به نام خدا
قرار شد پیشنهاد بدیم
با اجازه از دیگر بزرگواران یه نکنه ای رو که در ذهن خودم بهش فکر میکردم رو مطرح میکنم
در جوامع کوچکترین و اولین گروه و سیستمی که هر کسی در اون ناخودآگاه عضو میشه خانواده هست
که به صورت بدیهی هم خانواده نسبت به فرزند یک تعهداتی داره و هم فرزند نسبت به خانواده
البته در شریعت ما نکاتی اشاره شده که بسیار راهکارهای مجربی هست. که هر کدام به چه صورت به وظایف خودشون عمل کنند که تعادل این سیستم به هم نخوره.
اما ما الان مشاهده میکنیم که خانواده ها با این همه تنوع به شیوه های گوناگونی مدیریت میشن
برخی پدر ها و مادر ها هستند که مدیریت انگار یه چیز ژنتیکی بوده در وجودشون و این کشتی خانواده رو طوری رهبری و مدیریت میکنن که اگر نگیم بدون برخورد حداقل با کمترین برخورد و خسارتی به ساحل میرسه
(پدر و مادر های موفق در هر موقعیت اجتماعی و با هر سطح درآمدی از نظر مالی)
ولی برخی خانواده ها هم هستند که به دلائل مختلف که یکیش میتونه ضعف در مدیریت خانه باشه مثلا به طلاق ختم میشه.
یک سری اصول (اصول اخلاقی ، فرهنگی ، رفتاری و... اینا به کنار) صددرصد مدیریتی هست که توی این زندگی های موفق و نا موفق امروزی رعایت میشه
که اولا به پدر و مادر در راهبری خانه و خانواده کمک میکنه
و دوما به فرزند به عنوان عضو این سیستم به بهتر ظاهر شدن در این سیستم کمک کنه
فکر میکنم این ابتدایی ترین اصول مدیریت باشه که برای هر کسی لازمه
البته هر کسی به نوعی داره نقش خودش رو ایفا میکنه اینجا در مورد این بحث بشه که چه تغییراتی باید تو روند فعالیت ها صورت بگیره که کمک کنه در بهتر شدن وضعیت