگر می فرمایند:«من اظهر عداوته قل كیده»«آن كس كه دشمنی اش را اظهار كرده، توطئه و مكرش كم است.»
آن حضرت اظهارمی دارد: خطرناك ترین دشمن، دشمنی است كه دشمنی اش را پنهان می كند و این دشمنی همانا نفاق است. امام(ع) دراین زمینه می فرمایند:«شرالاعداء ابعدهم غوراً و اخفاهم مكیده »
«بدترین دشمنان كسانی اند كه حیله خود را بیشتر پنهان می دارند.»
سخت ترین ضربه به مكتب اسلام از ناحیه همین نوع دشمنان بوده است.
علی(ع) دراین باره می فرماید:«انما اتاك بالحدیث اربعه رجال لیس لهم خامس: رجل منافق مظهر للایمان متصنع بالاسلام لایتاثم ولایتحرج، یكذب علی رسول الله(ص) معتمداً، فلو علم الناس انه منافق كاذب لم یقبلوا منه و لم یصدقوا قوله ولكنهم قالوا صاحب رسول الله(ص) رآه و سمع منه ولقف عنه فیأخذون بقوله»
«افرادی كه نقل حدیث می كنند، چهار دسته اند و پنجمی ندارند: نخست، منافقی كه اظهار اسلام می كند، نقاب اسلام را به چهره زده، نه از گناه، باكی دارد و نه از آن دوری می كند، عمداً به پیامبر(ص) دروغ می بندد.اگر مردم می دانستند كه این شخص، منافق و دروغگو است، از او قبول نمی كردند و تصدیقش نمی كردند، اما چون از واقعیت او آگاه نیستند، می گویند وی صحابی رسول خدا است، پیامبر(ص) را دیده و از او حدیث شنیده و مطالب را از او دریافت كرده است، به همین دلیل گفته اش را می پذیرند.»
مشكل ترین مبارزه ها، مبارزه با نفاق است، مبارزه با زیرك هایی است كه احمق ها را وسیله قرار می دهند. این پیكار از پیكار با كفر مشكل تر است زیرا جنگ با كفر، مبارزه با یك جریان آشكار است و اما مبارزه با نفاق، در حقیقت مبارزه با كفر مخفی است.
نفاق دو رو دارد: یكی روی ظاهر كه اسلام است و مسلمانی، و یك روی باطن كه كفر و شیطنت است و درك آن برای توده ها و مردم عادی بسیار دشوار و گاهی غیرممكن است.
از این رو مبارزه با نفاق ها در بسیاری از موارد به ناكامی منجر شده است، زیرا بسیاری از مردم شعاع درك شان از سر حد ظاهر نمی گذرد و نهفته را روشن نمی سازد و تا اعماق باطن نفوذ نمی كند.
علی (ع) در نامه ای به محمدبن ابی بكر می فرماید:
«پیغمبر به من گفت: من بر امتم از مؤمن و مشرك نمی ترسم، زیرا مؤمن را خداوند به سبب ایمانش باز می دارد و مشرك را به خاطر شرك ورزی خوار می كند، ولكن بر شما از هركه در دل، منافق است و زبانی دانا دارد می ترسم، اینان كلامی كه می پسندید، می گویند و آنچه را ناشایسته می دانید می كنند.»
امیرالمؤمنین(ع) در بحث دشمن شناسی بیشترین تأكید را درباره نفاق دارد. به اعتقاد علی(ع) بیشترین هم و غم دشمن در مبارزه با اسلام پاشیدن بذر نفاق در بین مسلمانان است. جریان قاسطین نیز در جنگ صفین ازطریق پاشیدن بذر نفاق در صفوف مسلمین توانست حكمیت را بر حضرت تحمیل كند.
تاكتیكهای دشمنان
سه جریان عمده مخالف حكومت حضرت علی(ع) هر یك به روشی به دشمنی با حضرت پرداختند و برای دستیابی به اهداف خویش توطئه های فراوانی به راه انداختند. از این سه جریان، ناكثین از همه بیشتر در این راه پیش قدم بوده اند. اینها كسانی بودند كه جزء اصحاب پیامبر و از اولین بیعت كنندگان با حضرت امیر(ع) بودند. سمبل این جریان طلحه و زبیر هستند. بررسی این جریان می تواند ما را در شناخت دشمنان داخلی انقلاب اسلامی كه در لباس دوستی تیشه به ریشه انقلاب می زنند، یاری دهد. جریان ناكثین (پیمان شكنان) قصه دردناك خودی های بریده از آرمان ها است. ناكثین داستان عبرت آمیز برگزیدگانی است كه دنیاطلبی، آنان را در مدار نفاق قرارداد و سرانجام به مبارزه با امام(ع) كشاند. این جریان آینه عبرت است. درسی برای تمامی كسانی كه باور دارند دنیا محل امتحان است و ماده امتحانی آن، عشق به خداست.
مهمترین روش ها و تاكتیك های دشمنان اسلام از دیدگاه حضرت علی(ع) عبارتند از:
انجام فعالیتهای سازمانی و تشكیلاتی
فعالیت تشكیلاتی و سازمان یافته، تأثیر مهمی در پیروزی یك جریان دارد. ناكثین با آگاهی از نقش و تأثیر فعالیت سازمانی تلاش كردند تا در قالب یك گروه، حزب و سازمان، متشكل شوند و اهداف خود را به آسانی پیش ببرند.
علی(ع) بیان می دارند، با اینكه اهل باطل در درون خود جهنمی از اختلاف و تفرقه دارند، اما در مقابل حق متحد بوده و در قالب یك تشكل به مقابله با حق می پردازند. علی(ع) در نهج البلاغه آنگاه كه سخن از پیمان شكنان می كند بر روی این نكته تأكید می كند كه اینان گروهی متشكل و سازمان یافته هستند.
دشمنان برای رسیدن به اهداف خود با یكدیگر متحد شده و همكاری می كنند. علی(ع) طلحه و زبیر، یعلی بن امیه و عبدالله بن عامر را مثال می زند و می فرماید:
«با اینكه طلحه و زبیر از شورشیان علیه عثمان بودند هزینه سپاه خود را در جنگ جمل از طریق فرمانداران عثمان تأمین می كردند به طوری كه یعلی بن امیه كه از طرف عثمان در صنعا حكومت می كرد و اموال زیادی اندوخته بود چهار هزار دینار و هفتصد شتر در این راه، در اختیار زبیر قرارداد.»
عبدالله بن عامر نیز كه از فرمانداران عثمان بود همین اندازه بودجه سپاه را تأمین كرد و شتری به نام عسكر در مقابل ششصد درهم در اختیار طلحه قرار داد.
ابن ابی الحدید می نویسد:
وقتی طلحه و زبیر شورش كردند، معاویه در نامه ای به زبیر از وی به عنوان امیرالمؤمنین یاد می كند:
«به نام خداوند رحمان و رحیم، به بنده خدا، زبیر امیر مؤمنان، از معاویه پسر ابوسفیان. درود بر تو، همانا من برای تو از اهل شام بیعت خواستم، آنان پذیرفتند و دسته جمعی اطاعت نمودند. بر شما باد كه بصره و كوفه را در یابید كه فرزند ابوطالب بر شما سبقت كرد. بعد از به دست آوردن این دو شهر، دیگر مشكلی در كار نیست و من بعد از تو با طلحه بیعت نمودم. پس خونخواهی عثمان را اعلام كنید و مردم را نیز به این مطلب دعوت نمایید و باید جدیت فراوان و چابكی برای این كار داشته باشید.»
اینجا است كه علی(ع) از این مجموعه به عنوان حزب شیطان تعبیر می كند و می فرماید:
«الا و ان الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله
آگاه باشید شیطان حزب خویش را گرد آورده و سواران و پیادگان لشكر خویش را فراخوانده است.»
بنابراین، علی(ع) به مسلمانان هشدار می دهد كه دشمنان برای رسیدن به مقاصد خویش و سرنگونی حكومت اسلامی، با همدیگر متحد می شوند و در قالب سازمان و یا حزب به مبارزه خود ادامه می دهند.
شعارها و بهانه های عامه پسند
یكی از مهم ترین روش های مخالفان، طرح شعارهای عامه پسند است. از این طریق جو جامعه را مخدوش و با خود همراه می كنند و برای مردمی جلوه دادن حركت خود، شعاری مناسب را طرح و با آن جامعه را ملتهب می سازند.
این شعار و بهانه بنابر مقتضیات زمان به شكلی خاص مطرح می شود. درزمان حكومت علی(ع) سوژه پیراهن عثمان برای مخالفان آن حضرت بهانه مناسبی بوده است. عجیب این است كه كسانی كه خود در رأس مخالفان حكومت عثمان بودند حتی شادی خود را از قتل عثمان پنهان نكردند، پیراهن خونین عثمان را علم كردند و به مخالفت با علی(ع) برخاستند.
ابن ابی الحدید می گوید:
طلحه، سخت ترین تحریك كنندگان علیه عثمان بود و بعد از او زبیر در این قسمت از همه بیشتر پافشاری می كرد.
بلاذری از ابی مخنف و دیگران نقل كرده است:
وقتی مردم، عثمان را محاصره كردند، طلحه برای آنكه حلقه محاصره تنگ تر شده و عثمان كشته شود از ارسال آب و نان برای عثمان جلوگیری می كرد. تا آنجا كه علی(ع) از این ماجرا به خشم آمد و برای عثمان آب فرستاد.
حضرت علی(ع) این جریان را چنین تحلیل می كند:
«به خدا سوگند او (طلحه) برای خونخواهی عثمان با عجله دست به كار نشد، جز اینكه می ترسید خون عثمان از خود او مطالبه شود زیرا او متهم به قتل عثمان است و در میان مردم از او حریص تر بر كشتن عثمان یافت نمی شود...»
و در جای دیگری می فرماید:
«... و انهم لیطلبون حقاً هم تركوه و دماء، هم سفكوه...»
«و اینان در طلب حقی هستند كه خود آنرا ترك كرده اند و خواهان خونی كه خود آنرا ریخته اند.»
به هر حال، ناكثین برای ایجاد تردید در مسلمانان و مغالطه كاری، گروهی را به عنوان خونخواه دور خود جمع كردند تا حكومت علی(ع) ساقط شود. علی(ع) شیوه پیمان شكنان را بهانه جویی و سوژه یابی معرفی می فرماید:
بهانه هایی كه می آورند چیزهایی است كه تنها در ظاهر، رنگ و رویی دارد و در باطن هیچ.
رهنمودهای علی(ع) درباره بهانه تراشی های دشمنان، ما را به هوشیاری در برابر دشمنان و بهانه هایی كه آن را دستاویز توطئه های خود قرار می دهند دعوت می كند.
استفاده ابزاری از چهره های مقبول
شخصیت ها و چهره های شناخته شده، همانگونه كه یكی از عوامل مهم پیروزی بوده اند، گاهی بزرگترین عامل انحطاط و باعث انحراف مردم شده اند. دشمنان تلاش می كنند تا با استفاده از این چهره ها، مردم را با خود همراه سازند. ناكثین در راه هدف شوم خود، عایشه همسر پیامبر(ص) را با خود همراه كردند زیرا عقیده داشتند، مسلمانان به خاطر احترام به پیامبر(ص)، همراه عایشه در راه مبارزه با علی(ع) همگام می شوند و این نقشه نیز مؤثر واقع شد.
علی(ع) درباره این روش مبارزه ناكثین چنین می فرماید:
«پس اینان شورش كردند، در حالی كه همسر رسول خدا را همچون كنیزی كه برای فروش می برند، به دنبال خود كشاندند در حالی كه همسران خود را در خانه پشت پرده نگه داشتند (تا از نظر بیگانگان دور باشند) و پرده نشین حرم پیامبر را در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند»
عایشه عالی ترین چهره برای تبلیغات طلحه و زبیر بود. این دو از عنوان ام المؤمنین سوءاستفاده فراوان كردند و از این راه توانستند مردم را در جنگ جمل علیه علی(ع) بسیج كنند. علی(ع) در برخورد با این شیوه دشمن می فرماید: «راه جلوگیری از انحراف این است كه حق را شناخت نه شخصیت افراد را»
این طریق بهترین شیوه برای حفظ انقلاب ها و آرمان ها است و باید مورد توجه ملت ایران نیز قرار گیرد.
ایجاد شبهه
از آنجا كه حق، مطابق با فطرت، و باطل، برخلاف سرشت آدمی است، باطل با وصف بطلانش نمی تواند ظاهر شود. باطل آنگاه می تواند نفوذ كند كه لباس حق بپوشد و این همان چیزی است كه علی(ع) از آن در نهج البلاغه تحت عنوان شبهه یاد می كند. شبهه چیزی است كه شبیه به حق است. علی(ع) می فرماید:
«شبهه را از این رو شبهه نام نهادند كه شباهت به حق دارد اما برای دوستان خدا، نوری كه آنان را در تاریكی های شبهه راهنمایی كند، یقین آن ها است، و راهنمای آن ها، مسیر هدایت است، ولی دشمنان خدا، گمراهی شان آنان را به شبهات دعوت می كند.
حضرت علی(ع) یكی دیگر از روش های دشمنان را ایجاد شبهه در میان مردم می داند و معتقد است برای مردمی كه به حقایق واقف نیستند، بزرگترین خطر، شبهه است، زیرا عامه مردم آنقدر قدرت تجزیه و تحلیل ندارند كه باطل را تشخیص داده و لباس حق را از تن باطل بركنند و دشمنان نیز در پی همین فرصت هستند.
به اعتقاد علی(ع)، دشمنان، باطل را در لباس حق به مردم جلوه می دهند، تا آنجا كه گاه حتی بر نزدیكان هم، حق مشتبه می گردد. كار شبهه، گاه به آنجا می رسد كه حتی «حق ناطق» و «تبلور راستین حق» هم باید تلاش زیادی برای معرفی حق كند تا شبهه داران باور كنند كه لباس حق را بر باطل پوشانیده اند.
هنگامی كه علی(ع) نزدیك بصره رسید، پیمان شكنان كسی را نزد حضرت فرستادند تا حقیقت حال را جویا شود و بدانند با شورشگران (ناكثین) چگونه رفتار خواهد كرد تا شبهه از دلشان زدوده گردد. امام(ع) چگونگی رفتار خویش را به شكلی بیان فرمود كه برای این شخص روشن شد حق با آن حضرت است، در این هنگام كه امام اعتراف او را نسبت به حقانیت خویش یافت از او خواست بیعت كند،اما او پاسخ داد:
من فرستاده گروهی هستم و از پیش خود كاری نمی كنم. امام(ع) فرمود:
- اگر آن ها تو را گسیل می داشتند كه محل ریزش باران را برایشان بیابی و سپس به سوی آن ها باز می گشتی و از مكان سبزه و آب آگاهشان می كردی اگر مخالفت می كردند و به سرزمین های بی آب و علف روی می آوردند تو چه می كردی؟
- آن ها را رها می ساختم و به جایی كه آب و گیاه بود می رفتم.
- پس دستت را دراز كن و بیعت نما.
آن شخص می گوید:
سوگند به خدا به هنگام روشن شدن حق بر من، توانایی امتناع را نیافتم و با آن حضرت بیعت نمودم.
بزرگترین آفت انقلاب اسلامی ایجاد شبهه و شك و تردید در میان مردم است. طرح مسایل بی-اساس در جامعه بویژه در زمینه مسایل اعتقادی و دینی از سوی برخی گروه ها می تواند اعتماد مردم را به انقلاب و نظام سست نماید و در دراز مدت خطر جدی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی به حساب آید. مقابله با این ترفند دشمن از ضرور ی ترین وظایف نیروهای مؤمن و انقلابی است و دراین زمینه بایستی توصیه های علی(ع) را جدی گرفته و سرلوحه كارشان قرار دهند.
استفاده از جهالت مردم
یكی از شگردهای دشمنان این است كه سعی می كنند پیوسته مردم را در جهل و نادانی نگه دارند و برای مبارزه از این روش بهره ها می گیرند. از دیدگاه علی(ع) طلحه و زبیر با استفاده از جهالت مردم بصره توانستند شورش به پا كنند. امام(ع) دراین باره خطاب به مردم بصره می فرماید:
«سرزمین شما به آب نزدیك است و از آسمان دور، عقل هایتان سبك و افكار شما سفیهانه است، پس هدف خوبی برای تیراندازانید و لقمه چربی برای مفتخواران و صیدی برای صیادان!
افراد جاهل، سریع ابزار و آلت دست زیرك ها قرار می گیرند و سد راه مصالح عالیه اسلامی واقع می شوند. همیشه منافقان بی دین، مقدس نماهای احمق را علیه حكومت اسلامی برمی انگیزانند.
مكر و حیله
علی(ع) مكر و حیله را از اصولی ترین روش های دشمنان اسلام می داند و علت اتخاذ این روش را در دوری آن ها از اخلاق و معنویت عنوان می كند. زیرا سیاست درنظر آن ها عبارت است از مكر و حیله، و از سیاست چیزی جز آن نمی فهمند. شورشگران بصره نیز از راه مكر و حیله وارد صحنه كارزار شدند. اینها از اولین كسانی بودند كه با آن حضرت بیعت كردند و بعداً پیمان خود را شكستند. یكی از آن ها مروان بن حكم بود. وی در جنگ جمل اسیر شده بود و با وساطت امام حسن و امام حسین(ع) آزاد شد. پس حسنین(ع) از امام علی(ع) خواستند كه مروان می خواهد با شما بیعت كند. حضرت بالحنی خشم آلود فرمود:
«مگر او پس از قتل عثمان با من بیعت نكرد. هرگز نیازی به بیعت او ندارم دستش دست یهودی (دست خیانتكار و بی وفا) است، اگر با دستش بیعت كند، با پشت خود به شكستن پیمان اقدام می كند.»
زمانی كه عده ای می گفتند معاویه از علی(ع) سیاستمدارتر است امام در پاسخ آن ها فرمود:
«به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر نیست وی نیرنگ می زند اما من اهل مكر و حیله نیستم.»
بنابراین یكی از راهكارهای دشمنان اسلام از دیدگاه علی(ع) استفاده از مكر و حیله است. این مكر و حیله در زمان های مختلف به اشكال متفاوت رخ می نماید.
تبلیغات و جوسازی
یكی دیگر از شگردهای همیشگی اهل باطل، جوسازی و تبلیغات منفی است. دشمنان با ایجاد جریان های انحرافی، افرادی را اسیر خود كرده به دنبال خویش می كشانند. علی(ع) می فرماید:
«ای مردم! در طریق هدایت از كمی افراد وحشت نكنید زیرا مردم در اطراف سفره ای اجتماع كرده اند كه مدت سیری آن كوتاه و گرسنگی آن طولانی است.»
امام(ع) از تبلیغات دشمنان به رعد و برق تعبیر می كند و تأكید می كند كه آنان از طریق سرو صدا هم نمی توانند به نتیجه برسند زیرا باطل محكوم به فنا است و آن ها مرد شعار هستند نه مرد عمل، ولی اهل ایمان اول عمل می كند بعد شعار می دهد.
«قد ارعدوا و ابرقوا و مع هذین الامرین الفشل و لسنا نرعد حتی نوقع ولانسیل حتی نمطر
«بازیگران كارزار جمل، رعد و برق ها به راه انداختند و بالاخره با آن همه هیاهو و خروش، شكست خوردند ولی ما برای تهدید دیگران رعدآسا نمی خروشیم تا شكست دشمن تهدید عملی برای آنان گردد و تا باران سیل آور نبارانیم سیلی به راه نمی اندازیم.
ایجاد اختلاف و تفرقه در صف مسلمین
برنده ترین سلاح دشمن تفرقه و اختلاف است و از این طریق می كوشد وحدت مسلمانان را خدشه دار كند. امیرالمؤمنین(ع) بیشترین تاكید را بر وحدت مسلمانان داشته و معتقدند كه برای استحكام نظام و حركت اجتماعی وحدت و هماهنگی، لازم و تفرقه زیانبخش است.
آن حضرت بیان می دارند كه دشمنان وی از طریق تفرقه در صفوف یارانش توانستند غائله جمل و صفین را به وجود آورند و مردم را به شورش علیه حكومت اسلامی دعوت كنند. آن حضرت درباره دشمنانش می فرماید:
«بر مأموران من و خزانه داران بیت المال مسلمین كه در اختیار من است وارد شدند و در شهری كه همه مردمش در اطاعت و بیعت من هستند قدم گذاردند، وحدت آن ها را برهم زدند و جمعیت آن ها را كه همه با من بودند به شورش واداشتند.
از نظر حضرت علی(ع)، تفرقه، آثاری همچون از یاد بردن اهداف الهی، حضور دشمن دركشور و شكست و نابودی و ذلت مؤمن را به همراه دارد.
وحدت در نزد علی(ع) آن چنان مهم و با ارزش است كه به خاطر حفظ وحدت جامعه اسلامی بیست و پنج سال سكوت را درپیش گرفت.
فرصت طلبی
دشمنان اسلام تا فرصت لازم را به دست آورند به بهانه های مختلف علیه حكومت اسلامی قیام می كنند. در واقع، یكی از ویژگی های دشمنان اسلام فرصت طلبی آن ها است. آن حضرت خاندان ابوسفیان و قاسطین را فرصت طلبانی معرفی می كند كه هیچ گاه قلبا به اسلام گرایش پیدا نكردند و هرگاه فرصتی حاصل می شد، دست به شورش می زدند. مهمترین نشانه این فرصت طلبی برخوردهای نابخردانه آنان با حكومت علی(ع) بود و بر همین اساس بود كه پیامبر(ص) با الهام الهی، باطن معاویه را شناخته و طبق نص صریح اهل سنت بارها او را مورد لعنت و نفرین قرار داده و محشورشان در قیامت بر غیر امت اسلام را برای او پیش بینی كرده است.
بنابراین، از دیدگاه علی(ع) دشمن همیشه در كمین است و تا فرصت به دست آورد، حمله ور می شود.
استفاده ابزاری از مقدسات
یكی از شیوه های دشمنان در طول تاریخ، استفاده ابزاری از مقدسات بوده است. سوءاستفاده از تقدسات، گریزگاه حق گریزی در طول تاریخ بوده است.
استفاده معاویه در جنگ صفین از قرآن برای فریب یاران علی(ع) نمونه ای از این شیوه است. حضرت علی(ع) پس از فتنه تحكیم، در نامه ای به معاویه نوشت:
«ثم انك قد دعوتنی الی حكم القرآن و لقد علمت انك لست من اهل القرآن و لاحكمه ترید»
تو مرا به حكم قرآن دعوت كردی در حالی كه اهل قرآن نیستی و حكم او را نمی خواهی»
از نظر علی(ع) خوارج، گروهی خشكه مقدس و جاهل مقدس مآب بودند و دشمنان نیز با تفسیرهای غلط از دین از این جماعت بهره ها گرفتند و آن ها را علیه علی(ع) شوراندند.
شیوه های برخورد علی(ع) با دشمنان
هوشیاری در برابر دشمن
حضرت علی(ع) تاكید دارد، كه باید پیوسته در برابر دشمن هوشیار بود و هرگز دشمن را كوچك نشمرد. همچنین فرموده اند:
«لاتأمن عدوا و ان شكر»
«از دشمن در امان نباش، هر چند از شما سپاسگزاری می كند.»
از نظر علی(ع) باید پیوسته دشمن را زیر نظر داشت، اگر لحظه ای از دشمن غفلت كنیم، آسیب های فراوانی از ناحیه دشمن وارد می شود. ایشان می فرمایند:
«من نام عن عدوه انبهته المكائد»
«كسی كه از دشمن غفلت كند، حیله ها و كیدهای دشمن بیدارش خواهد ساخت.»
حضرت علی(ع) در سفارش به مالك اشتر در پذیرش صلح شرافتمندانه می فرمایند:
«زنهار، زنهار، سخت از دشمنت پس از پذیرش صلح برحذر باش، چرا كه دشمن گاهی نزدیك می شود كه غافلگیر سازد. بنابراین دوراندیشی را به كار ببند و خوش بینی را متهم كن.»
علی(ع) مهمترین ویژگی خود را هوشیاری در برابر دشمن می داند و می فرماید:
«به خدا سوگند من همچون كفتار نیستم كه با ضربات آرام و ملایم در برابر لانه اش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی كه در كمین او است غافلگیرش كند(من غافلگیر نمی شوم)»
حضرت با بیان این سخن، توطئه طلحه و زبیر را در به دست گرفتن بصره و كوفه ناكام گذاشت.
شیوه منطق و استدلال
دومین شیوه برخورد مولای متقیان علی(ع) در برابر دشمنان، اتخاذ راههای اصولی، منطقی و شیوه استدلال است. حضرت به استناد آیه قرآن كه می فرماید:
«ادع الی سبیل ربك بالحكمه» با روش منطقی، دشمنان را مهار كرده و از این طریق می آموزد كه همواره منطق و استدلال را در مبارزه نباید فراموش كرد.
«زبیر می پندارد كه بیعتش تنها با دست بوده نه با دل، پس او اقرار به بیعت می كند ولی مدعی است كه با قلب نبوده است، بنابراین، بر او لازم است بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد وگرنه باید به بیعت خود بازگردد و به آن وفادار باشد.»
گرفتن بهانه از دست دشمن
دشمنان علی(ع) برای منفور جلوه دادن چهره و حكومت علی(ع) پیراهن عثمان را علم كردند و ایشان را قاتل عثمان خطاب كردند.
آن حضرت در خطبه های مختلف به تحلیل این ماجرا می پردازد و از این طریق بهانه را از دست دشمن می گیرد زیرا می دانست كه اگر این بهانه در جامعه دامنگیر شود، موفقیت بزرگی برای دشمن محسوب می شود.
مبارزه تا محو كامل دشمن
امیرالمؤمنین(ع) آخرین راه حل را به كارگیری زور در مقابله با دشمن می داند آن حضرت معتقد است گاهی دشمن از طریق مسالمت آمیز اصلاح نمی شود و ادامه وجود آن باعث فساد و ظلم در جامعه می شود و باید نابود شود:
«... پس اگر از آن سر باز زنند لبه تیز شمشیر را در اختیار آن ها قرار می دهم و این كار برای درمان باطل و یاری حق كفایت می كند.»
درس های غیرت آموز
آنچه اسلام واقعی را پس از پیامبر(ع) از انحرافات نجات داد رفتار علی(ع) در زمینه دشمن شناسی و شیوه برخورد با دشمنان بوده است. دشمن شناسی در نظر مولاعلی(ع) آن قدر مهم و بااهمیت است كه آن حضرت شناخت دشمن را رمز بینش می دانند و تاكید می كنند كه جدی نگرفتن دشمن و توهم فرض كردن دشمن به معنی نشناختن دشمن است. امام(ع) با این بیان تذكر می دهند كه دشمن همواره در كمین نشسته است و باید مراقب و هوشیار بود.
علی(ع) یكی از رسالت های خطیر انبیا و امامان معصوم(ع) را شناسایی دشمن و معرفی آن ها به مردم عنوان می كند كه از این طریق سلامت جامعه را تضمین می كردند. دوران حكومت علی(ع) مملو از درس های عبرت آموز در زمینه دشمن شناسی است؛ زیرا در مدت 5 سال حكومت، تمام هم و غم خود را صرف مبارزه با دشمن و هدایت منحرفان كرده است. این تجربه گرانقدر باید الگوی حكومت های اسلامی بویژه جمهوری اسلامی قرار گیرد. پیروی از سیره امام علی(ع) و عبرت گرفتن از رفتار آن حضرت در شیوه برخورد و شناسایی دشمن می تواند ما را در شناسایی دشمنان یاری دهد.
امیرالمؤمنین(ع) به كرات از خطر جریان نفاق در جامعه اسلامی سخن می گوید و تأكید دارد كه دشمنان با چهره نفاق، ارزش های اسلامی را زیر سؤال می برند و زمینه های استحاله نظام اسلامی را فراهم می كنند.
علی(ع) آن روز با جاهلان مقدس مآب مواجه بود و جامعه اسلامی امروز ما نیز با افراد به اصطلاح روشنفكر و غربزده روبرو است. هر دو جریان در یك نقطه اشتراك دارند و آن فهم نادرست از مبانی و تعالیم اسلام است، این ناآگاهی و جهالت باعث شده است تا در مقابل نظام اسلامی جبهه گیری كنند.

شکر لله شیعه ای نامی شدیم
اهل جمهوری اسلامی شدیم
از خمینی درس عشق آموختیم
در تنور جنگ و جبهه سوختیم
بیعتـی کـردیم بـا سیـد علی
راه حـق در قول و فعلش منـجلی

 
پنج شنبه 27/12/1388 - 15:38 - 0 تشکر 190652

دشمن شناسی/بخش دوم


دشمن شناسی از منظر مقام معظم رهبری

پـیـروزی انـقـلاب اسـلامـی ایران به رهبری امام خمینی (ره) یكی از بارزترین رخدادهای قرن بیستم به شمار می‌رود. انقلابی كه در ابعاد گوناگون، منشاء پیامدهای بنیانی و شگرفی در سـطـح جهان گردید و علاوه بر آن كه به انسان‌ها كرامت، به مسلمانان شوكت و به مؤ منان عزّت و عظمت بخشید، در ایران بر منافع بیگانگان خط بطلان كشید.

بـی گمان، ویژگی ضد استعماری این انقلاب عظیم، راه هرگونه سوء استفاده بیگانگان از مـنـافـع مـلی را سـدّ كـرد و عـزم دشـمـنـان را در از بین بردن اهداف ضد استعماری نظام اسلامی دوچـندان نمود. طرح نقشه‌های جدید در جهت دست یازی به خاك، هویت، فرهنگ و منافع ملت، در دستور كار دشمنان قرار گرفت.

در ایـن مـیـان، نـقـش رهـبـر ی در شـناخت دشمن و شگردهایش از عـوامـل اصـلی پـیـروزی و تداوم انـقـلاب اسلامی بـه شمار می‌رود. امروز نیز تبیین دیدگاه‌های رهبری در جهت آگاهی مردم و نسل جوان و خنثی سازی توطئه‌های جدید دشمن بسیار مهم و مؤثر خواهد بود.

برای تصمیم گیری و چگونگی واكنش در برابر دشمن باید ابتدا او راشناخت، به اهدافش پی بـرد و روش‌های او را در ضـربـه زدن و رسـیـدن به اهدافش بازشناخت همچنان كه باید نقاط ضـعـف و قـوت او را مـورد مـطـالعـه قـرار داد. بـه مجموع این كارها دشمن شناسی گویند. اگر شـنـاسـایـی دشـمـن خـوب انـجـام نـگـیـرد آثـار مـنـفـی آن در مراحل تصمیم گیری و برخورد، خود را نشان می‌دهد.

مقام معظم رهبری ضمن تاءیید دشمن شناسی، به عنوان یك وظیفه مستمر می‌فرماید: " ملت ایران به همان نسبت كه دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیده‏تر می‏كند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزایند و با آمادگی معنوی، فكری، سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یكدیگر، چهره دشمن را در هر لباسی كه هست، شناسایی كند. " 1



بـدیـهی است برای برنامه ریزی و تعیین و تدوین سیاست دفاعی در جهت صیانت از كیان نظام اسـلامـی، شـنـاسـایـی دشمن و تهدیدهایی كه از ناحیه او موجودیت ملّی و دینی ما را تهدید می‌كند، امری واجب است.

به طور كلی در مورد دشمنان، دو نظریه وجود دارد: نظریه توطئه و نظریه توهم توطئه.

1. نظریه توطئه:

عـده ای بـر ایـن بـاورنـد كـه هـر چـه در اجتماع اتفاق می‌افتد نتایج مستقیم نقشه‌هایی است كه افـراد یـا گـروه‌هایی نیرومند، طرح ریزی كرده اند و می‌گویند: در جهان همه توطئه‌ها، به آمریكا، صهیونیست‌ها، صاحبان انحصارات، سرمایه دارها و استعمارگران برمی گردد. " خوی تجاوزگری قدرت‌های بزرگ جهانی ودرراس همه آمریكاعلیه توده‌های مردم دنیا و جهان اسلام بی پایان است "2

2. نظریه توهم توطئه:

در مـقـابـل نـظـریـه قـبـل، عـده ای مـعـتـقـدنـد كـه تـوهـم تـوطئه و دیدن دست بیگانه، در همه مـسـائل و جـریـانـات، سـبـب می‌شـود كـه مـلت دچـار بـی عـمـلی و انـفـعـال شـود و در سـرنـوشـت و بـهـبـود حـیـات خـودش شـركـت نـكـنـد ایـنـان بـه عـنـوان مـثـال، نـظـری را كـه در داخـل كـشـور مـا راجـع بـه تـوطـئه‌های اسرائیل و آمریكا وجود دارد، مطرح می‌كنند. و معتقدند: توطئه‌هایی كه در این زمینه ادعا می‌شود صحّت ندارد و كسی كه به توهم توطئه مبتلا است، تمام وقایع عمده سیاسی، سیر حوادث و مـشـی وقـایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بازان بیگانه و سازمان‌های مخوف سـیـاسـی و اقـتـصـادی و مـذهـبـی وابسته به آن‌ها می‌پندارد و حتی تمام جنگ‌ها، شورش‌ها، عقب مـانـدگـی‌ها و وابـسـتـگـی‌های سـیـاسـی و سـقـوط ارزش پول و... را محصول دست پنهانِ بیگانه می‌داند.

3. نقد نظریه توهم توطئه:

نـظـریـه تـوهم توطئه، دقیقا نقطه مقابل دیدگاه رهبری در خصوص دشمن می‌باشد؛ زیرا رهبری به طور مكرر متذكر می‌شود كه پای ابرقدرت‌ها و دشمنان در توطئه‌ها دیده می‌شود.

با نگاهی به تـاریـخ و تـجـارب درخـشـنـده دولت‌هاومخصوصا انقلاب اسلامی، پـذیـرش ایـن دیدگاه (توهم توطئه )را كه پنداری نـاآگـاهانه و ساده اندیشانه است، رد می‌كند. و باید با این نوع ساده اندیشی، مقابله كرد؛ در غـیـر ایـن صـورت دشـمـن در دسـتـگـاه‌های سـیـاسـی و فـرهـنـگـی كـشـور نـفـوذ خواهد كرد.

مقام معظم رهبری نیز می‌فرماید: "وقـتـی انـسـان می‌بـیند دستگاه‌های تبلیغاتی دشمن، دستگاه تبلیغاتی مزدور آمریكا، دستگاه تـبـلیـغاتی دولت انگلیس، دستگاه تبلیغاتی دولت غاصب صهیونیست، برای فلان لایحه در مـجـلس یـقـه می‌درانـنـد، جـنـگ روانـی می‌كـنـند، به خاطر فلان زندانی، به خاطر فلان مسؤ ول، دلسـوزی دایـه مهربان تر از مادر را نشان می‌دهند، انسان حق دارد به شك بیفتد... دشمن، امـروز امـیـدوار است، شاید بتواند از ساده اندیشی استفاده كند، جای پای خود را در دستگاه‌های سیاسی كشور و دستگاه‌های فرهنگی كشور باز كند... امروز، روز حساسی است. این روزگار، روزگار حساسی است "3

بنابراین مقام معظم رهبری ضمن ردّ نظریه توهم توطئه می‌فرماید: اگـر فـرض كـنـیـم كـه دشـمـن بر سر هر راهی وجود دارد، خردمندانه نیست كه انسان، دشمن را نبیند، وجود او را عدم فرض كند، چطور علیه ما توطئه نیست؟ بعضی گفتند شما توهم توطئه می‌كـنـیـد! تـوطـئه ای وجـود ندارد! من در پاسخ، نشانه‌های توطئه و نشانه‌های خصومت را از اول انـقـلاب تـا امـروز در یـك فـهرست طولانی معرفی می‌كنم، و نشان می‌دهم، چطور علیه ما تـوطـئه نـیـسـت؟ در اول پـیروزی انقلاب آشكارا با انقلاب مخالفت شد، و این سلسله تا امروز ادامه دارد، و ما امروز به معنی حقیقی كلمه در دنیا دشمن داریم.4



در بیانات دیگری ایشان می‌فرماید: بـعضی‌ها می‌گویند ما توهم می‌كنیم كه علیه ما توطئه است و دشمنی وجود دارد. خیلی خوب، حـالا كـسـانـی كـه دلشـان می‌خـواهد چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند (ان شاءاللّه گـربـه اسـت )، امـّا واقعیت كه عوض نمی‌شود، وجود دشمن با به خواب رفتن من و شما كه از بـیـن نمی‌رود... با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن، از دشمنی خود دست برنمی دارد، افرادی مایلند اثبات كنند نخیر، ملت ایران هیچ دشمنی ندارد، كنار خانه خودتان بنشینید و به كار خودتان سرگرم باشید، خاطرتان هم جمع باشد كه همه جا امن است و امان، نه ! این حرف‌ها واقعیت ندارد.5

اقسام دشمنان:

با توجه به دیدگاه‌های رهبری، می‌توان در یك تقسیم بندی كلی، دشمنان نظام اسلامی را به دو قسم، دشمنان داخلی و دشمنان خارجی تقسیم كرد:

علل و اهداف دشمنی با نظام اسلامی:

ازمهمترین علل دشمنی استعمارگران ازمنظررهبری می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود.

1. گسترش اسلام در دنیا و به خطر افتادن منافع استعمارگران:

از دیـدگـاه رهبری،یكی از علل اصلی دشمنی اجانب، هماناگسترش اسلامِ ناب در بین كـشورهای جهان می‌باشد، چرا كه آن‌ها پی برده بودند كه اگر اسلام و احكام اسلامی در میان مـسـلمـانان جایگاه واقعی خود را پیدا كند و به دیگر كشورها برسد، منافع آنها به خطر خواهد افـتـاد. لذا از روز اول بـنـای مـقـابـله و مـخـالفـت بـا اسلام و نظام اسلامی را گذاردند. و " همه آنها ازاسلام ناراحتند و رنج می‌برند و همه آن دولت‌ها و قدرت‌هایی كه عظمت اسلام را به زیان خودشان می‌بینند، امروز درمقابل اسلام، صف آرایی كردند "6



2. نفی سلطه سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی دشمنان:



پـیـروزی شـكـوهـمـنـد انـقـلاب اسـلامـی بـه رهـبـری امـام و مردم،دسـتاوردهای فراوانی به همراه داشته كه از جمله آنها نفی سلطه سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بیگانگان بود است.

بنابراین مهم ترین دستاورد داخلی انقلاب اسلامی، "قطع دست بیگانگان و چپاولگران و سلطه گران نامشروع از ایران و ملت و منابع وثروتهای آن "7 بوده است.

اهداف دشمنی

پـس از پـیروزی انقلاب اسلامی، دشمن برای اعاده حیثیت و نیز منافع از دست رفته خود، از بین بردن نظام اسلامی را در دستور كار خود قرار داد.

از منظر رهبری، بعضی ازراهكارهایی كه دشمنان در جهت براندازی نظام درتلاش هستند، عبارتنداز،

1. تضعیف و تخریب باورهای دینی.

حـفـظ هـویـت فـرهـنـگـی و دیـنـی نـشـانـه ای از شـخـصـیـت و استقلال ملت‌هاو تضعیف آن نشانه وابستگی ملت‌ها است. اعتقاد به حفظ (هویّت دینی ) و دفاع از آن تـا پـای جـان، نـظـام نـوپای جمهوری اسلامی را برپا كرد و آن را در برابر تهاجمات گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پایدار نمود. اگر دشمن بتواند این اعتقاد را از ذهن مردم بزداید، مـقـاومـت‌ها و ایـثـارهـا و فداكاری‌ها هم به دنبال آن از بین خواهند رفت و كشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آیت الله خامنه ای در این باره می‌فرماید: "آنها حاضرنیستند ببینند درمقابل چشمشان پرچم دین و دمكراسی روی یك علم برافراشته شود. سعی آنها این است كه بین مردم سالاری و دین فاصله ایجاد كنند. "8 و براین اساس " تلاش دشمن این است كه مردم را ازنظام اسلامی دلسرد و پایه‌های ایمان و عقیده وعمل دینی را درمردم سست كند. "9

2. تضعیف اركان نظام اسلامی.

بـعـد از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از نهادهای خودجوش انقلابی،فعّالیّت‌های خود را شروع كرده، و با الهام از رهنمودهای رهبری نظام به كار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازی نظام اسلامی، تضعیف و تخریب این اركان نظام می‌باشد كه نقش مهمّی در تداوم پیروزی انقلاب ایفا می‌كردند. ازمهمترین اهداف دشمن در این زمینه تضعیف اصل ولایت فقیه بوده است. اصل ولایت فقیه به عنوان مهم ترین ركن نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌رود؛ اصلی كه نظام اسلامی را یك نظام دینی قرار داده و سببِ امتیاز آن از نظام‌های مـوجـود دنـیـا شـده اسـت ؛ بـه همین دلیل این ركن مورد هجوم دشمن قرار گرفته،كه گاه توسط عوامل داخلی دست به انجام آن‌ها می‌زند. رهبری دراین باره می‌فرماید. " استكبار جهانی این بار تصور كرد كه می‏تواند روش مؤثرتری را برای مبارزه با انقلاب اسلامی تجربه كند و بر همین اساس پس از مطالعه زیاد به این نتیجه رسید كه باید رهبری انقلاب را هدف قرار دهد، زیرا می‏داند كه با وجود یك رهبر مقتدر در ایران اسلامی، همه توطئه‏های آنها نقش بر آب خواهد شد. "10



ایشان درادامه می‌فرماید "رهبری یعنی آن نقطه‏ای كه مشكلات لاعلاج دولت به دست او حل می‏شود، نفس او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا می‏كند، تبلیغات دروغ و ترفندهای گوناگون دشمن را افشا می‏كند و به مردم امید می‏دهد. در برابر توطئه سیاسی بین‏المللی می‏ایستد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئه‏گران قرار می‏دهد و دشمن را وادار به عقب نشینی می‏كند، رهبری در برابر اختلاف‏افكنیهای دشمن، مایه الفت و مانع تفرقه می‏شود و دستها را در دست هم می‏گذارد. "11

3. تضعیف روحانیت.

بـی‌تـردیـد حـضـور روحانیتِ آگاه و متعهد، در خیل عظیم نیروهای مردمی، نقش مهمی در پیروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـفا كرد. پیش قراولانی كه در راه اعتلای كلمة اللّه و احیای اسلام ناب محمدی (ص ) از هـیـچ كـوشـشی دریغ نكرده و هم چون مراد و مقتدای خود، جان بر كف پذیرای هر گونه خـطر گردیدند. به همین دلیل هم آماج حملات دشمنان و وابستگان آن‌ها قرار گرفتند. ازاین رو رهبری می‌فرماید. " دشمنان اسلام از مقابله با نظامی كه منافع نامشروع استكبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند كشید و با آن آشتی نخواهند كرد. تجربه‏های شكست‏خورده آنان سبب شده است كه روشهای خود را در مقابله با ملت ایران پیچیده‏تر كنند و امروز به این نتیجه رسیده‏اند كه برای زدن و كوبیدن انقلاب، باید به سراغ حوزه‏های علمیه و دانشگاهها و یا یك فرد معمم بروند، تا بلكه از طریق آنها به هدف خود برسند، اما توطئه‏گران از بیداری حوزه و دانشگاه و هوشیاری بزرگان این كشور غافل بودند. "12

4. القای ناكارآمدی دین.

القای ناكارآمدی دین، از سوژه‌های مهمی بود كه در جهت از بین بردن هویت دینی نظام اسلامی توسط بیگانگان در دستور كار قرار گرفت. طرح شبهاتی در خصوص محدودیّت قلمرو احكام دیـنـی و نفی جاودانگی احكام اسلامی، نمونه ای از این حركت دشمن در جهت القای ناكارآمدی دین محسوب می‌گردد كه در ذیل به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود.

اسلامِ هزار و چهارصد سال پیش در مورد مفاهیم اجتماعی امروز نظر ندارد و اگر هم مطلبی داشته باشد قرائت‌ها از آن متفاوت است و در تعارضِ با هم، همه ساقط می‌شوند.

فـقـه قـابـلیـت اجـرا در هـمـه زمـان‌ها را نـدارد و حكومت دینی به معنی اجرای احكام شریعت نیست

": استكبار در سی سال اخیر همه امكانات سیاسی ـ اقتصادی و نظامی خود را برای نابود كردن انقلاب اسلامی به كار گرفته است اما به این نتیجه رسیده كه حمایت بی دریغ ملت و اتكای نظام اسلامی به ایمان عمیق مردم، از بین بردن جمهوری اسلامی را ناممكن كرده است و به همین علت با همه توان، خنثی كردن وجهه ضداستكباری و كاهش محتوای دینی و روح انقلابی نظام را دنبال می‌كند كه این واقعیت هوشیاری كامل ملت و مسئولان را می‌طلبد "13

5. تفكیك دین از سیاست.

پـیـروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـران توانست معادلات سیاسی جهان را برهم زده و با ارائه نوعی حـكـومـت دینی، دین را در تمام عرصه‌ها مطرح كند. ظهور این حكومت دینی كه بیانگر جامعیت دین اسلام بود، بیگانگان را به فكر مقابله با این جریان دینی انداخت.

"دشمنان اسلام درطول یك قرن و نیم گذشته سعی كرده بودند اسلام رابه طوركلی ازعرصه زندگی جامعه بیرون رانده و باطرح نظریه جدایی دین ازسیاست، دینداری رافقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصی قلمداد كنند و با حذف اسلام ازصحنه سیاست جهان، كشورهای اسلامی راعرصه غارتگری‌ها و تاخت و تازهای سیاسی خود نمایند. "14

6. شكست و نابودی اسلام و نظام اسلامی.

ایـمـان و بـاورهـای دیـنـی مـسـلمـانـان هـمـواره مـهم ترین نقش در پیروزی مسلمانان و حفظ روحیه ایستادگی و مقاومت ملت‌های مورد ستم بوده است. باید اذعان كرد پیروزی انقلاب اسلامی نوید حضور دوباره دین و نظام مبتنی بر احكام دینی را بشارت داد.

تـاریـخ گـواه خـوبـی بـر این ادعا است كه استكبار جهانی و وابستگانش نسبت به انقلاب‌ها و نـهـضـت‌هایـی كـه مـبـتنی بر مكتب بوده اند سخت دشمنی كرده، حیات این انقلاب‌ها را مساوی با زوال و نابودی خود می‌دانند. " آنچه كه بدخواهان ودشمنان این ملت درپی آن هستند، سلب این انگیزه وایمان ازمردم است "15

شیوه‌های دشمن در مبارزه با نظام اسلامی.

در مـوضـوع دشـمـن شـنـاسـی، تـوجه به شیوه و روش دشمنان در جهت براندازی نظام اسلامی بسیار مهم است. ازمهمترین شیوه دشمن عبارتنداز؛

1. تحقیر فرهنگ اسلامی.

دشمن به خوبی درك كرده است كه اگر ملتی از نظر فرهنگی، اتكاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمینه فروپاشی استقلال فكری آن‌ها و در نتیجه پذیرفتن همه نوع زمینه‌های استعماری توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبیخون فرهنگی را از جمله علائم تلاش جبهه استكبار برای بی محتوا كردن نظام اسلامی خوانده و تأكید كرد "درك هوشمندانه این موضوع و دفاع از "ارزشهای اسلامی و انقلابی "، وظیفه اینجانب و مردم است كه به فضل الهی، مردم، امروز با هوشیاری، درك بالا و قدرت تحلیلِ تحسین برانگیز، در صحنه حاضرند "16

2. استفاده از روش‌های گوناگون تبلیغی.

تـبـلیغات و جنگ روانی از كارآمدترین روش‌های دشمن برای دست یابی مجدد به منافع از دست رفته خود در ایران است. رهبری می‌فرماید. " یكی ازتوطئه‌ها و تهدید‌های دشمن، ایجاد اختلاف بین و دردرون كشورهای اسلامی است. در واقع، بهترین ابزار و وسیله‌ای كه دشمن دراختیاردارد، این است كه بین مسلمین اختلاف ایجاد كند "17

3. ترویج آزادی وارداتی.

از شیوه‌های دیگر دشمن در جهت رسیدن به مقاصد و نیّات پلید خویش، ترویج آزادی وارداتی (اشـاعـه بـی بـنـد و بـاری و فـساد) می‌باشد. جریان تاریخی فروپاشی تمدن اسلامی در (اندلس ) سند گویایی است كه پرده از حركات پنهانی دشمن برمی دارد. مقام معظم رهبری معتقد است درتفكر اسلامی و مكاتب غربی تفاوتهای اصولی واساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت آزادی درغرب و اسلام ارائه دهیم این نسبت عموم و خصوصی من وجه خواهد بود. "درتفكر اسلامی و مكاتب غربی تفاوت‌های اصولی و اساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد.... اسلام در برخی از زمینه‌ها دایره را از این محدودتر می‌كند و در بعضی از زمینه‌ها آن را گسترش می‌دهد و به اصطلاح طلبگی‌، بین نظر اسلام و نظر رایج دردنیای غرب درباب، آزادی، عموم و خصوص من وجه است. دربرخی ازچیزها مانظر غرب رابسیار محدود، تنگ بینانه و دربعضی ازامور آن رابیش ازحد وسعت یافته و نزدیك به بی بند و باری می‌دانیم 18

ایشان می‌فرماید "یك انسان برای اینكه آزاد باشد كافی نیست كه زیرسلطه انسان دیگر یا حكومت جبارنباشد، بلكه لازم است كه زیر سلطه قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد انسانی كه براثر ضعف،ترس، طمع، حرص و شهوات نفسانی مجبور می‌شود تحمیلات و محدودیتهایی را قبول كند آن انسان هم درحقیقت آزاد نیست "19

4. تفرقه افكنی

از قدیمی ترین و مؤ ثرترین شگردها و شیوه‌ها جهت مقابله با یك حكومت و در نهایت براندازی آن، ایجاد (تفرقه ) در بین اقشار گوناگون آن ملت می‌باشد.

دشمنان جمهوری اسلامی، از همان آغاز، به این شیوه روی آوردند.رهبری می‌فرماید. " استكبارتلاش می‌كند تك تك دولت‌ها و حكومت‌های اسلامی را با چیزهای جزیی و با وعده ای واهی ازبدنه دنیای اسلام جدا كند ووضع همین چیزی می‌شود كه هم اینك درجهان اسلام وجود دارد "20

5. ایجاد ناامنی و هرج و مرج.

از دیگر شیوه‌های دشمن جهت مقابله با نظام اسلامی، ایجاد ناامنی و هرج و مرج می‌باشد. ایجاد نـاامـنـی زمـیـنـه مـنـاسـبـی بـرای تـضـعـیـف روحـیـه مـقاومت و ایستادگی مردم خواهد بود و توجه كارگزاران نظام را از موضوعات كلیدی و اصلی به موضوعات فرعی و جنبی سوق می‌دهد.

دلسـرد و ناامید كردن مردم، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به مسؤ ولان نظام، اعلام وجود مشكلات، مـوانـع و تـنـگـناهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و القای این كه این مشكلات حـل نـشـدنی است، برخی از مواردی است كه با پیروزی انقلاب اسلامی از طریق دشمن، در جهت ایـجاد ناامنی به كار گرفته شد. "امروزاگر دردنیا ظلم وجود دارد، اگرسلطه وجود دارد، امروز اگرتمدن خشن غربی، دنیا را پركرده است وغارت اموال ملتها به وسیله مراكز جهانی وجود دارد، اینها به خاطر وجود هرج ومرج وانزوای اخلاق انسانی است "21

6. به كارگیری ابزاری روشنفكرنماها و احزاب.

بـرجـسـتـه تـریـن ویـژگـی انـقـلاب اسـلامـی ایران، احیای هویت دینی بود كه با رهبری‌های خردمندانه امام به ثمر نشست. دشمن كه برای نابودی این هویت دینی از همه ترفندها و حیله‌ها اسـتـفـاده كـرده بـود، ایـن بـار بـه فـكـر اسـتـخـدام تـعـلیـم یـافـتـگـانِ فـرهـنـگ غرب، یعنی روشـنـفـكـرنـمـاهـای وابـسـته افتاد. این افراد وابسته كه توسط بیگانگان انتخاب می‌شوند، نسل جوان را آماج تیرهای زهرآگین استعمار قرار می‌دهند و ضمن دفاع از فرهنگ غربی و ره آورد آن، دیـن و فرهنگ دینی را زیر سؤ ال می‌برند. رهبری در مورد روشنفكر درایران می‌فرماید: "من بارها گفته‏ام كه روشنفكری در ایران، بیمار متولّد شد. مقوله روشنفكری، با خصوصیّاتی كه در عالم تحقّق و واقعیّت دارد - كه در آن، فكر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی، احساس درد در مسائل اجتماعی و بخصوص آنچه كه مربوط به فرهنگ است، مستتر است - در كشور ما بیمار و ناسالم و معیوب متولّد شد. چرا؟ چون كسانی كه روشنفكران اوّلِ تاریخ ما هستند، آدمهایی ناسالمند. "22

راه حل‌های مبارزه با دشمن:

از مهمترین راه حل مبارزه با دشمن ازمنظر و نگاه رهبری، توجه به سه اصل اساسی است:

1. هوشیاری و درك موقعیت:

2. جرأت اقدام و نترسیدن از سختی‌ها و خطرها:

3. ایمان و امید به آینده:

ایشان نسبت به این سه اصل می‌فرماید " هوشیاری و درك موقعیت ـ جرأت اقدام و نترسیدن از سختی‌ها و خطرها ـ و ایمان و امید به آینده سه درس مهم [هستند] این درسهای مهم، راهگشای امروز و آینده ملت و كشور است ".23

ایشان از یك طرف از مردم می‌خواهد كه هوشیار باشند زیرا "دشمن گاهی با ده واسطه یك فرد ساده لوح و بیچاره‏ای را تحریك می‏كند كه حرفی را بزند و یا موضعگیری غلط و ناشیانه‏ای را انجام دهد؛ و ممكن است چنین فردی، حتی خودش هم نداند كه عامل دشمن است. بنا بر این باید هوشیار بود؛ و من امیدوارم كه ملت ایران در شناخت دشمن اشتباه نكند. دشمن، استكبار جهانی است. دشمن، آمریكاست و دشمن، صهیونیستها هستند. "24

وازطرف دیگرعلاوه برهوشیاری وآگاهی مردم، آمادگی لازم جهت مبارزه با دشمنان اسلام را داشته باشند. " ملت ایران به همان نسبت كه دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیده‏تر می‏كند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزاید و با آمادگی معنوی، فكری، سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یكدیگر، چهره دشمن را در هر لباسی كه هست، شناسایی كند. "25

----------------------------------------------------------------------------------



پی‌نوشت‌ها:

1. سخنرانی رهبری در اجتماع بزرگ نیروى مقاومت بسیج مردمى به مناسبت سالروز تشكیل بسیج یییی/یی/یی.

2. سخنرانی 14 بهمن 1369، 25 آذر1380و1فروردین 1382.

3. كیهان، 17/7/79، ص 7.

4. نشریه فرهنگی كمیل، شهریور و مهر،79،ص 6.

5. دشمن شناسی از منظر امام خمینی (ره)، پژوهشكده تحقیقات اسلامی سپاه.

6.بیانات در نماز جمعه: 24/12/1363.

7.بیانات در دیدار اعضای اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش آموزان 26/2/1382.

8. همان، 14/3/82.

9. همان، 20/3/1380.

10. همان،‌ درتاریخ یییی/یی/یی.

11. همان.

12. همان، در اجتماع بزرگ نیروى مقاومت بسیج مردمى به مناسبت سالروز تشكیل بسیج: یییی/یی/یی

13. دیدار هزاران نفر از مردم مؤمن و انقلابی آذربایجان شرقی یییی/یی/یی.

14. به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب، 21/11/1377.

15. بیانات رهبری /20/3/1380.

16. همان.

17. همان، 24مرداد 1374.

18. همان.

19. همان.

20. همان، 5/6/1380.

21. همان، 21/8/1380.

22. همان

23. همان.

24. همان.

25. همان.

شکر لله شیعه ای نامی شدیم
اهل جمهوری اسلامی شدیم
از خمینی درس عشق آموختیم
در تنور جنگ و جبهه سوختیم
بیعتـی کـردیم بـا سیـد علی
راه حـق در قول و فعلش منـجلی

 
پنج شنبه 27/12/1388 - 15:39 - 0 تشکر 190653

دشمن شناسی /بخش سوم
اهمیت و جایگاه دشمن شناسی در قرآن
اشاره:
در بحث «دشمن شناسی در قرآن» به جایگاه شناخت دشمن در قرآن پرداخته می شود و طی این شناخت به واژگانی برخورد می کنیم که شناخت دشمن را برای ما بهتر و راحت تر می نماید. در این نوشتار، بیان خواهیم کرد که اصل مطرح شده در قرآن در خصوص برخورد با دشمنان، یک اصل همیشگی و دائمی است و در تمام ادوار قابل استفاده است. در قرآن به انواع دشمنان و در واقع به مراتب دشمنی اشاره شده است. از این رو، هر دسته از دشمنان دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشند و راهکارهای مبارزه مختص به خود دارند. پس برای مبارزه با آنها باید سیاست های اصولی خاصی را به کار گرفت و دچار افراط و تفریط نگردیم و تنها براساس موازین الهی عمل نماییم.
صفات دشمنان از دیدگاه قرآن
قرآن كریم نیز به شناخت دشمن، برای حفظ و سلامت جامعه سفارش كرده و در قالب داستان های عبرت آموز به معرفی دشمنان توحید در اشكال گوناگونی چون شیطان شناسی، منافق شناسی، طاغوت شناسی و كفار و مشركان اشاره می كند.
قرآن شناخت اهداف دشمنان اسلام و جامعه اسلامی را از حساس ترین وظایف مسلمانان عنوان می كند. مهمترین ویژگی دشمنان اسلام ازنظر قرآن، پیمان شكنی آن ها است. قرآن كریم در این زمینه می فرماید:«كیف وان یظهروا علیكم لایرقبوافیكم لا ولاذمه » چگونه (پیمان مشركان ارزشی دارد) درحالی كه اگر بر شما غالب شوند نه ملاحظه خویشاوندی با شما را می كنند و نه پیمانی را (پایبند هستند).
قرآن دشمنان اسلام را دارای خصلت های ناپسندی نظیر نژادپرستی، قانون شكنی، خوی استكباری و.. می داند. در آیه پنجم سوره حجر و در آیه 96 سوره بقره یكی از ویژگی های دشمنان اسلام دنیاپرستی عنوان شده است.
در آیه 54 سوره نساء و آیه 105 سوره بقره حسادت و بدخواهی یكی دیگر از خصلت های ناپسند دشمنان شمرده شده است.
همچنین در آیه 100 سوره اسراء و آیه 53 سوره نساء و آیه های 75 و 119سوره آل عمران و آیه 74 سوره نساء و آیه 175 سوره آل عمران و آیه 71 سوره طه و آیه 22 سوره انفال تنگ نظری، خیانت، خشم و كینه، شیطان صفتی، خود را قیم مردم دانستن، و بالاخره بی شعوری، از خصلت های ناپسند دشمنان اسلام محسوب شده است.
قرآن در جای دیگر خطر دشمن را چنین بیان می كند:
«اگر (دشمنان) بر شما دست یابند همچنان با شما دشمن اند و دستان شان (به زور) و زبان هایشان (به تبلیغات) به بدی به سوی شما باز است و دوست دارند كافر شوید و از ارزش های خویش دست بردارید.»
دشمن شناسی در روایات
همچنین درباره لزوم شناخت دشمن احادیث فراوانی از پیامبر اكرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وجود دارد كه به پاره ای از آن ها اشاره می كنیم:
پیامبر(ص) درباره ضرورت شناخت دشمن می فرماید:
«ألا و ان أعقل الناس عبد عرف ربه فأطاعه و عرف عدوه فعصاه»
آگاه باشید، عاقل ترین مردم كسی است كه خدایش را بشناسد و از او پیروی كند، و دشمن را نیز بشناسد و آنگاه نافرمانیش نماید. در حدیثی دیگر پیامبر(ص) می فرماید:
«مردم اگر به ده چیز شناخت پیدا كنند، سعادت دنیا و آخرتشان تأمین است، كه یكی از آن امور شناخت ابلیس و یاورانش می باشد.»
اصل مشابهت تاریخی اقوام
ممکن است کسی بپرسد که مورد خطاب قرآن تنها اقوام گذشته بودند که در عصر نزول قرآن تا پایان آن دوره زندگی می کرده اند نه نسل های آینده، در نتیجه قرآن برای همه عصرها و نسل ها سودمند و هدایت کننده نخواهد بود. برخی گمان می کنند که هیچ ارتباطی بین شگردهای دشمنان در گذشته با آن چه که امروز اتفاق می افتد وجود ندارد و شناسایی روش دشمنان اوایل اسلام که در قرآن بیان شده است سودی برای شناخت تاکتیک های کنونی دشمن ندارد چه این که فاصله گذشته و حال از هر جهت، از زمین تا آسمان است. ولی حقیقت آن است که این یک برداشت سطحی است، چون قرآن علاوه بر این که همه مسائل را بیان کرده، فراتاریخی هم می باشد و قاعده «جری» و «انطباق;» این که قرآن کتابی همگانی و همیشگی است و در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته مانند حال منطبق می باشد، مورد تایید و قبول همه می باشد و در واقع، این کتاب آسمانی، صفت و اصل مهم «مشابهت تاریخی اقوام» را به رسمیت می شناسد. آیات سوره های بقره: /۱۱۸ «و قال الذین لا یعلمون لولا یکلمنا الله او تاتینآ ءایه کذ لک قال الذین من قبلهم مثل…» مومنون/ ۴۴ و ۸۱، مومن/ ۵، سبا/ ۲۴ و قصص / ۵۸ بیانگر اصل «مشابهت تاریخی اقوام» می باشند. از مجموع این آیات در می یابیم راهکارهایی که در قرآن برای شناسایی و برخورد با دشمنان بیان شده در هر زمانی کاربرد و قابلیت اجرایی دارد و با استعانت از آیات قرآن می توانیم موضع گیری مناسب و عاقلانه ای در برابر دشمن داشته باشیم.
واژه های کلیدی مرتبط با شناخت دشمن در قرآن
الف- عدو: در قاموس قرآن «عدو» به معنای دشمن است; آن هم دشمنی که هم در دل با انسان عداوت دارد و هم در ظاهر مطابق آن رفتار می کنند. به طور کلی، دو نوع دشمن وجود دارد: یکی آن که یک شخص به فرد دیگر عداوت دارد همراه با انگیزه عداوت و دشمنی. دیگری این که فرد با قصد و انگیزه عداوت نباشد بلکه دارای حالتی است که فرد مقابل از آن متاذی می شود.
ب- مکر: به معنی خدعه و نیرنگ است. استاد مصطفی مراغی در تفسیر خود مکرر این گونه بیان کرده اند: «مکر در اصل تدبیر مخفی است که مکر شده را نسبت به آنچه که گمان نمی کرد می کشاند و غالبا در تدبیر سوء و ناپسند به کار می رود.»
ج- کید: به مفهوم حیله و نیرنگ، فریب دادن و کوشش کردن است. از این جهت، به جنگ «کید» گفته می شود. کید در هیچ زمانی بدون تامل و اندیشیدن به کار گرفته نمی شود.
د- خدع: به معنی فریب دادن و قصد بدی نسبت به دیگران داشتن است به گونه ای که از دید طرف مقابل پنهان باشد. مراغی در تفسیر این آیه «یخدعون الله و الذین ءامنوا…» می گوید تعبیر به «مخادعه» برای مبالغه است یا بیانگر تکرار و دوام «خدعه» و نیرنگ منافقان به مومنین است.
هـ نفاق: به مفهوم مخفی کردن، کفر و تظاهر به ایمان است. منافق کسی است که با روش مرموز در جامعه نفوذ کند و از طریق دیگر فرار کند. علاوه بر واژه های فوق «کفر، ضلل، صد و بطانه» هم به بحث دشمن و شناخت دشمن در قرآن مرتبط می باشد، همه این واژه ها بیش از هزار بار در قرآن مطرح شده است که هر کدام از این واژه ها و مشتقات آن ها به نوعی به شناخت دشمن مرتبط است و از طریق این واژه ها، راه برای شناسایی دشمن هموارتر می گردد. حال به بحث درباره انواع دشمن از نگاه قرآن می پردازیم:
1-دشمن ایمانی (شیطان و بعضی از همسران و فرزندان)
شیطان از ماده «شطن» به معنای فاصله گیرنده و دور شونده است، در لغت به هر موجود منحرف کننده، سرکش و اختلاف گر گفته می شود. شیطان با نام های ابلیس و خناس هم در قرآن مطرح شده، ابلیس از «بلس» به معنای مایوس شده و خناس به معنی پنهان شده و باز پس رفته می باشد. با تحلیل مفهومی از واژه شیطان و خناس در خواهیم یافت که این دشمن حالت تهاجمی دارد و فاصله گرفتن او مبنی بر واکنش آدمی است که با یاد خدا صورت می پذیرد.
قرآن به صراحت می فرماید: «ان الشیطن لکم عدو فاتخذوه عدوا…» این که شیطان دشمن آدمی است یک مطلب است و این که انسان باید متوجه باشد و با هوشیاری او را دشمن خویش بگیرد و در مقابل او ایستادگی و واکنش از خود نشان دهد، مطلب دیگری است. در بسیاری از آیات قرآن کریم از شیطان به عنوان دشمنی آشکار نام برده است.
خصوصیات شیطان یا مهارت های او در به اسارت کشیدن انسان عبارتند از: زینت بخشی اعمال در نظر انسان (انفال/ ۴۸، نحل/ ۶۳;) القای وسوسه (انعام/ ۱۲۱، اعراف/ ۲۰ – ۲۱، طه/ ۱۲۰;) تباه کردن و گسستن پیوندها (اسراء/ ۵۳;) راندن از پشت و زمامگیری از رو به رو (مجادله/ ۱۹;) دستور دادن به منکرها (حشر/۱۶، نور/ ۲۱٫)
با این اوصاف دریافتیم که دشمن ایمانی دشمنی جدی است که ما چه بخواهیم چه نخواهیم با این نوع دشمن دست به گریبانیم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در این باره می فرمایند: «الا ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه، و عرف عدوه فعصاه; آگاه باشید! خردمندترین مردم بنده ای است که پروردگارش را شناخته، فرمانش برد و دشمنش را شناخته، نافرمانی اش کند.»
۲٫ دشمن خارجی – سیاسی (یهود، مشرک و کافر)
برخی یهودیان به نام های عبرانیان و اسرائیلی ها هم خوانده شده اند، در قرآن بیش از همه اقوام دیگر از بنی اسرائیل سخن گفته شده است و آن به علت شدت عناد و جهودشان نسبت به حق است، خداوند برای روشن و تبیین نمودن ابعاد دشمنی آنها با حق در آیات بسیاری از نعمت های مختلف الهی بر آن ها سخن گفته و سپس موضع آنها را در برابر این نعمت ها بیان کرده است که چگونه ناسپاس و بهانه جو هستند.
برخی از یهودیان ، آن قدر نیرنگ و توطئه از خود نشان داده که از حد و حصر خارج است. در همان روزهای پیدایش، آن قدر با پیامبر عظیم الشان خود کج روی و بدرفتاری کردند که چندین مرتبه برایشان عذاب نازل شد. در سوره مائده یهودیان به عنوان دشمن ترین دشمنان معرفی شده اند: «لتجدن اشد الناس عد وه للذین ءامنوا الیهود والذین اشرکوا…»
از مشرکان نیز در آیه ۸۲ سوره مائده به عنوان دشمن ترین دشمنان معرفی شده اند; چنان که کفار هم طبق آیات صریح قرآن کریم هرگز خیرخواه اهل حق نیستند (بقره/ ۱۰۵)، در راه خدا موانعی را برای باز ماندن مسلمانان از این راه ایجاد می کنند (انفال/ ۳۶)، سعی و تلاش می کنند که اهل حق را به کفر برگردانند (نساء/ ۸۹)، خیلی علاقه مند به غفلت مسلمانان می باشند (نساء/ ۱۰۲) و نهایت سعی و تلاش خود را برای نابودی حق دارند. طبق آیه ۵۶ از سوره کهف، به طور کلی در سه آیه از قرآن کریم کافران به عنوان دشمن نام برده شده اند: نساء/ ۱۰۱، ممتحنه/۱ و صف. /۱۴
3-دشمن داخلی – سیاسی (منافق)
منافق، کسی است که ظاهر و باطن او یکی نباشد و به اصطلاح «دورو» باشد. منافق اختصاص به اسلام ندارد بلکه آن دسته افراد دور از منطق و استدلال هستند که برای اغراض شخصی خود تا آن جا که شرایط اجازه می دهد کارشکنی می کنند ولی به دوستی تظاهر می نمایند.
خطرناک ترین دشمن چه در مجموعه اعتقادات دینی و مذهبی و چه در ناحیه معاشرت های اجتماعی دشمن ناشناخته است، دشمن شناخته شده هر چند هم قوی و نیرومند باشد، ضررش کمتر و خیانت او قابل دفاع و جبران است زیرا هویت او معلوم و سوء قصد او روشن است، اما دشمن ناشناخته هر چه هم کوچک و ناتوان باشد چون نقابی از دوستی و محبت بر چهره دارد و شعار او شعار توده مردم است; ولی زیر آن نقاب و لباس ظاهری، دلی مملو از کین و عداوت و خنجری زهرآلود و کشنده پنهان دارد و همواره منتظر فرصتی است تا به اغراض پلیدش جامه عمل بپوشاند. اسلام در طول تاریخ خود بیشترین ضربه را از منافقان خورده است. به همین دلیل است که قرآن سخت ترین حملات خود را متوجه منافقان ساخته است و بزرگ ترین اعلام خطر را درباره آن دسته از دشمنان داشته است که می فرماید: «هم العدو فاحذرهم» طبق این فراز نورانی، تنها منافقان دشمنان حقیقی هستند و باید از آنان پرهیز نمود. بنابر گفته علامه طباطبایی(رحمه الله:) «بدترین دشمن انسان آن کسی است که واقعا دشمن باشد و آدمی او را دوست خود بپندارد.»
خطر قشر «منافقین» برای اسلام و مسلمانان تا آن جاست که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مورد نقشه های خائنانه آنها می فرماید: «من بر امتم نه از مومنان بیمناکم و نه از مشرکان; » چرا که مومن ایمانش مانع ضرر او است، و خداوند مشرک را به جهت شرکش رسوا می کند، «ولی من از منافق بر شما می ترسم که از زبانش علم می ریزد و سخنانی می گوید که برای شما دلپذیر است، اما اعمالی (در خفا) انجام می دهد که زشت و بد است.» در برخی از آیات قرآن منافقان بدتر از کفار تلقی شده اند: (نساء/ ۱۴۵٫) سر این حقیقت از نظر اندیشمند و فاضل محترم، حضرت آیت الله جوادی آملی آن است که: «اولا منافقان از کافران و مشرکان زیان بارترند، ثانیا، منافقان هر چند مانند کافران در درون، منکر دین هستند، ولی اهل کتمان، دروغ، خدعه و استهزاء نیز هستند. کسی که کفرش، کفر محض است، دیگر به این پلیدی های نفسانی مبتلا نیست، ولی کفر منافق آمیخته با این بدی ها است.»

ویژگی های منافقان در قرآن
خصوصیات متعددی که قرآن برای منافقان بیان نموده است، تصویر روشنی را از شخصیت منافق ارائه می دهد که در قالب خصوصیات ذیل قابل تبیین است.
- خصوصیات عقیدتی: عدم اتخاذ موضعی مشخص در برابر توحید، اظهار ایمان در میان مسلمانان و اظهار شرک در میان مشرکان (بقره/ ۲۰۴ و منافقون/ ۲;)
- خصوصیات عبادی: عبادت از روی ریا و عدم اعتقاد، ایستادن به نماز همراه با تنبلی و بی حالی (نساء/۱۰۸ و ۱۴۱ – ۱۴۳ و توبه/ ۵۴;)
- خصوصیات اجتماعی: امر به منکر و نهی از معروف (توبه/ ۶۷)، کفر ورزیدن در پوشش ایمان، افساد در پوشش اصلاح و نیرنگ بازی و چند چهرگی (بقره/ ۱۰-۸) دارای قیافه حق به جانبند و سعی دارند که مردم را تحت تاثیر قرار دهند (منافقون/ ۵-۱)، تضعیف باورهای دینی و شبهه افکنی (آل عمران/ ۱۵۴، احزاب/۱۲)، تحقیر مومنان (بقره/ ۱۴، توبه/ ۷۹، هود/ ۲۷ و شعراء/ ۱۱۱) و سوگند بسیار برای باوراندن حرف خود به مردم (توبه/ ۵۶ و منافقون/ ۲٫)
- خصوصیات اخلاقی: عدم اعتماد به نفس، ترس و بخل (احزاب/ ۱۹، منافقون/ ۷، توبه/ ۶۷)، لجاجت (بقره/ ۱۸ و اعراف/ ۱۷۹)، خودبزرگ بینی (بقره/ ۲۰۶)، پیروی از هوای نفس (محمد/ ۱۶)، توجیه گناه (نساء/ ۶۲٫)
- خصوصیات سیاسی: دوستی با بیگانگان (مجادله/ ۱۴)، فتنه انگیزی (توبه/ ۴۸-۴۷)، فرصت طلبی (نساء/ ۱۴۱، احزاب/ ۲۰-۱۹)، ایجاد جنگ روانی (نساء/ ۸۳ و احزاب/ ۶۰)، نپذیرفتن حکومت دینی (نساء/۶۰- ۶۱) و مخالفت عملی با دستورات ولایت (نور/ ۶۲ – ۶۳٫)
حضرت علی(علیه السلام) در این باره می فرمایند: «از دشمن مخفی بیش از دشمن آشکار بر حذر باش.» اصولا خصوصیت اصلی شخصیت منافق همان تردید در انتخاب ایمان و کفر است که نشانه ترسو بودن و عدم اعتماد به نفس او است که درباره منافقان هر عصری جاری است.
سیاست اصولی دشمن برای مبارزه
جنگ و عناد دشمنان همیشه شکل ثابتی نداشته است و شیوه های مختلف و متنوعی را برای پیکار و از پا درآوردن حریف خود، متناسب با اوضاع و شرایط مبارزه به کار می برند، اصولی را بر می گزینند و به عنوان خط مشی کلی بر مبنای آنها راهکارها و مراحل عملیات را برای دست یابی به مقصد خود برنامه ریزی می کنند. به یقین، شیوه های مبارزه دشمنان سیاسی با دشمنان ایمانی از هم متمایز می باشد، هر چند هر دو هدف واحدی را دارند و آن به اسارت کشیدن انسان است و پر واضح است که باید شیوه های تدافعی هم در مورد این دو دسته با هم فرق داشته باشد. شیوه های مبارزه دشمنان ایمانی در بحث مربوط به شیطان، بعضی از همسران و فرزندان مطرح شد اما در خصوص دشمنان سیاسی گفتنی است که شیوه هایی که دشمنان اسلام برای مبارزه با رهبر حکومت اسلامی که از قدرت نفوذ و تاثیر در جبهه سیاسی و اجتماعی برخوردار است به کار می برند، از منظر قرآن عبارت است از:
الف) شکستن قداست رهبری با استفاده از حربه تهمت و افتراء که در سوره مومن/ ۲۶ به این مطلب اشاره شده است.
ب) ایجاد تردید و ابهام در بین مردم نسبت به حقانیت رهبری (اعراف/ ۷۵، رعد/ ۴۳، فرقان/ ۸-۷، تغابن/۶٫)
ج) تحقیر و استهزای رهبری (هود/ ۳۸، انبیاء/ ۳۶، حجر/ ۱۱، زخرف/ ۵۲٫)
د) تهدید رهبری که انواع مختلف آن در قرآن بیان شده است (آل عمران/ ۲۱، انفال/ ۳۰، اعراف/ ۸۸، ابراهیم/ ۱۳، شعراء/ ۲۹و۱۶، قصص/ ۲۰٫)
دشمن برای گمراه کردن پیروان حق و تضعیف و تحریف مبانی مکتب اسلام، به راهکارهای گوناگونی ممکن است روی بیاورد که عبارت اند از:
الف) تلاش برای گمراه کردن از طریق صرف هزینه های کلان (انفال/ ۳۰;) ب) اشاعه فساد، نشر اکاذیب و پخش شایعات (لقمان/ ۶، انعام/ ۱۴۴)، ج) اختلاف افکنی و تفرقه انگیزی (قصص/ ۴;) د) محاصره اقتصادی (منافقون/ ۷;) ه-) تمسخر و دست انداختن (بقره/ ۱۴ و ۲۱۲، مطففین/ ۲۹ – ۳۲;) و) تهمت های ناروا و اعزام عوامل نفوذی (توبه/ ۴۷;) ز) ترویج فرهنگ استعماری، تضعیف روحیه مسلمانان و تبلیغات سوء (نساء/ ۸۳، ممتحنه/۱٫)
برخورد دشمن با دین و مذهب و مبانی مکتب نیز دارای شکل ثابتی نمی باشد. دشمن همواره در طول تاریخ حسابگرانه وارد عمل شده و در شرایطی که مذهب در رگ و پوست مردم ریشه دوانده است، دشمن برای ضربه زدن، خود را مزین به لباس مذهب می کند و اتهامات و برچسب های گوناگون را به رهبر، مکتب و امت اسلامی بیان می دارد. البته این شیوه ها خود نشان دهنده ضعف و زبونی دشمنان امت اسلامی است چون نمی توانند در قداست و عظمت اسلام و مسلمانان عیب و نقصی پیدا کند، به این شیوه ها متوسل می شوند.
سیاست اصولی مبارزه با دشمن
به طور کلی، سه اصل مهم در برخورد با دشمن وجود دارد: ابتدا دشمن شناسی است و آن چه بعد از شناخت دشمن در دفاع هوشمندانه نقش مهم و اساسی را ایفا می کند، شناخت راههای تدافعی آن می باشد که باید برای آموختن این شیوه ها به «قرآن و عترت» روی آورد که در تاریکی ها، «نورالمبین» و در تنش های اجتماعی «حبل المتین» ودر طوفان های سهمگین حوادث «عروه الوثقی» می باشند و البته عترت پیامبر است که مفسر و مبین قرآن می باشد.
اصل دوم طبق آیه ۶۰ از سوره انفال، هوشیاری و کسب اقتدار، مجهز شدن به مدرن ترین سلاح ها و آمادگی کامل در مقابل دشمن است.
و اصل سوم در برخورد با دشمن، ممنوعیت دوستی با دشمن است که بسیاری از آیات قرآن به آن اشاره کرده است: احتیاط در برخورد با دشمن (بقره/ ۱۲۰، آل عمران/ ۶۹)، عدم طرح دوستی با دشمن (نساء/ ۸۹ و ۱۴۴، مائده/ ۸۲، ممتحنه/ ۴-۱)، ایمن ندانستن خود از وسوسه دشمنان (نساء/ ۴۵-۴۴)، عدم اعتماد در گفتن راز به دشمنان (آل عمران/ ۱۱۸ – ۱۲۰، منافقون/ ۱۴)، سازش ناپذیری در برابر دشمنان (آل عمران/ ۱۴۶، هود/ ۱۱۳) و پرهیز از دوستی با یهود و نصاری (مائده/ ۵۲-۵۱) همگی از جمله هشدارهایی است که قرآن کریم اعلان فرموده است.خداوند علاوه بر هشدارهای فوق یک راهکار اصلی و اساسی به مسلمانان توصیه می کند و آن آراسته شدن به لباس صبر و تقوی است که آیه ۱۲۰ سوره آل عمران به آن پرداخته است: …«ان تصبروا وتتقوا لا یضرکم کیدهم شیا…» نقطه پیوند صبر و تقوی و مصونیت از نیرنگ های دشمنان در این است که اولا این دو (صبر و تقوی) سبب: نیرومندی در کارها (آل عمران/ ۱۸۶)، زدودن ترس و اندوه از دل ها (احقاف/ ۱۳) و نیز نزول امدادهای غیبی از جانب خدا برای صاحبان این دو فضیلت است. در این صورت است که تیرهای توطئه دشمنان به هدف اصابت نمی کند و نقشه های آنان ناکام می ماند.

شکر لله شیعه ای نامی شدیم
اهل جمهوری اسلامی شدیم
از خمینی درس عشق آموختیم
در تنور جنگ و جبهه سوختیم
بیعتـی کـردیم بـا سیـد علی
راه حـق در قول و فعلش منـجلی

 
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.