سلام
عقاید فرقه شیخیه
شیخ احمد احسایی، امام زمان علیه السلام را زنده و در عالم هورقلیا می داند. وی می گوید: «هورقلیا ملک آخر است که دارای دو شهر جابرسا - که در مغرب قرار دارد - و جابلقا - که در مشرق واقع است - می باشد. پس حضرت قائم علیه السلام در دنیا در عالم مثال نیست; اما تصرفش به گونه ای است که به صورت هیکل عنصری می باشد و با مثالش در مثال، و با جسدش در اجساد، و با جسمش در اجسام، و با نفس خود در نفوس، و با روحش در ارواح است » .
امام زمان علیه السلام، هنگام غیبت در عالم هورقلیا است و هرگاه بخواهد به «اقالیم سبعه » تشریف بیاورد، صورتی از صورت های اهل این اقالیم را می پوشد و کسی او را نمی شناسد. جسم و زمان و مکان ایشان لطیف تر از عالم اجسام بوده و از عالم مثال است او در جواب ملا محمد حسین اناری - که از لفظ هورقلیا سؤال کرده بود - گفت: «هورقلیا به معنای ملک دیگر است که حد وسط بین عالم دنیا و ملکوت بوده و در اقلیم هشتم قرار دارد. و دارای افلاک و کواکبی مخصوص به خود است که به آنها جابلقا و جابرصا می گویند» .
سید کاظم رشتی، مهم ترین شاگرد شیخ احمد نیز گفته است: «جابلقا و جابرسا در سفر اول - که سفر از خلق به حق است - قرار دارد. این سفر (بلکه این شهر)، دارای محله های متعددی است که محله نوزدهم آن «حظیرة القدس » و محل پرندگان سبز و صور مثالیه است. جابلقا و جابرسا دو محله از این شهر می باشند که هر کدام از آنها دارای هفتاد هزار درب است و در کنار هر دری هفتاد هزار امت وجود دارد که به هفتاد هزار زبان با یکدیگر صحبت می کنند و هر زبانی با زبان دیگر هیچ مشابهتی ندارد» .
شیخیه معتقدند ما باید بین جسم و جسد فرق بگذاریم; اما جسم بر چهار قسم است:
1. جسم عنصری معروف
2. جسم فلکی افلاک
3. جسم برزخی که ماده ندارد; اما طول و عرض و عمق دارد. این جسم، جسم مثالی و هورقلیایی است که حضرت مهدی علیه السلام به نظر آنان با این جسم زندگی می کند
4. جسم مجرد مفارق. در عبارت بالا اشکال واضحی وجود دارد و آن این که مجرد مفارق، جسم ندارد و جمع کردن بین «جسم مجرد مفارق » اجتماع نقیضین است، و این همان اندیشه نادرستی است که برخی از اخباریان و محدثان شیعه نیز تمام ماسوی الله را مادی می دانند.
برای رهایی از این اشکال، «حاج محمد کریم خان کرمانی » ، به اصلاح عقیده خود دست زده و با حذف قسم چهارم گفته است; «نزد ما جسم و جسد بر سه قسم است:
1. جسد اول که جسد دنیایی است و از عناصر مادون فلک قمر تشکیل شده است;
2. جسد دوم که مرکب از عناصر هورقلیایی است و در اقلیم هشتم قرار دارد و به صورت مستدیر در قبر باقی می ماند;
3. جسد سوم که مرکب از عناصر اخروی است و عناصر آن در غیب عناصر جسد دوم است;
4. جسم اول که روح بخاری است و مثل افلاک لطیف است;
5. جسم دوم که روح حیوانی است و از عالم افلاک و هورقلیایی است;
6. جسم سوم که روح حیوانی فلکی اخروی است » . و در جای دیگر گفته است: «هرانسانی دارای دو جسد و دو جسم است: جسد اول از عناصر اربعه تشکیل شده و سایر موجودات مادی نیز آن را دارند. این عناصر مادی، مانند لباس برای انسان است که می توان آن را از تن در آورد.
این جسد چون لذت، درد، طاعت و معصیت ندارد، پس از مرگ متلاشی شده و در قبر باقی می ماند. جسد دوم در غیب اول و از عالم هورقلیایی است که به صورت «طینت مستدیره » در قبر باقی می ماند که جسد دوم است و از اعراض پاک می گردد و در قیامت روح به این جسد برمی گردد; نه به جسد اول. جسد اخروی فساد و خراب شدن ندارد، بر خلاف جسد دنیوی. مرگ مربوط به این بدن است نه آن بدن.
جسم اول صورت برزخی است که بر نمی گردد و مانند چرک لباس است که جسم اول، وقتی به این دنیا نزول پیدا می کند، متحد با این بدن می شود.
جسم دوم یا جسم اصلی حامل نفس است و در واقع جسم اول عرض بر جسم دوم است. و آنچه در قیامت می آید، جسد دوم و جسم دوم است » .
التماس دعا