• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 5405)
پنج شنبه 15/11/1388 - 16:21 -0 تشکر 180177
درج مقالات کاربران انجمن برای صفحه اصلی تبیان

با سلام به شما کاربران عزیز انجمن های تخصصی تبیان

همانگونه که در صفحه اصلی سایت تبیان اطلاع داده شد ؛ از این پس قرار است 30 درصد مطالب صفحه اصلی تبیان با قلم و دستان توانای شما تولید گردد .

لذا از شما کاربر گرامی می خواهیم با انتخاب موضوع و انجمن مورد نظر خود ؛ مطلب خودتان را تنها در ذیل همین مبحث مطابق با قالب مندرج در اطلاعیه سایت وارد نمایید .

 

 

نمونه مطلب ارسالی

  

ساختار ورود مقالات باید از الگویی مشابه جدول ذیل پیروی نماید :

  
1 – عنوان یا تیتر مطلب چگونه از بروز بیماری قلبی جلوگیری کنیم ؟
2 – کلید واژه ها بیماری قلبی ؛ چربی ها ؛ فشار خون ؛ تغذیه مناسب و ...
3 – تولیدی یا تلفیقی یا تجمیعی تلفیقی
4 – متن مطلب امروزه بیماری های قلبی از مهمترین عوامل مرگ و میر در جوامع پیشرفته و در حال توسعه محسوب می شوند . ....
5 – نام نویسنده و منبع مطلب 1 – هفته نامه سلامت 2 – انجمن تخصصی پزشکان بدون مرز 3 - ....
 

برای شما عزیزان آرزوی موفقیت داریم

 

شنبه 17/11/1388 - 22:12 - 0 تشکر 180692

چرا ما باید آغار کارمان با نام خدا باشد؟

قالب محتوای مقاله : تالیفی

کلمات کلیدی : خدا ، الله ، مسلمانان ، آغاز ، کار ، بسم الله

نام نویسنده : اکبر وکیلی تجره

ای نام تو بهترین سرآغاز ******************** بی نام تو نامه كی كنم باز

مسلمانان مامورند هر كاری را با نام و یاد خدا شروع كنند ، وقتی از خواب بیدار می شوند بسم الله ، هنگام خرید و فروش بسم الله ، كار و عمل و كشاورزی بسم الله ، وقتی در میدان جنگ بر علیه دشمن اسلحه بر می دارند بسم الله ،

وقتی با اسلحه شلیك می كنند یا با شمشیر بر سردشمن می كوبند بسم الله ، دست برای دعا بلند می كنند بسم الله ، قلم به دست می گیرن بسم الله ، كتاب را ورق می زنند بسم الله ، خلاصه اینكه هركاری را بخواهند انجام دهند ، مامورند تا نام خدا را گرفته ، بسم الله بگویند. اما چه حكمت هایی وجود دارد كه ما برای انجام هر كاری باید بسم الله بگوییم .

1- اینكه هرقول و عمل ما در زندگی با نام الله مزیین شده و مهر بخورد و ثابت شود كه همه ی كارهای ما برای جلب رضایت الله (ج) بوده و ما غلام و بنده ی وفادار او هستیم .

چگونه می توانیم در اعمال و اقوال خویش نام الله (ج) را نگیریم در حالی كه به ما دستور داده شده ، شما زمانی مسلمان هستید كه زندگی و مرگ شما ، نشست و برخواست ،خوابیدن و بیدار شدن ،پوشیدن و بیرون آوردن لباس شما صرفا برای الله (ج) باشد.

2- دومین حكمت اینكه انسان هر چند دارای صلاحیت و استعداد باشد ، هر چند دارای هوش و ذكاوت باشد ، هر چه دارای قدرت و قوت باشد ویا اسباب و وسائل مادی در اختیارش باشد ، اما دستور و تعلیم اسلام این است كه هرگز به صلاحیت ها و ذكاوت و مال خویش فریب نخورد ، بلكه مداوم بیندیشد ،آنچه كه انجام می دهم و اگر در كاری موفقیت حاصل می كنم ، فقط به خاطر مدد و نصرت ، لطف و كرم پرودگار عالم است.

3- حكمت سوم اینكه انسان در این صورت معیت و رفاقت پروردگار خویش را احساس می كند و با خود می اندیشد اگر چه من ضعیف و عاجز هستم اما پروردگار من قوی و قدیر است ، بلكه خالق تمام قدرت ها و قوت ها است و هر چیزی وابسته به حكم و دستور الله (ج) می باشد.

زمین و آسمان مطابق حكم او عمل می كنند ، در فضا دستور خداوند حاكم است ، كوه ها و صحراها فرمانبردار او هستند ، حكم او بر انسان ها ، جن ها و فرشته ها جاری است ، چرنده ها ، پرنده ها و خزنده ها طبق دستور او عمل می كنند ، اگر به كوه ها امر كند از آن چشمه ها جاری می شود ، اگر به درخت ها دستور دهد راه می افتند ، اگر به آتش دستور دهد سرد وسلامت می شود ، اگر به باد دستور دهد تاریك و طوفانی می شوند. اوست كه در كارهای خویش محتاج به اسباب نیست .

بدون اسباب نتایج را ظاهر می كند ، عیسی را بدون پدر خلق نمود ، به دست عیسی مرده ها را زنده و كور مادر زاد را بینا كرد ، شتر صالح را از كوه بیرون می آورد ، برای بنی اسراییل در دریا خشكی ایجاد كرد ، اصحاب كهف را بعد از خواب 309 ساله بیدار كرد ، یونس رادر شكم ماهی زنده نگه داشت ، به مریم بدون موسم میوه عنایت نمود ، مركب عزیز را بعد از صد سال زنده كرد ، تمام این اعمال به قدرت الهی انجام گرفته است ، ممكن نیست با اسباب مادی صورت گیرد...

پس زمانی كه انسان اینگونه می اندیشد كه من عاجز و ضعیف هستم ولی معیت الهی با من است و نصرت الهی شامل حال من می گردد و بركت نام متبرك او همراه من است ، پس تمام مشكلات سهل می گردند ، مراحل دشوار به آسانی طی می شود و آنچه بعید و دور به نظر می رسد ، نزدیك می شود.

آری وقتی انسان رفاقت و معیت الهی را احساس می كند ، به خودی خود در كارهایش نیرومند و هدفمند می گردد ، هرگزاحساس تنهایی نمی كند خویش را عاجز نمی پندارد و برای انجام بزرگترین اعمال آستین همت بالا می زند .

وقتی كتاب تاریخ را ورق می زنیم واعمال انسان های با عزم واراده را مطالعه می كنیم متوجه می شویم كه آنان فاقد اسباب مادی بودند و تنها متكی به خالق اسباب بودن دو بر او یقین كامل داشتند.

اگر هریك از من و شما نیزاین احساس را در خویش بوجود بیاوریم ، یقین داشته باشیم در كارهای خویش احساس قوت می كنیم.

4- حكمت چهارم اینكه فكر و امید انسان ، معطوف صفت رحمت خداوند می گردد و از رحمت های او مایوس نمی گردد بنا بر همین دلیل ، صفت رحمت در تسمیه به صورت مبالغه آمده و دوبار تكرار شده است ، در صورتی كه خداوند می توانست صفات دیگری را ذكر كند ، مانند بسم الله الجبار یا بسم الله القهار یا بسم الله القوی القادر، اما اینگونه ذكر نشد چون از این صفات ، كبریایی، عظمت، هیبت خداوند ظاهر می گردد ، در نتیجه آدمی خوف زده می شود و مایوس می گردد ، ولی با تذكره صفت رحمت ، امیدوار می گردد و صرفا به اسباب متكی نمی شود.

پس بگوییم تا سرآغاز همه كارهای ما با نام نامی الله شروع شود و معیت ونصرت الهی را محسوس نماییم.

نام او چون بر زبانم می رود **** هر بن مو از عسل جویی شود

دوشنبه 19/11/1388 - 10:8 - 0 تشکر 180968

هر كاری كه با نام خدا آغاز نشود ناقص است

يکشنبه 25/11/1388 - 17:34 - 0 تشکر 182424

– عنوان یا تیتر مطلب نماز پیمانی الهی است. 2 – کلید واژه ها نماز، عبادت ، تربیت و ... 3 – تولیدی یا تلفیقی یا تجمیعی تلفیقی 4 – متن مطلب خداوند می‌گوید: «سبح لله» تمام شن‌ها سبحان الله می‌گویند. تو اگر سبحان الله نگویی، از شن هم كمتر هستی. «سَبَّح لله» «یُسَبِح لله» یعنی تمام هستی سبحان الله می‌گویند. خدا نیازی به سبحان الله ما ندارد.. .... 5 – نام نویسنده و منبع مطلب 1 – محسن قرائتی 2 – پایگاه درس هایی از قرآن نماز پیمانی الهی است. «الصلاة عهد الله» نماز یك عهد است. هدف خلقت نماز است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) هستی برای بشر است، بشر برای این است كه بنده‌ی خدا باشد. قلّه‌ی عبادت هم نماز است. نماز را جدی بگیرید. آقازاده‌ها و دختر خانم‌ها! نماز را جدّی بگیرید. نماز سوزن است. اگر سوزن فرو رفت، نخ هم فرو می‌رود. سوزن ایستاد، نخ هم می‌ایستد. یعنی اگر نماز داشتید، همه‌ی كارهای خوبتان قبول می‌شود. خداوند می‌گوید: «سبح لله» تمام شن‌ها سبحان الله می‌گویند. تو اگر سبحان الله نگویی، از شن هم كمتر هستی. «سَبَّح لله» «یُسَبِح لله» یعنی تمام هستی سبحان الله می‌گویند. خدا نیازی به سبحان الله ما ندارد. خداوند می‌گوید: من اینقدر میلیاردها، میلیارد فرشته دارم. كه اینها دائماً در حال عبادت هستند و خسته هم نمی‌شوند. من نیازی به تو ندارم. اگر به شما گفتند: خانه‌ات را رو به خورشید بساز، فكر نكنید خورشید به شما نیاز دارد. شما رو به خورشید خانه بسازی، چیزی گیر خورشید نمی‌آید. پشت به خورشید خانه بسازی، چیزی از خورشید كم نمی‌شود. ما برای خدا بندگی كنیم، به نفع خودمان است. نماز عبادتی همگانی است. نماز عبادت شبانه‌روزی است. نقش نماز در تربیت فرزندان حالا بعد از این سراغ نقش تربیتی نماز آمدیم. این امور تربیتی آموزش و پرورش اگر همه‌ی بحث‌هایش را در اقامه ی نماز متمركز كند، بچه‌ها اگر نمازخوان شوند، همه‌ی مسائل تربیتی‌شان حل می‌شود. شما تربیت سیاسی می‌خواهی چه كنی؟ مثلاً می‌خواهی 13 آبان اینها در صحنه باشند. «قد قامت الصلاة» اینها در صحنه جمع شوند. با یك كلمه‌ی «قد قامت الصلاة» همه در صحنه حاضر هستند. می‌خواهی منظم باشند. «قد قامت الصلاة» صف‌ها منظم می‌شود. می‌خواهی هركس بهتر است، جلو باشد. در جماعت می‌گویند: هركس سواد و تقوایش بیشتر است، او پیش‌نماز باشد. من نمی‌دانم امور تربیتی می‌خواهد بچه ها را به چه تربیت كند؟ كه آن ماده در نماز نیست. حضور در صحنه، «قد قامت الصلاة» شما می‌خواهید بگویید: نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی! ما این طرف نمی‌ایستیم، برای اینكه یهودی‌ها این طرف می‌ایستند. این طرف نمی‌ایستیم، قبله! برای اینكه مسیحی‌ها این طرف می‌ایستند. ما این طرف و آن طرفی را كه یهودی و مسیحی می‌ایستند قبول نمی‌كنیم. یا این طرف هستیم، یا این طرف. آنوقت این طرف امتیازاتی دارد. امور تربیتی می‌گوید:بچه‌ها مسواك! اصلاً داریم در نماز اگر مسواك بزنید، یك ركعت شما هفتاد برابر می‌شود. مگر نمی‌گویید: بچه‌ها با نشاط باشید. مربی می‌خواهد بگوید: بچه‌ها با نشاط باشید. حدیث داریم كه كسی كه وضو می‌گیرد، با آب سرد وضو بگیرد. اگر با آب سرد وضو گرفتی، و خشك نكردید ثوابش سی برابر است. چرا؟ چون هرچه آب سرد روی پوست بدن باشد، نشاطش بیشتر است. بچه‌ها حقوق مردم را باید مراعات كرد. اصلاً در نماز اگر حق مردم باشد، یك دكمه، دكمه‌ی لباس، برای مردم باشد نماز باطل است. یك سانت نخ لباس دزدی باشد، نماز باطل است. ارزش‌ها را پاس بدارید. در نماز جماعت می‌گویند: غیر از اینكه پیش‌نماز باید حاضر باشد، در صف اول كسانی صف اول بروند كه علم و تقوایشان بیشتر است. شجاعت، مگر امور تربیتی نمی‌خواهد بچه‌ها را شجاع بار بیاورد؟ قرآن می‌گوید: «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّه‏» (توبه/18) كسانی حق دارند، بانی و میزبان و اهل عمران مسجد باشند كه غیر از «مَن‏ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِر» ایمان به خدا «وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّه‏» (توبه/18) از كسی نترسد. یعنی باید آدم شجاع باشد. نترس باشد. كمك به فقرا، در مسجد مردم كمك به فقرا می‌كنند. حضرت امیر در مسجد انگشترش را به فقیر در حال ركوع داد. من هرچه فكر كردم، خوب گوش بدهید. آموزش و پرورش كه امور تربیتی را دارد، امور تربیتی می‌خواهد چه كند؟ وزارت ارشاد می‌خواهد چه كند؟ سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، منبری، همه‌ی ما هدفمان چیست؟ هر هدفی داریم، در اقامه‌ی نماز دو هدف گنجانده شده است. بچه‌ها ترسو هستند. می‌گوییم: بیا، یك اذان بگو. می‌ترسم! خوب پس با هم بگویید. یك الله اكبر با هم بگویید. بعد می‌گوییم: حالا این 5 صف اول بگویند. بعد می‌گوییم: صف اول بگویند. بعد می‌گوییم: شما سه نفر بگویید. بعد می‌گوییم: تو بگو. الله اكبر!یواش بگو. یك خرده صدا... الله اكبر! یك خرده بلند. الله اكبر! یك خرده یك خرده، ما جرأت اذان گفتن پیدا می‌كنیم. باید بچه طوری باشد كه پشت بام برود و داد بزند. بچه‌هایی كه جرأت ندارند، تمرین اذان. ببینید مسواك در نماز هست. نشاط در نماز هست. عدالت در نماز هست. صف‌های منظم در نماز هست. حضور در صحنه در نماز هست. منبع : درس هایی از قرآن به امید روزی که مدیران آموزش و پرورش برنامه ی کلاس درسی را طوری تنظیم نمایند که همه ی دانش آموزان بتوانند در نماز اول وقت شرکت کنند نه این که به صورت نوبتی روزی یک یا دو کلاس در نماز شرکت کنند و بقیه دانش آموزان در وقت نماز در کلاس حاضر باشند . در غیر این صورت شاید مشمول این سخن امام صادق علیه السلام شوند که فرمود : «کسانی که نماز را سبک شمارند به شفاعت ما نمی رسند. » قدرت بارانی

سه شنبه 27/11/1388 - 14:10 - 0 تشکر 182859

زنی که با قران سخن می گفت

قران

تجمیعی

زنی که با قران سخن می گفت:

عبدالله بن مبارک گوید:به قصد حج بیت الله وزیارت قبر پیامبر(ص)حرکت کردم.
درراه با زنی سالخورده برخورد نمودم....
گفتم:السلام علیک ورحمته الله وبرکاته
جواب داد: سلام قولامن رب رحیم.
گفتم:خداتورا رحمت کند اینجا چه میکنی؟
جواب داد:ومن یضلل الله فلن تجد له سبیلا.
فهمیدم که راه را گم کرده است. گفتم قصد داری به کجا بروی؟
گفت:
سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی.
فهمیدم که اعمال حج را انجام داده وبه سوی بیت المقدس میرود.گفتم چه مدت است که دراین مکان هستی؟
گفت:الاتکلم الناس ثلاث لیال سویا.
فهمیدم سه شب درراه مانده است.
گفتم ایا چیزی برای خوردن داری؟
گفت:والذی هویطعمنی ویسقین.
گفتم چگونه وضو می سازی؟
گفت:فلم تجدواماء فتیمموا صعیدا طیبا.
گفتم من غذابه همراه خود دارم میل داری؟
گفت:ثم اتموا الصیام الی اللیل.
گفتم که اکنون که ماه رمضان نیست؟
گفت:ومن تطوع خیرا فان الله شاکرعلیم.
گفتم افطار در سفر برای ما مباح است.
گفت:وان تصوموا خیر لکم.
گفتم میل داری تورابر نافه خود سوار کنم تا به قافله خود برسی؟
گفت:وما تفعلوا من خیر یعلمه الله. هنگامی که سوار بر شتر شد گفت:سبحان الذی سخرلناهذاوماکنا له مقربین.
زمام شتر را گرفتم وبا سرعت می رفتم وفریاد میزدم.
گفت:واقصد فی مشیک واغضض من صوتک.
آنگاه شعری زمزمه میکردم  
گفت:یا ایها الذین آمنوا لاتسالوا عن أشیاء إن تبد لکم تسوکم.
دیگر حرفی نزدم تا به قافله رسیدیم. پرسیدم: این قافله مال چه کسی است؟
گفت:المال والبنون زینۀ الحیاة الدنیا.
از او پرسیدم چه کسانی از تو در این قافله هستند؟
جواب داد:
واتخذ الله إبراهیم خلیلا
وکلم الله موسی تکلیما
یا یحیی خذ الکتاب بقوة.
ان اسامی را فراخواندم سه جوان برومند پیش امدند وگفتند او مادر ماست که چهل سال است 
جز با ایات قران سخن نگفته است از ترس اینکه خداوند بر او خشمگین شود زیرا خداوند برهر کاری تواناست.
گفتم : ذلک فضل الله یوتیه من یشاء والله ذو الفضل العظیم.
(این فضل خداوند است که به هر کس که بخواهد میدهد.)

رندان تشنه لب را اب نمیدهد کس گویی ولی شناسان رفتندازاین ولایت
درزلف چون کمندش ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی بی جرم وبی جنایت

نویسنده:حمیدرضا

منبع:کتاب تفسیرموضوعی قران  نوشته دکتر علی اکبر شایسته نژاد

سه شنبه 27/11/1388 - 14:44 - 0 تشکر 182867

عنوان مطلب=نقش نمازدرزندگی زوج های جوان

کلیدواژه=نماز،سازگاری ،زندگی مشترک ،معنویت

تلفیقی

متن مطلب =ان الصلوه تنهی عن الفحشا والمنکر معنی این ایه شریفه بسیاروسیع وبزرگ است یعنی ازهمه بدیها ومنکرات با نمازمیتوان دوری جست یکی ازمنکرات درزندگی زوجهای جوان عدم سازگاری است ببینیم ازاین منکرعدم سازگاری چگونه میتوان به مدد نمازدورشد حدیث شریفی درکتاب شریف اداب نمازامام خمینی ره ازمصباح الشریعه نقل است که وقتی اراده وضو کردی پس درصفات آب بخوبی دقت کن درصفا وطراواتش وکیفیت امتزاج ان بادیگراشیا که باهمه چیزمخلوط وممزوج میشود ولی درحقیقت ان تغیییری ایجادنمیشود یعنی اب را درزمین سنگزاررها کنیم خود رادرلابلای سنگهاجا میدهد ودرزمین کلوخ زار نیزباکلوخ ممزوج میشود وجای خودرا بازمیکند ولی ازماهیت خود خارج نمیشود زوجهای جوان به مدد نمازووضوی هرروزه ان وبه مدد توجه درصفات اب مظهرصفا وطراوت میشوند وازاب وصفات ان میاموزند که چگونه میتوان باهراخلاقی ساخت وباحفظ ماهیت وهویت خود منشا صفا وطراوات درزندگی شد درحدیث دیگروارد است که مثل المومن الخاص کمثل الماء مثل مومن خاص همانند اب است که باایجاد صفات اب درخود منشاء صفا وصمیمیت وحیات دیگران وجامعه میشود

عباس واعظی بااستفاده ارکتاب شریف اداب الصلوه امام خمینی ره 

پنج شنبه 29/11/1388 - 7:46 - 0 تشکر 183355

بسم الله الرحمن الرحیم

نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهری رحمه الله

کلید واژه ها: نسبیت اخلاق;دیدگاه;شهید مطهری;جاودانگی اخلاق;فلسفه اخلاق:تمدن ها;فرهنگ ها
مقاله تجمیعی

پیش گفتار

«نسبیت » و «اطلاق » - یا جاودانگی - اخلاق از مباحث معروف فلسفه اخلاق است وافراد مختلف با توجه به مبانی فکری و عقیدتی خویش درباره آن بحث کرده اند، و گروهی قایل به نسبیت و گروهی دیگر طرفدار اطلاق و جاودانگی و عده ای هم معتقد به راه سومی شده اند.

این مقاله در صدد تدوین و تنظیم دیدگاه های شهید مطهری در این باره که به صورت پراکنده در آثار ایشان مطرح شده، برآمده است. هدف این نوشتار تنها ارایه گزارشی ازنظریات استاد در این زمینه است و نقد و بررسی آن ها به فرصتی دیگر واگذار می شود (1) .

تعریف نسبیت اخلاق

شهید مطهری در جاهای گوناگونی از «نسبیت » بحث کرده است. گاه از «امور مطلق و امور نسبی »سخن گفته و مثلا دوری و نزدیکی را از امور نسبی و اعداد و مقادیر را از امور مطلق دانسته است (2) و گاه از«وجود مطلق و نسبی » از دیدگاه » و «نسبیت تربیت (6) » مطالبی را بیان کرده است، لکن به طور خاص نسبیت اخلاق را چنین تعریف کرده است:

«اگر یک خوی یا خصلت و یا یک فعل به عنوان اخلاقی توصیه شود آیا این امرمطلقی است؟[...] یا اینکه نه، نسبی است؟ اگر گفتیم نسبی است. یعنی هیچ خصلتی وهیچ خویی را و همچنین هیچ فعلی را به عنوان فعل اخلاقی نمی توان به طور مطلق توصیه کرد و آن را در همه زمان ها و در همه مکان ها و در همه شرایط و برای همه افراد صادق دانست. (7) »

ایشان در جاهای دیگر نیز، نسبیت اخلاق را با عباراتی نزدیک به عبارت بالا تعریف کرده است. (8)

تاثیر نسبیت اخلاق در دین

استاد مطهری مساله «جاودانگی اخلاق » را حتی از بحث جاودانگی حقیقت برای اسلام و مسلمین مهم تر تلقی کرده و معتقد است جاودانگی اسلام به جاودانگی اخلاق وابسته است و نقض آن به معنی نقض خاتمیت و جاودانگی دستورات اسلام است. زیرا دستورات اسلام دارای سه بخش اصول عقاید،احکام و اخلاق است و با رد جاودانگی اخلاق و در واقع اخلاق یک بخش از اصول اسلام منسوخ شده است. (9) بنابراین لازم است که مبحث نسبیت اخلاق مطرح و به شبهات مربوط به آن جواب داده شود.

از این رو انگیزه ایشان در این بحث دفاع از جاودانگی دستورات اسلام و همچنین پاسخ به یکی ازنیازهای جامعه است. (10)

علل گرایش به نسبیت اخلاق

درباره این که علت یا علل گرایش به نظریه نسبیت اخلاق چیست، نظرات متفاوتی وجود دارد،«لوئیس پویمن » (11) در این باره به علل زیر اشاره می کند:

1. راه حل های ارایه شده معمولا به گونه ای است که گویی مطلق گرایی و نسبیت گرایی تنها شق های موجود هستند و فرض شق سومی ممکن نیست;

2. مغالطه و خلط نسبیت گرایی فرهنگی با نسبیت اخلاقی، وبه عبارت دیگر خلط امور واقعی یاگزاره های توصیفی با امور یا گزاره های هنجاری;

3. افول دین در جوامع غربی. (12)

قسمت اول

پنج شنبه 29/11/1388 - 8:0 - 0 تشکر 183356

بسم الله الرحمن الرحیم

سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در تمامی ابعاد معطوف به عدالت است

کلید واژه ها:سیره و روش پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم); ظلم‌ستیزی و عدالت خواهی;ات اقدس الهی;الگو

مقاله تجمیعی

‌سیره و روش پیامبر(ص) در نظر و عمل ، صد در صد و بدون ذره‌ای كاستی معطوف به عدالت در تمامی ابعاد است. به گزارش خبرگزاری شبستان، سید عباس نبوی، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به سئوال خبرنگار گروه اجتماعی مبنی بر اینكه سیره عملی و نظری پیامبر در ظلم‌ستیزی و عدالت خواهی چگونه است گفت: مسئله عدالت بخصوص در بعد اجتماعی به عنوان یك مسئله انسانی دغدغه جوامع مختلف و رهبران و مدیران جوامع از دیر باز بوده است. اما دین اسلام و سیره پیامبر اعظم(ص) در دوره‌ای كه حضرت دعوت اسلامی را مطرح كردند و بعد از این كه این دعوت ، گسترش پیداكرد، مهمترین وجه زندگی انسان‌ها در جهان مادی، حركت برای حقوق عدالت خواهی در جهان اسلام است. وی تصریح كرد: سیره پیامبر اسلام(ص) سیره‌ای شد كه صد در صد بدون ذره‌ای كاستی به سمت عدالت معطوف شد. تجربه حاكمیت دولت پیامبر در مدینه و بعد توسعه آن در حجاز و بعد ایران و یمن. به عنوان درخشان‌ترین دوره تاریخ بشر است كه انسانها در زندگی از این دوره الهام می‌گیرند. سید عباس نبوی با اشاره به الگو بودن پیامبر در تمامی زمینه‌ها گفت: پیامبر اسلام(ص) در تمامی زمینه‌ها یك الگوی برجسته را ارائه می‌كردند و در عمل خود نیز محور این الگو بودند. ما در زندگی شخصی، مدنی، خانوادگی وجه رعایت حقوق انسانها، مدیریت و حكومت، اقتصاد و مسایل مالی، امور نظامی و دفاعی و در امور فرهنگی و تربیتی یك ارتقاء و بعد بسیار بلندی از عدالت را در شیوه و سیره پیامبر(ص)‌می‌بینیم. این استاد دانشگاه و حوزه در خصوص سیره پیامبر(ص) در زندگی خانوادگی نیز گفت:‌ مهمترین بخش زندگی شخصی پیامبر اسلام(ص) مسئله رفتار كاملا رحیمانه و پر عطوفت، با بالاترین ارزشها و عواطف و احساسات در زندگی خانوادگی است. این رفتار پیامبر(ص)‌البته نه تنها در دوران جامعه بدوی عرب زمان پیامبر(ص) بلكه هنوز كه هنوز است تا آینده تاریخ به عنوان یك مدل دقیق و حساس مورد توجه است و باید مورد پیروی و اقتباس قرار گیرد. وی با بیان اینكه كه بزرگترین مشكلی كه در عدالت جویی مردان وجود دارد نحوه تعامل با خانواده است افزود: پیامبر اسلام(ص) بدلیل مقتضیاتی كه وجود داشت در یك گسترده تامل برانگیز، در دو دهه آخر عمر پیامبر(ص) به آن مواجه بود. از این رو رفتار عادلانه در چنین فضایی سخت بود. اما ایشان الگویی ارایه كردند كه رحمانیت، شفقت و دلسوزی برای همسران و رعایت حقوق آن‌ها و از آن از تمام توانایی خود برای خانواده مایه می‌گذاشت. به طوری كه در آیات و حیانی از شدت تلاش، مورد تذكر ذات اقدس الهی قرار می‌گیرند. سید عباسی نبوی تصریح كرد: پیامبر بزرگوار اسلام(ص) فداكار به معنای واقعی كلمه بودند. بعد از آغاز رسالت در زندگی خانوادگی لحظه‌ای نتوانستند زمان را به معنای بهره‌بردن و درك عشق، زمان را تجربه كنند خود ایشان بارها تاكید كردند كه بالاترین و سخت‌ترین فشار‌ها را تحمل كردم تا آموزه‌های اسلام تحقق پیدا كند و ثمره آن چیزی است كه بشریت از الگوی بی‌نظیر و غیر‌قابل جستجویی پیامبر اسلام استفاده كند. بشریت امروز همچنان در هر كجای دنیا از پیامبر الگو می‌گیرد.

نقل از سید عباس نبوی 

منبع:خبرگزاری شبستان

پنج شنبه 29/11/1388 - 9:40 - 0 تشکر 183372

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان در قرآن

کلید واژه ها:قرآن;انسان; جهان بینی اسلامی;آفرینش; برگزیده;ملكوتی و الهی

تجمیعی

انسان در جهان بینی اسلامی انسان در جهان بینی اسلامی داستانی شگفت دارد . انسان اسلام تنها یك‏
حیوان مستقیم القامه كه ناخنی پهن دارد و با دو پا راه می‏رود و سخن‏ می‏گوید نیست ، این موجود از
نظر قرآن ژرف‏تر و مرموزتر از این است كه‏ بتوان آن را با این چند كلمه تعریف كرد . قرآن انسان را
مدحها و ستایشها كرده و هم مذمتها و نكوهشها نموده است‏ . عالی‏ترین مدحها و بزرگترین مذمتهای قرآن
درباره‏ء انسان است ، او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و جار پایان پست‏تر
شمرده است . از نظر قرآن انسان موجودی است كه توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به
خدمت خویش بگمارد ، و هم می‏تواند به‏ " اسفل سافلین " سقوط كند . این خود انسان است كه باید در
باره‏ء خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید . سخن خویش را از ستایشهای انسان در قرآن
تحت عنوان " ارزشهای انسان‏ " آغاز می‏كنیم . *

ارزشهای انسان . 1 انسان خلیفه‏ء خدا در زمین است . " روزی كه خواست او را بیافریند ، اراده خویش را به
فرشتگان اعلام‏ كرد . آنها گفتند : آیا موجودی می‏آفرینی كه در زمین تباهی خواهد كرد و خون خواهد
ریخت ؟ او گفت : من چیزی می‏دانم كه شما نمی‏دانید " ( 1 ) . " اوست كه شما انسانها را جانشینهای خود در
زمین قرار داده تا شما را در مورد سرمایه‏هایی كه داده است در معرض آزمایش قرار دهد " ( 2 ) . . 2 ظرفیت
علمی انسان بزرگترین ظرفیتهایی است كه یك مخلوق ممكن است‏ داشته باشد . " تمام اسماء را به آدم آموخت
( او را به همه‏ء حقایق آشنا ساخت ) . آنگاه از فرشتگان ( موجودات ملكوتی ) پرسید : نامهای اینها را
بگویید چیست . گفتند : ما جز آنچه تو مستقیما به ما آموخته‏ای نمی‏دانیم ( آنچه‏ را تو مستقیما به ما
نیاموخته باشی ما از راه كسب نتوانیم آموخت ) . خدا به آدم گفت : ای آدم ! تو به اینها بیاموز و اینها را
آگاهی ده . همینكه آدم فرشتگان را آموزانید و آگاهی داد ، خدا به فرشتگان گفت : نگفتم كه من از نهانهای
آسمانها و زمین آگاهم ( می‏دانم چیزی را كه حتمانمی‏دانید ) و هم می‏دانم آنچه را شما اظهار می‏كنید و آنچه را پنهان‏ می‏دارید ؟ " ( 1 ) . 3 او فطرتی
خدا آشنا دارد ، به خدای خویش در عمق وجدان خویش آگاهی‏ دارد . همه‏ء انكارها و تردیدها ، بیماریها و
انحرافهایی است از سرشت‏ اصلی انسان . " هنوز كه فرزندان آدم در پشت پدران خویش بوده ( و هستند و
خواهند بود ) خداوند ( با زبان آفرینش ) آنها را بر وجود خودش گواه گرفت و آنها گواهی دادند " ( 2 ) . "
چهره‏ء خود را به سوی دین نگه‏دار ، همان كه سرشت خدایی است و همه‏ء مردم را بر آن سرشته است " ( 3 ) . . 4
در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی كه در جماد و گیاه و حیوان وجود دارد ، عنصری ملكوتی و الهی وجود
دارد . انسان تركیبی است از طبیعت و ماورای طبیعت ، از ماده و معنی ، از جسم و جان . " آن كه هر چه را
آفرید نیكو آفرید و آفرینش انسان را از گل آغاز كرد ، سپس نسل او را از شیره‏ء كشیده‏ای كه آبی پست
است قرارداد ، آنگاه او را بیاراست و از روح خویش در او دمید " ( 4 ) . . 5 آفرینش انسان ، آفرینشی حساب شده
است ، تصادفی نیست . انسان‏ موجودی انتخاب شده و برگزیده است .

نویسنده:مرتضى مطهرى

منبع:کتاب انسان در قرآن

جمعه 30/11/1388 - 18:42 - 0 تشکر 183958

1 – عنوان یا تیتر: مطلب حضور ذهن در نماز 2 – کلید واژه ها : نماز ، حضور ذهن در نماز،حضرت آیت الله  شیخ حسنعلی نخودكی 

 آیت الله علامه طبا طبائی حضرت آیت الله جوادی آملی 3 – تولیدی یا تلفیقی یا تجمیعی : تلفیقی 4 – متن مطلب : ،یكی از درد آورترین

 مسائلی كه برای ما مسلمانان وجوددارد وهمیشه باعث رنجش خاطر ماشده  این است كه در حال نمازخواندن حضور ذهن نداریم و در

آن چند دقیقه نمی توانیم افكار خود رامتمركز كنیم وبهتر و بیشتردر عالم ملكوتی و روحانی دیدار ولقاء‌ محبوب به پرواز در آییم. حضرت

آیت الله جوادی آملی در كتاب مراحل اخلاق در قرآن  می فرمایند:«گاهی انسان بر طبق شریعت نماز

می خواند ، یعنی واجبات ومستحبات وضو و نماز رارعایت می كند ،ولی

حضور قلب ندارد این نمازگرچه از نظر فقهی باطل نیست ، لیكن از نظر

اخلاقی و كلامی نمازی بی اثر است تامین حضورقلب در نماز ، بسیار مشكل

است .بااین كه هر نماز چند دقیقه بیشترطول نمی كشد ، این هنر درنماز گزار

نیست كه موقع نماز خود راضبط  كند . اگر انسان همان چنددقیقه خود راضبط

كند وبداند باچه كسی سخن می گوید ،بقیه اموراو تامین است ،‌‌اما چون درهمان

 چند دقیقه قدرت حضوروضبط ندارد ،سایر امور او هم ناكام است »وقتی در هنگام

تلاوت قرآن كریم به این آیه می رسیم :«فویل للمصلین  *الذین هم عن صلا تهم ساهون » : وای بر نماز گزارانی كه از نمازشان غافل

هستند .ترس از اینكه مبادا ما هم جزونماز گزاران این چنینی باشیم وحشتی وصف ناشدنی برقلبمان میریزدحضرت آیت الله جوادی آملی

درهمان كتاب می فرمایند :«نماز صراط است و صراط باغفلت نمی سازد ، زیرا اگر انسان غفلت كند ، از صراطی كه از مو باریكترو از شمشیر تیزتر است ، سقوط می كند ».آیه

« ولا تقربوا الصلوه و انتم سكاری حتی تعلموا ما تقولون » : در حال مستی وبی خبری ،‌ به نماز نزدیك بگردید ، تا آن كه بدانید

چه می گوئید .پس نماز واقعی نمازی است در آن متوجه آن چه می گوییم باشیم و نتیجه می گیریم نماز واقعی آن نمازی است كه

باعث دوری انسان از گناه  می گردد. حضرت آیت الله جوادی آملی در فرازدیگری از همین كتاب می فرمایند :«البته تلازمی

متقابل وجود دارد كه نماز درست ، انسان را از زشتیهاباز می دارد واعمال زشت

 هم انسان را از انجام صحیح نماز وسایر عبادات باز می دارد ، كسی كه پیش از

، مواظب اعضا وجوارح خود  یا حلال وحرام نباشد ، در نماز هم توفیق حضور

 قلب نخواهد داشت ونمی داند با چه كسی سخن می گوید در نتیجه جوابهایی را هم

 كه از او می شنود درك نمی كند . دراین صورت بار فقهی چنین نماز گزاری به

رسیده ،‌در حالی كه بار كلامی و اخلاقی وی همچنان بر زمین مانده است.»

پس باید چاره ای بیندیشیم و بهترین راه حل را می توانیم از اهل فن بدست آوریم كسانی كه این راه رارفته وبه مقصد رسیده اندم

بخاطر دارم یكبار از قول آیت الله علامه طبا طبائی  انهم در زمانی كه ایشان در بستر بیماری بودند شنیدم كه ایشان در جواب كسی برای

حضور قلب نسخه ای خواسته بودند  فرموده بودند  : «توجه توجه توجه  مراقبه مراقبه مراقبه»ازاین فرموده

حضرت  آیت الله طباطبائی در می یابیم كه برای حضور ذهن در نماز باید ابتدا سعی كنیم توجه خودرابه نماز و اذكاری كه در نماز

می گوییم معطوف داریم و در این مورد كوشش كنیم و سپس برای حفظ این حالت مراقبت و پی گیری لازم است از  حضرت آیت الله  شیخ

نخودكی  در كتاب نشان از بی نشانها  آمده است :
«حصول این مرتبه (داشتن حضور ذهن در نماز )همچون خوشنویسی است بدون

زحمت ومشقت و طول زمان ممكن نیست نیك بنگر كه وقتی كسی می خواهد

خوشنویس شود چقدر باید زحمت بكشد و مشق كند و خدمت اساتید كند واز آنها

بگیرد تابتوان او را خوشنویس نامید .»در اینجا می بینیم كه نظر ایشان هم همینطور بوده  و عقیده داشته اند

كه برای بدست آوردن حضور ذهن و تمركز در نماز احتیاج به تمرین وممارست می باشد واین حالت رانمی توان در مدت كوتاهی بدست

آورد . حضرت آیت الله جوادی آملی دلیل حضور ذهن نداشتن رادر كتاب مراحل اخلاق در قرآن  اینگونه توصیف می كنند:« هرگاه

ما بخواهیم كاری را  انجام بدهیم ، درآغاز ، بر آن كار مسلط نیستیم وبه اصطلاح

 آن كار برای ما ملكه نیست .ازاین رو در آغاز آن را به دشواری انجام میدهیم تادرآن

رشته مجتهد ومتخصص بشویم و یا به تعبیر دیگر ملكه پیدا كنیم ..............

خاطرات نیز چنین است .نخست بایك سلسله  گفتن ، شنیدن ،شركت مجالس ،

خواندن برخی نشریات و ......به تدریج خاطراتی در ذهن ترسیم می شود و

هنگامی كه متراكم وفراوان شد ،‌زمینه شوق را فراهم می كندودر نتیجه ،ملكه

نفسانی پدید می آید كه بعد به آسانی خاطره ها رادر ذهن زنده نگه می دارد و

انسان را از یاد خدا ومعاد غافل می كند از اینرو انسان طبیعی دائمابه فكر مسائل

 لذت بخش مادی است .تا هنگامی  كه مشغول كار است نه تنهابدن كه، كه فكر

نیز مشغول كار است . آن جا ظاهر وباطن ، هماهنگ است یعنی وقتی سرگرم

است قلبش متوجه جای دیگری نیست ، بلكه قلب وقالب هر دو متوجه كار لذیذ

است . كسی كه به مال دل بسته است در حال لذت بردن از مال بدن ودلش هر

متوجه مال و لذت ازآن است ، لیكن هنگام نماز بدنش به ركوع وسجود میپردازد ،

 ولی روحش متوجه مال است ......گاهی انسان در كنار دوستانش  می نشیند و

سخنان عادی می گوید واحساس خستگی نمی كند ، اما هنگامی كه به نماز

می ایستد  برای او دشوار است ، زیرابا خدا مانوس نیست وسخن گفتن باكسی كه

با انسان مانوس نیست ملال آور است . مانیز اگر خواستیم ببینیم آیا باخدا مانویسم

یانه باید ببینیم از خواندن قرآن كه سخن خداباماست واز خواندن نماز كه سخن ما

باخداست ، احساس ملال می كنیم یا احساس نشاط  ». سپس راه حل مشكل رااینچنین عنوان  می كند :

«آنچه گفتیم تحلیل درد بود ،‌ راه درمان را نیزباید بشناسیم .چون تهذیب روح بدون

شناخت درد وآشنایی با راه درمان آن ممكن نیست .راه حلی راكه قرآن ارائه میدهد

یكی مراقبت از خود ، و دیگری یاد خداست .انسان باید اولا مواظب جلسات ،

خواندنیها، شنیدنیها ، خوردنیها و پوشیدنیهای خود باشد ،مواظب باشد چه سخنی

 را می شنود و چه می گوید ، دقت كند كه در كنار سفره غذای حلال می نشیند یا

حرام ؟‌ لباسی راكه برتن می كند باید گذشته از حلال بودن لباس شهرت نباشد .

 گاهی شخصی لباسی میپوشد تا مشهور شود و هنگامی كه از كوی برزن

می گذرد  لباسش جلب توجه كند .این نشان میدهد كه او گرفتار خود بینی است

اگر انسان ، مواظب جلسات علمی خود باشد و سخنی جز برای رضای خدا وبه

 سود جامعه اسلامی نگوید به تدریج زمینه فراهم میشود تا به یاد خدادل ببندد

وقتی به یاد خدا دل بست، به آسانی خاطره های خوب در ذهنش ترسیم  می شود .

 از این رو قرآن كریم ذكر خدا را برای غفلت زدایی و قرب به حق به ما

می آموزد.هریك از عبادتهای معمولی حد ونصابی دارد ولی یاد خدا در دل و نام خدا

 بر لب حدی ندارد :«یاایها الذین آمنو اذكروا الله ذكرا كثیرا (سوره احزاب ، آیه 41)» .كسی كه زیاد به یاد خدا باشد، برای وی علاقه به خدا ملكه واو در تعلق 

به حق و تخلق به اخلاق الهی متخصص ، مجتهد و صاحب ملكه می شود .

 در این صورت نه تنها در حال عبادت می فهمد كه با معبود خود سخن 

می گوید ، بلكه در خارج از عبادت نیز به یاد حق  است  آنگاه فرق او با

دیگران روشن می شود .دیگران در حال نماز حواسشان نزد خدا ، قیامت و

معارف نماز نیست  و او در غیر حالت نماز نیز به یاد خدا و در نماز است

« خوشا آنان كه دایم در نمازند .»پس نتیجه می گیریم برای بدست آوردن حضور ذهن در نماز باید ذكر ویاد خدارا

فراموش نكنیم ودر همه لحظات به یاد او باشیم نه اینكه تنها در نمازبخواهیم به خدا بیندیشیم ومتوقع هم باشیم افكار ماسكون وتمركز داشته

 باشدواینكه برای رسیدن به این آرزوباید تلاش كنیم وزحمت بكشیم و بدانیم كه خداوند اجر كسی راكه در راه او مجاهده می كند مضاعف

میدهد و خودش مارایاری خواهد كرد وبه راه های خودش راهنمائیمان خواهدنمود . .انشاءالله التماس دعا

5 – نام نویسنده و منبع مطلب: زهرا خرامی ،مراحل اخلاق در قران ،نشان از بی نشانها ،در محضرلاهوتیان

شنبه 1/12/1388 - 17:32 - 0 تشکر 184343

بسم الله الرحمن الرحیم

نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهری رحمه الله

کلید واژه ها: نسبیت اخلاق;دیدگاه;شهید مطهری;جاودانگی اخلاق;فلسفه اخلاق:تمدن ها;فرهنگ ها

مقاله تجمیعی

قسمت دوم

دیدگاه شهید مطهری درباره علل گرایش به نسبیت اخلاقی شهید مطهری معتقد است طرفداران نظریه نسبیت اخلاق، مفهوم واقعی اخلاق را درست درک نکرده (13) و به عبارتی خلط بین مفهوم و مصداق کرده اند، یعنی توجه نکرده اند که: آنچه در باب حق و عدالت و اخلاق متغیر است شکل اجرایی و مظهر عملی آن هااست نه حقیقت و ماهیت شان (14) . پیامدهای نسبیت در اخلاق هر یک از دو قول نسبیت یا مطلق بودن اخلاق، تبعاتی دارد که طرفداران آن نظریه باید بر آن ملتزم باشند. شهید مطهری در بحث از «وجود مطلق » قول به نسبیت را منتهی به نفی واجب الوجود و بلکه هر موجود غیر زمانی و غیر مکانی و در نهایت ماتریالیسم می داند. (15) همچنین در باب پی آمدهای نسبیت اخلاق معتقد است: با قبول نسبی بودن اخلاق نمی توانیم یک طرح اخلاقی برای همه بشر آن هم در همه زمان ها ارایه کنیم و هر طرح اخلاقی از طرف هر مکتبی اعم از اسلام وغیر اسلام عرضه شود باید محدود به منطقه خاص و زمان خاص و شرایطمخصوص باشد و طبعا در جای دیگر باید چیز دیگری به جای آن حکومت کند (16) علاوه بر این به تاثیر نسبیت در تربیت نیز اشاره کرده و می گوید: اگر اخلاق نسبی باشد دیگر نمی توانیم اصول ثابت و یکنواخت برای تربیت پیشنهاد کنیم (17) . و در نهایت با قبول نسبیت اخلاق، دیگر اخلاق از جنبه اخلاقی بودن خارج شده و به صورت یک سلسله آداب در می آید، نه آن امر مقدسی که واقعافضیلت و خیر است (18) . ادله قائلین به نسبیت اخلاق و رد آن ها استاد مطهری در ضمن بحث های خود دلیل هایی را از قول طرفداران نسبیت اخلاق نقل کرده سپس به آن ها پاسخ می دهد که تلخیصی از آن را در ادامه می آوریم. الف) نسبیت حسن و قبح کارهای اخلاقی همان کارهایی است که عقلا زیباست و کارهای ضد اخلاقی کارهایی است که عقلا ناپسند است. از سوی دیگر زشتی و زیبایی و پسندیده و ناپسند از نظر عقل در شرایطمختلف متفاوت است، عقل در زمانی چیزی را نیک و در زمان دیگر بد می داند. پس حسن و قبح که پایه اخلاق است نسبی است و در نتیجه اخلاق نیز نسبی خواهد بود. (19) پاسخ: این که پایه اخلاق بر حسن و قبح و زشتی و زیبایی باشد یک فکر سقراطی است که ازیونانیان به مسلمین رسیده است و دانشمندان اسلامی متوجه بوده اند که حسن و قبح، پایه ثابتی نیست و متغیر است. سپس شهید مطهری اضافه می کند که اخلاق نظام دادن به غرایز و قوای روحی است، چنانکه طب نظام دادن به قوای بدنی است و همانطور که اساس طب بر حسن و قبح نیست، اساس اخلاق هم بر حسن و قبح عقلی نیست، اساس اخلاق مبتنی است بر تقویت متعادل غرایز و قوای عالی انسانی مثل اراده، عقل و فکر، به گونه ای که دیگر قوا - مثل شهوت وغضب- در زیر سیطره آن ها قرار گیرد و بر این مبنا دیگر نمی توان گفت: که اخلاق در زمان ها ومکان ها و نسبت به افراد مختلف تغییر می کند. علاوه بر این زیر بنای حسن و قبح «وجدان » است که امر ثابت و تغییر ناپذیری می باشد وهرکس آن را بالضرورة در وجود خویش احساس می کند. وجدان در بشر امروز هست، در بشر یک قرن یا صد قرن قبل هم بوده است. قرآن و روایات هم به وجود نیروی درونی به نام وجدان تاییدکرده اند، به عنوان نمونه در سوره قیامت آیه دو از «نفس لوامه » و در سوره الشمس آیه هشت ازنوعی الهام فطری بحث شده است. (20) شهید مطهری با رد حرف کسانی چون کمونیست ها که معتقدند وجدان تغییر می کند، می گویداز نظر اسلام وجدان ها ثابت است ولی ممکن است مریض شوند و درست کار نکنند. علاوه بر این برخی امور ذاتا خوب یا بد هستند و برخی امور وسیله رسیدن به خوبی یا بدی می باشند. آنچه ممکن است تغییر کند قضاوت مردم در قسم دوم است نه اول. و یا حتی ممکن است، مردم درقضاوت خویش اشتباه کنند. ولی این را نباید به حساب تغییر وجدان گذاشت. (21) ب) فلسفه بودن و شدن مارکسیست ها معتقدند تفکر فلسفی کل تاریخ بر دو قسم است، فلسفه «بودن » و فلسفه «شدن ». «نوع اول از حکمت ارسطو و مکتب حقوقی روم و همچنین حکمت علمای دینی مسیحی - حداقل علمای دینی مسیحی کشورهای لاتین- ریشه می گیرد و قرن ها فلسفه کلاسیک غرب و فلسفه دینی مسیحی به شمار می رفت. فلسفه دکارت نیز به ابدیت تغییرناپذیر روح، حقیقت و اصول اخلاقی معتقد است [...] . اما فلسفه نوع دوم که حکمت «شدن » است و دو قرن پیش از ارسطو توسط نخستین فیلسوف های یونانی بیان شده، برخلاف فلسفه قبل، با زمان درآمیخته است. این فلسفه، فلسفه ای ساکن نیست، بلکه دارای تحرک است. در این فلسفه - که مارکسیست هاخود را مدافع آن می دانند -اصول اخلاقی نسبی است و آنچه که امروز اخلاق است، روز دیگراخلاق نیست (22) . به علاوه از نظر اینان، چه در جامعه و چه در طبیعت، یک قانون نمی تواند بر همه مراحل تغییر و تحول جامعه یا طبیعت حاکم باشد از این رو اخلاق نمی تواند یک قانون ثابت برای یک انسان در تمام عمر و برای همه مردم از قدیم تا به امروز داشته باشد (23) . پاسخ: بر فرض پذیرش فلسفه «شدن » واقعیت هاتغییر می کند در حالی که اخلاق و احکام یک سلسله دستورات اعتباری و قراردادی هستند، در نتیجه، متغیر بودن واقعیت باعث دگرگونی این امر اعتباری نمی شود. ولی در عین حال به بیان دیگر می توان مطلب را توجیه کرد و آن اینکه بگویند هر دستوری چه اخلاقی و چه غیر اخلاقی، مبتنی بر یک سلسله مصالح است[...] و این بایدها و نبایدها برای رسیدن به آن مصلحت هاست، از این رو تابع مصالح و مفاسد هستند مانندهر معلولی که تابع علت می باشد، مصالح که امور واقعی هستند وضع ثابتی نمی توانند داشته باشند و وقتی آن ها متغیر بودند، این ها [اخلاق، احکام و...] هم باید متغیر باشند (24) .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.