فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ
كس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
از منظر تأثیر آثار دیگران بر حافظ و اشعارش، پیش زمینهٔ بسیاری از افكار، مضامین، صنایع و نازك خیالی های هنری و شعری حافظ در آثار پیشینیان او هم وجود دارد.
تأثیر حافظ بر شعر دوره های بعد
تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با تركیب اسلوب و شیوه شعرای پیشین خود سبكی را بنیان نهاده كه اگر چه پیرو سبك عراقی است اما با تمایز ویژه به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظ پژوهان شعر او را پایه گذار سبك هندی می دانند كه ویژگی اصلی آن استقلال نسبی ابیات یك غزل است (حافظ نامه، خرمشاهی).
دیشب به سیل اشك ره خواب می زدم نقشی به یاد خطّ تو بر آب می زدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ فالی به چشم و گوش درین باب می زدم
ساقی به صوت این غزلم كاسه می گرفت می گفتم این سرود و می ناب می زدم
خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و كام بر نام عمر و دولتِ احباب می زدم
امروز ه در خانهٔ هر ایرانی یك دیوان حافظ یافت می شود. ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، و یا شب یلدا، با كتاب حافظ فال می گیرند. برای این كار، یك نفر از بزرگان خانواده یا كسی كه بتواند شعر را به خوبی بخواند یا كسی كه دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال می گیرد ابتدا نیت می كند، یعنی در دل آرزویی می كند. سپس به طور تصادفی صفحه ای را از كتاب حافظ می گشاید و با صدای بلند شروع به خواندن می كند. كسانی كه فال می گیرند هنگام فال گرفتن فاتحه ای می خوانند و سپس كتاب حافظ را می بوسند، آنگاه آن را می گشایند و فال خود را می خوانند.
برخی حافظ را لسان غیب می گویند یعنی كسی كه از غیب سخن می گوید
یكی از صنایع شعری ایهام است بدین معنی كه از یك كلمه معانی متفاوتی برداشت می شود. ایهام در اشعار حافظ بصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته. همچنین از مهم ترین خصوصیات شعر حافظ این است كه غزلیات او گستردگی مطالب ذكر شده در یك غزل می باشد بگونه ای كه در یك غزل از موضوعهای فراوانی حرف می زند. حافظ زمانی كه درمانده می شود به فال روی می آورد:
از غم هجر مكن ناله و فریاد كه دوش زده ام فالی و فریاد رسی می آید
در دیوان حافظ كلمات و معانی دشوار فراوانی یافت می شود كه هر یك نقش اساسی و عمده ای را در بیان و انتقال پیام ها و اندیشه های عمیق بر عهده دارد. به عنوان نقطهٔ شروع برای درك این مفاهیم باید با سیر ورود تدریجی آن ها در ادبیات عرفانی آغاز گردیده از قرن ششم و با آثار سنایی و عطار و دیگران آشنایی طلبید. از جملهٔ مهم ترین آن ها می توان به رند و صوفی و می اشاره داشت:
رند
شاید كلمه ای دشوار یاب تر از رند در اشعار حافظ یافت نشود. كتب لغت آن را به عنوان زیرك، بی باك، لاابالی، و منكر شرح می دهند، ولی حافظ از همین كلمه بد معنی، واژه پربار و شگرفی آفریده است كه شاید در دیگر فرهنگ ها و در زبان های كهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.
اهل كام و ناز را در كوی رندی راه نیست رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
آدمی در عالم خاكی نمی آید به دست عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی