روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلام
قسمت ششم(6)
کافران :
برخی از صفات ویژه و اصلی آنان که در قران آمده است :
1-صفات عقیدتی : عدم ایمان به یگانگی خدا، پیامبران ، روز رستاخیز و حساب2- صفات عبادی : عدم عبادت خدا و توسل به غیر او 3- صفات مربوط به روابط خانوادگی و اجتماعی : ظلم ، رفتارهای متجاوزانه ، تمسخر دیگران ، تجاوزبه حقوق دیگران و قطع ارتباط با دوستان و خویشاوندان 4- صفات اخلاقی : پیمان شکنی ، فسخ ، فجور،پیروی از هوی نفس و شهوات و غرور و تکبر 5 – صفات انفعالی و عاطفی : نفرت ، کینه و حسادت نسبت به مؤمنان 6- صفات عقلانی و شناختی : جمود فکری و ناتوانی در ادراک و تعقل ، تقلید کورکورانه از عقاید و سنت های پدران و فریب دادن خود .
منافقان :
منافقان با شخصیتی متزلزل نمی توانند موضع آشکاری در برابر ایمان اتخاذ کنند . قران خصوصیات مشخص کننده آنها را یاد آور شده و آنها را به شدیدترین عذاب تهدید کرده است . در سوره نساء آیه 145 : منافقان در پایین ترین مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت . برخی از صفات ویژه و اصلی آنان عبارتند از :
1-صفات عقیدتی : عدم اتخاذ موضعی مشخص در برابر توحید ، اظهار ایمان در میان مسلمانان و اظهار شرک در میان مشرکان 2- صفات عبادی : عبادت از روی ریا که بدون اعتقاد انجام می دهند و با بی حالی و تنبلی به نماز می ایستند 3-صفات مربوط به روابط اجتماعی : برپایی فتنه از طریق پخش شایعات بین مسلمانان ، تمایل به فریب دیگران دارند، برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران ، خوب حرف می زنند ، برای متقاعد کردن دیگران بسیار سوگند می خورند، از نظر ظاهر و قیافه و لباس در میان مردم بسیار آراسته اند تا جلب توجه کنند و آنها را تحت تاثیر قرار دهند 4 - صفات اخلاقی : عدم اعتماد به نفس ، پیمان شکنی ، ریا ، ترس ، دروغ ، بخل ، سودجویی و فرصت طلبی5 – صفات انفعالی و عاطفی : ترس و هراس از مرگ ، نفرت از مسلمانان و کینه ورزی به آنان 6- صفات عقلانی و شناختی: تردید ، شک و عدم توانایی در قضاوت و تصمیم گیری و تفکر درست ، به همین دلیل قران منافقان را به عنوان کسانی که بر دلهایشان مهر نهاده شده است توصیف می کنند که منافقان با توجیه کارهایشان می کوشند از خود دفاع کنند .
اصولا خصوصیت اصلی شخصیت منافق همان تردید در انتخاب ایمان ، کفر و ناتوانی در اتخاذ موضعی روشن و صریح در برابر توحید ، مؤمنان و کافران است . همچنین سودجو و فرصت طلب است گاهی با مسلمانان و گاهی با کافران خود را هماهنگ می کنند . همواره در فریب دادن مردم می کوشد از طریق سخنان شیوا و آراستگی ظاهری ، آنها را تحت تاثیر قرار دهند ، در ژرفای نفس خود احساس ناتوانی می کنند . از این رو سعی دارند با توجیه کارهایشان از خود دفاع کند . شخصیت بهنجار و سلامت روانی :
شخصیت بهنجار از نظر اسلام ، شخصیتی است که جسم و روح در آن متعادل باشند و نیازهای هر کدام ارضا شوند . انسانی که دارای شخصیت بهنجار است به جسم و سلامت و نیرومندی آن اهمیت می دهد و نیازهای آن را در حدودی که شرع مقدس روا می دارد برآورده می سازد و همزمان با آن به خدا ایمان می آورد . از نظر اسلام فردی که پیرو هوی نفس خودش باشد فردی نابهنجار است و نیز کسی که خواسته های جسمانی خود را سرکوب و مقهور کند و رهبانیت افراطی و ریاضت شدید دارد و تنها به ارضا نیازهای معنوی می پردازد شخصی نابهنجار است زیرا این گونه گرایشهای افراطی و تفریطی با فطرت انسان مخالف هستند به همین دلیل هیچ کدام از این دو گرایش به شکل گیری و تحقق ماهیت حقیقی انسان نمی انجامد . ملاکهای سلامت روانی در اسلام از این قرارند :
1-خودآگاه و هشیار زیستن : انسان سالم پیوسته خودآگاه است . در مکاتب گشتالتی و روان کاوی و بسیاری مکاتب دیگر معتقدندانسان بهنجار خودآگاه و هوشیار است و نسبت به تمام حالات درونی و رفتاری خودآگاه است .
2-شناخت واقعیت و پذیرش آن : انسان سالم با جهان درون و جهان برون خود ارتباطی مبتنی بر واقعیت و پذیرش آن دارد . پیامبر اکرم (ص) می فرماید : خدایا اشیاء را آن گونه که هستند به ما بنمایان . انسانهای سالم مصداق این آیه اند : انسان سالم جهان را با عقل خویش می شناسد نه با هوای نفس خود .
3-در حال زیستن : انسان هوشیار سالم اوقات خود رادر حال می گذراند . او در همه حال در حال زندگی می کند . انسانهای ناسالم درحال نفس می کشند ولی یا درگذشته زندگی می کنند یا درآینده که این موضوع در کلیه مکاتب روان درمانی مورد تاکید است . در قران آمده است یا ایها الذین آمنو، آمنو : یعنی اینکه پیوسته در حال باشید و به گذشته و ایمانی که درگذشته داشته اید اکتفا نکنید .
4- پویا و متکامل زیستن : انسان سالم در نظر اسلام انسانی پویاست . انسانی که امروزش با دیروزش مساوی است انسانی مغبون است .
5- در جمع زیستن : انسان سالمی که واقعیت ها را می شناسد در جمع زندگی می کند . او فرد است و فردیت او مسؤل و متعهد است لذا جمع نه مسؤلیت را از وی ساقط می کند و نه تعهد او را زایل می کند ولی با این حال او در جمع زندگی می کند . پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : تجمع رحمت است و تنهایی عذاب و نیز می فرماید : دست خدا بر جماعت است .
6- با خدا زیستن و تواب بودن : انسان هوشیار و آگاه و پویا به طرف عالی ترین کمال هستی و عالی ترین حقیقت وجود یعنی حق و در واقع خداوند در حرکت است . او هر گامی را که در جهت تکامل بر می دارد قدمی است که او را به حقیقت نزدیک می سازد . او با ذکر خویش ارتباطی قلبی و عقلی با خدا پیدا می کند . انسان سالم هرگاه که از مسیر حق منحرف می شود بلافاصله بازگشت کرده ( توبه می نماید ) و متکی به عالی ترین مرتبه هستی می شود .
ادامه دارد...
منابع :
** قرآن کریم
** نهج البلاغه
- احمدی ، علی اصغر( 1371 ) ،روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلامی ، چاپ دوم ، انتشارات امیرکبیر.
- بابا زاده ، علی اکبر(1370 )، مسائل ازدواج و حقوق خانواده ، (مقدمه جعفر سبحانی )تهران انتشارات بدر.
-طباطبایی، علامه محمدحسین (1362 ) . تفسیر المیزان ، انتشارات امیرکبیر .
- نجاتی ، محمد عثمان (1367 )، قرآن و روانشناسی ،ترجمه دکترعباسی عرب ، انتشارات آستان قدس رضوی .
- یونسی، سیدجلال(1387)،درمان ناهنجاریهای روانی در کودکان ، نوجوانان و خانواده ها ، چاپ سوم ، انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی تهران .
-یونگ ، کارل گوستاو(1937) ، روان شناسی و دین ، ترجمه فواد روحانی ، انتشارات امیرکبیر ، تهران .
محقق : نعمت نعمتی
مددکار اجتماعی زندان ایلام ، کارشناس ارشد مشاوره توان بخشی رفتاری – اجتماعی