آغاز سخن
سقراط فیلسوف تمام عیار بود. او همین قدر می دانست که چیزی نمی داند. اما این هنر را هم داشت که به دیگران نشان داد آنان هم، با همه ی باریک بینی و فضل و ادعایشان چیزی نمی دانند.
سقراط با تکیه به فلسفه، همه چیز را زیر سوال می برد حتی خود آن فرض هایی را که پیشتر همه چیز را بر مبنای آنها زیر سوال برده بود! مثل هر فیلسوف واقعی با تکیه بر فلسفه به ما نشان م یدهد که چگونه خودمان زیر پای خودمان را خالی کنیم و از پاسخ ها که حائل میان ما و امراز راز آمیزند گذر کنیم.
ما شما را به دنیای فلسفه دعوت می کنیم، البته به شیوه ی سقراط، با این شیوه، شما از پاسخهایتان به مسئله ها دست می کشید تا آنکه سرانجام بتوانید حکمتی را تجربه کنید که محصول ندانستن است.
بسیاری با این برداشت نادرست که به فلسفه روی می آورند که فلسفه چیزی جز مجموعه ی دانش نیست. و بیش از آنکه خودشان مستقلا بیندیشند می خواهند اطلاعات جمع آوری کنند. چنین کسانی اغلب گمان می کنند پاسخ پرسشهایی را که فیلسوفان می خواهند دوباره به شکل دیگری بپرسند خودشان می دانند. این است که غالبا فیلسوفان از این بابت گله مندند که دانشجویانشان برای اینکه با مطالب دوره های مقدماتی فلسفه دست و پنجه نرم کنند نه انگیزه دارند و نه آمادگی.
هدف ما حل این دو مسئله است: یعنی نبود انگیزه و نبود آمادگی است.
و بیش از آنکه حرف بزنیم عملا نشان خواهیم داد که فلسفه مجموعه ای از اطلاعات نیست بلکه پرسشگری و خرد ورزی است. به این منظور توجه دانشجویان را به مهارتهایی جلب می کنیم که برای برخورد نقادانه با مطالی که معمولا در دوره های مقدماتی فلسفه مطرح می شود مورد نیاز است. اما مهم تر از همه این است که کاری که دانشجویان از اسارت پاسخهای حاضر و آماده رها شوند و بعد از آن برای خلق مفاهیم نو آمادگی پیدا کنند.