اندر احوالات جالب دیگری که کاربران سایت تبیان در قسمت انجمن های تخصصی انجام میدهند این است که در رفتارشان با دیگران بر طبق یک برنامه ریزی حساب شده و از پیش تعیین شده عمل میکنند و آن قدر این مطابق با برنامه پیش رفتن برایشان مهم است که انجمنی را نیز به نام شهلای سیاسی نامگذاری کرده اند و خیل عظیمی از کاربران می آیند و می نشینند و جمع میشوند و با مطالبی که میزنند هر روز شیوه های جدیدتری از این سیاسی را به بقیه نشان میدهند.
در تحقیقاتی که انجام دادیم یک جامعه ی آماری 20 نفره انتخاب کردیم و سوال هایمان در مورد سیاسی مذکور از آنها پرسیدیم که نتیج به این شرح میباشد:
10 نفر اول از همانجا انزجار خود را از سیاسی اعلام کرده و به ما گفتند که اصلا با آن سروکاری ندارند اما جالب اینجاست که که وقتی پیگیر قضیه شدیم دیدم همین ده نفری که به صراحت زده بودند زیر همه چیز وقتی در هر کوچه و برزن و پیش هر دوست و آشنا که می رسند سر بحث را باز میکنند و اولین سوالی که از طرف مقابل میپرسند این است که: راستی از سیاست (سیاسی) چه خبر؟ البته جناب زرگ این را هم به عرضتان برسانم که در اینجا از این گونه پارادوکس ها زیاد اتفاق میافتد و نه تنها غیر عادی نیست بلکه کاملا طبیعی نیز میباشد
اما متاسفانه با وجود اینکه در زمین مردم در به در آرزو میکنند که مثلا خبرنگاری ازشان مصاحبه کند یا محققی برای انجام تحقیق از آنها استفاده کنند ولی اینبار هرگاه نام سیاسی را می شنیدند یکهو شوکه شده و راه نفسشان تنگ میشد و فرار را بر قرار ترجیح داده ، فلنگ را میبستند که البته هنوز این حرکت برای ما قابل هضم نیست و متوجه نشدیم چرا از آن هراس داشتند.
نکته ی تاسف بار دیگری که جا دارد از همینجا عارض شوم این است که آنطور که متوجه شدیم سیاسی مذکور باید موجودی بیچاره باشد زیرا پدر و مادری ندارد و در حال حاضر یا در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود یا اگر خیلی شانس آوده باشد به بهزیستی منتقل شده است البته برای این حرفمان دلیل داریم و آن اینکه هنگامی که دیروز از بقال و کسبه ی محل آدرس این سیاسی را میخواستیم آنها به ما گفتند که سیاست بی پدر و مادر است و دنبالش نروید.
اما تا اینجا که گفته شد در رابطه ی عوام جامعه یعنی مردان با سیاست بود که دیدید زیاد از آن دل خوشی نداشتند ولی در عوض خواص جامعه یا همان زنان در همه ی شئون زندگی شان چه در دوران تجرد در رابطه با دختر همسایه و همکلاسی ها و چه در دوران تعهل در رابطه با شوهرشان از سیاسی بهره کامل گرفته و آن را به دختران دم بخت دیگر نیز توصیه میکنند مثلا به آنها میگویند: فلانی سیاست داشته باش و راه و چاه های سیاست داشتن را نیز به آنها می آموزند که البته کار بسیار پسندیده ایست.
گروه دیگری از زمینیان نیز وجود دارند که اصلا کارشان با سیاست به نحوی گره خورده است و آن جماعت مدیران هستند که در هر رده ای که باشند به اولین چیزی که نیاز دارند سیاست است و فرقی هم نمیکند در چه سطحی از مدیریت هستنند مثلا تفاوتی ندارد که مدیر یک وزارتخانه باشند یا مدیر کانون پرورش شتر مرغ
در هر صورت حتی بدون داشتن تخصص نیز میتوانند کارشان را خوب پیش ببرند فقط به تنها چیزی که نیاز دارند سیاست است
در پایان پیشنهاد میکنیم که ما نیز یک همچین موجودی در کهکشان خودمان درست کرده و مدیرانمان را به کلاس های فشرده ی سیاسی بفرستیم تا راه و چاه مدیریت را یاد بگیرند و در صورت خرابکاری در ارگان های ذیربط بتوانند به خوبی جواب ارباب رجوع و مردم را بدهند و طوری جلوه نمایند که نه تنها از چشم انداز عقب نیستند بلکه گوی سبقت را از او ربوده اند و یکباره دارند به دو چشم انداز هم زمان عمل میکنند
به پیوست یک عدد سیاسی با سابقه برایتان ارسال میکنیم امیدواریم که بتوانید تحقیقات کاملی روی ایشان صورت دهید فقط مواظبش باشید که مبادا از سیاست یک بام و دو هوا شما را غافلگیر کند اما نگران نباشید چون اگر این کار را هم انجام داد شما میتوانید از سیاست چماق و هویج و یا اگر کار به جاهای خیلی باریکی کشید از سیاست دست آهنی زیر دستکش مخملی بهره بگیرید و ایشان را ضربه فنی نموده و روابط دیپلماتیکتان را با او قطع نمایید