حتما اینطوری بوده فکر نکنم نه بابا !
چی میگم ؟
یه لحظه صبر کن؟
آها ؟!
حضرت ابراهیم رو می گم دیگه !
وقتی ایشون رو تو آتیش انداختند هیچکدوم از اونایی که دور آتیش بودن
فکر نکنم حتی خیال تو آتیش رفتن رو هم داشتن
حتی شدت گرماش رو هم نمی تونستن حدس بزنن
سوختن به تماشا نشود
ولی حالا ماها بعد از بیست سال گذشتن از
اون صحنه آتش زننده اون همه جانها و نفسهای پاک
باز هم هنوز از گرمای اون دوران احساس شور و گرما می کنیم
راستش نمی دونم چرا؟ و به چه دلیل؟
ولی اینو می دونم که حضرت روح الله جایی خیلی قشنگ گفته بودند
من به یقین می گویم که ملت ما از ملت زمان رسول الله و ائمه بهترند
البته به این تعبیر
ولی تو دلا آتیشی انداخته این دفاع مقدس که نگو
در باغ شهادت را که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند
( تو حاشیه راه شهادت باز باز است )