• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 2005)
شنبه 11/7/1388 - 14:47 -0 تشکر 156017
حوادث

من هرچی گشتم توی انجمن های تبیان انجمنی که حوادث و فاجعه های روز رو عنوان کنه پیدا نکردم .

موافقید که این تاپیک رو ایجاد کنیم برای ثبت حوادثی که توی دنیا رخ میده که کم هم نیستن.

پس اگه این تاپیک تایید بشه خودم چند تای اول رو میذارم.

اي آقاي ما برس به داد ما

دوشنبه 13/7/1388 - 19:38 - 0 تشکر 156465

به نام خدا

سلام 

دل خون گرامی ما منتظر شروع بحث از جانب شما هستیم

انشاالله بنده اولین کسی خواهم بود که بحثو کش میدم

شنبه 18/7/1388 - 15:36 - 0 تشکر 157489

از مدیر محترم و کاربران عزیز عذرخواهی می کنم.

این چند وقت نبودم ولی تاپیک رو تو پست های بعدی تکمیل می کنم

بچه های انجمن اجتماعی شما هم بیایید به کمک من.

پس بسم الله

000

اي آقاي ما برس به داد ما

دوشنبه 20/7/1388 - 16:52 - 0 تشکر 157854

اعتراف عجیب به جنایت قدیمی

مرد جوان به اداره پلیس رفت و در ادعایی عجیب خود را قاتل اعضای خانواده‌ای معرفی كرد

كه 14 سال پیش به طرز فجیعی به قتل رسیده بودند اما او خبر نداشت كه مدتی بعد از این جنایت قدیمی، زوج جوانی به اتهام ارتكاب آن دستگیر و مجازات شده بودند.

مدتی قبل مردی به اداره پلیس رفت و مدعی شد كه او عامل قتل اعضای  خانواده‌ای است كه در سال 74 در منطقه‌ای در شرق تهران به قتل رسیدند. او به ماموران گفت: «طراحی نقشه این قتل كار برادرم بود.

ما شبانه به خانه مقتولان حمله كردیم و بعد از كشتن اعضای خانواده، خانه را به آتش كشیدیم تا هیچ ردی باقی‌نماند. بعد از جنایت، من از ایران خارج شدم و به هلند رفتم تا اینكه بعد از 10 سال وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد، به ایران برگشتم. اما از آن زمان عذاب وجدان یك لحظه هم رهایم نكرد تا اینكه 4 سال بعد از بازگشت به ایران تصمیم گرفتم خودم را معرفی كنم.»

بعد از اظهارات این مرد، وی بازداشت شد و تحقیقات پلیسی درخصوص جنایتی كه او مدعی شده بود، آغاز شد. ماموران در این بررسی‌ها متوجه شدند كه چنین جنایتی در سال 74 در شرق تهران رخ داده و مقتولان آن نیز اعضای یك خانواده بوده‌اند، اما تحقیقات نشان می‌داد كه چند ماه بعد از این جنایت پلیس توانست زوجی را كه به‌عنوان خدمتكار در خانه قربانیان كار می‌كردند به اتهام ارتكاب این جنایت دستگیر كند.

این زوج بعد از دستگیری به قتل اعضای خانواده صاحب‌كارشان اعتراف كردند و مدتی بعد متهم مرد پرونده اعدام شد و متهم زن نیز در زندان اقدام به‌خودكشی كرد.

مرد جوان وقتی از زبان افسر پرونده شنید كه عاملان جنایت قدیمی در همان زمان دستگیر شده بودند، ادعاهای خود را تغییر داد و این بار به قاضی روشن، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران اظهار داشت: سال‌ها قبل در هلند زندگی می‌كردم و ماجرای جنایت را دختری ایرانی كه در همسایگی‌ ما زندگی می‌كرد برایم تعریف كرد.

چند سال بعد كه به ایران برگشتم با بی‌مهری خانواده‌ام روبه‌رو شدم و مسبب این بی‌مهری را برادرم می‌دانستم. بر اثر بی‌توجهی خانواده‌ام شروع به مصرف مخدر شیشه كردم و بعد از چند سالی  حسابی معتاد شیشه شدم.

چند روز قبل كه با برادرم دعوایم شد، باز هم مواد مصرف كردم و آنجا بود كه تصمیم گرفتم با مراجعه به پلیس خودم را به‌عنوان عامل همان جنایت قدیمی معرفی كنم تا از این طریق آبروی خانواده‌ام برود و من از آنها انتقال بگیرم.

قاضی روشن با بیان این خبر گفت: احتمال اینكه ادعاهای این متهم بر پایه توهم باشد وجود دارد ولی درهرحال تحقیقات تخصصی برای روشن شدن تمامی ابعاد این ماجرا آغازشده است.

10/07/88 منبع: همشهری

اي آقاي ما برس به داد ما

دوشنبه 20/7/1388 - 16:53 - 0 تشکر 157855

راز جسد پیداشده در مخزن آب

با گذشت 2 ماه از پیدا شدن جسد متلاشی شده یك مرد در مخزن آبی در غرب تهران، تحقیقات پزشكی قانونی، احتمالات تازه‌ای را درخصوص علت مرگ فرد ناشناس پیش روی تیم تحقیق قرار داده است

قاضی شاملو، بازپرس شعبه یكم دادسرای جنایی تهران روز گذشته با بیان این خبر گفت: بررسی‌های انجام شده در پزشكی قانونی به كشف 2 گوش‌گیر شنا در داخل گوش‌های متوفی ختم شده كه این مسئله احتمالات تازه‌ای را درخصوص علت مرگ این فرد مد نظر قرار داده است.

وی ادامه داد: هم‌اكنون كارشناسان پزشكی قانونی احتمال می‌‌دهند جسد كشف‌شده در مخزن آب متعلق به مردی است كه برای شنا، وارد مخزن شده و بنا به دلایلی غرق شده است.

بازپرس شاملو افزود: طبق بررسی‌های انجام شده، تا‌كنون 6 ماه از زمان مرگ مردی كه جسدش در مخزن آب پیدا شده می‌گذرد و به همین خاطر كسانی كه در6ماهه گذشته یكی از نزدیكان‌شان ناپدید شده‌اند، می‌توانند برای انجام آزمایش‌ها، ژنتیك و شناسایی جسد به پزشكی قانونی مراجعه كنند.

برپایه این گزارش، ساعت 10 شب 13 مرداد امسال، ماموران كلانتری 142 كن از كشف جسدی در مخزن آبی در این منطقه باخبر شدند. این جسد به اندازه‌ای متلاشی شده بود كه در ابتدای تحقیقات حتی جنسیت آن مشخص نبود؛

اما بعد از بررسی‌های تخصصی مشخص شد متوفی مرد بوده و از مدتی قبل جسدش در داخل مخزن شناور بوده است.

18/07/88 منبع: همشهری

اي آقاي ما برس به داد ما

دوشنبه 20/7/1388 - 16:55 - 0 تشکر 157856

پایان 9 سال جستجو برای یافتن تنها بازمانده
قاضی دادگاه بعثت كه تصمیم گرفته بود هر طوری شده برای پایان دادن به بلاتكلیفی متهمان  قتل مرد سالخورده، اولیای دم او را پیدا كند، تصور نمی‌كرد پیگیری‌هایش باعث شود یك مادر و فرزند بعد از 16 سال جدایی همدیگر را ملاقات كنند.

28 اسفند سال 81، آتش‌نشانان پایتخت در جریان حریق در یك نانوایی در شمال تهران قرار گرفتند و به سرعت راهی محل حادثه شدند. ماموران بعد از خاموش كردن آتش، با جسد نیمه سوخته یك مرد در داخل نانوایی روبه‌رو شدند و ماجرا را به پلیس اطلاع دادند.

‌با انتقال جسد به پزشكی قانونی مشخص شد  وی صاحب 70 ساله نانوایی به نام احمد است و قبل از وقوع آتش سوزی با ضربه چاقو به قتل رسیده است. این در حالی بود كه ادامه بررسی‌ها نشان می‌‌داد قبل از آتش‌سوزی، گاوصندوقی كه در داخل این نانوایی صنعتی بود، به سرقت رفته است.

بنابراین، فرضیه اینكه سارقان با ورود به داخل نانوایی، مرد بی‌گناه را به قتل رسانده و پس از سرقت گاوصندوق برای ردگم كردن آنجا را به آتش كشیده باشند، مد نظر قرار گرفت و بررسی‌ها برای كشف راز این جنایت ادامه یافت.

وقتی در تحقیقات محلی مشخص شد كه در نانوایی احمد 3 كارگر جوان مشغول به كار بودند كه همه آنها بعد از حادثه به طرز مرموزی ناپدید شده‌‌اند، ماموران احتمال دادند آنها در جریان این جنایت هولناك نقش داشته‌اند.

بنابراین دستور بازداشت آنها صادر شد و كارآگاهان با پیداكردن شناسنامه‌های آنها كه در محل جنایت رها شده بود، توانستند هر 3 مظنون اصلی را شناسایی و دستگیر كنند.

متهمان كه جعفر، علی و فرشاد نام دارند بعد از انتقال به اداره آگاهی به سرقت از نانوایی و قتل صاحبكارشان اعتراف كردند و در این میان جعفر كه عامل اصلی جنایت بود، مدعی شد كه یك سالی بود كه برای احمد كار می‌كردیم، روز حادثه با احمد درگیر شدیم و در همان لحظه بود كه من عصبانی شدم و با چاقویی كه برداشته بودم به طرفش حمله‌ور شدم.

نمی‌دانم چطور شد كه ضربه‌ای به گردنش وارد كردم و وقتی او نقش زمین شد، با همدستی علی و فرشاد در گاوصندوق را باز كردیم و یك میلیون و 500 هزار تومان پول نقد داخل آن را به سرقت بردیم. بعد هم جسد صاحبكارمان را به انباری برده و برای رد گم كردن، نانوایی را به آتش كشیدیم و متواری شدیم.

بعد از اعترافات متهمان، از آنجایی كه خانواده مقتول باید برای شكایت یا گذشت از متهمان در دادگاه حاضر می‌شدند، تحقیقات برای شناسایی آنها آغاز شد اما بررسی‌ها نشان می‌داد كه تنها بازمانده مرد 70 ساله یك پسر جوان به نام سعید بوده كه سال‌ها قبل از كشته شدن پدرش، در اثر تصادف جان باخته است.

وقتی مشخص شد پسر مقتول قبل از مرگش، صاحب همسر و یك دختربچه بوده است، جست‌وجو برای پیدا كردن آنها در دستور كار قرار گرفت و مدتی قبل با گذشت چند سال از حادثه، ماموران موفق شدند منزل همسر سعید را شناسایی و او را به دادگاه دعوت كنند.

درحالی‌كه 7 سال از حادثه گذشته بود و هنوز تكلیف متهمان پرونده روشن نشده بود، همسر سعید چند ماه قبل در دادگاه حضور یافت اما اظهارات او، رسیدگی به پرونده را وارد مرحله‌ای تازه كرد.

زن جوان به قاضی شعبه 1156 دادگاه بعثت گفت: سال 71 با سعید ازدواج كردم اما مدتی بعد اختلافات و درگیری‌هایمان شروع شد و من متوجه شدم كه سعید كسی نیست كه بتواند مرا خوشبخت كند. 

در آن زمان من باردار بودم و  برای همین  احساس می‌كردم كه وجود فرزند می‌تواند  سعید را به زندگی علاقه‌مند كند اما بعد از تولد دخترم كه ستاره نام دارد هم هیچ تغییری در رفتار او ایجاد نشد. به همین خاطر تصمیم گرفتم از او جدا شوم اما بعد از جدایی، دادگاه حضانت فرزندم را به سعید داد و او هم بعد از مدتی دخترم را به خانواده‌ای ثروتمند داد.

وقتی متوجه ماجرا شدم كه سعید تصادف كرده و جان باخته بود و به همین دلیل دیگر نتوانستم فرزندم را پیدا كنم. فقط می‌دانستم كه سعید دختر كوچولویم را به مردی به نام  علی وخانواده‌اش داده است.

با این اظهارات بود كه كارآگاهان با دستور قاضی گیوكی، رئیس شعبه 1156 دادگاه بعثت، جست‌وجو برای پیدا كردن ستاره به‌عنوان وارث و ولی دم مقتول را ادامه دادند. ماموران با اطلاعات به دست آمده از مادر و سرنخ‌هایی كه از اداره ثبت احوال به دست آمده بود سرانجام موفق شدند این دختر را كه حالا 16 سال داشت شناسایی و به دادگاه احضار كنند. بعد از گذشت ماه‌ها تلاش، سرانجام این دختر نوجوان در دادگاه حضور یافت و بعد از سال‌ها موفق شد مادرش را ملاقات كند.

با پیدا شدن تنها ولی دم مقتول، صبح دیروز عاملان قتل مرد نانوا به دادگاه منتقل شدند تا به اتهامات قتل عمدی، سرقت مقرون به آزار، جنایت بر میت و معاونت در قتل عمدی محاكمه شوند.

در این جلسه نوه 16 ساله مقتول كه به‌عنوان ولی دم در دادگاه حاضر شده بود، از قصاص عاملان قتل پدربزرگش گذشت كرد و مدعی شد: من پدربزرگم را نمی‌شناختم و حتی او را یك‌بار هم به خاطر نمی‌آورم به همین خاطر نمی‌توانم درخصوص حادثه ادعایی داشته باشم، بنابراین اعلام گذشت می‌كنم.

در ادامه جلسه دادگاه، قاضی گیوكی با توجه به اینكه تنها ورثه این پرونده درخصوص حادثه قتل اعلام گذشت كرده بود، عامل اصلی جنایت را كه جعفر نام داشت به اتهام قتل عمدی از لحاظ جنبه عمومی جرم به 4 سال زندان با احتساب ایام بازداشتی محكوم كرد و بقیه متهمان پرونده را درخصوص دیگر اتهامات وارده از لحاظ جنبه عمومی جرم محاكمه كرد.
قاضی گیوكی در پایان رسیدگی به این پرونده گفت: به‌زودی حكم صادره درخصوص اتهامات تمامی متهمان صادر خواهد شد.

04/07/88 منبع: همشهری

اي آقاي ما برس به داد ما

دوشنبه 20/7/1388 - 16:59 - 0 تشکر 157857

شكار دوربین مداربسته در اتاق پرو

فروشنده یك مغازه پوشاك كه با جاسازی ماهرانه دوربین مداربسته در اتاق پرو، اقدام به فیلمبرداری از مشتریان خود می‌كرد، دستگیر شد

سرهنگ سركاری، رئیس پلیس اطلاعات و امنیت استان تهران با اعلام این خبر گفت: چندی قبل ماموران انتظامی در راستای بازدید از فروشگاه‌های مختلف كرج وارد یكی از فروشگاه‌های پوشاك زنانه شدند اما به محض ورود به داخل مغازه، با رفتارهای غیرعادی صاحب مغازه روبه‌رو شدند.

ماموران كه به ماجرا مشكوك شده بودند، اقدام به بازرسی داخل فروشگاه و اتاق‌ پرو كردند و در همین هنگام متوجه دوربین مدار‌بسته‌ای شدند كه در داخل اتاق پرو لباس وجود داشت.  این دوربین به طرز ماهرانه‌ای در داخل اتاق جاسازی شده بود؛

به‌طوری كه فقط هنگام بازرسی كامل اتاق قابل دیدن بود. وی ادامه داد: با كشف این دوربین، صاحب مغازه دستگیر شد و ماموران در ادامه بازرسی‌ها، یك مانیتور كه دوربین مداربسته به آن متصل بود را كشف كردند.

سرهنگ سركاری با اشاره به كشف تعدادی سی‌دی كه تصاویر مشتریان مغازه در اتاق پرو، در آن ضبط شده بود، افزود: تمامی این تصاویر در حالی ضبط شده بود كه هیچ‌كدام از مشتریان در جریان وجود دوربین مداربسته در اتاق پرو نبودند.

رئیس پلیس اطلاعات و امنیت استان تهران تاكید كرد: بعد از انتقال صاحب مغازه به اداره پلیس، وی به نصب دوربین مداربسته در اتاق پرو اعتراف كرد و گفت كه از تصاویر ضبط شده برای ساخت فیلم‌های مستهجن استفاده می‌‌كرده و این سی‌دی‌ها را در اختیار دوستانش قرار می‌داده است.

سرهنگ سركاری با هشدار به زنان و دختران جوان، از آنها خواست هنگام خرید لباس به فروشگاه‌های معتبر مراجعه كنند و قبل از ورود به داخل اتاق پرو، تمامی قسمت‌های آن را چك كنند

18/07/88 منبع همشهری

اي آقاي ما برس به داد ما

دوشنبه 20/7/1388 - 17:0 - 0 تشکر 157859

زندانی فراری نمایندگی خودرو می‌داد
زندانی فراری كه به‌بهانه واگذاری دفتر نمایندگی فروش خودرو در شهرستان‌ها، دست به كلاهبرداری میلیونی از طعمه‌هایش زده بود دستگیر شد

تحقیقات پلیس آگاهی تهران برای دستگیری این مرد به‌دنبال شكایت تعدادی از مالباختگان كه مدعی بودند فریب یك كلاهبردار حرفه‌ای را خورده‌اند، آغاز شد.

یكی از مالباختگان در تشریح ماجرا به ماموران پلیس گفت: مدتی پیش از طریق آگهی روزنامه‌ها با مدیرعامل یكی از شركت‌های فروش خودرو در تهران به نام صادق آشنا شدم.

از آنجا كه این مرد با انتشار آگهی‌ تبلیغاتی، از متقاضیان نمایندگی فروش خودرو در شهرستان‌ها دعوت به همكاری كرده بود، به تهران آمدم و به دیدن صادق رفتم. او مدعی بود كه از سهامداران مهم كارخانه‌های خودروسازی است و می‌خواهد نمایندگی‌های فروش خودرو در شهرستان را به متقاضیان واگذار كند.

از آنجایی كه قبلا در كار فروش خودرو بودم و با این كار به خوبی آشنا بودم، از وی خواستم نمایندگی یكی از استان‌ها را به من بدهد و به این ترتیب بعد از پرداخت 30 میلیون تومان به‌عنوان ضمانت، قرار دادی بستیم كه نشان می‌داد من صاحب نمایندگی این شركت در یكی از استان‌ها هستم. بعد از آن بود كه به استان مورد نظر رفتم و با افتتاح دفتر نمایندگی، كار فروش خودرو را شروع كردم.

شاكی ادامه داد: از آنجا كه صادق گفته بود برای پیش‌فروش خودرو باید از مشتریان مبلغی وجه نقد و چك‌های تضمینی بگیرم، من هم این كار را شروع كردم و بعد از گرفتن پول و چك‌، آنها را در اختیار صادق قرار می‌دادم تا او بعد از گذشت مدت زمان مورد نظر، خودروها را تحویل مشتریان دهد.

مدتی گذشت و در این مدت تعدادی از مشتریان برای خرید خودرو در دفتر من ثبت نام كردند و من هم پول آنها را در اختیار صادق قرار دادم اما با گذشت چند ماه نه از خودرو خبری شد و نه از صادق.

من كه نگران شده بودم، راهی تهران شدم و یكراست به شركت این مرد رفتم اما متوجه شدم او دفتر كارش را تعطیل كرده و با به جیب زدن 30 میلیون تومان پول من و پول‌های مشتریان، پا به فرار گذاشته است.

بعد از حرف‌های این مرد و دیگر شاكیان پرونده، قاضی علیرضا روستا طسوجی، بازپرس شعبه 8 دادسرای ناحیه یك تهران دستور بازداشت مرد كلاهبردار را صادر كرد و تحقیقات برای یافتن ردی از او آغاز شد.

ماموران در نخستین اقدام راهی شركت صادق در منطقه اقدسیه شدند اما بررسی‌ها نشان می‌داد كه او این شركت را با استفاده از مدارك جعلی راه‌اندازی كرده و بعد از كلاهبرداری میلیونی از طعمه‌هایش بدون بر جا گذاشتن ردی از خود، پا به فرار گذاشته است.

پلیس كه احتمال می‌داد مرد كلاهبردار از مجرمان سابقه‌دار باشد با چهره‌‌نگاری از متهم به بررسی پرونده‌های موجود در بایگانی پلیس پرداخت و مدتی بعد به مهم‌ترین سرنخ پرونده دست یافت.

تحقیقات نشان می‌داد كه صادق  مدت‌ها قبل به اتهام تهدید مقام قضایی دستگیر و روانه زندان شده بود اما در سال 85 پس از گرفتن مرخصی از زندان، پا به فرار گذاشت.
با این اطلاعات، تحقیقات برای دستگیری متهم وارد مرحله‌ای تازه شد و كارآگاهان با زیر نظر گرفتن تمامی پاتوق‌‌های صادق موفق شدند كه مخفیگاه او را در شمال تهران شناسایی كنند.

شامگاه 7 مهرماه، مرد كلاهبردار در یك عملیات ضربتی دستگیر شد و بعد از انتقال به اداره آگاهی به كلاهبرداری میلیونی از مالباختگان اعتراف كرد. او مدعی شد كه بعد از تعطیلی شركتش، با راه‌اندازی شركت دیگری در خیابان میرداماد، كلاهبرداری‌هایش را از سر گرفته بود كه ماموران مخفیگاه او را شناسایی و وی را دستگیر كردند.

سرهنگ كارآگاه فریدون رهبریان، معاون مبارزه با جرایم خاص پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر گفت: این مرد تا‌كنون از 14 نفر به بهانه واگذاری دفتر نمایندگی فروش خودرو و از 86 خریدار خودرو كلاهبرداری كرده كه احتمال می‌رود افراد دیگری نیز طعمه او قرار گرفته باشند.

به همین دلیل بازپرس پرونده با دستور چاپ عكس بدون پوشش چهره متهم در روزنامه‌ها از شاكیان احتمالی خواسته برای شكایت به شعبه 8 بازپرسی دادسرای ناحیه یك یا اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در خیابان وحدت اسلامی مراجعه كنند.

اي آقاي ما برس به داد ما

دوشنبه 20/7/1388 - 22:0 - 0 تشکر 157984

به نام خدا

سلام

دل خون گرامی واقعا بحثتون در خور تقدیره

انشاالله بنده هم کمک میکنم

يکشنبه 3/8/1388 - 11:10 - 0 تشکر 160547

شلیك مرگبار به خاطر ارثیه

پسر خانواده  بر سر ارثیه ، 5 نفر را به گلوله بست و به قتل رساند.

این مرد بعد از فرار به خانه‌ای در منطقه ولنجك، در جریان 17 ساعت عملیات روانكاوانه پلیس دستگیر شد. ساعت 19:20 پنجشنبه گذشته، صدای شلیك گلوله‌های پی‌‌درپی، سكوت مالكان یك برج   در منطقه ولنجك را در هم شكست. صدای گلوله‌ها كه با فریادهای كمك‌خواهانه چند زن همراه شده بود، از یكی از واحدهای این برج به گوش می‌رسید و همسایه‌ها به محض خروج از خانه‌های خود مردی را دیدند كه یك قبضه كلت كمری در دست داشت و سراسیمه به طرف در خروجی مجتمع می‌دوید.

شاهدان كه این مرد را می‌شناختند و می‌دانستند او پسر همسایه سالخورده‌شان است، سراسیمه خود را به خانه خانواده ا و رساندند و آنجا بود كه با پیكر غرق خون 5 زن و مرد روبه‌رو شدند.

شروع تحقیقات

ماموران كلانتری 163 ولنجك، نخستین تیم پلیسی بود كه در محل حادثه حاضر شدند. بررسی‌های اولیه نشان می‌‌داد در جریان تیراندازی پسر خانواده، 3 نفر در دم كشته شده و 2 نفر دیگر نیز به‌شدت مجروح شده‌اند. 

مجروحان حادثه به سرعت به بیمارستان منتقل شدند اما شدت جراحات آنها به حدی بود كه یكی از مجروحان در بیمارستان جان سپرد و دیگری نیز دچار مرگ مغزی شد.  هنوز دقایقی از تیراندازی مرگبار نگذشته بود كه بازپرس ویژه قتل تهران همراه با تیم جنایی اداره آگاهی، در صحنه جنایت حاضر شد و به این ترتیب تحقیقات پلیسی كلید خورد.

قاتل آشنا

« در همان بررسی‌های اولیه مشخص شد عامل جنایت كسی نیست، جز پسر خانواده به‌نام حمیدرضا» این را قاضی روشن، بازپرس كشیك قتل تهران می‌گوید.  او ادامه می‌دهد:« حمیدرضا از مدت‌ها قبل بر سر ارثیه میلیاردی با اعضای خانواده‌‌اش اختلاف داشت. ساعتی قبل از حادثه نیز مادر وی برای پایان دادن به این اختلافات از قاضی منصوری، رئیس حوزه شورای حل اختلاف شعبه 608 و یك فرد امین دیگر خواسته بود تا به خانه آنها بیایند و بین اعضای خانواده و حمیدرضا وساطت كنند.

در زمان حادثه، مادر خانواده به همراه 2 دخترش، داماد خانواده، نوه‌اش، حمیدرضا، وكیل خانواده و قاضی منصوری و همان فرد امین در داخل خانه مشغول گفت‌وگو بودند كه ناگهان به خاطر مشاجره‌ای لفظی، حمیدرضا عصبانی می‌شود.

با شدت یافتن این مشاجره، حمیدرضا ناگهان با استفاده از یك اسلحه كمری به سوی حاضران در خانه شروع به تیراندازی می‌كند و بعد از شلیك 17 گلوله، پا به فرار می‌گذارد.»  بررسی‌ها نشان می‌داد در جریان شلیك‌های پی در پی حمیدرضا، مادر او به همراه رئیس شورای حل اختلاف منطقه و وكیل خانواده در دم كشته شده‌اند و خواهر‌زاده وی نیز در بیمارستان جان باخته و داماد خانواده نیز دچار مرگ مغزی شده است.

با مشخص شدن این موضوع، دستور بازداشت حمیدرضا صادر شد و ماموران، تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه مرد تیرانداز را شروع كردند. 

عملیات 17ساعته

بررسی‌ها نشان می‌داد كه متهم بعد از جنایت به خانه خود در منطقه ولنجك گریخته و در آنجا مخفی شده است. بنابراین، تیم‌های عملیاتی پلیس در كمتر از یك ساعت این خانه را شناسایی و آنجا را محاصره كردند.

قاضی فخرالدین جعفرزاده، سرپرست دادسرای جنایی تهران كه برای نظارت بر عملیات دستگیری عامل جنایت به محل حادثه رفته بود، با بیان این جملات ادامه می‌دهد: تحقیقات پلیسی حاكی از آن بود كه حمیدرضا در خانه‌اش چندین قبضه اسلحه دارد و از طرفی كارگر وی نیز در خانه حضور دارد. بنابراین، ماموران با متهم وارد مذاكره شدند تا بدون ایجاد درگیری او خودش را تسلیم كند.

اما متهم حاضر به گفت‌وگو نبود و مدام پلیس را تهدید می‌كرد كه اگر از اطراف خانه او دور نشوند، خود و كارگرش را به قتل خواهد رساند.قاضی جعفرزاده می‌افزاید: در نهایت تلاش‌ها نتیجه داد و متهم تا مقابل در خانه و پشت میله‌های فلزی در ورودی جلو آمد.

او مردی بود عصبی كه هر لحظه امكان داشت اسلحه‌اش را به سوی شخص دیگری نشانه بگیرد و شلیك كند. حتی امكان خودكشی خود متهم نیز وجود داشت ولی با تمام این شرایط ویژه همچنان به گفت‌وگو با وی ادامه دادیم.

در حالی كه پلیس با محاصره كامل خانه، همه راه‌های فرار متهم را بسته بود، مذاكره با او ادامه یافت و ساعت‌ها به طول انجامید.  متهم از قتل‌هایی كه مرتكب شده بود عصبی بود. بیشتر اعضای خانواده‌اش را كشته بود و هر لحظه با یادآوری این صحنه عصبی‌تر می‌شد.

او كه با شنیدن حرف‌های ماموران پلیس و مسئولان قضایی كمی آرام‌تر شده بود، بدون اینكه اسلحه را از خودش دور كند، یك صندلی پشت در ورودی گذاشت و با نشستن روی آن، به مذاكره ادامه داد.

پلیس كه متوجه شده بود حمیدرضا آرام‌تر شده، خود را برای عملیات نهایی آماده می‌كرد. در همین هنگام، متهم از ماموران خواست كه وكیلش را به آنجا بیاورند. این خواسته متهم بعد از ساعتی عملی شد ولی با وجود حضور وی در محل، باز هم حمیدرضا حاضر نشد خود را تسلیم كند.

او از ما خواست كه تا ساعت 4 بعدازظهر شنبه برای تسلیم شدن به او وقت بدهیم. این در حالی بود كه وی 5 نفر را به قتل رسانده بود و هر لحظه امكان داشت جنایت دیگری نیز مرتكب شود.

بنابراین ماموران به كمین فرصتی مناسب برای دستگیری وی نشستند و سرانجام بعد از گذشت 17 ساعت از زمان حادثه موفق شدند صبح جمعه گذشته، حمیدرضا را دستگیر كنند.

اعتراف به قتل

متهم بعد از دستگیری به اداره آگاهی منتقل شد و صبح دیروز مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت. او در تحقیقات اولیه با اعتراف به جنایت مدعی شد:  چون احساس می‌كردم از مسیر قانونی نمی‌توانم به حق و حقوق خود برسم و خانواده‌ام می‌خواهند حق مرا تضییع كنند، تصمیم به انتقام از آنها گرفتم.

سرهنگ كارآگاه سعید لیراوی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با بیان اینكه متهم فاقد سوء پیشینه و دارای تحصیلات دانشگاهی از كشور آمریكاست، می‌گوید: این مرد در روز حادثه با سلاح كلت كمری كه از قبل با خود به همراه داشته اقدام به شلیك 17 گلوله به سمت افراد خانواده خود و وكیل خانواده و نماینده شورای حل اختلاف كرده است كه همین امر یعنی حمل سلاح گرم و خشاب كافی و شلیك‌های متعدد توسط متهم، یكی از علل مورد بررسی درخصوص قصدسوء  و نیت قبلی او در انجام جنایت است.

وی ادامه می‌‌دهد: بعد از دستگیری حمیدرضا، ماموران در بازرسی از خانه‌اش تعداد زیادی اسلحه شكاری و جنگی آماده شلیك نیز كشف كردند. تحقیقات تكمیلی درخصوص این جنایت از سوی كارآگاهان اداره آگاهی ادامه دارد.

اي آقاي ما برس به داد ما

يکشنبه 3/8/1388 - 11:12 - 0 تشکر 160548

من بیمار روانی هستم

سارق بانك كه با گروگان گرفتن یكی از كارمندان، قصد فرار از حلقه محاصره پلیس را داشت، بعد از دستگیری مدعی شد كه به‌خاطر بیماری روانی دست به این كار زده است

ساعت 10 صبح پنجشنبه گذشته، ماموران پلیس در جریان سرقت از یكی از بانك‌های تهران در خیابان جیحون قرار گرفتند و برای بررسی موضوع عازم محل حادثه شدند. آنها بعد از حضور در مقابل بانك متوجه مردی شدند كه خودش را پشت پیشخوان رسانده و با گروگان گرفتن یكی از كارمندان زن بانك قصد سرقت از آنجا را داشت.

با محاصره تمامی راه‌های خروجی بانك، عملیات دستگیری سارق جوان كه تیغه چاقوی خود را زیر گلوی كارمند بانك گذاشته بود، شروع شد اما این مرد با دیدن ماموران پلیس فریاد زد كه اگر راه فرارش را باز نكنند، گروگان خود را خواهد كشت.

ماموران كه خود را در برابر یك گروگانگیر خشن می‌‌دیدند، برای آنكه این مرد را وادار به تسلیم كنند، وارد گفت‌وگو با این مرد شدند، اما این مرد مدام فریاد می‌‌زد و ماموران را تهدید می‌‌كرد از سر راهش كنار بروند.

دقایقی از ماجرای گروگانگیری گذشته بود و پلیس كه دور تا دور بانك را محاصره كرده بود، تصمیم گرفت اجازه دهد كه سارق از بانك خارج شود تا ماموران فرصت بیشتری برای دستگیری او داشته باشند.

به این ترتیب، تیم‌های عملیاتی كمی عقب‌‌نشینی كردند و به انتظار فرصت مناسبی برای دستگیری سارق مسلح نشستند.مرد سارق كه تصور می‌كرد تهدیدهایش عملی شده، در حالی كه گروگان خود را تهدید می‌كرد، تصمیم گرفت همراه او از بانك خارج شود اما به محض عبور وی از در ورودی، ماموران در یك عملیات غافلگیرانه او را دستگیر و گروگان وی را آزاد كردند.

من دیوانه‌ام

سارق جوان بعد از اینكه خلع‌سلاح شد، بازداشت و به كلانتری منتقل شد. او صبح دیروز وقتی مقابل قندی زاده‌، بازپرس شعبه 8 دادسرای جنایی تهران قرار گرفت مدعی شد سال‌هاست از بیماری روانی رنج می‌برد و همین دلیل باعث شده دست به سرقت از بانك بزند.

این مرد در تشریح روز حادثه گفت: آن روز نمی‌دانم چرا به آشپزخانه رفتم و بعد از برداشتن یك چاقو خانه را ترك كردم. كمی در خیابان پرسه زدم و بعد وقتی به‌خودم آمدم كه داخل یك بانك در خیابان جیحون بودم. بعد از ورود به بانك، یكراست به پشت پیشخوان رفتم و شروع به سرقت پول‌ها كردم.

همان لحظه بود كه صدای آژیر بانك را شنیدم و دیدم كه كركره را پایین كشیده‌اند. بدجوری ترسیده بودم و در یك لحظه به سراغ یكی از كارمندان زن رفتم و با تهدید چاقو، او را گروگان گرفتم.

من می‌خواستم با گروگان گرفتن این زن، راهی برای فرار از داخل بانك پیدا كنم اما در همین هنگام ماموران پلیس سر رسیدند و ماجرا حسابی پیچیده شد. در آن لحظه نمی‌دانستم كه چه كار می‌كنم. فقط یادم هست كه چاقویم را زیر گلوی گروگانم گذاشته بودم و ماموران را تهدید می‌‌كردم كه اگر نگذارند فرار كنم، آن زن را می‌كشم.

قاضی قندی‌زاده در توضیح این خبر گفت: بعد از اظهارات این مرد، برای وی قرار قانونی صادر و او به پزشكی قانونی معرفی شد تا مشخص شود وی واقعا به بیماری روانی مبتلاست یا همه حرف‌هایش برای فرار از مجازات است.

اي آقاي ما برس به داد ما

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.