به نام یزدان پاک
در آیین ایران باستان باید در سر خوان خاموش بود و در هنگام غذا خوردن سخن گفتن شایسته نیست.
*****
در گذشته نیز مانند امروز در سر غذای روزانه چندان درنگ نمی کردند و اگر سخنی به میان می آمد نمی بایستی دهان پر باشد و بناچار در سخن گفتن چیزی از دهان بیرون افتد. دیگر اینکه در آیین ایرانیان باستان بایستی پیش از غذا و پس از آن هر یک با آبی جداگانه دست خود را بشویند نه اینکه همه در یک تشت یا لگن دست خود پاک کنند آنچنان که در هنگام خورش در یک کاسه دست فرو نمی بردند و چند تن از یک جام نمی نوشیدند.
اینها آدابی بود که در میان همه ایرانیان که زرتشتی بودند رواج داشت ولی نزد برخی دیگر که به این آئین باستانی رشک میبردند نکوهیده بشمار رفته و نوشته اند که باید بر خلاف آنها رفتار کرد تا کاری همانند زرتشتیان انجام نداده باشند!ایرانیان مانند همه مردم سرزمینهای دیگر جهان با انگشت خود غذا می خوردند (رسم با چنگال غذا خوردن از قرن یازدهم میلادی بکار گرفته شد).از دیگر آداب ایرانیان در هنگام غذا خوردن برسم گرفتن و باژ گرفتن بود و همچنین پس از غذا به عنوان سپاسگزاری سخنانی می گفتند. یک قطعه کوچک پهلوی که سور سخن نامیده می شود از روزگار ساسانیان به ما رسیده است.
چکیده:ایرانیان پیش و پس از خوردن دستهای خود را در ظرفهای جداگانه میشستند.پیش از خوردن از خداوند سپاسگزاری مینمودند.در هنگام خوردن گفتگو نمیکردند.با آرامش بر سر سفره مینشستند و در حال راه رفتن غذا نمیخوردند.
اما خاموشی ایرانیان در سر خوان موضوع اصلی این گفتار است. در نوشتاری که از گذشتگان نقل شده باز گفته میشود:۱. باژ گرفتن ایرانیان در سر خوان و از هر گونه سخن پرهیختن در آیین چنین بود. آنگاه که برای پادشاهان ساسانی خوان می گستردند آنان باژ می گرفتند و کسی سخن نمی گفت تا آنگاه که از سر خوان بر خیزند اگر کسی در سر خوان ناگزیر بایستی چیزی بخواهد بجای سخن بایستی به اشارت بخواهد.۲. کیومرث نخستین کسی است که در هنگام خورش (در سر خوان) خاموشی فرمان داد تا اینکه درین هنگام طبیعت بتواند از آن بهره بگیرد و آن خورش به تن سازگار آید ... ۳. و رسم چنان است که اهل عجم را که چون جماعتی نان خورند یک تن زمزمه گیرد و ایشان را دعا کند و خاموش شود و مردمان نان خورند و سخن نگویند و مغان نیز سخن نگویند در وقت خوردن.اما می رسیم به سخنان ابو حامد محمد غزالی طوسی از بزرگترین دشمنان ایران و ایرانی. کسی که هر چه کرد نتوانست نوروز را از ریشه برکند، در کتاب کیمیای سعادت در بخش آداب غذا خوردن آورده است:...دوم آنکه خاموش نباشد که آن سیرت عجم است لکن سخنهای خوش بگوید.و در چند سطر پس از آن یکی دیگر از آداب ایرانیان را که جداگانه دست شستن پس از غذا باشد را نیز نپسندیده و گوید:...آب جمله دستها جمع کنند و هر آبی جدا نریزند که این عادت عجم است و اگر به جمع دست یکبار بشویند اولی تر و به تواضع نزدیکتر ...(خب، خدا را سپاس که دشمنان ایرانیان چندش آورند)برای اینکه در یابید، این هم میهن تا به چه اندازه دشمن ایرانیان بوده چند جمله دیگر از کتاب کیمیای سعادت در اینجا می آورم:اما بعضی چیزها حرام است بعضی مکروه ، حرامست آنچه برای سده و نوروز فروشند چون سپر، شمشیر و بوق سفالین که در نفس خود حرام نیست ولیکن شعار گبرانست.... نوروز و سده باید مندرس شوند و کسی نام آنها نبرد و شب سده چراغ نباید گرفت تا اصلا آتش نبینند.از دیگر آداب ایرانیان به نقل از مورخ یونانی که چندی پیش در کتابی خواندم اما اکنون منبع دقیق آنرا بیاد نمی آورم درنگ نکردن در کشیدن غذا است و دیرتر از دیگران بر سر غذا حاضر می شوند و همچنین هنگام راه رفتن نیز از خوردن پرهیز می کردند.
موسسه رژیم درمانی تن سالم