خاطرات جبهه ها یادش به خیر ... ای بسیجی ها خدا یادش بخیر
در سرم دیگر نباشد شور خون ... یاوران سر جدا یادش به خیر
عهد ما بین خدا و ما شکست ... عهدهای با وفا یادش بخیر
اشک من دیگر ندارد آبرو ... اعتبار ناله ها یادش بخیرسینه ام
یا رب نمی سوزد چرا ... لذت سوز و دعا یادش بخیر
جبهه لبخندش میان اشک بود ... خنده های بچه ها یادش بخیر
صوت زیبای اذان بچه ها ... رفته آن حال و هوا یادش بخیر
در بیابان روی خاک قبر ها ... ذاکرین خوش صدا یادش بخیر
چادر پاره ز ترکش ها چه شد ... خانه آل عبا یادش بخیر
صبح حمله دور قبر هر شهید ... یاد خاک مجتبی یادش بخیر
دست زهرا(س) دست عباس (ع)و علی(ع) ... می گرفت دست مرا یادش بخیر
از شلمچه بوی خون می شد بلند ... دومین کرب و بلا یادش بخیر
بوی فکه بوی نهر علقمه ... دشت عباس آن سرا یادش بخیر
نور اخلاص و عمل را داشتیم ... رمز و راز آن بقا یادش بخیر
رد اشکم می نوشت بر گونه ام ... یا ابا صالح(عج) بیا یادش بخیرصاحبم بر روی سربندم نوشت ... می شوی آخر فدا یادش بخیر
شد نصیبم خون دلها جای خون ... شور و حال این گدا یادش بخیر
سلام
یاد همه اون روزها بخیر...یاد همه شهدا بخیر...یاد امام شهدا بخیررزمنده های تبیانی....عزیزایی كه تبیانی هستید ویكی از بستگانتون رزمنده بوده....مطمئنا این عزیزا خاطرات به یاد ماندنی زیادی از اون دوران عزت وشرف دارند..این تاپیك می خواد محل ثبت اون خاطرات باشه..مدد كنید