بسم الله الرحمن الرحیم
قدر زر زرگر شناســد قــدر گـوهـر گوهــری
حیات و زندگانی بشری سه مرحله را طی می کند و درسه جایگاه انسان هویت و گوهر وجودی خویش را به منصه ظهور می نهد.
طبق قاعده ای که حکمای اسلامی آنرا قاعده امکان اشرف نام نهاده اند ، چینش نظام هستی از اعلی مرتبه آن تا مرتبه دانی ، نظامی است که اشرفیت همواره در صدر قرار دارد و تا وجودی برای او نباشد ظهوری برای دیگری نخواهد بود .قاعده الاشرف ثم اشرف قانونی است که در خلقت عالم و صدور نظام هستی از حق تعالی مطرح است .
اما در رجوع اشیاع به حق تعالی و ملاقات پروردگار، قانون، صورتی دیگر بر خود می گیرد. صدرالمتألهین ، صدرای شیرازی ، قانون امکان اخس را -که تبیین کننده رجوع اشیاء به حق تعالی و تکامل آنها است - چنین بیان می کند: تا مراتب پست در عالم خلقت نباشد مراتب بالاتر متحقق نخواهد شد ، و اینکه موجودات عالیه از دل موجودات فروتر سیر تکامل و آهنگ سفر الی الله را سر می دهند.
حال سخن اینجاست که جایگاه معارف در این سلسله رو به تکامل در چه رتبه و منزلتی قرار دارد ؟؟!
انسان به عنوان تنها مخلوقی که قابلیت سیر در تمامی عوالم هستی را داراست ، بنابر مرتبه و جایگاهش نیازهای متفاوتی را طلب می کند و تا شرایط مهیا نشود سیر انسان ابتر و ناقص باقی می ماند .همانگونه که در ابتدای بحث گفته شد سه مرتبه و جایگاه برای انسان بر طبق عوالم سه گانه هستی مد نظر می باشد .
1- دنیا یا همان عالم مادی
2- برزخ یا عالم مثال
3- ملکوت اعلی یا همان عالم عقل
بر طبق این گفته و سخن قبلی ، نیاز هایی هم برای انسان در هر مرتبه تعریف و مشخص شده است و علم و معرفتی هم که در آن مرتبه نیاز است تا مایحتاج او تأمین شود ، تبیین گشته است .
مثلاً در عالم طبیعت و دنیا ، انسان نیازمند یکسری دستورات و علوم است تا بتواند عالم مادی و طبیعت دنیوی خویش را اداره کند ، علومی مانند ریاضیات ، فقه ، پزشکی ، جامعه شناسی ، اقتصاد و ... . در این میان فقه (علم به باید و نباید ها / احکام عملیه) به عنوان علم دنیویی که از سوی شارع مقدس مشخص شده است ، که هر چند از طرف شارع وضع گردیده اما متعلق آن دنیا می باشد و تا دم گور انسان را همراهی می کند و در سفر بعد از مرگ دیگر به کار نمی آید.
علمی که انسان د رعالم برزخ از آن بهره می گیرد و گره گشای مشکلات برزخ است علم اخلاق است . اخلاقی که صورت انسانی به بشر می بخشد و خلق و خوی او را معتدل می سازد . این گونه علوم هم که بکلی به اخلاقیات انسان مربوط می شود توسط حق تعالی بر بندگان ارزانی داده شده است و الگو و روش بهره گیری از آنها نیز توسط رسولان و اولیای الهی کاربردی شده است .
اما مرحله نهایی انسانیت ، که کمال لایق بشریت به حساب می آید با کدام سنخ از علوم حاصل می شود؟ و چه علمی ضمانت عالمی نورانی برای بنی آدم را تعهد می کند؟
جواب این سوال در یک کلمه خلاصه شده است ، و آن هم معارف است، معارف که به صورت مطلق بر دانش و سایر علوم اطلاق می گردد ، خصوصاً به علومی گفته می شود که ویژگی های اساسی داشته باشند . ویژگی هایی از قبیل کلی بودن ، برهانی بودن ، حقیقی بودن و ... ، چنین علومی نه تنها خللی به ساحت آنان را ندارد بلکه به سبب اتقان و استحکام در بنا و بیان حکمت نامگذاری شده اند ، حکمتی که در قرآن از آن به عنوان خیر کثیر یاد شده است.
حکمت و معرفت علمی است نورانی که به گفته بزرگان ، انسانیت انسان به شرط کسب آن محقق شده و مرزی بین انسان و لاانسان قرار داده شده است.
آنچه در یکسال گذشته با مدیریت جناب آقای محمد رضا صغیرا (حیات طیبه) بر سر انجمن معارف گذشت برنامه ای هدفمند بود که قله های معارف حقیقی را نشانه رفته بود و با طرح و بحث موضوعات معرفتی اصیل قدم های استواری در این راستا برداشت . برنامه هدفمندی که در راه کسب فضائل و معارف از موضوعات جانبی هم غافل نماند و از آنها در راه هدف اصلی بهره فراوان گرفت و توانست سلایق مختلف را در طی مدتی کوتاه در خدمت پرورش معرفت دینی اعضاء بکار گیرد.
حال نکته حائز اهمیت اینجاست که بحث های معرفتی هر چند لذت و حلاوت و شعف خاص خود را به دنبال دارد زیرا پی در پی در حال رفع حجب علمی می باشند اما باید دائماً این نکته را متذکر شویم که در این گونه ابحاث ، کیفیت نخستین هدف است و کمیت و فزونی بحث ها در درجه دوم قرار دارد و نگرش مقایسه ای از نوع کمیتی در نگاه به انجمن معارف با سایر انجمن ها دید درست و صوابی نیست.
نکته دیگر اینکه بسیار معروف است قول جامعی که فرموده اند « تعرف الاشیاء باضدادها » یعنی اشیاء بوسیله ضد خویش شناخته می شوند و این همان تحدید کردن و ترتیب فصول برای کسب ماهیت اشیاء است ، و بسیار پر واضح است که در بحث های انجمن معارف دیدگاه های مخالف چه کمک شایان توجهی در پر باری نهال معرفتی اعضاء خواهد داشت ، پس استقبال از طرح مسائلی حتی از دیدگاه اهل سنت و انصار و یهود و ... نه تنها مخل اعتقادات نیست بلکه بر تنومند شدن پیکره ی این علم الهی و شکوفا شده ثمرات آن می افزاید.