خدایا خدایا نیامد گل زهرا
دگر صبر نمانده
بیا یوسف زهرا
بیا یوسف زهرا
سلام
گنهكار آمدهام!
آخرین نگاه ما به روى مولاى مهربانمان، آكنده از شرم و حیاى برخاسته از قصور و تقصیر در انجام وظیفه در پیشگاه او است. از گناهان، از نبایدهایى كه به وقوع پیوسته و از بایدهایى كه برجاى مانده، زبان معذرت چنین مىگشاییم كه:
مولاى، وقفت فى زیارتك موقف الخاطئین النّادمین....
در زیارت تو خطاكار و پشیمان آمدهام و از عقاب پروردگار عالم مىترسم. تكیه گاهم شفاعت توست و امیدم از محبت و شفاعت تو محو گناهانم و پوشش عیوبم و بخشش لغزشهایم است.
مولاى من، براى دوست خود برآورندة آرزویش باش، و از خدا بخشش لغزشهایش را بخواه، كه به ریسمان تو خود را متعلّق نموده و به ولایت تو متمسك شده و ازدشمن تو بیزارى مىجوید.
یا مولاى، یا صاحب الزّمان... الغوث، الغوث، الغوث... أدركنى، أدركنى، أدركنى... الأمان، الأمان، الأمان... العجل، العجل، العجل... السّاعة، السّاعة، السّاعة...!
مولاى من، پناهم ده، مرا دریاب، امانم ده، هرچه زودتر، همین ساعت!
سلامت مىدهم، درودت مىفرستم
یابن فاطمه (سلام الله علیها)
سلام، رمز آشنایى و دیرآشنایى و دورآشنایى است، تا آنجا كه معناى آماده به خدمت بودن در حضور مولایمان را مىرساند.
صلوات، زیباترین هدیه و بالاترین درود ما به والاترین محبوبمان است، كه حاكى از محبتى سرشار نسبت به او در دلهایمان است.
آنگاه كه عظمت و تقدس وجود نورانى بقیة الله و كلمة الله و نور الله تجلى مىكند، خود را كوچكتر از خطاب مىبینیم و سلام و صلوات به صورت غایب تقدیمش مىنماییم و مىگوییم: «السلام علیه...، سلام بر او، سلام بر حجت خدا، سلام بر امام ما...»؛ و آنگاه كه جذبة ولایتش ما را در آغوش مىفشارد و عاجزانه خود را به پیشگاه او مىرسانیم، به خود جرأت مىدهیم او را مخاطب سازیم و حتى دست در دست او نهیم تا دستمان را به گرمى بفشارد و از اعماق جان مىگوییم: «السلام علیك...، سلام بر تو اى ولى دلسوز ما، سلام بر تو اى كشتى نجات، سلام بر تو اى امام منتظر...».
سلامها و درودهاى ما با توجه به شئون مختلف حجةاللهالاعظم ـ ارواحنا فداه ـ و تجلّى عظمت او در قلبمان شكوفا مىشود و در قالبهاى مختلف بر زبان ما جارى مىشود. ائمه (علیهم السّلام) به ما آموختهاند كه به امام زمان خود چگونه سلام كنیم كه لایق شأن عظیم او باشد و چگونه درود فرستیم كه همسنگ مقام والاى او گفته باشیم.
سلام