• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 1513)
سه شنبه 13/11/1388 - 15:37 -0 تشکر 179721
افشای هویت کسی که روز 12 بهمن در پلکان هواپیما دست امام را گرفته بود

 
مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای نخستین بار پس از 31 سال هویت فردی را که در پلکان هواپیمای ایرفرانس در فرودگاه مهرآباد را گرفته است فاش کرد.

سایت این مرکز گفتگویی را با این شخص فرانسوی منتشر کرده است که می خوانید:

در اوّل آبان 1388 دوستی به نام آقای میرغضنفری تلفن زد و گفت: آیا شما از مهمانداری که همراه امام در روز 12 بهمن از پله‌های هواپیما پایین می‌آیند خبر داری؟ گفتم: چطور؟ گفت: ایشان در تهران هستند و سرگردان. خیلی تعجب کردم و گفتم: مشتاقانه منتظر دیدار این عزیز و شما در مرکز اسناد انقلاب هستم. بنابراین در تاریخ 10/8/88 آقای میرغضنفری به همراه ژرژان فابین باتااوش محافظ مخصوص حضرت امام به مرکز تشریف آوردند. البته آقای باتااوش بدون لباس یونیفرم که در 12 بهمن بر تن داشت، آمده بود.

آقای باتااوش خیلی روان فارسی صحبت می‌کرد و خیلی هم پیر شده و با آن چهره معروف متفاوت است. به آقای باتااوش گفتم: چطور در ایران ماندگار شدی؟ و سپس به یاد فیلمی افتادم که چندین سال پیش آقای داود رشیدی پیرامون اقامت امام در پاریس تهیه کرده و در آن فیلم با افراد بسیاری صحبت شده بود. و گفته شد که فردی که همراه امام از پله‌های هواپیما پائین می‌آید نیز مرحوم شده است؟! «یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم.»سپس آقای باتااوش ادامه داد و گفت: 64 سال دارم و اصالتاً اهل الجزایر هستم و به فرانسه مهاجرت کردم و در یک خانواده مسیحی بزرگ شده‌ام. بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج قسمتم یک خانم ایرانی به نام «بیتا آهی» شد و ثمره این ازدواج هم دو فرزند است. یک دختر و یک پسر که الان بین آمریکا و ایران تردد می‌کنند.

از آقای باتااوش پرسیدم چگونه به پیر و مرشد و مراد ما روح‌الله الموسوی خمینی وصل شدی؟ گفت: وقتی آقای [امام] خمینی به پاریس آمد. پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ کدام را نپذیرفت تا این که قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقه‌ای میان من و آقای خمینی برقرار شد و چون فارسی هم صحبت می‌کردم مزید بر علت شد. و در مدت 116 روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم:

آقای باتااوش خاطرات شنیدنی زیادی از نوفل لوشاتو داشت. و سپس ادامه داد و گفت: وقتی که قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی که هواپیما می‌خواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند. یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریف‌فرمایی امام از پله‌های هواپیما دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت. و از پله‌ها پائین آمدیم‌ـ روز عجیبی بود. انگار مسیح(ع) ظهور کرده بود: ایشان ادامه داد و گفت به علت علاقه‌ای که به امام پیدا کرده بودم به احمد آقا گفتم می‌خواهم در ایران بمانم. احمد آقا گفت دولت فرانسه برای شما مشکل درست نمی‌کند گفتم خیر. خودم را بازنشسته می‌کنم. بعد از موافقت امام و احمد آقا و گرفتن حکم بازنشستگی به ایران آمدم و با نظر احمد آقا با شهید چمران و سپس مرحوم نظران همکاری‌های متعدد داشتم...
 
در کارهای مختلف کمک می‌کردم. حال هم که پیر شده‌ام و همسرم نیز از من جدا شده است و در غربت و بی‌کسی و آوارگی در تهران به سر می‌برم تا این که بمیرم و جنازه‌ام را آتش بزنند و در دریا بریزند تا به وسیله گردش آب به طبیعت برگردم.

قصه پرغصه‌ آقای باتااوش خیلی مرا متأثر کرد و گفتم چگونه کسی که به عشق امام جلای وطن نموده به ایران هجرت کرده، باید چنین آواره و بی‌خانمان، و هر چند شب مهمان کسی باشد، به چند نفر از مسئولین هم مشکلات و گرفتاری‌های آقای باتااوش را منتقل کردم: آنها هم پاسخی که دادند: هم تعجب می‌کردند که این آقا چطور تا به حال در ایران بوده و هیچ کس خبر ندارد و دوم آن که شاید... گفتم ما که از غیب خبر نداریم می‌توانید با چند سؤال مشکل این شیدایی امام را حل کنید و لااقل ایشان را از آوارگی نجات دهید تا مبادا رسانه‌های ضد انقلاب که کم هم نیستند از آقای باتااوش بهره‌برداری سیاسی نمایند.

 

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
سه شنبه 13/11/1388 - 15:43 - 0 تشکر 179725

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
سه شنبه 13/11/1388 - 17:10 - 0 تشکر 179740

البته فکر نمیکنم اولین بوده باشه/ آقای کامران نجف زاده چند سال قبل باهاش مصاحبه هم کرده بود البته اونطوری که من یادمه/ و من خودم تو یه روزنامه دیورای چند سال قبل در موردش نوشته بودم/

يا علي ذاتت ثبوت "قل هولله احد"         نام تو نقشِ نگين امر "الله صمد"

"لَم يَلِد" از مادر گيتي"ولَم يولد" زتو     "لَم يَکن" بعد از نبي مثلت "لَهو کُفوآً احد"

***

حسود کور در خواب و خياله

منو دل کندن از حيدر محاله

پنج شنبه 15/11/1388 - 18:50 - 0 تشکر 180239

مهم مهم  /تکذیبیه                                                              :

این روزها هم زمان با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مصاحبه ای در سایت مركز اسناد انقلاب اسلامی قرار گرفته و به تبع آن در رسانه های مختلف منتشر شد كه گفتگو با شخص مجهول الهویه مدعی همراهی امام در پرواز تاریخی انقلاب را در بر داشت. اما انتشار گسترده این مصاحبه و فاش شدن هویت این شخص زمینه ساز آن شد تا پشت پرده و شخصیت اصلی این فرانسوی همراه امام علنی شود. نكته جالب اینكه هویت این همراه امام سالیان سال مخفی بوده و به یكباره چنین ادعا می شود كه وی همان شخص مورد نظر آن هم ساكن ایران است!

به گزارش پرچم:
این مصاحبه كه در حال حاضر از سایت مركز اسناد انقلاب اسلامی حذف شده است با توجه به تحقیقاتی كه صورت گرفته فرد مذكور مشكوك بوده و سابقه ای درخشان در ادعاهای عجیب و غریب و كلاهبرداری های سیاسی دارد.

در همین زمینه حمید دولت آبادی نویسنده معروف دفاع مقدس می نویسد: " اوایل دی ماه 1381 یعنی 7 سال پیش، "شاهرخ سلطان احمدی" خواهر زاده "کاظم اخوان" - خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی که 14 تیر ماه 1361 همراه "احمد متوسلیان"، "تقی رستگار" و "سید محسن موسوی" در لبنان توسط نیروهای فالانژیست مزدور رژیم اشغال گر قدس به اسارت درآمد – گفت که "سید رائد موسوی" فرزند سید محسن، شماره تلفن فردی فرانسوی را داده که مدعی است اطلاعات جدیدی درباره 4 گروگان ایرانی دارد. آن طور که معلوم بود، "سید حسین موسوی" برادر سید محسن، در طرحی نو، این فرد فرانسوی را معرفی کرده بود. آن گونه که شاهرخ می گفت، نام این فرد "رضا باتااوش" بود. شماره تلفن همراه او را گرفتم و پس از چند بار تماس، موفق شدم با او که فارسی را تقریبا خوب صحبت می کرد، گفت وگو کنم. قرار شد عصر همان روز همدیگر را ببینیم. محل قراری که او تعیین کرد، در طبقه دوم یکی از لاستیک فروشی های نزدیک میدان سپاه (عشرت آباد) بود. این که چرا چنین جایی را برای دیدار تعیین کرد، برای خودم هم عجیب بود.

"ژرارد ژان فابین باتااوش"خبرنگار عکاس - نوفل لوشاتو پشت سر امام

ساعت 3 بعد از ظهر به محل قرار رفتم. میان لاستیک ها و بوی تند
مواد نفتی، گوشه ای نشستیم و او شروع کرد به گفتن. او مدعی بود که در منطقه بیروت شرقی که تحت سلطه فالانژیست ها بوده، در زندانی که چند سلول داشته، تک تک گروگان های ایرانی را دیده است. او می گفت که فالانژها حاضر بودند در قبال یک کشتی نفت از سوی ایران، آنها را آزاد کنند.
وقتی از او زمان ملاقاتش با گروگان ها را پرسیدم، گفت که سال 1375 بود و این درست زمانی بود که بر خلاف ادعای او، در آن زمان دیگر فالانژها آن قدرت گذشته را نداشته و زندان و پادگانی هم در اختیار نداشتند. وقتی که بیشتر سوال کردم، او که متوجه شد من کاملا بر اوضاع و احوال بیروت و لبنان تسلط دارم، گفت که با چشمان بسته به آن مکان منتقل شده و چیز دیگری به یاد نمی آورد.

رضا باتااوش که نام کامل خود را این گونه برایم نوشت "ژرارد ژان فابین باتااوش" (gerard jean fabianbataouche ) گفت که حرفه اش خبرنگاری برای مطبوعات فرانسه بوده و هنگامی که امام خمینی در "نوفل لوشاتو" مستقر بوده، او نیز آن جا حضور داشته و حتی با همان هواپیمایی که امام به ایران آمد، او هم به عنوان خبرنگار به تهران آمده و از آن زمان تاکنون در ایران ماندگار شده است.

باتااوش گفت که زن ایرانی اش خانه و زندگی او را گرفته و در حال حاضر هر روز پهلوی کسی زندگی می کند. او مدعی شد که حاضر است در قبال تهیه یک خانه و از همه مهمتر پاسپورت و شناسنامه ایرانی، به اسراییل سفر کند و واسطه گری کند تا گروگان های ایرانی آزاد شوند.

چندی بعد "خسروی نژاد" از همرزمان حاج احمد متوسلیان، گفت که سید رائد موسوی آن فرد فرانسوی را برده پهلوی "نصرت کاشانی" – رئیس وقت سازمان جانبازان _ از همرزمان حاج احمد، و این فرانسوی مخ او را زده است. به پیشنهاد خسروی نژاد، رفتیم پهلوی کاشانی.
همه ادعاهای باتااوش را گفتم و رد همه ادعاهای او را نیز اظهار کردم که کاشانی گفت:
- من خودم هم به او شک کرده بودم. برای همین به بچه های ضد جاسوسی وزارت اطلاعات گفتم که رویش کار کنند.
جالب این بود که کاشانی پذیرفته بود در قبال واسطه گری باتااوش و آزادی حاج احمد، پیشاپیش یک خانه به نام او سند بزند و حتی یکی از مسئولین رده بالای انتظامی نیز قول داده بود که حاضر است مشکل پاسپورت و شناسنامه ایرانی برای او را حل کند.
خلاصه با زیرآبی که بنده زدم، همه رشته های باتااوش پنبه شد.

چند روز بعد، بر حسب اتفاق کتاب خاطرات یکی از افرادی که روزهای اول پیروزی انقلاب چند صباحی در اطراف امام بوده و بعدها به خارج پناهنده شده بود، به دستم رسید. گذشته از مزخرفات بیشمار کتاب، قسمتی از آن برایم خیلی جالب آمد.
او در بخشی از ادعاهایش گفته بود که یک جاسوس از فرانسه تا تهران همراه امام در هواپیما بوده است. به گفته او، این جاسوس که مستقیما عامل سازمان جاسوسی آمریکا "سیا" بوده، به عنوان خبرنگار فعالیت داشته و همواره خود را دور و بر امام نشان می داده است.

سریع رفتم پهلوی نصرت کاشانی و ماجرای کتاب و خبرنگار جاسوسی را که با هواپیمای حامل امام از فرانسه به تهران آمده است، گفتم که او هم گفت:
- اتفاقا رفیقام بهم گفتند که به هیچ وجه دیگر با او ارتباط برقرار نکنم که او مشکل جاسوسی دارد .

جالب تر از همه این است که در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، سایت "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" در اقدامی نسنجیده، با "رضا باتااوش" که حالا مدعی شده جزو نیروهای محافظ فرانسه بوده، مصاحبه ای با عنوان "محافظ مخصوص حضرت امام (ره)" با او انجام داده و از همه بدتر وی مدعی شده که آن فردی که دست امام را گرفته و از پلکان هواپیما پایین می آید، و تا امروز گفته می شد که فوت کرده، خود اوست و شروع کرده به روضه خوانی. والبته این ادعا کذب محض است.

این که وی مدعی شده از طرف دولت فرانسه برای امام محافظ تعیین شده بود و درباره ارتباطش با امام داد سخن سر داده است، برای من که چندین جلسه با او به بحث و صحبت درباره فعالیت هایش پرداخته ام، بسیار عجیب آمد.
حالا خبری را که دی ماه 1381 در وبلاگ "کاظم اخوان" (یکی از وبلاگ های خودم) منتشر کردم، بخوانید. این مطلب را سال 1384 نیز در کتاب کمین جولای 82 (روزشمار گروگانگیری 4 دیپلمات ایرانی در لبنان) منتشر کرده ام. "


بنا بر این گزارش، ژرارد که با پرواز انقلاب به عنوان خبرنگار به ایران آمد، به جهت داشتن مدرک دانشگاهی در زمینه مهندسی راه و به کمک ارتباطاتی که ایجاد کرده بود توانست در لایه هایی از نظام نفوذ کند.

این ارتباطات که از داشتن حکم از آیت الله خلخالی برای تحقیق و تفحص در امور خودرو سازی تا توصیه نامه هائی برای مساعدت با ایشان در جهت فروش نفت خام سبک ایران و در نهایت مصوبه هیئت دولت سازندگی در تاریخ 1384/5/4 در زمینه اعطای وام 154 میلیون دلاری برای مثلا سرمایه گذاری خارجی ایشان در زمینه تولیدات لبنی می توان اشاره کرد. ژرارد ولی به جهت طلاق همسرش هر آنچه را که داشته از دست می دهد و برای نجات خود و کسب تابعیت ایرانی (پس از بیست سال حضور در ایران) دست به فعالیت ها و ارتباطات مشکوک و دروغ پردازی و کلاه برداری می زند.



گفتنی است كه این مصاحبه در كمتر از یك روز از صفحه سایت مركز اسناد انقلاب اسلامی حذف شد.

منبع: سایت پرچم(http://www.parcham.ir/vdch.knqt23nixftd2.html)

 

 


بني الاسلام علي الکلمتين,کلمة التوحيد و توحيد الکلمة

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.