• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 2712)
جمعه 22/8/1388 - 23:39 -0 تشکر 163543
شهید شوشتری

سلام  اگه شهید شوشتری رو می شناسی یه صفت از ایشان نقل كن  تا ما بشناسیم  ایشان را

يکشنبه 24/8/1388 - 13:56 - 0 تشکر 163855

كاربر گرامی شاید سخت باشه تا یك صفت بارز از ایشون رو ذكر كنیم،ولی اگر نیت آشنایی با این عزیز بزرگوار هست،مطالبی رو كه پیدا كردم رو در اختیارتون می ذارم تا هم شماو هم بقیه دوستان بیشتر با ایشون آشنا بشند.

ان شاءالله كه رضایت شما رو جلب نماید.

مطالب در ادامه پاسخ ها

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

يکشنبه 24/8/1388 - 13:58 - 0 تشکر 163856

گزیده ای از زندگی سردار شهید شوشتری

سردار شوشتری كه در پی یك حادثه تروریستی صبح امروز به درجه رفیع شهادت نائل آمد، بارها در بین همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تكه تكه شود.


سردار سرتیپ پاسدار نور علی شوشتری در سال 1327 در روستای سر ولایت شهرستان نیشابور به دنیا آمد.



بنابراین گزارش، وی كه از فرماندهان پر افتخار و یارگاران نامدار دفاع مقدس محسوب می شود در دوران قبل از انقلاب با ارادت ویژه ای كه نسبت به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای داشت و به طور مرتب در جلسات ایشان شركت می نمود و بدین طریق با فضای مبارزه ارتباط داشت. در دوران بعد از انقلاب و مخصوصاً در زمان دفاع مقدس نیز در عملیات های مختلف - خصوصاً در جبهه جنوب - حضور فعال داشت.



سردار شوشتری كه افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون شهید باكری و شهید برونسی را در كارنامه زرین خود دارد در اكثر عملیات ها با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت كه هفت بار جراحت شدید و تحمل رنج و درد ناشی از آن ماحصل این حضور فعال و مخلصانه بود و بدین ترتیب افتخار جانبازی را چون برگ زرین دیگری برای كتاب زندگی سراسر مجاهدت او به ارمغان آورد.



با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی كه در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می فرمایند: "در این دنیا كه نمی توانم كاری بكنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم كرد. "


فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق گردید با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید.


سردار شهید نورعلی شوشتری كه سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملكوتی امام رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تكه تكه شود.


سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس كه در تدارك برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود صبح امروز در اقدامی تروریستی به فیض شهادت نائل آمد.

منبع:فارس

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

يکشنبه 24/8/1388 - 14:1 - 0 تشکر 163857

سروده شاعر بلوچی درباره شهید شوشتری
یكی از عشایر بلوچ به نام محمد روان بد در ستایش تلاش‌های مخلصانه شهید شوشتری در منطقه سیستان و بلوچستان شعری سروده است.

سردار نورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس كه در تدارك برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود امروز صبح در اقدامی تروریستی به فیض شهادت نائل آمد.

این شهید بزرگوار در ایجاد وحدت و اتحاد میان طوایف و عشایر بلوچ نقشی غیرقابل انكار داشته است، به همین دلیل افراد و گروه‌هایی كه با اتحاد سران طوایف بلوچ منافع خود را در خطر می‌دیدند وی و همراهانش را به شهادت رساندند.

یكی از عشایر بلوچ به نام محمد روان بد برای تشكر از زحمات این شهید بزرگوار شعری سروده است كه در ادامه آن را می‌خوانید:

قوم وفادار بلوچ
حمد خدایی كه بود ذوالمنان
نعمت او شامل هرانس و جان
قدرت او در همه جا آشكار
منت او بر همه كس رایگان
مدح نبی شافع روز جزا
فخر همه سید كون و مكان
باد بر او ، بر همه اولاد او
رحمت حق ، بی عدد و بی كران
عرض درودی به امام عزیز
آنكه چو برق آمد و رفت از میان
یافت از او كشور ایران نجات
ازستم شاهی و ظلم عیان
رهبر ما خامنه‌ای نیكدل
حفظ و سلامت كننده مستعان
باز درودی به شهیدان ما
آن كه نمودند فدا جسم و جان
پیش قدم بود بسیج و سپاه
در خط جبهه ، زهمه بی گمان
یاد عزیزان گذشته به خیر
نیز سلامی به همه پیروان
سرور ما شوشتری نامدار
آمده در خدمت ما میهمان
مقدم او باد گرامی مدام
مجلس او شاد چو گل جاودان
محتشم و نیكدل و راد مرد
رهرو پویای همین كاروان
لطف كن ای سرور نیكو نهاد
بر در رهبر برسان این فغان
هست ز اولاد همین انقلاب
قوم بلوچ ای پدر مهربان
حافظ مرز است به مردانگی
بهتر از او نیست دگر مرزبان
داد ذخایربه عشایرلقب
رهبر ملت به یقین آن زمان
هست وطن خواهی او در مثل
گیر زتاریخ جهان این نشان
بود نبردش همه با انگلیس
دارد از این گونه بسی داستان
پیش عدو راست چو تیر ایستاد
خم نشده پیش ستم چون كمان
یافت چو آن روز ثمر انقلاب
شد دل ما خرم و شیرین دهان
داد به هر فرد ز اولاد خویش
سهمیه ای از ثمرش ارمغان
نیست به جز حسرت و غم سهم ما
زین همه اعطا و مزایای آن
دانش و فرهنگ و نه دانشكده
مسئله كار به خرد و كلان
فقر بود مایه هر اعتیاد
فقر كند باغ جهان را خزان
گلشن ما خسته و پژمرده شد
آبرسانی كنش ای باغبان
هست چنین وضع اسف بار ما
نیست زهر دیده بینا نهان
خدمت رهبر چو رسیدی بگو
شمه‌ای از مشكل ما بر زبان
هست دعا گوی تو صد ها نفر
باش علی رغم عدو كامران
نصرت حق باد مدام یاورت
در همه گه خرم و خندان بمان
منبع:فارس نیوز

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

يکشنبه 24/8/1388 - 14:10 - 0 تشکر 163860

یک چک سفید امضا برای شهید شوشتری

نویسنده"خاک های نرم کوشک" به مناسبت شهادت سردار بزرگ جبهه ها نور

علی شوشتری متنی را جهت انتشار در اختیار خبرگزاری ایرنا قرار داده است.

به گزارش روزچهارشنبه ایرنا،سعید عاکف این دل نوشته را این چنین نگاشته است:

"خبر شهادت سردار نورعلی شوشتری‌، جان کسانی را بیشتر و دردناک‌تر سوزاند که او را بهتر می‌شناختند، و از سابقه خدمات او به اسلام و انقلاب‌، بیشتر باخبر بودند.

یکشنبه‌، در اولین ساعات صبح‌، خبر شهادت مظلومانه او و جمعی از همراهانش - مخصوصاً یادگار ارزشمند دوران دفاع مقدس‌، سردار شهید محمدزاده - چنان روح و روانم را به‌هم ریخت که تا ساعت‌ها مثل افراد شوک‌زده‌، دست و دلم به هیچ کاری نرفت و سایه سنگینی از غم و اندوه‌، تمام وجودم را فرا گرفت‌.

خاطرم هست آخرین بار سردار را در مراسم یادبودی که برای بزرگداشت یکی از گوهرهای بسیار کمیاب دفاع مقدس‌، شهید سیدعلی حسینی‌، برگزار شده بود، دیدم‌. آخر جلسه‌، موقع بیرون‌رفتن از سالن یادواره‌، چند دقیقه‌ای با او صحبت کردم و یادآور شدم که‌؛ هنوز هیچ‌کس موفق نشده بخش عمده‌ای از گنجینة عظیمی را که او راجع به دفاع مقدس در سینه دارد، استخراج کند.

همان‌جا فی‌المجلس این قول را داد که در این زمینه فرصت‌هایی را در اختیارم بگذارد تا بتوانم با او مصاحبه کنم‌، اما متأسفانه به خاطر مشغلة فوق‌العاده‌ای که سردار داشت‌، پس از آن هیچ‌وقت این فرصت پیش نیامد.

آن شب‌، در آن یادواره‌، سردار شوشتری از مظلومیت سیدعلی حسینی چیزهایی گفت‌، و من هرگز فکر نمی‌کردم که دیری نخواهد پایید که دیگرانی درباره مظلومیت او داد سخن دردهند.

وقتی خبر شهادت سردار به دست برخی از جرثومه‌ها و نطفه‌های ناپاک‌ِ استکبارِ ناپاک‌تر از خودشان را شنیدم‌، بی‌اختیار یاد شهید محمود کاوه افتادم؛در اوایل حضورش در کردستان‌، و در شهر سقز. وقتی فرمانده عملیات سپاه سقز شد، فوراً بیانیه‌ای صادر کرد که تا آن موقع در کردستان سابقه نداشت‌. دستور داد آن را به صورت اعلامیه‌، بر در و دیوار شهر بچسبانند.

محمود خیلی محکم و قاطع به ضدانقلاب پلیدی که از کاه وجودش‌، در چشم یک مشت مردم دردمند و بیچاره کرد، کوه ساخته بود، اولتیماتوم داده بود و گفته بود: از امشب اگر یک گلوله کلاش به طرف ما شلیک کنید، جواب‌تان را با گلوله آرپی‌جی می‌دهیم‌، اگر آرپی‌جی بزنید، جواب‌تان را با خمپاره می‌دهیم‌؛ اگر یک نفر از ما را بکشید، یک دسته از شما را به درک واصل می‌کنیم‌...

خدا رحمت کند شهید مظلوم و غریب‌، ناصر ظریف را؛ می‌گفت محمود پای این بیانیه را با اسم و فامیل خودش امضا کرده بود.

خیلی‌ها او را از عواقب این کار ترساندند و از او خواستند لااقل اسم مستعار بنویسد، محمود ولی اصرارِ در اصرار داشت که حتماً اسم و فامیل خودش پایین اعلامیه باشد. می‌گفت‌: اینها را باید شکست‌، باید خوارشان کرد،باید ابهت نداشته‌شان را به باد فنا داد!...

محمود کاوه و محمود کاوه‌ها با چنین اقدامات جسورانه‌ای ضدانقلاب را در کردستان به خاک سیاه نشاندند و آن خطه را از لوث وجودشان پاک کردند.

هرگز از خاطر نمی‌برم که زمانی یکی از یادگاران ارزشمند دوران دفاع مقدس‌، طرحی را برای برقراری امنیت در سیستان و بلوچستان داد که حاضر شد با خون خودش پای آن را امضا کند و به آقایان گفت اگر این طرح جواب نداد، من در کمال میل حاضرم که مرا اعدام کنید! متأسفانه نمی‌دانم بنا به چه مصلحت یا مصالحی در نهایت امر، موافقت نشد با اجرای این طرح‌!

آقایان مسؤول‌، برادران عزیز؛ ما تا کی باید در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان هزینه بدهیم‌؟! و تا کی مردم دردمند و مظلوم چنین مناطقی نباید روی آسایش و امنیت را ببینند؟ باور بفرمایید در این مملکت‌، محمود کاوه زیاد است‌؛ محمود کاوه‌هایی که اگر به آنها میدان داده شود، بقایای استکبار پلید در چنین مناطقی را همچون تفاله‌هایی به زباله‌دان‌های پست و حقیر خواهند ریخت‌؛ چون اینان حتی لایق زباله‌دان تاریخ هم نیستند! بگذریم‌...

بنده در فایل‌های ذهنم‌، موارد فراوانی از رشادت و دلاوری‌های سردار شهید نورعلی شوشتری سراغ دارم که شاید اوج آنها در عملیات مرصاد به منصه ظهور رسیده باشد. در میان مستندات فراوانی که از عملیات مرصاد در آرشیو انتشارات مُلک اعظم وجود دارد، نکته نابی سراغ دارم که تا به حال هیچ‌جا از آن سخن به میان نیاورده‌ام‌.

قصد داشتم در زمان مقتضی این مطلب را در کتابی که درباره همین عملیات در دست تدوین و نگارش داشته‌ام‌، بیان کنم‌، اما اکنون که چنین فاجعه عظیمی برای کشور ما به وقوع پیوست و قلب رهبر عزیز را داغدار کرد، جا دارد تا به آن نکته ناب اشارتی داشته باشم و تقدیمش کنم به روح ملکوتی شهید شوشتری‌.

خاطرم هست آقای غلامعلی اعتدالی که در آن عملیات از نزدیک در جریان بعضی وقایع بود و با سردار شوشتری در ارتباط، می‌گفت‌: زمانی که منافقین حمله مذبوحانه خود را به بخشی از مناطق غرب کشور آغاز کردند، در ساعاتی از این عملیات‌، عرصه به قدری بر نیروهای انقلاب تنگ شد، که خبر آن به گوش شخص امام هم رسید و حضرت ایشان را نگران کرد. مخصوصا که این ماجرا بعد از قبول کردن قطعنامه پیش آمده بود، و با توجه به آن مساله جام زهر، امام در اوج مظلومیت به سر می برد.

چون در عملیات مرصاد، سردار شوشتری یکی از فرماندهانی بود که در جمع و جور کردن این قائله نقش محوری و کلیدی ایفا کرد، امام به او و یکی دیگر از فرماندهان پیام داده بود که اگر با توکل بر خدا، مانع پیشروی منافقین شوند، آنها را در عالم دیگر شفاعت خواهد کرد.

و این به مثابه یک چک سفید امضا بود که اکنون نقد شده، و یقیناً برکات این شفاعت‌، به روح پاک شهید شوشتری رسیده است‌.

اگر قلمی که اکنون در دست دارم و با آن مشغول نگارش این سطور هستم‌، عمق این فاجعه را درک می‌کرد، و اگر توان این را داشت که اندوه عمیق نگارنده را به درستی درک کند، حتماً بر صفحات کاغذ خون می‌گریست‌! و چقدر عجیب و دردآور بود دیروز، وقتی که فهمیدم صدا و سیمای محترم نه تنها برنامة درخور و شایسته‌ای به مناسبت وقوع این فاجعه عظیم پخش نکرده‌، بلکه حتی حاضر نشده - لااقل برای ساعاتی - پخش برنامه‌های طنز خود را تعطیل کند؛ چقدر عجیب و دردآور است‌!!

مسؤولین محترم عرصه‌های فرهنگی و غیرفرهنگی‌؛ قدر شوشتری‌هایی را که هنوز بین ما هستند و در دنیای پست و حقیر ما دارند زندگی می‌کنند، بدانید. چقدر شایسته و بجا بود اگر برخی از آقایان مسؤول و فرمانده‌، به اهمیت گنجینه‌هایی که این عزیزان در سینه دارند، پی می‌بردند و به صورت فنی و کاملاً حرفه‌ای برای استخراج آن اقدام می‌کردند، و اصلاً این کار را هم برای آنها به صورت یکی از وظایف سازمانی‌شان قرار می‌دادند."

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

يکشنبه 24/8/1388 - 14:12 - 0 تشکر 163861

قالیباف:
شهید شوشتری از نوابغ جنگ و متخصصان دفاع مقدس بود
شهردار تهران گفت: شهید شوشتری از نوابغ جنگ و متخصصان دفاع و فرماندهان برجسته بود و اگر بگوییم اسوه تحمل، صبر و مقاومت و شجاعت در دوران دفاع مقدس به شمار می آمد اغراق نکرده ایم.
به گزارش روز دوشنبه خبرنگار ایرنا، محمدباقر قالیباف در یک برنامه تلویزیونی با تبریک و تسلیت شهادت تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ویژه سرداران شهید شوشتری و محمدزاده و همچنین تعدادی از اهالی سیستان و بلوچستان اظهار داشت: این حادثه تروریستی اقدامی زشت و خارج از قواعد انسانی بود و این ضایعه را به خانواده های آن عزیزان نیز تسلیت می گویم.

به گزارش روز دوشنبه خبرنگار ایرنا، محمدباقر قالیباف در یک برنامه تلویزیونی با تبریک و تسلیت شهادت تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ویژه سرداران شهید شوشتری و محمدزاده و همچنین تعدادی از اهالی سیستان و بلوچستان اظهار داشت: این حادثه تروریستی اقدامی زشت و خارج از قواعد انسانی بود و این ضایعه را به خانواده های آن عزیزان نیز تسلیت می گویم.

شهردار پایتخت با بیان اینکه شهادت می دهم شهید شوشتری در 30 سال انقلاب اسلامی یک لحظه در زندگی خود آرامش نداشت و از ابتدای انقلاب در راه امنیت کشور و آرام سازی حوادث کردستان و در دوران دفاع مقدس به طور کامل حضور داشت افزود: شهید شوشتری بعد از دوران دفاع مقدس نیز در میان خانواده اش نبود و در برقراری امنیت مرزها حضور داشت ، شهادت حق شهید شوشتری بود و غیر از این زیبنده ایشان نبود.

قالیباف به برگزاری کنگره شهدای خراسان و وداع با تعدادی از شهدا در این کنگره اشاره کرد و ادامه داد: شهید شوشتری بیشترین زحمت را برای این کنگره کشیدند و طی تماسی که چند شب پیش با هم داشتیم قرار بود بعد از مدت ها با حضور ایشان و تعدادی دیگر ازدوستان به محضر مقام معظم رهبری رفته و این کنگره برگزار شود، اما ظاهرا مصلحت این بود شهید شوشتری خود سپهسالار کاروان شهدای این کنگره باشد.
شهردار پایتخت همچنین در خصوص شهید محمدزاده نیز اظهارداشت: ایشان فرمانده قرارگاه سلمان سیستان بودند و من لحظه هایی از دلاوری های او دیدم که شبیه آنرا کمتر سراغ دارم.
...



من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

يکشنبه 24/8/1388 - 14:14 - 0 تشکر 163862

خاطرات سردار شهید شوشتری از آقا مجتبی خامنه ای
من به دوستانم پنهانی گفته بودم که عینک آقا مجتبی را درست نکنید تا بچه‌ها بروند و اینها عقب بمانند، اما ...
شهید شوشتری كه از فرماندهان بزرگ دوران دفاع مقدس بودند پیشتر خاطراتی را از حضور فرزندان مقامات ارشد نظام در جبهه های دفاع مقدس منتشر كردند كه بخشی از آنها در سال 86 در یكی از رسانه ها منتشر شده بود . متن این خاطرات بدین شرح است :

فرزندان آقا به دفعات در جبهه نبرد حاضر شدند و در عملیاتهای مختلف شرکت کردند؛ مثلا یک شب در عملیات «بیت‌المقدس 3» بود که دیدیم «آقا سید مجتبی» با پسر آقای هاشمی رفسنجانی، آن جا ظاهر شدند.

آقا سید مجتبی ناراحت بود، گفتم: چه شده؟ اشاره به عینکش کرد و گفت: این لامذهب شکسته، گفتم: این که ناراحتی نداره، گفت: آخه از عملیات عقب می‌مانم و هی باید به این مشغول بشم. این عملیات خیلی پیچیده بود و احتمال اسارت بعضی از نیروها می‌رفت لذا بچه‌هایی شرکت کرده بودند که پیش گام تر از همه بودند.

من در این فکر بودم که فرزند آقا و نیز فرزند آقای هاشمی را از عملیات خط شکنی دور نگه دارم، آنها هم اصرار داشتند که باید شرکت کنند، البته آنها از این که من می‌خواهم آنها را دور نگه دارم بی خبر بودند. من به دوستانم پنهانی گفته بودم که عینک آقا مجتبی را درست نکنید تا بچه‌ها بروند و اینها عقب بمانند، اما در هنگامی که من مشغول صحبت با بی سیم و انجام کارهای دیگر بودم، ایشان عینک را گرفته بودند و با یک سنجاق موقتاً درست کرده بود و با فرزند آقای هاشمی راه افتادند به طرف خط، من هر چه کردم نتوانستم آنها را نگه دارم و رفتند.

بعد با فرمانده لشگرشان تماس گرفتم و گفتم: اینها دارند می‌آیند مواظب باش که در خط شکنی شرکت نکنند.

روز بعد که به منطقه رفتم، دیدم اینها روی ارتفاعات «قَشَن» جایی که در نوک نقطه دفاعی قرار داشت و در محلی که واقعا هم تخلیه مجروح از آن جا سخت بود و هم رساندن مهمات و آذوقه خیلی مشکل بود، قرار گرفته اند. من با برادرمان فضلی صحبت کردم و گفتم: آقای فضلی، این دو نفر به جای خطرناکی رفته‌اند شهادتشان مشکلی نیست، اگر اسیر شوند از نظر تبلیغاتی برایمان خیلی گران تمام می‌شود، ایشان گفت: من دیشب به آنها گفتم ولی داوطلبانه رفته‌اند.

نمونه دیگر در عملیات «مرصاد» بود که من بهترین و دقیق‌ترین اطلاعات را از اینها گرفتم. یک روز با تعداد زیادی از بچه‌های بسیجی، برای جمع کردن اطلاعات، داخل سنگر گرد هم حلقه زده بودیم، سنگر شلوغ بود، من اول نمی خواستم این دو نفر شناخته شوند ولی خود به خود مشخص شدند.

در آن جا این دو آقازاده چنان با شور و شعف کار می‌کردند و چنان داوطلبانه آماده خط شکنی می‌شدند که روحیه افرادی که آنجا بودند چند برابر می‌شد. من خودم از بچه‌های بسیجی و کسانی که در اطراف ما نشسته بودند شنیدم که می‌گفتند ما فکر می‌کردیم فقط ما هستیم ولی وقتی می‌بینیم پسر رئیس‌جمهور و دیگر مقام‌های بالای مملکت این چنین خود را آماده نبرد می‌کنند، روحیه می‌گیریم و قدر نظام اسلامی و مسئولان آن را بهتر می‌دانیم.
منبع:شفاف

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.