بسم الله الرّحمن الرّحیم
السّلام عَلی مَهدیِّ الاُمم و جامع الکَلِم
***********************************
«عُمَربن عبدالعزیز»از خلفای بنی امیّه و خیلی عجیب بود.به شیعه بسیار خدمت کرده،راستی هم خدمت کرده است.علاوه بر این که به شیعه بسیار خدمت کرده،در آن زمان کوتاهی که خلافت داشت توانست عدل اجتماعی اسلام را نشان بدهد.حتّی تاریخ نویسان می نویسند که در همان مدّت کوتاه خلافتش،در محیط اسلامی هیچکس فقیر نبود،تا آنجا که به او می نوشتند که ما فقیری نداریم،پس بیت المال را چه کنیم؟دستور می داد که بنده بخرید و آزاد کنید.
او به راستی عدل اجتماعی اسلام و مکتب اقتصادی اسلام را به جامعه نشان داد.
از نظر تاریخ باید بگوئیم که راستی مرد خوبی بوده،اگرچه غصب خلافت کرده،امّا عَلی أیّ حالٍ از نظر کارهایی که انجام داد خدمتی به شیعه کرده است:
قبل از خلافت «عُمَربن عبدالعزیز»کار به اینجا رسیده بود که لعن بر أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب-سلام الله علیه-بعد از نماز از واجبات شمرده می شد!حتّی تاریخ نویسان می نویسند که کسی در مسافرت بود و یادش رفت بعد از نماز به علی-سلام الله علیه-لعن کند،به همان شهر و محل برگشت و بر علی-سلام الله علیه-لعن کرد و برای کفّاره ی گناهش در آنجا یک مسجد ساخت!این وضع محیط اسلامی بود.
«عُمَربن عبدالعزیز»این لعن را برداشت.
خود «عُمَربن عبدالعزیز»می گوید:من اگر خوب شدم یک معلّم مرا به اینجا رسانید،آن هم یک نکته از درس های معلّم بود که در من انقلاب ایجاد کرد...می گفت:یک جرقّه از طرف معلّم به مغز من آمد:
...پدر «عُمَربن عبدالعزیز»یعنی«عبدالعزیز»خطیب خلفا بود.خطیب خلیفه معنایش این بود که باید منبر برود،لعن به علی(علیه السّلام)بکند.
«عُمَربن عبدالعزیز»می گوید پدرم با اینکه خطیب خیلی خوبی بود،هروقت به اسم علی(علیه السّلام)می رسید،لکنت زبان پیدا می کرد.یک وقت به او گفتم:تو که خطیب خیلی خوبی هستی،چرا به اسم علی(علیه السبلام)که می رسی لکنت زبان پیدا می کنی؟گفت:اگر مردم فضائل علی(علیه السّلام)رامی دانستند،اطراف مارا نمی گرفتند.
عدل اجتماعی او ناشی از این بود و این دوستی او با أمیرالمؤمنین(علیه السّلام)برای همین بود.
سلسله درس های اخلاقی با عنوان« جهاد با نفس»
بیانات استاد بزرگ اخلاق، آیة الله حسین مظاهری
گفتار اوّل:تعلیم و تربیت