تبیان، دستیار زندگی

با عرض سلام

اگر قرار باشد كه يك ساعت ديگر بميريد، اولين كاري كه مي كنيد چيست؟چرا؟

سلام.اگه اینطوری باشه اولین کاری که می کنم توبه و حلالیت گرفتن از دوستان و آشنایان و ... .

حالا که قراره یک ساعت دیگه برم معلومه که دیگه کاری تو زمین ندارم و کاری رو که خدا به من واگذار کرده بوده رو تمام کردم و سعی می کنم در این آخر با همه بیشتر از همیشه مهربون باشم و به کسایی که می خواستم چیزی رو بگم و نتونستم می گم.

در آخر خودم را با هر وسیله ای که شده می رسونم به یه مکان مقدس .اگه کعبه باشه که چه بهتر. و سعی می کنم با نام خوب از دنیا برم و ... .

سلام به دوست عزیزم

اول شاید بخندم. 

بعد بغض میگیردم. سعی می کنم همون دقایق آخر به یه نفر خدمت کنم. دست یکی رو در حد توان بگیرم. و مثه دوست عزیزم با همه مهربون باشم. و از دوستام خداحافظی می کنم. و اگه حرفی رو نتونستم به کسی بزنم می زنم.

كا ش انسان مي توانست ازيك ساعت قبل از مرگ خودباخبر شود ولي متأسفانه ممكن نيست چون اجل است وناگهاني ‌‌؛

پس چه بهتر هميشه كارهايي كه  درآن يك ساعت مي خواهيم انجام دهيم به فكرش باشيم وآنها راانجام دهيم.

با سلام

به نظر من اهمیتی نداره در این مواقع فکر کنیم که اگر یک ساعت تا پایان زندگی مون باقی مونده بود چکار کنیم مهمتر از اون اینه که جوری زندگی کنیم که هر لحظه که ممکن بود مرگ به سراغمون بیاد در طول زندگیمون اینطور باشیم که هیچوقت سعی نکنیم روال زندگیمون رو برای اون یک ساعت عوض کنیم همونطور که فردی به قصد استهزا و مسخره کردن یکی از امامان که ایشان مشغول به کار بودند گفت : ای پسر رسول خدا چقدر به دنیا دل بسته ای و دنیا شما را فریفته خود کرده است و فکر نمی کنی اگر مرگ به سراغتان آید چقدر پشیمان خواهید بود. ایشان می فرماید : من برای زندگی و امرار و معاش خود تلاش میکنم و اگر در این حال بمیرم مانند این است که حین رجهاد در  راه خدا به شهادت رسیده ام . پس بهتره طوری زندگی کنیم که هیچوقت نگران ساعت اخر زندگیمون نباشیم .

ساعت اخر زندگی آدما هم مثل ساعت قبل از امتحان میمونه

موفق باشید

سلام...
همیشه از خدا میخوام که اگه به مرگم نزدیک شدم دیگه کاری برای انجام دادن نداشته باشم
اونقدر خوب باشم که در حق هیچ کس حتی خودم بدی نکرده باشم
که بخوام حلالیت بطلبم
اونقدر بهم شجاعت بده که همه ناگفته های دلم رو زده باشم به همه اطرافیانم که حسرت نگفتنش رو نخورم و یا مجبور باشم وقتی بگم که دیگه دیر باشه
اونقدر بهم لیاقت بده که بتونم بنده شایستش باشم که تونسته باشم همه دستوراتش رو اجرا کرده باشم که دیگه ترسی نداشته باشم...
و
و
و
...
ایکاش که اینجوری بشه
همه سعیمو میکنم پس به چیز دیگه ای جز این فکر نمیکنم...
ان شاءالله طوری عمل کنم که اون موقع که این خبر رو بشونم خوشحال بشم که یک ساعت بعد میپیوندم بهشون...
یعنی میشه؟؟؟؟
----------------------------
خدایا به داده و نداده ات شکر...