عراق از همان ابتدای پیروزی انقلاب، سازماندهی و آموزش كلیه اقدامهای مقدماتی را برای شروع یك تهاجم، آغاز و تمهیدات لازم برای ورود به خاك ایران و اشغال قسمتهایی از آن را مهیا كرده بود. عراق نزدیك به دوسال، مشغول كار روی عشایر عرب خوزستان بود كه با ورودش به خاك كشورمان، بتواند به نفع خود و علیه ما آنان را وارد صحنه كرده و امتیاز سیاسی كسب كند. همزمان با انفجار لولههای نفت، قطارها و اماكن عمومی، ارتش عراق مشغول جادهسازی در مرزها، ساختن پاسگاهها و پایگاههای مورد لزوم و برپا كردن استحكامات و كار روی نیروهای مسلح برای آماده و تكمیل نجهیزات جنگی خود بود و در طرف مقابل، وضعیت نیروهای خودی نیز قابل توضیح است.
درباره سازمان و توان رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران، میتوان گفت كه پس از قطع وابستگیهایی كه تا عمق استخوان ارتش طاغوت نفوذ كرده بود و نیز تصفیه امرای خائن و سرسپرده آن، نوعی از هم گسیختگی در مجموعه این تشكیلات به وجود آمد. و از طرفی شرایط خاص ابتدای انقلاب سبب شده كه مرحله دگرگونی و عبور ارتش از دوران انتقال، از ارتش شاه به ارتش اسلام آنچنان كه باید، نگرفته و كار بكندی پیش رود. بعدها با حذف بیصدر، زمانی كه حاكمیت خط امام بر ارتش امكانپذیر شد، دیدیم كه به چند نحو تحولات در ارتش آغاز گشت.
از طرفی دیگر، سپاه نیز به طور دائم درگیر با ضدانقلاب بود و فرصت نفس كشیدن برای برپایی یك تشكیلات سازمانی كه بتواند جلو تهاجمی نظیر حمله عراق را بگیرد، پیدا نكرده بود و همچنین برخی خطوط حاكم بر كشور (گروههای لیبرال) برخوردشان با سپاه طوری بود كه بیشتر به فكر تضعیف و مسخ هویت آن بودند.
وضع بسیج مبهم بود و با وجودی كه خود سپاه، تشكیلات اولیه بسیج را سازماندهی كرده بود، تا مدتها این كشمكش وجود داشت كه بسیج به سپاه وابسته باشد یا نه؟ در هر گوشهای، نیرویی آموزش بسیج را بدون سازمان و تشكیلات مناسبی به عهده داشت. اما بعدها با تلاش فراوان سپاه و همت بعضی عناصر خط امام، بسیج زیر نظر سپاه قرار گرفت.
با این مقدمات، ارتش آماده و مجهز عراق، تهاجم خودش را به سراسر مرز ایران آغاز كرد و طبیعی بود كه در مراحل ابتدایی، موفق شود پیروزیهایی را كسب و مناطق وسیعی از خاك جمهوری اسلامی را به اشغال خود درآورد.
درگیریهایی عراق در تاریخ 14/6/1359 در غرب شروع شد،اما در 31 شهریورماه سال 1359 جنگ از سوی عراق رسماَ آغاز گردید.
علرغم ضعف بسیار در تشكیلات نظامی كشور، مردم، با حضور گسترده و روحیهای قوی و انقلابی خود، ماشین جنگی عراق را مجبور كرد تا پیشروی خود را متوقف كند و در همان اوایل جنگ، زمینگیر شود و حتی از بعضی مناطق هم عقبنشینی نماید. جنگ نیروی ایمان با تانك و زرهپوش بود كه در واقع همچنین، عامل اصلی توقف عراق محسوب میشد. در این رابطه، حماسه مقاومت در خرمشهر كه حدود یك ماه به طول انجامید، قابل ذكر است. در ادامه جنگ شیوه برخورد با دشمن متجاوز متفاوت بود و در صحنه رزم، اشكال مختلفی آزمایش شد و سرانجام موقعیت جنگ چریكی و نامنظم كه متكی به نیروی مردمی و افراد مومن بود، نشان داد كه جنگ كلاسیك در برابر ارتش قوی و كلاسیك، كارایی ندارد. در نتیجه، مقطع اول، به این صورت و با انجام عملیاتهای محدود موفقیتآمیز كه ضمن كسب تجربه، زمینه پیشرفتهای بعدی را فراهم كرده بود، گذشت.
آزادسازی مناطق اشغالی
همانطور كه گفته شد، نیروی تعیین كننده در مقطع اول جنگ، نیروهای مردمی بسیج و سپاه بودند، مقابله نیروهای مردمی با تهاجم عراق و كسب تجربه از یك طرف و از طرف دیگر، به وجود آمدن تغییراتی اساسی در ارتش جمهوری اسلامی و محدود شدن دست عناصری چون «مدنی»ها و «بنیصدر»ها از جنگ، جبهههای جنگ را دستخوش تغییراتی اساسی نمود.
نزدیكی ارتش و سپاه و توجه بیشتر مسؤولان نظام، جنگ ابعاد وسیعتری یافت كه آغاز در لبیك به پیام رهبر كبیر انقلاب، در عملیات «ثامنالائمه» متجلی گشت.
عملیات ثامنالائمه (در تاریخ 5/7/60) كه با هدف شكستن حصر آبادان همراه بود، آغازی بود برای وسعت بخشیدن به جنگ، در راستای بیرون راندن متجاوزین از خاك جمهوری اسلامی، پیروزی رزمندگان در عملیات ثامنالائمه، از یك طرف موجب تقویت روحیه نیروهای خودی بود و از طرفی برای ارتش، مانند شوكی بود كه تا آن زمان، انتظار چنین برخوردهایی را از مردم تازه انقلاب كرده نداشت. تا جایی كه ابهام پیرامون آینده جنگ، آنان را به تقاضای صلح و پایان جنگ ترغیب كرد. اما مسؤولان نظام جمهوری اسلامی، با موضعی قاطع در برابر هیاتهای صلح، اعلام كردند كه ما سرنوشت جنگ را در میدان جنگ تعیین میكنیم. عملیات ثامنالائمه نشان داد كه ما میتوانیم عملیات گسترده و موفق انجام دهیم. بنابراین استراتژی مشخصی برای جنگ تعیین شد كه هدف آن، سقوط صدام یا پذیرش شرایط عادلانه، انسانی و اسلامی ما از طرف عراق و حامیانش بود.
بر این اساس، طراحیهای انجام شد و بر مبنای آنها عملیاتهای وسیع و موفقی چون «طریقالقدس» (در تاریخ 10/2/61) انجام شد و در چندماه، علیرغم وسعت عملیاتها، رزمندگان اسلام موفق شدند مناطق وسیعی از سرزمینهای اشغالی، از جمله «بستان» و «خرمشهر» را باز پس گرفته و تلفات زیادی را بر ارتش عراق وارد سازند.
ورود به خاك عراق
پس از پایان عملیات بیتالمقدس و انهدام وسیع نیروهای عراق، رژیم صدام در یك هماهنگی و همفكری نزدیك با امریكا، طرح جدیدی را در دستور كار قرار داد و آن، مظلومنمایی به جای رجزخوانی در تبلیغات بود. عقبنشینی از برخی مناطق غرب و استقرار در خطوط پدافندی نزدیك مرز خویش، از جمله اقدامهای صدام برای جلوگیری از تلفات بیشتر بود. همزمان با این اقدامها و در تكمیل آن، امریكا توسط اسرائیل، درصدد سركوب مسلمانان جنوب لبنان و فلسطینان برآمد. البته ما هم تا مدتی در دام طرح هماهنگی امریكا به اسرائیل و رژیم بعثی عراق افتادیم. و از دامه جنگ غلفت ورزیدیم و به وقایع لبنان مشغول شدیم، ولی هشدار حضرت امام (ره)، جو كاذبی را كه باری خود ساخته بودیم، شكست.
ادامه جنگ، مستلزم ورود خاك دشمن بود. گذشته از مرزهای بینالمللی و ورود به خاك دشمن، پس از دفع تجاوز، امری بود كه از نظر اعتقادی برای رزمندگان اسلام، ابهامی در بر نداشت؛ زیرا كه عقبنشینی سراسری دشمن، در پی شكستهای سنگینی كه متحمل شده بودند به منظور معطل كردن ایران، ایجاد شرایط نه صلح و نه جنگ و حاكم ساختن وضعیت فرسایشی در جنگ صورت گرفت.
لازمه حفظ و گسترش ابتكار عمل و برخورداری از روحیه تهاجمی برای اعاده حقوق جمهوری اسلام، شرایطی بود كه اواسط جنگ و ورود به خاك عراق را امكانپذیر میكرد، لذا دلایل زیر برای ورود به خاك عراق مطرح بود:
1- كشورهای مرتجع منطقه، موقعیت را مغتنم شمرده، طی نامههایی كه با مسؤولان جمهوری اسلامی رد و بدل كردند، در عمل حقه جمهوری اسلامی را نادیده گرفته، نسبت به موقعیت مرز ایران، از خود بیاعتنایی نشان میدادند. ورود به خاك عراق، كه در حقیقت با هدف پایان دادن به این گونه برخوردها بود.
2- تنبیه صدام به عنوان متجاوز
3- تبیین استراتژی «راه قدس از كربلا میگذرد» توسط حضرت امام خمینی (ره)، با اینكه سیر ادامه جنگ از طرف جمهوری اسلامی، با قدرت پیگیری و عملیات رمضان در شرق بصره آغازگر آن بود. در این فاصله، عراق كه پس از شكست خرمشهر، اقدام به عقبنشینی كرده بود، موفق شد با استقرار در مواضع مستحكم، موانع و استحكامات شدیدی را ایجاد و خود را برای دفاع در برابر حملههای رزمندگان اسلام آماده كند و در این راستا، وجود كارشناسان خارجی و امكانات ناشی از كمكهای كشورهای منطقه، و ...، تاثیر فراوانی در تقویت ارتش عراق داشت. نیروهای خودی در عملیات رمضان، علیرغم وارد ساختن تلفات سنگین به ارتش دشمن موفق نشدند كه زمین قابل توجهی را تصرف نمایند، چرا كه ارتش عراق با كاربرد شیوههای جدید، وضعیت متفاوتی را نسبت به قبل ایجاد كرده بود.
عملیات رمضان تجارب جدیدی را برای رزمندگان اسلام در پی داشت. از این پس به دلیل لزوم گسترش توان رزمی و كسب آمادگیهای لازم به منظور ادامه جنگ تا كسب نتایج قطعی از سوی جمهوری اسلامی، زمان مناسب و فرصت كافی مورد نیاز بود. در عین حال، برای جلوگیری از ركود عملیاتهای محدودی پیشبینی شد؛ كه عبارت بودند از:
مسلم بن عقیل (9/8/61) در محور سومار،
محرم (10/11/61) در غرب عین خوش،
والفجر مقدماتی و 1 (11/11/61 و 22/1/62) در محور چزابه و فكه،
والفجر 2 ( 29/4/62) در محور حاج عمران
والفجر 3 (14/5/62) در محور مهران
والفجر 4 (28/7/62) در محور پنجوین،
والفجر 5 (27/11/62) در محور پنجوین،
والفجر 6 (2/12/62) در محور دهلران و مهران.
در پی این عملیات ها پیروزی های ارزشمندی، چه در تصرف مناطقی از خاك دشمن (والفجر 2و4)، چه در آزادسازی مناطقی از خاك جمهوری اسلامی (از جمله والفجر 3 كه منجر به آزادسازی مهران شد) و چه در وارد ساختن تلفات بر پیكر ارتش عراق، به دست آمد. پس از آن از سوی سپاه طرح انجام عملیات در هورالهویزه آماده شد و تحت عنوان عملیات «خیبر» انجام گردید. در نتیجه این عملیات، علاوه بر وارد آوردن تلفات زیاد بر عراق، جزایر «مجنون» كه از اهمیت سیاسی، نظامی، اقتصادی برخوردار بود، به تصرف رزمندگان اسلامی درآمد. اهمیت عملیات «خیبر»، با توجه به تاثیری كه در ابعاد خارجی داشت، بیش از پیش جلوه كرد.
پس از این عملیات، فشار اقتصادی و تحریم فروش سلاح به ایران آغاز شد. در مقطع یاد شده، تلاش جدید غرب، بعدی تازه به جنگ بخشید. بدین معنا كه پس از عیان شدن ناتوانی نظامی عراق در مقابل حركتهای غیرقابل پیشبینی و عمده تاكتیهای ویژه رزمندگان، استكبار جهانی به منظور ممانعت از به هم خوردن معامله نظامی حاكم بر جنگ، اقدام به تقویت عراق، با تكنولوژی پیشرفته، بویژه نیروی هوایی، نمود. در پی آن، عراق تلاش فزایندهای را به منظور تحتالشعاع قرار دادن پیروزیهای نظامی ایران، با دست یازیدن به جنگ نفتكشها در خلیجفارس آغاز كرد. سال بعد، رزمندگان اسلام جنگ در هور را دوباره آزمایش و عملیات گسترده بدر را در تاریخ 20/12/63 آغاز كردند. در این عملیات، علیرغم ناكامی در به دست آوردن اهداف، به انهدام نیروی دشمن قناعت شد و در بعد خارجی، بازتاب فراوانی بر جای گذاشت.
ابعاد و ویژگیهای عملیات بدر، عراق را به عكسالعملی غیر از آنچه تا آن زمان در جنگ مرسوم بود، واداشت. بدینمعنا كه همزمان با عملیات، حملههای هوایی خود به تهران آغاز كرد. دشمن در واقع هدفی را كه از به راهاندازی جنگ نفتكشها در خلیجفارس (از نظر اقتصادی) داشت، با تهاجم به شهرهای غیرنظامی، دنبال كرد. در مقطع یاد شده، ضمن اینكه در جهه نیز بمبارانهای وسیع شیمیایی به را انداخت، انتقال جنگ را رزم زمینی به هوا و مناطق مسكونی، نمایانگر شكل جدید در جنگ بود كه طبعاً در رویارویی با دشمن در ابعاد جدید تدبیر مقابله به مثل پرتاب موشك به شهرهای عراق، انتخاب و انجام شد.
ترسیم دورنمای جنگ شهرها و سایر فشارهای وارده به جمهوریاسلامی، سبب شد حضرت امام (ره) موضعگیری «جنگ جنگ تا رفع فتنه» را اتخاذ نمایند و با بیان جنگ تا آخرین خانه و آخرین نفر، استراتژی ادامه نبرد را تبیین كردند.
نیروهای نظامی بر تدابیر جدید، مستلزم به طراحی و اجرای عملیاتهای نظامی شدند. در این رابطه، به دلیل شرایط و ویژگیهای خاص جنگ، لازم بود تغییراتی در روند جنگ، در بعد پشتیبانی سازمان رزم، ایجاد شود، تا به دست آمدن شرایط لازم امكان غلبه بر دشمن فراهم آید. به دست آوردن این شرایط، مستلزم زمان بود، لذا بار دیگر انجام عملیات محدود در دستور قرار گرفت. و ظرف چندماه از سال 1364 (پس از عملیات بدر) عملیاتهای متعددی انجام شد.
انجام عملیات محدود كه از یك طرف جذب نیروهای مردمی و افزایش تجارب یگانهای عمل كننده را در برداشت، این فرصت را به فرماندهان داد تا مقدمات عملیات مهم و اساسی خود را با این پوشش انجام و برای تصرف «فاو» آماده شوند. منطقه عملیاتی فاو، به دلیل موقعیت جغرافیایی آن، اهمیت ویژهای داشت. تسلط بر شمال خلیجفارس، هم مرزی با كشور كویت و وجود منابع و تاسیسات نفتی مهم، از جمله این موارد است.
انجام عملیات والفجر 8 (20/11/64) و پیروزی در تصرف فاو، در واقع نتیجه یك سری ابتكارها و تدابیری بود كه همواره با جایگزین كردن پارامترهایی چون انتخاب نوع زمین، استفاده از اصل غافلگیری و ... به مشكلات و كمبودها فایق آمده و سرانجام پیروزی عظیمی را با حداقل امكانات و در برابر ارتش بمراتب قویتر و مجهزتر به دست آورد و علیرغم تلاش دیوانهوار دشمن در بازپسگیری آن، رزمندگان آن را حفظ نموده شدیدترین ضربات را به پیكر دشمن وارد ساختند، تا جایی كه در این زمینه تعبیری چون شكستهشدن كمر ارتش عراق شنیده میشد. اعتراف بعدی دشمن به بیش از 52 هزار كشته عراقی در این عملیات، مبین اهمیت این پیروزی است. عملیات والفجر 8 بار دیگر صحنه نبرد را به نفع جمهوری اسلامی تغییر داد و در واقع آغازی شد برای دور جدید برتری نسبی خودی در جنگ، كه طبعاً دشمنان دچار هراس شده، جمهوری اسلامی ایران را افزایش حملهها به مراكز اقتصادی، بخصوص جزایر نفتی از جمله خارك، و توطئههای كاهش قیمت نفت، بیشتر در فشار قرار دارند. ارتش عراق كه قادر نبود فاو را باز پس گیرد، با اتخاذ استراتژیهای دفاع متحرك، دست به تعرضاتی هر چند ضعیف زد كه نقطه اوج این تحركات، تصرف شهر مهران بود.
رزمندگان اسلام با جدی گرفتن تحركات دشمن، به مقابله برخاستند. در این میان، عمق جلوگیری از این پیشروی، مناطق مذكور دوباره بازپس گرفته شد و عملیاتهایی چون كربلای 1 (9/4/65) – كه منجر به آزادسازی شهر مهران شد- و كربلای 2 (9/6/65)- در منطقه حاج عمران- انجام گرفت بار دیگر امكان تركتازی از دشمن سلب شد و رزمندگان دوباره ابتكار عمل را در دست گرفتند.
در ادامه كاربرد ابتكارها و نوآوریها در جنگ، از جمله انهدام تاسیسات نفتی «الامیه» در مركز خلیجفارس طی عملیات كربلای 3، بار دیگر در سال 1365 جمهوری اسلامی عامل جدیدی را وارد صحنه نبرد كرد كه رژیم عراق را درگیر معضل تازهای ساخت. جنگ نامنظم در عمق خاج عراق- در جبهههای غرب و شمال غرب- به عنوان یك حركت جدید، جنگ را وارد ابعادی فراتر از گذشته كرد و جمهوری اسلامی را به طور مستقیم در معادلات داخلی عراق دخیل كرد. اتحادیه میهنی كردستان عراق كه بخش وسیعی از منطقه كردنشین شمال عراق را تحت نفوذ و تسلط دارد، پس از ناامید شدن از مذاكره با صدام، دوباره سیاستی قهرآمیز علیه رژیم عراق اتخاذ كرد و تمایل زیادی برای نزدیكی بیشتر با جمهوری اسلامی ایران نشان داد. از طرفی، سپاه پاسداران، با تشكیل قرارگاه «رمضان» به برنامهریزی حركت نامنظم در داخل عراق پرداخته بودند و همكاری این اتحادیه، میتوانست در راستای حركت قرارگاه رمضان مفید و موثر باشد. كوهستانها و تاسیسات نفتی كركوك، میدان این آزمایش و آغاز این حركت بود كه در قالب عملیات فتح 1 شكل گرفت و نتیجهای بسیار مثبت داشت. از یك سو، قابلیت، كارآیی و شجاعت نیروهای نامنظم سپاه از سوی دیگر، توانایی و میزان كارآیی اتحادیه، در این همكاری مشخص شد.
در عملیات فتح 1 كه با مقدماتی بس دشوار توام بود، رزمندگان موفق شدند ضمن انتقال سلاحهایی چون خمپاره و مینی كاتیوشا به عمق مواضع دشمن، تاسیسات و مراكز مهم كركوك را از نزدیك زیر گلوله گرفته و خسارتهای قابل توجهی به رژیم بعثی وارد كردند. دشمن تصور میكرد این حركت از سوی هواپیماهای جمهوری اسلامی انجام گرفته و حضور چنین نیرویی در عمیق خاك خود را تصور نمیكرد.
به هر حال عملیات فتح 1 و پیروزی آن، مقدمهای بر عملیات دیگر والفجر در عمق خاك دشمن شد و سرانجام تهدید جدی دشمن از این ناحیه. در خلال حركتهای محدود، طراحی عملیات اصلی، بعد از والفجر 8 آغاز شده بود و این بار حركتی گسترده در منطقه «ابوالخصیب» و «شلمچه» در دستور كار قرار گرفت. پس از نزدیك به هشتماه تلاش بیوقفه در كسب شرایط و آمادگی لازم، عملیات كربلای 4 (3/10/65) با عبور از اروندرود به اجرا درآمد. این عملیات در جنوب خرمشهر و با اهدافی چون ابوالخصیب انجام گرفت؛ اما به دلیل وجود مشكلات عدیده و همچنین هوشیاری دشمن، نیروهای اسلام موفق به حفظ مناطق متفرقه نشده، بناچار پس از انهدام دشمن، به مواضع اولیه بازگشتند.
انجام عملیات كربلای 5 در محور شلمچه كه در تاریخ (19/10/65) پانزده روز پس از عملیات كربلای 4، آغاز شد، تا اندازهای زیادی انتظارات مردم را برآورده كرد؛ زیرا این عملیات با بیش از پانزده شبانهروز درگیری مداوم، مقاومت و جنگندگی نیروهای اسلام در شرایط بسیار مشكل منطقه و در هم پیچیده شدن دژهای مستحكم- و به رغم خودآنان غیر قابل نفوذ- دشمن، یكی از بزرگترین نبردهای تمام دوران جنگ تحمیلی محسوب میشود. اما بیشتر از انعكاس داخلی، اهمیت مطلب در نزد كارشناسان و تحلیلگران نظامی، بازگو كننده عظمت كاری است كه در كربلای 5 و منطقه شلمچه انجام گرفت. گذشته از نقش اساسی عملیات كربلای 5 در پیدایش یك امكان جدید، برای اجرای آتش حجیم و در پیدرپی روی شهر بصره- همزمان با جنگ شهرها- تلاش و انهدام قسمت دیگری از ارتش عراق، حتی وسیعتر از عملیات فاو، از جمله دستاوردهای مهم نظامی كربلای 5 است. بازتاب عملیات كربلای 5 در ابعاد خارجی، بسیار گسترده بود.
عراق میدید كه در مهمترین جبهه، شكستهایی را متحمل شده و رزمندگان اسلام به بصره نزدیكتر میشوند، به جنگ شهرها و حملههای هوایی خود به مراكز اقتصادی در دریا شدت بخشید و از ی كطرف كشورهای منطقه و همینطور ابرقدرتهای شرق و غرب، در صدد برآمدند مقدمات آتشبس را به منظور جلوگیری از ادامه پیشروی نیروهای جمهوری اسلامی آماده كنند و از طرف دیگر، اقدام به حضور گستردهتر از پیش در خلیجفارس و درگیریهایی به بهانه حمایت از نفتكشها نمودند.
پس از عملیات والفجر 8، بخصوص عملیات اخیر در شلمچه (كربلای 5)، مساله جنگ در دریا، اهمیت خاصی پیدا كرد و به دلیل آنكه حملهةای عراق افزایش چشمگیری پیدا كرد، به گونهای كه سیاستمداران نظام را دچار اختلال میكرد، از این رو جمهوری اسلامی تصمیم گرفت كه با مساله دریا، فعالتر برخورد نماید، كه به دنبال آن ماموریت مقابله به مثل، به طور جدیتر، به نیروی دریای سپاه و ارتش واگذار شد. در این بین، نیروی دریای نوپای سپاه، نقش فعالتری را- به دلیل دارا بودن ویژگیهای خاص- برخوردار بود.
پس از این مقطع كوتاه، به دنبال تصمیم امریكا مبنی بر اسكورت نفتكشهای كویتی و اعلام حضور در خلیجفارس و نیز نصب پرچم شوروی سابق روی نفتكش كویتی، جنگ خلیجفارس شكل حادتری به خود گرفت و عملاً عملیاتهای زمینی تحتالشعاع درگیری های دریایی قرار گرفت.
مرحله دوم این مقطع، درگیری تا و تمام نظام با امریكا بود. تا اینكه در تاریخ 2/5/66 پس از ورود امریكا به خلیجفارس، كشتی امریكایی «بریجتون» آسیب دید. پس از حادثه بریجتون، امریكا در صدد تلافی برآمد و نیروهای ایران درگیر شد. اما در ادامه عملیات زمینی، باید گفت كه پس از عملیات كربلای 5 و انجام حركتهایی در ادامه و تثبیت آن، فرماندهان نظامی دریافتند كه به طور موقت ادامه جنگ به جبهههای جنوب، نتیجهای نخواهد داشت، لذا متوجه جبهههای غرب شدند و البته زمینهةای آن با انجام عملیاتهایی چون فتح و همكاری با گروههای معارض عراقی، تا حدودی ایجاد شده بود. در نتیجه، یگانهای سپاه، به غرب منتقل و عملیات كربلای 10/ (4/2/66) به عنوان اولین حركت، با اهدافی مشخص در محور «مامووت» انجام گرفت.
در همین سال، نیروی بعثی با بهرهگیری از عوامل مزدور مناطق، جبهههای جدیدی را در برابر سپاه اسلام، در نقاط مختلف مرزی گشودند. انجام چند حركت نظامی مشترك توسط عراق و منافقان در جنوب و مهران، همراه با جاسوسی گسترده منافقان و اقدامهای این گروهك خبیث به عنوان ستون پنجم دشمن، از ویژگیهای طرحهای استكبار در این دوره است.
عملیاتهای نصر 4 (2/4/66) نصر 8 (24/7/66) و بیتالمدقس 2 (24/10/66) كه بعضاً در اوج سرما و یخبندان انجام میگرفت، منجر به تصرف شهر مامووت و تسلط بر مناطق مهم و استراتژیك گشت و چشمانداز مناسبی را برای ادامه جنگ در این محور ایجاد نمود كه البته در ادامه، به دلیل موانع طبیعی و بروز مشكلات عدیده این حركت كند شد.
در همین راستا و برای ایجاد گشایش در جبهه مامووت، منطقه حلبچه مورد توجه قرار گرفت، كه طرحی با نام والفجر 10 (22/12/66) به اجرا در آمد. نیروهای خودی در عملیات 10 علیرغم وجود سرما و یخبندان، با اتخاذ تدابیری مبتنی بر كسب تجارب جدید، موفق شدند ضمن تصرف منطقهای وسیع از خاك عراق، شهرهای حلبچه «سیدصادق» و «خورمال» را آزاد و شمار زیادی از دشمن را نابود كرده یا به اسارت گرفتند. در این عملیات، یكی از فجیعترین اقدامها از سوی دشمن بعث عراق انجام شد و آن بمباران وسیع شیمیایی شهر حلبچه و اطراف آن بود كه منجر به كشته شدن هزاران نفر از مردم بیگناه حلبچه گردید.
تعرض عراق- پذیرش قطعنامه
اساساً فرماندهان نظامی به دلیل دو هدف اساسی، دست به تغییر استراتژی نظامی و انتقال جنگ از جنوب به غرب زدند؛ یكی داشتن اهدافی مهم در جبهههای غرب كشور و امكان استفاده از ابتكارهای جدید و بخصوص به كارگیری نیروهای معارض عراقی و دیگری جاكن كردن دشمن از جبهههای جنوب. اقدامها و تحولات پایانی جنگ نشان داد كه ارتش عراق نیز تدابیری برای خود اندیشیده و در مواقعی در دام نیروهای جمهوری اسلامی نیفتاده است. در واقع عراق از جنوب جاكن نشد؛ بلكه ارتش عراق بنا بر تجارب به دست آمده، بخصوص پس از كسب تجربهای در حركتهای موسوم به «استراتژی دفاع متحرك» برنامهریزی دراز مدتی را كه پس از والفجر 8 آغاز كرده بود.
با انجام عملیات والفجر 10 از طرف جمهوری اسلامی و اشتغال یگانهای اصلی ما در آن منطقه، ارتش عراق علیرغم انتظار ما به جای صرف نیروی خود در حلبچه، مهیای انجام تعرضی در وافر شد كه در نهایت به دلیل زیادی، از جمله كمكهای خارجی و به كارگیری وسیع سلاح شیمیایی، منجر به باز پس گیری فاو شد (28/1/67). ارتش عراق با این حركت موفقیتآمیز و با كسب روحیه، برای بدست آوردن ابتكار عمل و به انفعال كشاندن نیروهای جمهوری اسلامی، به عملیاتهای خود ادامه داد كه از آن جمله در محور شلمچه (4/3/67) دست به پیشروی زد و در فواصل كوتاهی، به منطقه ماووت (21/3/67) و مهران (29/3/67) تعرضاتی كرد.
نیروهای خودی، به دلیل بروز مشكلات متعدد، فاقد حركات كافی در برخورد با دشمن بودند.، و برای كسب حداقل توان، بناچار عقبنشینی از ماووت و حلبچه را در دستور كار خود قرار دادند. تا از تعرضات دشمن و تصرف مجدد خاك جمهوری اسلامی جلوگیری شود. ارتش عراق نیز به تعرضات خود ادامه داد. جزیره مجنون را در تاریخ 4/4/67 گرفت و ارتفاعات شاخشمیران و ... را نیز تصرف كرد. عراق به اینها اكتفا نكرد؛ بلكه تعرضات خود را وسعت داد و از این پس، در محورهای شمال خرمشهر و جنوباهواز، همچنین در دشتعباس، اقدام به پیشروی گستردهای نمود.
ایجاد روحیهای تازه در بین مردم، بار دیگر سیل مردم را به جبهه در پی داشت بار دیگر. حضور گسترده مردم و مقاومت آنان، نه تنها مانع از ادامه پیشروی دشمن شد؛ كه او را وادار به عقبنشینی نیز نمود. در عین حال موضوع بمبارانهای وسیع شیمیایی جبهه خودی توسط دشمن بعثی استمرار داشت. امریكا در خلیجفارس (ساقط كردن هواپیمای مسافربری ایران و شهادت 290 انسان بیگناه) ابعاد وحشتناكی به خود گرفت. در كنار آن، اخبار دیگری كه جسته و گریخته به دست مسؤولان نظام میرسید، ضرورت بازنگری اساسی نسبت به استراتژی ادامه نبرد نظامی را مطرح ساخت. بر همین اساس بود كه سرانجام به دنبال جمعبندی نظرات مسؤولان جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام (ره) پذیرش قطعنامه 598 را مبنی بر آغاز آتشبس بین ایران و عراق اعلام كرد.
توطئه هماهنگ عراق و ابرقدرتها در ادامه جنگ، علیرغم پذیرش قطعنامه 598 ادامه یافت و اینبار با حركتهای نظامی منافقان در محور قصر شیرین و اسلامآباد متجلی شد، كه در نهایت برخورد قاطع نیروهای اسلام، سبب شد تا ضمن انهدام وسیعی از منافقان، نه تنها این توطئه بشدت سركوب شود؛ بلكه به نیروهای دشمن تفهیم گردد كه هرگونه ماجراجویی تازه، گرداب جدیدی همانند سالهای آغاز جنگ برای آنان ایجاد خواهد كرد.