آنتی دوآلیسم و تئوری زیبایی شناسی )
شایسته است كه ابتدا به
آنتی دوآلیسم در اندیشه نیچه بپردازیم چراكه طرح مباحث این مقاله بدون
اشاره به اندیشه ضد دوارزشی نیچه ، نابجا و نادرست می بود . آیا مبادی
اندیشگی نیچه تصویری منفعل و غیر فعال و رد اخلاقیات و انكار زندگی است ؟
كه این نیز ممكن است مبانی یك رسم و سنت دیرینه بخصوص (ذن بودیسم) ، با
توجه بر این موضوع كه در ادبیات ذن نیز به رهایی و رد تفكر دو ارزشی تاكید
شده است ، باشد . در این دیدگاه خود نیز دوباره دچار دوآلیسم رهائی در
برابر بندگی و فعالیت در برابر انفعال می شود . در این مقاله سعی داریم
نشان دهیم كه تفكر ضد دوآلیستی نیچه نمی تواند گریزی از (دوآلیسم ) داشته
باشد : زشت و زیبا ، مقدس و دنیوی ، جسم و روح و... و علیرغم تلاش بسیار
زیاد ، همچنان گریزی از این تناقض ندارد . چیزی كه نیچه مكررا شفاف توضیح
می دهد اینست : ارباب بودن یا برده اخلاقیات بودن . این همان چیزی است كه
ما آن را دوآلیسم می نامیم . بنابراین نیچه برای چیره شدن بر این این
دوآلیسم زبان زیبایی شناسی و هنر را كه موجودی ماورای طبیعی است انتخاب می
كند . در زایش تراژدی نیچه ، رسما جایگزینی هنر به جای مابعدالطبیعه
پیشنهاد شده است . "من متقاعد شدم كه هنر والاترین نیروی فعال در زندگی
است"