به نام خدا
معنای اصطلاحی تحقیق
بسیاری از ما گمان میكنیم كه هر گونه فعالیت و تلاش علمی را میتوان تحقیق نامید. فعالیتهایی از قبیل:
تألیف، از ریشة «أ ل ف» به معنی پیوند زدن كه اصطلاحا به معنی جمعآوری و تنظیم مجموعهای از مطالب متناسب با یكدیگر است.
تصحیح متون،
كه معمولا بر روی متون كهن و سنگین علمی انجام میگیرد و همراه با مقابلة
نسخههای خطی آن متن و شرح و توضیح لغات و عبارات دشوار است.
ترجمه، كه در آن، متنی از زبانی به زبان دیگر برگردانده میشود.
تفسیر، كه به معنی آشكار كردن مراد گوینده و یا نویسنده از یك متن است.
شرح، كه به معنی رفع ابهامها و ارائة توضیحات و اطلاعات بیشتر در رابطه با یك متن است.
احیای نسخ،
كه شامل، شناسایی، مرمت، بازخوانی، مقایسه و دیگر فعالیتهای لازم برای
تبدیل كردن یك نسخة خطی به نسخة چاپی و یا قابل استفاده میباشد.
آزمایش، كه به معنی سنجش و بررسی یك متغیر در حالات و شرایط گوناگون است.
و
بسیاری فعالیتهای دیگر كه با وجود ارزشمند و مفید بودن، همگی جزو مقدمات
و یا بخشهایی از یك تحقیق میباشند و هیچ یك از آنها را نمیتوان تحقیق
نامید. برای روشن شدن معنی دقیق تحقیق، خوب است به عنوان مقدمه، ابتدا
تفاوت دو واژه را مورد توجه قرار دهیم:
تفاوت سؤال با مسأله
اگر
به پرسشها و ابهاماتی كه برای خودمان و یا دیگران مطرح میشوند دقت كنیم،
میتوانیم آنها را به دو دستة كلی تقسیم نماییم. تفاوت اصلی این دو گروه،
در این است كه برخی از پرسشهای ما به خاطر جهالت و بیاطلاعی به وجود
میآیند. یعنی چون چیزی دربارة یك موضوع نمیدانیم، آن را میپرسیم تا در
آن باره اطلاع كسب كنیم. این گونه پرسشها را اصطلاحا «سؤال» (question) مینامیم.
اما برخی از پرسشها هستند كه بر اثر دانایی و اطلاعات قبلی ما ایجاد
میشوند. به عبارت دیگر، تا وقتی دربارة یك موضوع چیزی نمیدانیم و یا
اصلا به آن موضوع توجه نداریم، پرسشی هم در رابطه با آن به ذهنمان
نمیرسد؛ ولی همین كه كلیة اطلاعات موجود دربارة آن مطلب را به دست
آوردیم، تازه در تحلیلها و مقایسهها و كشف ارتباطات مربوط به آن موضوع،
پرسشهای جدیدی برایمان مطرح میشود. اگر بتوانیم پاسخ این پرسشها را با
پرسیدن از دیگران و یا مطالعه و استفاده از منابع، به دست آوریم، معلوم
میشود كه این پرسشها نیز بر اثر جهالت ما و یا نقص در اطلاعاتمان ایجاد
شده و در واقع، ما «سؤال» داشتهایم. اما اگر پاسخ پرسشهای جدید ما، نزد
هیچ كس و در هیچ جا وجود نداشته باشد، ما با دغدغه و مشكلی مواجه میشویم
كه خودمان باید به دنبال حل آن باشیم. این گونه پرسشها را اصطلاحا «مسأله» (problem) میگوییم.
به
عنوان مثال، تا زمانی كه كسی به افتادن اشیاء به سمت پایین توجه نمیكرد،
هیچ پرسشی نیز در این رابطه مطرح نبود. اما _ آن گونه كه مشهور است _ وقتی
نیوتون به این موضوع توجه كرد، و اطلاعات جامع خود را در كنار آن قرار
داد، این پرسش برای او مطرح شد كه چرا یك سیب وقتی از درخت جدا میشود، به
جای حركت به سمت پایین، به سمتی دیگر حركت نمیكند؟ اینجا بود كه یك
«مسأله» برای او مطرح شد. مسألهای كه پاسخ آن را كسی نمیدانست و او در
هیچ كتاب و منبعی نمیتوانست راه حل و پاسخ آن را بیابد. دقیقا در چنین
جایی است كه تحقیق و پژوهش، نقش خود را پیدا میكند.
امروز
اگر همان پرسش برای ما مطرح شود، نمیتوانیم آن را یك مسأله بدانیم. چون
پاسخ آن قبلا داده شده است و برای اطلاع از این پاسخ، ما نیازمند مطالعه،
جمعآوری اطلاعات و یا آموزش میباشیم. در حالی كه اگر پاسخ پرسش ما در
منابع و مراجع موجود نباشد، باید برای رسیدن به پاسخ، تحقیق كنیم.
با توجه به نكاتی كه گفته شد، هم تفاوت سؤال و مسأله را دانستیم، و هم با تعریف و ویژگیهای یك تحقیق علمی آشنا شدیم.
مطالب فوق را میتوانیم این گونه جمعبندی كنیم:
سؤال:
· بر اثر جهل و ندانستن ایجاد میشود.
· پاسخگویی به آن با رجوع به افراد و یا منابع امكانپذیر است.
· مجهولی است كه فرد، پاسخ آن را نمیداند.
مسأله:
· بر اثر دانستن كلیة اطلاعات موجود در یك زمینه ایجاد میشود.
· برای یافتن پاسخ آن، مراجعه به افراد و یا منابع دیگر، سودی ندارد.
· مجهولی است كه جامعة علمی به آن نپرداخته است و پاسخ آن را نمیداند.
اكنون
كه با تفاوت سؤال و مسأله آشنا شدیم، میتوانیم به تعریف خود از تحقیق،
نزدیكتر شویم. اولین و مهمترین نكتهای كه در تعریف تحقیق مطرح میباشد،
این نكته است كه شرط اساسی شكلگیری و آغاز یك تحقیق، مطرح شدن مسأله است.
یعنی هرگز با داشتن سؤال، نمیتوان تحقیقی را آغاز كرد. چرا كه فرآیند
پاسخگویی به سؤالها، نوعی آموزش است؛ در حالی كه پژوهش و تحقیق، فرآیند
پاسخگویی به مسألههاست.
نكتة
دیگری كه از مطالب قبلی به دست میآوریم، همراه بودن تحقیق با نوآوری است.
چرا كه همان گونه كه قبلا گفتیم، مسأله وقتی مطرح میشود كه با موضوع و
پرسشی كاملا جدید مواجه باشیم. اگر شرط شكلگیری تحقیق، مسأله است و شرط
مسأله نیز، نو بودن موضوع آن است، پس طبیعتا، همیشه تحقیق با نوآوری و
پاسخ به پرسشهایی جدید همراه است. همین نكته است كه اهمیت و نقش پژوهش را
تا حدودی مشخص میكند. همراه بودن تحقیق با نوآوری، موجب میشود كه كاروان
علم و دانش، بر اثر تحقیقات علمی حركت و پیشرفت داشته باشد.
بنا بر این، میتوانیم در تعریف اصطلاحی تحقیق بگوییم:
تحقیق، کوششی روشمند برای پاسخگویی به مسألههای علمی است که منجر به نوآوری و پیشرفت علم میشود