تبیان، دستیار زندگی

سلام دوستان گلم . خوبید ؟؟؟ می خوام یه پیشتون در دل کنم  چند وقته فکر میکنم خدا دیگه به حرفام گوش نمی کنه آخه می دونی چیه من همیشه با خدا جونم حرف می زنم همه تو خونه میگند هوای تازه چرا اینقدر ساکتی ولی من همش دارم با خدا حرف می زنم .. نه از اون حرفای بچه مثبتی اعفو و... مثلا اینکه خدا چرا امروز هوا اینقدر گرمه .... شب نصفه شب ولی الان چند وقته احساس میکنم خدا گوشاشو گرفته و میگه بسه دیگه چقدر حرف می زنی . تو میگی یعنی باهام قهر کرده چرا دیگه جوابمو نمیده ؟؟ چند بار گفتم قهر قهر تا روز قیامت ولی نتونستم سه سوت دوباره بهاش حرف زدم .تو میگی  چکار کنم هان؟؟؟ خسته شدم دیگه

دعا
دعا-دست نیاز به سوى بى نیاز

بعضی از دلایل عدم اجابت دعا

مبادا از دیر کرد اجابت نومید شوی و از دعا کردن و خواندن خداوند دست برداری. چرا که عدم اجابت دعا چند دلیل دارد:
• در دعا اصل بر کثرت دعا و قلت اجابت است‏
o در عالم عدم اجابت دعا بیشتر از اجابت آن است‏
• گاهی حاجت انسان را نمی‏دهند تا بعد بهتر از آن را به وی بدهند
o تمامی دعاهای انبیاء و ائمه مقرون به اجابت نبوده است‏
o تاخیر در اجابت دعا، نباید انسان را از اصل دعا منصرف کند
• گاهی خیر انسان در عدم اجابت دعا است‏
o خداوند وسیله‏ برآوردن هوسهای بشر نیست‏
o نفس توفیق بر دعا پاداش و پاسخ دعاست‏
o بهتر آن است که انسان در دعا از خداوند امور باقی و زوال ناپذیر را بطلبد

در دعا اصل بر کثرت دعا و قلت اجابت است‏

اولا بنا بر این نیست که تمام دعاها مستجاب شوند. اساسا در دعا، اصل بر کثرت دعا و قلت اجابت است.این اصل فقط در دعا نیست، تقریبا شیوه‏ی طبیعت و جهان در همه جا به همین قرار است. فی‏المثل شما باید بذر بسیار بیفشانید تا از آن میان معدودی برویند و به بار بنشینند. باید نصیحت بسیار بکنید، تا از آن میان یکی موثر بیفتد. علی الظاهر شیوه‏ی اداره‏ی جهان چنان است که باید با دلگرمی و پشتکار و همت وافر، اقدامات فراوانی بکنیم تا از آن میان یکی کارگر شود. به قول حافظ:
از هر کرانه تیر دعا کرده‏ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
دیوان حافظ، غزل 226

گاهی حاجت انسان را نمی‏دهند تا بعد بهتر از آن را به وی بدهند

نکته‏ی دیگر در عبارات امیرالمومنین (ع) این است که فرموده‏اند گاهی آدمی چیزی را می‏خواهد و به او نمی‏دهند، ولی بهتر از آن را به وی می‏بخشند. دعا کردن برای دعا کردن است، نه برای اجابت شدن. اصل بر این است که انسان اجازه‏ی خواندن خداوند را دارد و گاهی حاجات خود را نیز با وی در میان می‏گذارد. لازم نیست که دعاهای ما همیشه اجابت شوند. چه بسا به جای حاجت مطلوب ما، چیزی بهتر از آن را به ما ببخشند.

گاهی خیر انسان در عدم اجابت دعا است

‏
گاهی هم دعا اجابت نمی‏شود چون زیان آدمی در آن است. اگر چه به ما آدمیان اذن دعا داده شده، اما ما خودمان بهترین کسی نیستیم که خیر خود را می‏شناسیم. انسان گاهی در تشخیص مصلحت خود دچار خطا می‏شود. بلی انسان دوست دارد که از خداوند همه چیز درخواست کند، اما این درخواستها همیشه به سود انسان نیستند و لذا آن خواسته‏ها در تمام موارد برآورده نمی‏شوند.
فلرب امر قد طلبته فیه هلاک دینک لو اوتیته:
گاهی هلاک دین تو در اجابت آن دعاهاست.
یکی از نمونه‏های این امر همان است که امیرالمومنین (ع) پیشتر به فرزندشان فرمودند که تو می‏توانی از خدای خود عمر طولانی و صحت بدن و وسعت رزق بخواهی. اما در انتها، به فرزندشان هشدار مجدد دادند که
فلتکن مسالتک فیما یبقی لک جماله و ینفی عنک و باله:
درست است که می‏توانی این قبیل امور را از خداوند بخواهی، اما از او چیزی بخواه که جمالش برای تو می‏ماند اما وبالش دامنت را نمی‏گیرد.
بنابراین ممکن است انسان مثل آن مارگیر، اژدهای افسرده‏ای را شکار کند و بپندارد که منبع درآمدی به دست آورده، اما در واقع قاتل جان او شود. به همین دلیل است که گاه اجابت نشدن دعا، بهتر از اجابت شدن آن است:
بس دعاها کان زیان است و هلاک
و ز کرم می‏نشنود یزدان پاک‏
(مثنوی، دفتر دوم، بیت 140)
دوستی خداوند با آدمی اقتضا می‏کند که دعاهای هلاکت‏آفرین را نشنیده بگیرد:
فالمال لایبقی لک و لا تبقی له:
نه مال برای تو می‏ماند و نه تو برای مال می‏مانی
یعنی اگر خیر خود را در داشتن مالی پنداشتی و آن را از خداوند طلبیدی، غافل مباش که آن مال ممکن است اژدهایی باشد که جان تو را می‏ستاند

بسم الله الرّحمن الرّحیم

هست کلید در گنج حکیم

****************************************

هنگامی که سخت درگیر مشکلی هستیم

و ذهنمان مملو از شک و تردید است،

هنگامی که به دنبال راه حلّی می گردیم امّا هیچ راهی به نظرمان نمی رسد،

همچنان سعی در از بین بردن نگرانی و تشویش خود داریم،امّا

با وجود همه ی تلاش ها هیچ راه چاره ای به نظرمان نمی رسد...

در نهایت خسته و ناامید،نگران و افسرده،

بدون اینکه پاسخی برای مشکلمان یافته باشیم

و در حالی که هیچ مکان دیگری نظرمان نمی رسد تا به آنجا پناه بریم،

با زانوانی لرزان و ناتوان زانو می زنیم تا برای لحظه ای نیایش کنیم.

با خدای خود راز و نیاز می کنیم و اطمینان داریم که در پس این کار راه حلّی خواهیم یافت.

اگر پروردگار سریع و در همان لحظه پاسخمان را ندهد بی شک خواهیم گفت:

" او که صدای ما را نمی شنود پس چرا باید به خود زحمت دهیم و دعا کنیم؟"

امّا باید بدانیم که خداوند،مضطربی را که به اندازه ی کافی صبور نیست،یاری نخواهد داد.

ما باید به وعده ی إلهی ایمان داشته باشیم،

وعده ای که نه خیلی زود و نه خیلی دیر است!

خداوند،چه سریعاً به ما پاسخ دهد و چه در برآورده کردن خواسته هایمان اندکی تأمّل کند،

وظیفه ی ما حفظ ایمان به او و حسّ حضور او در قلبمان خواهد بود...

پس

صبور باش

تنها به او اعتماد کن

و بدان اگر با عشق و ایمان،چیزی از او طلب کنی

بی شک به خواسته ات خواهی رسید!

(کتاب:گفتگو با خدا{کسی تو را دوست دارد}

تألیف:هلن استاینر رایس

ترجمه:سمیّه سادات حسینی)

قهر کردن با خدا مثل این است که کسی محتاج چیزی باشد و ادامه زندگی او در گرو  بدست آوردن ورسیدن به آن باشد ولجبازی کند و بگوید آن را نمی خواهم آیا سرانجام این لجبازی جز هلاکت است پس انسان از رازقش (که تازه رحمان ورحیم است و همه جوری ما را قبول میکند و منت هم ندارد  چرا که تواب و رحیم است) دست نمی کشد وقهر نمی کند چراکه خود را به هلاکت انداخته است

درود

داستانی رو در کتاب حکایت های پارسایان مدتی پیش خودندم که چکیده و به زبون خودم تقریبا می شه این:

فردی در هر دم ذکر نام خدا از زبانش نمی افتاد... صبح، ظهر، شب هر لحظه...

روزی شیطان در وجودش رخنه کرد و گفت تو این همه صبح تا شب داری با خدا حرف می زنی و یادش می کنی و نامش از زبونت نمی افته چرا یه بار خدا جوابت رو نداده؟  اگه خدایی هست پس چرا پاسخی نمی شنوی؟؟؟

اون فرد به شک افتاد! شب در خواب حضرت خضر رو دید که به او می گفت هر بار که تو نام خدا رو میاری و این فرصت رو بدست میاری که دوباره از او یاد کنی پاسخی از خداست! همین دلی که نام خدا رو به یاد میاره پاسخی از خداست! خداست که این فضیلت رو به تو عطا کرده...

هر الله دوباره تو پاسخی از خداست به تو!

دوستان من اصل و دقیق داستان به طور کامل یادم نبود و منبعش در دسترسم نبود که درستش رو بنویسم ولی اصل موضوع و جریان همین بود که هر بار که شما با خدا دوباره صحبت می کنی بدون خدا خواسته که شما دوباره بیایی باهاش صحبت کنی و به یادش باشی! و خود همین پاسخی از خداست!

اگه اصل داساتن رو خواستین بفرمایید تا بگردم و براتون پیدا کنم...