تبیان، دستیار زندگی

به نام خدا

سلام

هم خانواده‌ای های عزیزی که تو این چند روز به خونه‌ی خودشون(انجمن خانواده) و زیر آلاچیق اومدن، حتماً دیدن که خانوم مدیر(آنشرلی عزیز)، حرفی رو زدن که همه‌ ما رو دلگیر کردن.

حتماً دیدن که خانوم مدیر می‌خواد، از  مدیریت خونه‌ای که با تلاشی از ته دل برای ما هم خونواده‌ای هاش از نو  ساخته، استعفا بده.

من میدونم هیچ کدوممون از این تصمیم راضی نیستیم. من میدونم آنشرلی اگه بدونه ما دوست نداریم که استعفا بده و اگه بدونه با این کار دل همه دوستاش رو میشکونه، حتماً از تصمیمش منصرف می‌شه.

بچه‌های عزیز، هم خانواده‌ای های عزیز، اینکه شما از این تصمیم راضی نباشید، کافی نیست.

حتماً باید این نارضایتی تون رو بیایین اینجا اعلام کنید و به نوعی زیر این طومار رو امضا کنید

تا آنشرلی بدونه که بدون اون همه دلگیر میشن و همه از این خونه میرن.

تا آنشرلی بدونه که با این کار دل خیلی ها رو میشکنه

تا آنشرلی بدونه... .

پس منتظر امضاهای قشنگتون با جملات زیبایی که تقدیم به لایق ترین مدیر برای  انجمن خانواده(آنشرلی) می‌کنید هستم.

پس زود باشید بیایین که داره دیر میشه

سلام سلام

اول

اِ ، اِ ینی چی

نبودم نبودم حالام كه اومدم ایجوری !

آنه جون نههههههههههه ، این قرارمون نبود ...

یا به قول طهوریه خندق عشق : نروووووووو تو هم مث من نمی تونی دووم بیارییییییی

نرووووووووووو تو هم مث من تو غصه كم میاری نرووووووووووو

خو نرو دیگه ...

به نام خدا

سلام

از این تریبون هم قویاً اعلام می کنم که انجمن خانواده بدون آنشرلی لااقل برای من که لطفی نخواهد داشت... می دونم و یقین هم دارم که این نظر ِ خیلی هاست.

آنهههههههه!! عسیس دلم! زودی برگرد بینیم! دهه! (چشمک!)

تو اصلاً چرا به حرف بزرگترت گوش نمی دی؟ مگه بهت نمی گم بمون، خو بگو چششششششم! :D   ;)

بلند بگو نشنیدم!  ;)

عزیزمی...

اون که شوخی بود، اما خب تو خودت بزرگ انجمنمونی دیگه... ما رو بی بزرگتر ننما! بهله!

با سلام

من که تا ندونم علت رفتن ایشون چیه ازشون نمیخوام که استعفا ندند ، یکم به شرایط مردم هم توجه کنید ، شاید افراد در شرایطی باشند که یه مرخصی کوتا یا بلند مدت لازمشون باشه ! مخصوصا خانوما که روحیه لطیف و خیلی حساسی دارند ، البته باید این موضوع رو درک کرد و به اون طرف هم حق داد ، اما خانم آنشرلی میتونند مرخصی بگیرند اگه سرشون خیلی شلوغه و نمیتونه زیاد به انجمن سر بزنه ، یه مدت استراحت مخ آدمو وا میکنه ، از تصمیمتون منصرفتون نمیکنم ولی میتونید مدیر و مسئول باشید اما برای چند مدت برید و به کاراتون برسید و دوباره برگردید ، از بقیه دوستان هم انتظار دارم که شرایط همه جانبه رو در نظر بگیرند و منصفانه نظرشون رو بدند ، نه فقط به خاطر خوشی خودشون ، چون طرف روبرو هم باید خوشحال باشه ، که این به نظر من مهمترین اصل رفاقت به حساب میاد !

حالا جناب آنشرلی شما فکر کن یه چند مدت مرخصی بگیر باز برگرد ، منتظر حضور سرد نه چیز  گرمتون هستیم :دیی

با تشکر آنلاکر

سلام

و خدا هست

سلام



- جواب ندم، میگن داره ناز میکنه و میخواد منتشو بکشن!!! { دیگه بعد عمری بهم ثابت شده این چیزا، نیازی به ناز کردن نیست.  مثل این عروس ها که کلی از عروسیشون میگذره همه چی میاد دستشون!!)

- جواب بدم که باز خودمو........ بابا من امانتم! همونی خدایی که هست دیگه الان احتمالا میخواد سر به تن من نباشه! حالا میگم چرا



اونروزی که آقای علیرضا اونجوری به تصویرش کشیدن ( که به شدت ازشون ناراحتم، که چه حرفا که تو همین چند ساعت برام فرستاده نشد بابت حرفتون و شایعه ای که....... چرا اینقدر بی پروا حرف میزنیم؟؟؟؟؟؟)

 یه سری اتفاقا افتاد که رسما بهم ریخته بودم و از طرفی دلم نمیومد به اون تاپیک ( ازدواج نزدیک ترین دوستانم با همدیگه) جواب ندم و از طرفی مدت هاست که دیگه من شنگول منگولی هیچ تبریکی نگفتم چون دل و دماغشو نداشتم.

داشتم برای یکی از دوستان میگفتم درد و بدبختی ها و مشکلات خود من به تنهایی اون قدر از اندازه خارج شده که واقعا رسما رسما رسما رسما دیگه توان تحمل ه بیشترشو ندارم.

تبیان شده برای من یک " درد" !!! که هر دفعه بازش میکنم یا ایمیلم رو باز میکنم یه دردسری یه اعصاب خورد کنیی مربوط به تبیان دارم

همش با خودم میگفتم وقتی یه جا که قبلا برات رسما حکم مسکن رو داشت و حالا شده ....  رو باید تحمل میکنی؟بچه های تبیان رو دوست داری اوکی همونا رو انتخاب کن و بیرون تبیان ارتباط داشته باش!!!

که لااقل اونایی که کمر بستن که منو از ریشه درب و داغون کنن هم راحت بشن!

استعفای من به همین علت بود.

میگید یه مدت نیام! خب من اینجوری نمیتونم. دلم اروم نمیگیره. ماها عجیب پیوند خوردیم با این تبیان که ایکش نمیخوردیم



هنوز خبر قبولی یا عدم قبولی ه استعفام نیومده!!!

ولی خب حق بدید به منم که دیگه دوست نداشته باشم.  که دیگه از دست همه ی سر و کله زدن ها و قضاوت ها و ..... هزار و یک مسئله ی دیگه که اینجا جاش نیست خسته شدم.

چیکار کنم؟ استعفا ندم چی کار کنم؟

به خدا من خوشحال نمیشم وقتی میبینم همتون بیاید برای استعفای من نظر بدید. در حالیکه مثلا وقتی میایم یه تاپیک میزنیم سال تا سال کسی توش پیدا نمیکنه

خب من ه مدیر ناراحت نمیشم وقتی میبینم باید با زور ازتون فعالیت بخوام؟ خب این چه مدیریتی ه؟

اگه ما واقعا همو دوست داریم و پایه هستیم و خواهان حضور همدیگه چرا تو عمل هیچ وقت اینو ثابت نمیکنیم؟



فعلا هم منتظر جواب استعفای من میمونیم!

همه چی دست اونا. بگن بمون چشم میمونم. قبول هم کنن که دلم یه نفس راحت میکشه. :)

متشکرم از محبت بی حد همگیتون ( به خصوص علی و ترانه. شرمندم کردید همینجور شر شر عرق دارم میکنم. مهربونیتون رو کجا ببرم؟ :)   )



 * از ساعت 4 تا 4:40 دقیقه اینو نوشتم و نزدیک بود همش بپره :(

سلام

انه ی عزیزم نرو ................

دلم برات حسابی تنگ میشه و اون وقت خودم رو ....................

عزیزدل ، انه ی من ، نرو بمون کنارمن

بی تابمو ،میمیرم و ،میسوزم و،نمیسازم

اخه مگه بی انه هم دنیا گلستونی میشه

انه بره دل میمیره ، بی تاب و دیوونه میشه

_----------------------------------------------------------------------------_

انه ی عزیزم اینم شعری که فقط برای تو گفتم

امیدوارم نری

ولی اگه واقعا بری راحت میشی ....................

نمیدونم تصمیم با خودت شما ماشالا عاقلی

ولی اینا پاره احساسات من بود............... گفتم بدونی بد نیست

با سلام

حق دارید استعفا بدید ، من که بودم زودتر از اینا میدادم ، با اینکه خودم چشم ندارم شما رو ببینم ولی حق بهتون میدم

هر روز یه ایمیل تازه ! یکی گیر میده به آواتار و امضا یکی میگه چرا پستات اینطوریه و ... کلا باید سوخت و ساخت دیگه !!!

در نهایت اینکه اصلا چشم ندارم ببینمت ولی حق داری 

با تشکر آنلاکر

به نام خدا

سلام

علی آقا من معذرت میخوام
اگه با حرفم باعث شدم فکر کنید یا فکر کنن که قصد مسخره داشتم.

بعد این همه مدت
میتونم بفهمم که شوخی ه شما شوخی ه
که شوخی شما رو از خیلی جدی ها جدی تر گرفتم
و مطمئنم که شما خیلی بیشتر از خیلی ها دوست دارید که باشم


به هر حال
من معذرت میخوام

من قصد تشکر داشتم که باعث شد حداقل تو اون حال و هوا یه لبخند بزنم
همین

به نام خدا

سلام

امیدوارم که همه چی ختم به خیر و شادی برای همه بشه.

و دوباره زیر آلاچیقی که با گرمای محبت دوستان همراه هست جمع بشیم

به نام خدا

 سلام

آنشقلییییییییییییییییییییییییی...

امیدوارم روزی که قراره استعفاتو بخونن و جواب بدن شدید اعصاب خراب باشن و عمرا با استعفات موافقت شه....!

(فرااااااااااااااااار....خب شوخیدم!!!)

هرچی قسمت باشه.. :) امیدوارم همونی که به صلاحته پیش بیاد..

...

ای آنشرلی..!

هرچه هستی باش!

        اما کاش...

نه جز اینم آرزویی نیست..

            هرچه هستی باش

                 اما باش!

(خودم گفتمااااااااااا :)